انهار
انهار
مطالب خواندنی

10- استبراء حیوان نجاستخوار

بزرگ نمایی کوچک نمایی
(مسأله 220) بول و غائط حیوانی که به خوردن نجاست انسان عادت کرده نجس است1 و اگر بخواهند پاک شود باید آنرا استبراء کنند، یعنی تا مدتی که بعد از آن مدت دیگر نجاستخوار به آن نگویند نگذارند نجاست بخورد و غذای پاک به آن بدهند2 و بنا بر احتیاط واجب باید3 شتر نجاستخوار را چهل روز و گاو را بیست روز4 و گوسفند را ده روز و مرغابی را پنج روز5 و مرغ خانگی را سه روز، از خوردن نجاست جلوگیری کنند6 و غذای پاک به آن بدهند7.
1- بهجت: چنانچه در مسأله[86] گفته شد...
2- سیستانی، وحید: یعنی تا مدتی نگذارند نجاست بخورد و (وحید: بنابراحتیاط) غذای پاک به آن بدهند که بعد از آن مدت دیگر نجاستخوار به آن نگویند...
3- اراکی، گلپایگانی، صافی، سیستانی: بنابرا حتیاط مستحب...
فاضل، نوری: و باید...
جوادی آملی: بنابر احتياط بايد...
4- اراکی، گلپایگانی، صافی،  تبریزی: سی روز...
5-  گلپایگانی، خوئی، تبریزی،صافي، سيستاني، بهجت، نوری، سبحانی: هفت یا پنج روز...
6- سیستانی: هر چند پیش از گذشت این مدت به آنها نجاستخوار گفته نشود.
7- خوئی، گلپایگانی، صافی، تبریزی: و اگر بعد از این مدت باز هم نجاستخوار به آنها گفته شود، باید تا مدتی که بعد از آن مدت، دیگر نجاستخوار به آنها نگویند آنها را از خوردن نجاست جلوگیری نمایند.
وحید: و اگر بعد از این مدت باز هم نجاستخوار به آنها گفته شود، باید تا مدتی که بعد از آن مدت، دیگر نجاستخوار به آنها نگویند، به دستور فوق عمل نمایند.
سبحانی: و در حیوانات دیگر به همین اندازه که نام حیوان نجاستخوار از آن برداشته شود کافی است. و این احکام مخصوص مدفوع انسان است، و اگر مرغ یا حیوان دیگر از نجاسات دیگر بخورند، بول و مدفوع و گوشت آنها حرام نمی شود.
*****
زنجانی: مسأله 226– بول و غائط و عرق حیوان نجاستخوار نجس است، همان طور که در مسأله [120] گذشت؛ و اگر بخواهند پاک شود باید حیوان را استبراء کنند، یعنی تا مدتی نگذارند نجاست بخورد و غذای دیگری به او بدهند، و این مدّت برای شتر نجاستخوار چهل روز، برای گاو بیست روز، برای گوسفند ده روز، برای مرغابی پنج روز، برای مرغ خانگی سه روز و برای سایر حیوانات به اندازه ای است که دیگر به آنها نجاستخوار گفته نشود. و اگر در حیواناتی که مدتی برای آنها ذکر شده پس از این مدّت هنوز عنوان نجاستخوار برطرف نشده باشد، بنابر احتیاط مستحب به قدری از خوردن نجاست جلوگیری کنند که دیگر به آنها نجاستخوار نگویند. استبراء گوسفند و دیگر حیواناتی که از خوک، شیر خورده اند و هنوز گوشت در بدنشان نروئیده و استخوانشان از آن سخت نشده است، به این گونه است که هفت روز از پستان گوسفند یا حیوانات پاک دیگر، شیر بخورند و اگر نیازی به شیر ندارند، هفت روز غذای پاک دیگر بخورند.
مکارم: مسأله 239 – هرگاه حیوانی به خوردن مدفوع انسان عادت کند ادرار و مدفوع آن نجس و گوشت آن نیز حرام است. و اگر بخواهند پاک شود، باید به قدری به حیوان غذای پاک بدهند  تا نام حیوان نجاستخوار از آن برداشته شود و باید درشتر چهل روز و در گاو سی روز و در گوسفند ده روز و در مرغابی پنج روز و در مرغ خانگی سه روز بگذرد، و در حیوانات دیگر همین اندازه که نام نجاستخوار ازآن برداشته شود، کافی است.
مظاهری: مسأله 202– حیواناتی که به خوردن نجاست انسان عادت کرده اند نجس می شوند. و اگر آنها را استبراء کنند، یعنی تا مدتی به حیوان غذای پاک بدهند که دیگر به آنها نجاستخوار نگویند پاک می گردند.
مسائل اختصاصی
مکارم: مسأله 240- گاهی در مرغداری ها پودر خون با غذای آنها مخلوط می کنند به طوری که گوشت مرغ به واسطه آن می روید، گوشت و تخم آن مرغ حرام نیست و رطوبتهای مرغ نجس نمی شود ولی بهتر آن است که از چنین مرغ و تخم آن پرهیز شود.
مکارم: مسأله 241- هرگاه حیوان سایر نجاستها را (غیر از مدفوع انسان) بخورد باعث نجاست بول و مدفوع او نمی شود، گوشت او هم حرام نیست، مگر حیوانی که از شیر خوک تغذیه کرده و به وسیله آن رشد و نمو نموده باشد که گوشتش حرام است.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -