انهار
انهار
مطالب خواندنی

۹ - برطرف شدن عین نجاست

بزرگ نمایی کوچک نمایی
۹ - برطرف شدن عین نجاست
(مسأله 216) اگر بدن حیوان1 به عین نجس مثل خون، یا متنجس مثل آب نجس، آلوده شود، چنانچه آنها برطرف شود، بدن آن حیوان پاک می شود. و همچنین است باطن بدن انسان مثل توی دهان و بینی. مثلاً اگر2 خونی از لای دندان بیرون آید و در آب  دهان از بین برود، آب کشیدن توی دهان لازم نیست3. ولی اگر دندان عاریه در دهان نجس شود باید آن را آب بکشند به احتیاط واجب4.
1- بهجت: و یا منقار مرغی...
2- جوادی آملی: برای نمونه، اگر ...
3- فاضل: [پایان مسأله].
4-  اراکی: و همچنین اگر غذای متنجس بخورد و آن را ببلعد دهان او پاک می شود و آب کشیدن توی دهان لازم نیست.
گلپایگانی، صافی،:بنابراحتیاط باید آن را آب بکشند.
خویی، بهجت: اگر دندان عاریه در دهان نجس شود باید آن را آب بکشند.
تبریزی: اگر دندان عاریه در دهان باشد و خون به آن برسد، بنابر احتیاط باید آن را آب بکشند.
وحید: اگر دندان مصنوعی در دهان با خون دهان ملاقات کند بنابراحتیاط باید آن را آب کشید.
سبحانی: اگر دندان مصنوعی در دهان نجس شود –  اگر نجاست از خارج دهان به آن رسیده باشد – باید آن را آب بکشند.
سیستانی: باطن بدن انسان که مثل توی دهان و بینی و گوش باشد با ملاقات نجاست خارجی نجس می شود و با از میان رفتن آن پاک می گردد و امّا نجاست داخلی مانند خونی که از لای دندان بیرون می آید موجب نجس شدن باطن بدن نمی شود و همچنین ملاقات چیز خارجی در باطن بدن با نجاست داخلی آن چیز را نجس نمی کند؛ بنابراین اگر دندان عاریه در دهان با خونی که از لای دیگر دندانها بیرون آمده ملاقات کند آب کشیدن آن لازم نیست، ولی اگر با غذای نجس ملاقات کند آب کشیدن آن لازم است.
مظاهری: اگر دندان عاریه در دهان نجس شود، آب کشیدن آن لازم نیست.
*****
امام خامنه ای: رساله  آموزشی ص ۷۰: اگر بدن حیوان به چیز نجسی آلوده شد، همین که آن چیز برطرف شد، بدن آن حیوان پاک می‌شود و احتیاج به آب کشیدن نیست. همینطور است داخل بدن انسان، مانند داخل دهان یا بینی، پس خونی که از دندان می‌آید اگر عین آن در آب دهان از بین برود یا بیرون ریخته شود، دهان پاک است.
زنجانی: مسأله 221- اگر بدن حیوان به عین نجس مثل خون، یا متنجس مثل آب نجس، آلوده شود، چنانچه آنها برطرف شود، بدن آن حیوان بدون تردید پاک است و همچنین است باطن بدن انسان مثل داخل دهان و بینی اگر با نجس برخورد کند (مثلاً اگر خونی از لای دندان بیرون آید و در آب  دهان از بین برود، آب کشیدن داخل دهان لازم نیست).
زنجانی: مسأله 222- اعضائی که در باطن بدن انسان پیوند زده می شود و مانند سایر اعضای بدن از فعالیت های حیاتی برخوردار است، مانند سایر اعضای باطنی با برطرف شدن عین نجاست پاک می شوند، و اشیائی چون دندان مصنوعی در صورتی که متحرّک نباشند و نتوان از دهان خارج کرد با برطرف شدن عین نجاست پاک می شوند ولی اگر متحرک باشند و بتوان از دهان خارج کرد بنابراحتیاط با برطرف شدن عین نجاست پاک نمی شوند و باید آنها را آب کشید.
مکارم: مسأله 234 - هرگاه بدن حیوان نجس شود همین که عین نجاست برطرف شود، پاک می گردد، مثلاً اگر منقار پرنده خون آلود باشد یا حیوانی روی چیزهای آلوده بنشیند همین که که خون و آلودگی برطرف شد بدن حیوان پاک است.
مکارم: مسأله 235 - باطن بدن انسان (مانند داخل دهان و بینی) اگر نجس شود همین که نجاست از بین برود پاک می شود، مثلاً اگر از لثه ها خون بیرون آید و در آب دهان از بین برود یا خون را بیرون بریزد آب کشیدن داخل دهان لازم نیست، ولی اگر دندان مصنوعی در دهان باشد، احتیاط مستحب آن است که آن را آب بکشد.
(مسأله 217) اگر غذا لای دندان مانده باشد1 و داخل دهان خون بیاید2، چنانچه انسان نداند که خون به غذا رسیده آن غذا پاک است. و اگر خون به آن برسد بنابراحتیاط واجب نجس می شود3.
1- زنجانی: اگر غذا در دهان باشد یا لای دندان مانده باشد...
2- فاضل: آن غذا پاک است و دندان مصنوعی هم همین حکم را دارد.[پایان مسأله]
سیستانی: غذا به ملاقات با خون نجس نمی شود.[پایان مسأله]
3- خوئی، بهجت: اگر خون به آن برسد (بهجت: ظاهر آن) نجس می شود.
گلپایگانی، تبریزی، صافی: بنابر احتیاط نجس می شود.
سبحانی: بنابراحتیاط لازم نجس می شود.
وحید: اگر خون به آن برسد بنابراحتیاط محکوم به نجاست است.
زنجانی: اگر بداند خون به آن رسیده بنابراحتیاط نجس می باشد.
مظاهری: چه انسان بداند خون به غذا رسیده یا نداند، آن غذا پاک است.
جوادی آملی: چنانچه خون به غذا نرسد، آن غذا پاک است و اگر خون به آن برسد، به احتياط واجب نجس میشود.
*****
مکارم: مسأله 236 - هرگاه غذا در دهان یا لای دندانها باقی مانده باشد و داخل دهان خون بیاید، چنانچه انسان نداند خون به غذا سرایت کرده، خوردن آن غذا اشکال ندارد ولی اگر می داند که خون به آن رسیده، نجس نیست ولی خوردن آن غذا حرام است مگر این که خون در آن غذا مستهلک شود.
مسأله ۲۱۸ - جایی را که انسان نمی داند از ظاهر بدن است یا باطن آن، اگر نجس شود لازم نیست آب بکشد اگر چه آب کشیدن احوط است1.
این مسأله دررساله آیت الله بهجت نیست.
1- اراکی، سبحانی :اگر نجس شود باید (سبحانی: بنابراحتیاط واجب)آب بکشد.
مظاهری: اگر نجس شود لازم نیست آب بکشد.
*****
گلپایگانی، خویی، تبریزی، صافی، زنجانی: مسأله 224، جوادی آملی مسأله: 224- مقداری از لب ها و پلک چشم که موقع بستن، روی هم می آید و نیز جایی را که انسان نمی داند از ظاهر بدن است یا باطن آن، اگر نجس شود باید (گلپایگانی، صافی: بنابراحتیاط واجب) آب بکشد*.
* جوادی آملی: اگر نجس شود، لازم است احتياطاً شسته شود.
وحید: مسأله ۲۲۴ ـ مقداری از لب ها و پلک چشم که موقع بستن، روی هم می آید و نیز جایی را که انسان نمی داند از ظاهر بدن است یا باطن آن، اگر ملاقات با نجاست کند بنابراحتیاط باید آب بکشد.
سیستانی: مسأله 217- مقداری از لبها و پلک چشم که موقع بستن، روی هم می آید حکم باطن را دارد، پس چنانچه با نجاست خارجی ملاقات کند آب کشیدن آن لازم نیست، ولی جایی را که انسان نمی داند ازظاهر بدن است یا باطن آن، اگر با نجاست خارجی ملاقات کند لازم است آن را آب بکشد.
مکارم: مسأله 237 - جایی از لب و مانند آن که انسان نداند جزء ظاهر بدن است یا باطن، اگر نجس شود باید آن را آب بکشد.
