قوانین حاکم براین نظام و اجتماع، قوانین اسلام است که بوسیله وحى اعلام شده و احدى نمىتواندچیزى بر آن بیفزاید یا چیزى را از آن کم کند که «حلال محمد حلال الى یومالقیامة وحرام محمد حرام الى یوم القیامة».
باید همگان، خصوصاً هیئت حاکمه،در این خط مستقیم با احساس مسئولیت و تعهد قدم بردارند و سلیقههاى شخصى یاگروهى خود را کنار بگذارند و به راست و چپ منحرف نشوند.
چنانکه در حدیث است از شخص رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم که مىفرمایند:
«لایکون العبد مؤمناً حتى یکون هواه تبعاً لما جئت ولا یزیغ عنه به بندهاى مؤمن نخواهد بود تا هوى و خواست او تابع آنچه من آوردهام،باشد و از آن مایل نشود»
جلوه هاى بسیارى از این احساس مسئولیت و خوف از خدا رادر ارتباط با زمامدارى و اداره اجتماع وحقوق مردم مخصوصاً محرومان و مستضعفان وطبقات بظاهر پائین اجتماع در زندگى رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم و امیرالمؤمنین على علیه السلام ، دنیامشاهده کرد که با اینکه در اداء تکالیف و وظایف خود ذرّهاى کوتاهى ننمودهاند، ازاین مسئولیت زمامدارى بشدّت نگران بوده و مىگریستند و نشان دادند که درنظام اسلاماگر زمامدارى تکلیف و وظیفه نبود هیچ انگیزهاى صاحبان شرعى این مقام را به قبول آنبر نمىانگیخت. در اینجا در رابطه با زمامدارى و مدیریتها در سطوح مختلف درسهاىبسیار آموزنده در سیره پیغمبر و امیر المؤمنین على علیه السلام داریم که متأسفانه بخاطرطولانى شدن کلام از بیان آنها معذوریم.
حاکم و رهبر و پیشواى کل نظام موعودجهانى مانند نظام مدینه در عصر رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم و نظم کوفه در عصر امیر المؤمنین على علیه السلام نائب خدا و خلیفة الله است که عادل و معصوم از گناه خطا و عمل به هواى نفسانىاست در پرهیزکارى و رعایت حق و عدالت، در تصمیمات و عزل و نصب و تصرف در بیت المالالگو و نمونه و آئینه تمام نماى قوانین عدل و قسط اسلام است، صفتى که بر حسب دلائل محکم عقلى و نقلى که از جمله علامه حلّى (ره) در الفین، یک هزار دلیل بر آن اقامه فرموده است باید امام و خلیفه خدا و رهبر جامعه به آن متّصف و متحلّى باشد و در اینامت براى احدى غیر از فاطمه زهرا سلام الله علیها و ائمه اثنى عشر علیه السلام که امامت و خلافت آنهابرحسب صدها حدیث معتبر منصوص است، قابل اثبات نیست.
و از جمله آیاتى که به آنها برلزوم صلاحیت علمى، عملى و اخلاقى رهبر آن نظام منصوص، که یگانه نظام مشروع است استناد شده است، این آیات است:
۱) «أًفمن یهدى الى الحقّ احقُّ ان یتَّبع امَّن لایهدّى الّا ان یهدى آیا کسى که راه مىنماید (مردم را) بسوى حق، سزاوارتر است که ازاو پیرو ى کنند یا کسیکه خود راه نمىیابد مگر آنکه راهنمایش کنند»
2) «هلیستوى الَّذین یعلمون و الَّذین لا یعلمون آیا یکسانند آنانکه مىدانند و آنانکهنمىدانند.»
3) «و اذ ابتلى ابراهیم ربُّه بکلماتٍ فاتمَّهنَّ قال انّى جاعلک للنّاس اماماً قال و من ذرّیَّتى قال لا ینال عهدى الظّالمین (بیاد آور) زمانیکهآزمود ابراهیم را پروردگارش به امورى چند پس او بانجام رسانید آنها را، خدا گفتالبته من قرار دادم ترا براى مردم پیشوا (در دین) ابراهیم گفت و از فرزندان من نیز (چنین فرما) خدا گفت نرسد عهد من (که امامت است) به ستمکاران».
بدیهى است مقام امام که اعظم مناصب و خلافت الله است بکسى اعطاء مىشود که از همه صالحتر و عالمترو پاکتر باشد و سوابق سوء و انحراف از حق در پرونده زندگیش ثبت نشده باشد.
دراین، نظام در گزینش براى مقامات پایین نیز همین اصل صلاحیت علمى و عملى و قدرت براداره و حسن تدبیر معیار است وبا وجود اصلح و الیق و اعلم، به صالح و لایق و عالم مقامى اعطاء نمىشود
امتیازات نژادى و طبقهاى و صنفى و القاب و عناوین ظاهرىدر جامعه اسلامى که جامعه موعود جهانى و همگانى خواهد بود ملغى و بىاعتبار است دربرابر قانون همه با هم برابرند عالم با جاهل، عادل با فاسق، والى و رئیس، و صاحب هرمقام سیاسى با هر شخص عادى و متعارف مساوى هستند مثلا حکم قتل عمد، قصاص و شبه عمدو خطا دیه است قاتل هر کس که باشد و مقتول هم هرکس باشد و همچنین حکم خدا در موردسارق با شرایطى که در فقه بیان شده، قطع دست است و حکم زانى رجم یا جلد است سارقو زانى، هر کس و فرزند هر کس و صاحب هر سابقه و وابسته به هر کس و هر فامیل باشدحکم هرگز، تفاوت نخواهد کرد.
این ویژگى آن جامعه بزرگ اسلامى را در سیرة شخص پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم وامیر المؤمنین علیه السلام در جامعه اسلامى مدینه و کوفه ملاحظه کنید دراین دو جامعه احکام اسلام نسبت به همگان على السواء اجرا مىشد. همانطور که در نمازجماعت فقیر در کنار غنى، سیاه در کنار سفید و بنده در کنار مولى یا در صف مقدم قرارمىگرفت، در اجراء احکام سیاسى و انتظامى نیز به همه على السواء نگاه مىشد و حتىبه مجالست و معاشرت با فقراء بیشتر رغبت نشان مىدادند و آن را عامل تربیت وتوانمندى روح و موجب تقرب بخدا مىدانستنند و به عکس مجالست با اغنیاء و توانگران ومرفهان را که نسبت به اسلام و مسلمین و اوضاع اجتماعى بى تفاوت بودند موجب دل مردگىو سقوط انسان مىشمردند.
در جامعة جهانى اسلام تجمل گرایى و افراط در مصرف و خوشگذرانى و تکلف در پذیرایىها و میهمانىها و مراسم دیگر و لباس و پوشاک و مرکب ومسکن و مطرود است. امورى که درزمان ما عامل مهم دشوارى زندگى و کمبود عوائد ازهزینه و مخارج است که حتى در مراسمى که براى اموات برگزار مىشود نیز رقابت درپذیرایىهاى کمرشکن رایج شده است، به طورى که مصیبت صاحب عزا دو چندان مىشوددرحالى که هزارها جوان دختر و پسر بى همسر، به واسطة فقر از زندگى زناشویى و تشکیل خانواده محروم هستند و مفاسد اجتماعى گوناگون آن، سعادت همة جامعه و امنیت را تهدیدمىنماید، ملاحظه مىشود که برخى مرفهان در مجللترین هتلها مبالغى که با آن مىشود خانوادههایى را از فقر نجات داد صرف مىنمایند، روشن است وقتى در جامعه این گونه امور افتخار و احترام آفرین باشد فسادهاى بسیار گریبانگیر آن جامعه مىشود.
امنیت و صلح واقعى و آرامش از ویژگیهاى دولت آقا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است،خوفها زایل مىشود و جان و مال و آبروى اشخاص در ضمان امان قرار مىگیرد و در سراسرجهان امن عمومى حاکم مىشود و اختناق و استبداد و استکبار و استضعاف که همه از آثارحکومتهاى غیر الهى است از جهان ریشه کن مىگردد و حکومتهاى طواغیت به هر شکل و هرعنوان برچیده مىشود.
از اخبار و روایات استفاده مىشود:
«که به واسطة حضرت ولى عصر (أرواحنا فداء) راهها آن قدر امن مىشود که احدى حتى ضعیف ترین مردم ازمشرق به مغرب سفر مىنماید، از احدى به او اذیت و آزار نمىرسد»
در دولت آنحضرت وضع اقتصاد عمومى بهبود کامل یافته نعمتها فراوان و آبها مهار و زمینها آباد وحاصلخیز و معادن ظاهر مىشود تا جایى که فقیرى که از بیت المال چیزى دریافت کندباقى نماند، و کسى براى دریافت کمک مالى به خزانة عمومى مراجعه ننماید و اگراتفاقاً کسى مراجعه کرد به خود او مىگویند هر اندازه نیاز دارد دریافت کند که اوهم پس از دریافت وجه از گرفتن پشیمان مىشود و در مقام رد آن به خزانه بر مىآیدولى از او قبول نمىشود.
از ویژگیهاى ممتاز دیگر آن جامعة جهانى این است که همگان در آن موحد و خدا را به یگانگى پرستش مىنمایند و شریکى براى او قرارنمىدهند، او را بى شریک و بى نظیر و واحد و یگانه و یکتا مىشناسند.
این یکامتیاز بزرگ و از ویژگیهاى جامعه اسلامى است که در آن عصر عزیز همه افراد به آن ممتاز و سرفراز مىباشند، همه حق را مىپرستند و در پرستش حق کسى و چیزى را شریک اونمىکنند توحید خالص و سره و پاک از هر شائبه شرک، حاکم مىشود.
مشخصه دیگر کهاز بارزترین ویژگىهاى آن جامعه موعود و دولت کریمه محسوب مىشود، گسترش جهانى قسط و عدل است که در بیش از یکصد خبر به آن تصریح شده است.
از جمله در بعض روایات بهاین الفاظ:
*«یَمْلَاءُها قسطاً و عدلًا کما مُلِئت جوراً و ظلماً».
*«یملاء الله به الأرض قسطاً و عدلًا کما ملئت جوراً و ظلماً»
و درروایاتى به این لفظ رسیده است:
*«بعد ما ملئت جوراً و ظلماً» و در بعض دیگر به تقدیم ظلم بر جور. این الفاظ مشهور و معروف است و علماى علم حدیث شیعه و سنى دراحادیث بسیار روایت کردهاند و یکى از احادیث که مانند احادیثى که به آن اشاره شد مشهور نیست اما جالب و شایان توجه است، این عبارت است:
*«یملأ الله به الأرض نوراً بعد ظلمتها وعدلًا بعد جورها و علماً بعد جهلها » خدا زمین را به وسیلة حضرتمهدى علیه السلام پر از نور و روشنائى مىکند بعد از تاریکى و ظلمت آن و پر از عدل مىکندبعد از جور و ستم و پر از علم و دانایى مىکند بعد از جهل و نادانى.
البته روشناست که مقصود از تاریکى و ظلمتى که به آن در این حدیث اشاره شده است، تاریکى ظاهرىکه در اثر غروب آفتاب یا خاموشىهاى برق پیدا مىشود نیست بلکه مقصود تاریکىهایىاست که در آن روزگار در اثر دورى از معارف حقه و نداشتن بینش صحیح و گم کردن راهارتباط با خدا، جامعه به آن مبتلا مىشود.
چنانکه مقصود از نور هم نور حسى نیستبلکه نور معرفت خدا و پیغمبر و امام و درک حقایق و نور عقل و فطرت و وجداناست.
و همچنین مراد ا ز جهل، جهل به علوم متعارفه و مبادى تمدن مادى و تکنولوژىنیست بلکه مراد همین جهلى است که امروز بر دنیاى علم و صنعت مستولى شده و روز بهروز رو به افزایش است.
و مراد از علوم، علوم حقیقه و دانایىها و دانشهائى استکه به انسان کمال مىبخشد و او را از نظر به ظاهر این عالم به باطن آن مىرساند وسبب خوف و خشیت از خداوند متعال مىگردد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منبع: امامت و مهدویت ج 3 ، به سوى دولت کریمه، آیةالله لطف الله صافى گلپایگانى