مسائل اختصاصی
امام خامنه ای: رساله  آموزشی ص ۷۲:
به طور کلی در مورد طهارت و نجاست، اصل بر طهارت اشیا است یعنی هر چیزی که یقین به نجاست آن نباشد از نظر شرعی محکوم به طهارت است و سؤال و تحقیق لازم نیست.
امام خامنه ای: رساله  آموزشی ص ۷۳:
کودکی که همیشه خود را نجس می‌کند، دست تر، آب دهان و باقیمانده‌ غذایش تا زمانی که یقین به نجاست آن حاصل نشده، محکوم به طهارت است.
لباس هایی که به خشکشویی‌ ها داده می‌شود، اگر از قبل نجس نباشند محکوم به طهارت هستند، هر چند بدانیم که صاحبان این مکانها برای شستن لباسها از مواد شیمیایی استفاده می‌کنند.
ترشح آبی که بر مکانی می‌ریزد که نمی‌دانیم آن مکان پاک است یا نجس، پاک است.
آبی که از ماشین‌های حمل زباله‌ شهری به خیابان می‌ریزد و نمی‌دانیم پاک است یا نجس، محکوم به طهارت است. همچنین آبهایی که در چاله‌های موجود در خیابان جمع می‌شود و معلوم نیست پاک است یا نجس.
زنجانی: مسأله ۲۲۵- چشم انسان جزء اعضای باطنی به شمار آمده و با برطرف شدن عین نجاست پاک می شود.
(مسأله 219) اگر گرد و خاک نجس به لباس و فرش1 و مانند اینها بنشیند، چنانچه هر دو خشک باشند نجس نمی شود2 و اگر گرد و خاک يا لباس و مانند اینها تر باشد باید محل نشستن گرد و خاک را آب بکشند.
این مسأله در رساله آیات عظام بهجت و زنجاني نیست.
1- سیستانی، وحید: فرش خشک...
2- گلپایگانی، صافی، مظاهری، نوری: چنانچه طوری آنها را تکان دهند که گرد و خاک نجس از آنها بریزد، پاک می شود. (مظاهری: واگر چيزي با رطوبت با آنها ملاقات كند، نجس نمي شود.).[پايان مسأله]
خو.ئی، تبریزی، وحید: چنانچه طوري آنها را تكان دهند كه گرد و خاك نجس از آنها بريزد و چيزي با رطوبت با آنها ملاقات كند، نجس نمي شود.[پايان مسأله]
سیستانی: چنانچه طوری آنها را تکان دهند که مقدار متیقن از گرد و خاک نجس که در آن بوده، بریزد، آن لباس و فرش پاک  است و شستن لازم نیست.
سبحانی: و کافی است که تکان داده شوند و اگر آنها تر باشند باید محل نشستن گرد و خاک را آب بکشد.
*****

امام خامنه ای: رساله  آموزشی ص ۷۳: پرزها یا غباری که معلوم نیست از لباس نجس جدا شده یا لباس پاک، پاک است. همچنین اگر بدانیم از لباس نجس است ولی ندانیم آیا از قسمت پاک لباس جدا شده یا از قسمت.

مکارم: مسأله 238 - هرگاه گرد و غبار نجس روی بدن یا لباس و فرش و مانند آن بنشیند و هر دو خشک باشد نجس نمی شود و  کافی است آن را تکان دهند، همچنین اگر رطوبت غیر مسری داشته باشد؛ امّا اگر یکی از آنها مرطوب باشد، نجس می شود. و اگر در نجاست گرد و غبار یا رطوبت محلّ شکّ داشته باشد آن هم پاک است.
جوادی آملی: مسأله 225- اگر گرد و خاک نجس‌شده بر لباس و فرش و مانند اين‌ها قرار گيرد، چنانچه هر دو خشک باشند، نجس نمیشود و با تكان دادن مناسب، گرد و خاک برطرف می‌شود؛ ولی اگر گرد و خاک يا لباس و مانند اين‌ها تر باشند، يا در صورت ماندن گرد و خاک تر بشود، بايد محلِّ قرار گرفتن گرد و خاک را آب بكشند.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -