انهار
انهار
مطالب خواندنی

دفن

بزرگ نمایی کوچک نمایی
(مسأله 613) واجب است۱ میّت را طوری در زمین دفن کنند، که بوی او بیرون نیاید و درندگان هم نتوانند بدنش را بیرون آورند2 و در صورتی که ترس درنده و نزدیک شدن انسانی که از بوی میّت اذیت شود در بین نباشد (اقوی کفایت تنها عنوان دفن در زمین است اگر چه3) احتیاط مستحبّ 4 آن است که گودی قبر به همان اندازه مذکور در بالا باشد و اگر ترس آن باشد که جانور بدن او را بیرون آورد، باید قبر را با آجر و مانند آن محکم کنند.
۱- نوری: احتیاط واجب آن است که...
2- بهجت: [پایان مسأله].
گلپایگانی، خوئی، تبریزی، سیستانی، وحید، صافی، زنجانی، نوری، سبحانی، مظاهری: و اگر ترس آن باشد که جانور بدن او را  بیرون آورد، باید قبر را با آجر و مانند آن محکم کنند.
مکارم : و اگر ترس آن باشد که جانور به جسد آسیب رساند باید قبر را با آجر و مانند آن محکم کنند.
3- [قسمت داخل پرانتز در رساله آیات عظام: اراکی و فاضل نیست]
4- اراکی، فاضل: احتیاط واجب...
امام خامنه ای رساله آموزشی ص ۱۱۶. پس از پایان وظایف گذشته (غسل و حنوط و کفن و نماز) باید میت را در زمین دفن کنند و باید گودی قبر او به قدری باشد که بوی او بیرون نیاید و درندگان هم نتوانند بدن او را خارج سازند.
(مسأله 614) اگر دفن میّت در زمین ممکن نباشد، می توانند۱ به جای دفن او را در بنا یا تابوت بگذارند2.
این مسأله در رساله آیت الله سبحانی نیست.
۱- زنجانی: باید...
مکارم: واجب است...
2- اراکی، گلپایگانی، صافی: که از درندگان محفوظ باشد و بوی او هم بیرون نیاید.
مکارم: و اطراف آن را ببندند.
وحید: باید به جای دفن، او را در بنا یا تابوتی که غرض از دفن بر آن مترتّب است بگذارند.
*****
مظاهری: مسأله 513- میّت را می توان به جای دفن، در بنا یا تابوت گذاشت گرچه دفن او در زمین بهتر است.
(مسأله 615) میّت را باید در قبر به پهلوی راست طوری بخوابانند که جلوی بدن او رو به قبله باشد.
*****
امام خامنه ای رساله آموزشی ص ۱۱۶.میت را باید در قبر به پهلوی راست و طوری بخوابانند که صورت و سینه و شکم او رو به قبله قرار گیرد.
مسائل اختصااصی
امام خامنه ای رساله آموزشی ص ۱۱۷. استخوان میت مسلمانی که غسل داده شده است نجس نیست و اگر هنگام دفن میت در قبر قدیمی استخوانی یافت شد، دفن مجدد آن زیر خاک واجب است.
رساله آموزشی ص ۱۱۷. قبور مسلمانان را جایز است در چندین طبقه ساخت به شرطی که این کار سبب نبش قبر و هتک حرمت مسلمان نشود.
رساله آموزشی ص ۱۱۷. پاشیدن آب بر قبر در روز دفن مستحب است و بعد از آن نیز به قصد رجا اشکال ندارد.
(مسأله 616) اگر کسی در کشتی بمیرد، چنانچه جسد او فاسد نمی شود و بودن او در کشتی مانعی ندارد باید صبر کنند تا به خشکی برسند و او را در زمین دفن کنند و گرنه، باید در کشتی غسلش بدهند و حنوط و کفن کنند و پس از خواندن نماز میّت چیز سنگینی  به پایش ببندند و به دریا بیندازند یا او را در خمره بگذارند و درش را ببندند و به دریا بیندازند۱ و اگر ممکن است باید او را در جایی بیندازند که فوراً طعمه حیوانات نشود2.
این مسأله در رساله آیت الله سبحانی نیست.
۱- اراکی: [پایان مسأله].
خوئی، صافی، زنجانی، تبریزی: پس از خواندن نماز میّت، او را بنابر احتیاط در صورت امکان در خمره بگذارند و درش را ببندند و به دریا بیندازند و الا چیز سنگینی  به پایش بسته و به دریا بیندازند...
وحید: پس از خواندن نمازمیّت، او را درخمره بگذارند و درش را ببندند و به دریا بیندازند و احتیاط واجب آن است که تا ممکن است مراعات استقبال قبله بکنند و اگر ممکن نشد چیز سنگینی به پایش ببندند و به دریا بیندازند و اگر ممکن است او را درجایی بیندازند که فوراً طعمه حیوانات نشود.
سیستانی، بهجت: پس از خواندن نماز میّت، او را در خمره بگذارند و درش را ببندند و به دریا بیندازند، و الا (بهجت:  اگر این کار مشکل است)، چیز سنگینی به پایش بسته و به دریا بیندازند...
2- مکارم: حنوط و کفن کنند و نماز بخوانند، بعداً او را در چیزی که حیوانات آبی نتوانند به بدن او دست یابند بگذارند و در آن را محکم کنند و به دریا بیندازند و اگر این هم ممکن نشود، چیز سنگینی به پایش ببندند و به دریا بیفکنند و واجب است او را تا ممکن است در جایی بیندازند که فوراً  طعمه حیوانات دریا نشود.
(مسأله 617) اگر بترسند که دشمن، قبر میّت را بشکافد و بدن او را  بیرون آورد و گوش یا بینی یا اعضای دیگر او را ببرد چنانچه۱ ممکن باشد باید به طوری که در مسأله پیش گفته شد او را به دریا بیندازند.
این مسأله در رساله آیات عظام بهجت  وسبحانی نیست.
۱- فاضل: اگر بترسند که دشمن، قبر میّت را بشکافد و بدن او را  بیرون آورد چنانچه...
مکارم: هرگاه خوف اين باشدکه دشمن قبر ميّت را بشکافد و بدن او را بيرون آورد و يا به آن آسيب رساند، چنانچه...
(مسأله 618) مخارج انداختن در دریا و مخارج محکم کردن قبر میّت را در صورتی که لازم باشد، باید۱ از اصل مال میّت بردارند2.
این مسأله دررساله آیات عظام مظاهری و سبحانی نیست
۱- سیستانی: می توانند...
[کلمه «باید» در رساله آیت الله زنجانی نیست]
2- بهجت: در صورتی که لازم باشد احتمال دارد که از اصل مال میّت بردارند، ولی احتیاط مستحبّ این است که رضایت طلبکار و ورثه را در این صورت به دست آورند.
(مسأله 619) اگر زن کافره بمیرد و بچه در شکم او مرده باشد۱ چنانچه پدر بچه مسلمان باشد، باید 2 زن را در قبر به پهلوی چپ پشت به قبله بخوابانند که روی بچه به طرف قبله باشد3 بلکه اگر هنوز روح هم به بدن او داخل نشده باشد بنابراحتیاط واجب 4 باید به همین دستور عمل کنند.
این مسأله دررساله آیت الله مظاهری نیست
۱- گلپایگانی، خوئی، تبریزی، صافی: یا هنوز روح به بدن او داخل نشده باشد...
2- بهجت: باید بنابر احتیاط واجب ...
3- خوئی، گلپایگانی، صافی، تبریزی: [پایان مسأله].
سیستانی: و همچنین است بنابر احتیاط مستحبّ اگر بچه ای که در شکم اوست هنوز روح به بدنش داخل نشده باشد.
وحید: و همچنین است بنابراحتیاط واجب اگر روح به بدن او داخل نشده باشد.
بهجت، مکارم: حتی اگر هنوز روح هم به بدن او داخل نشده باشد؛ (مکارم: یعنی هنوز حس و حرکت پیدا نکرده است بنابراحتیاط واجب به همین دستور عمل کنند) .
4- [عبارت «بنابراحتیاط واجب» در رساله آیت الله اراکی نیست]
*****
زنجانی: مسأله 711- اگر زنی که کافر است بمیرد و بچه در شکم او مرده باشد، یا هنوز روح به بدن او داخل نشده باشد و امکان حیات یافتن وی نباشد، چنانچه بچه محکوم به اسلام باشد – چون پدر یا جد یا جدّه نزدیک وی مسلمان است- باید زن را در قبر به پهلوی چپ پشت به قبله بخوابانند که روی بچه به طرف قبله باشد.
(مسأله 620) دفن مسلمان، در قبرستان کفار، و دفن کافر در قبرستان مسلمانان جایز نیست۱.
این مسأله در رساله آیت الله بهجت نیست.
۱- تبریزی: بنابر احتیاط .
مکارم: بنابر احتیاط واجب.
(مسأله 621) دفن مسلمان در جایی که بی احترامی به او باشد، مانند جایی که خاک روبه و کثافت می ریزند جایز نیست۱.
این مسأله در رساله آیت الله بهجت نیست.
۱- مکارم: حرام است.
(مسأله 622) میّت را نباید در جای غصبی دفن کنند و دفن کردن در جایی که برای غیر دفن کردن وقف شده۱ و در مسجد اگر ضرر به مسلمانان باشد یا مزاحم نمازشان باشد جایز نیست، بلکه اقوی2 آن است که اصلاً در مسجد دفن نکنند و در زمینی که مثل مسجد برای غیر دفن کردن وقف شده جایز نیست.
این مسأله در رساله آیت الله بهجت نیست.
۱- اراکی، فاضل: مثل مسجد (فاضل: و حسینیه) جایز نیست. [پایان مسأله]
2- نوری: بلکه واجب ...
*****
خوئی، گلپایگانی، تبریزی، صافی، 629، وحید 628، زنجانی: 714، سیستانی: 611- دفن میّت در جای غصبی و در زمینی که مثل مسجد. برای غیر دفن کردن وقف شده، جایز نیست*.
. زنجانی: و حسینیه و مدرسه علمیه...
. [عبارت «مثل مسجد» در رساله آیت الله وحید نیست]
*سیستانی: در صورتی که موجب ضرر به وقف یا مزاحم جهت وقف باشد جایز نیست، بلکه اگر موجب ضرر یا مزاحمت نباشد هم بنابراحتیاط واجب جایز نمی باشد.
مکارم: مسأله 582- میّت را نباید در جای غصبی دفن کنند، و همچنین است در جایی که برای دفن وقف نشده است (مانند مساجد و مدارس دینی)، مگر اینکه از اول جایی را برای دفن در نظر بگیرند و از وقف مستثنی کنند.
سبحانی: مسأله 533- میّت را نباید درجای غصبی دفن کنند، و همچنین است دفن کردن در جایی که برای غیر دفن وقف شده است مانند مساجد و مدارس مگر اینکه قبلاً جایی برای این کار استثنا شود.
مظاهری: مسأله 519- میّت را نباید در جای غصبی دفن کنند و دفن کردن در جایی که برای دفن کردن وقف نشده مانند مسجد و مدرسه، جایز نیست.
(مسأله 623) دفن میّت در قبر مرده دیگر اگر موجب نبش شود جایز نیست.
این مسأله در رساله آیت الله بهجت نیست.
*****
اراکی: مسأله 618- دفن میّت در قبر مرده دیگر، پیش از آنکه قبر و خود میّت از بین رفته باشد جایز نیست.
خوئی، گلپایگانی، تبریزی، صافی، 630، زنجانی 715، مظاهری 520، سبحانی 534- دفن میّت در قبر مرده دیگر جایز نیست. مگر آنکه قبر، کهنه شده و میّت اولی از بین رفته باشد* .
. زنجانی: بنابراحتیاط جایز نیست...
* سبحانی: مگر اینکه جسد مرده از بین رفته باشد.
* خوئی، زنجانی: به کلی از بین رفته باشد.
مکارم: مسأله 583- دفن میّت در قبر مردۀ دیگر در صورتی که موجب نبش نشود (یعنی بدن مرده قبلی ظاهر نگردد) و زمین هم مباح یا وقف عام باشد مانعی ندارد.
نوری: مسأله 624- لازم است که میّت را در قبر مرده دیگر پیش از آنکه پوسیده شود، دفن ننمایند.
فاضل: مسأله 617- دفن میّت در قبر مرده دیگر جایز نیست، مگر آنکه قبر کهنه شده باشد و میّت اوّلی حتّی استخوانهایش از بین رفته باشد و زمین قبر وقف قبرستان باشد یا ملک فردی باشد که اجازه دفن میّت دوم را بدهد یا زمین موات باشد. و اگر احتمال برود که جنازه سابق هنوز به طور کامل از بین نرفته، نبش قبر برای دفن مجدد یا هر امر دیگری جایز نیست، ولی اگر نبش شد دفن مجدّد مانعی ندارد.
سیستانی: مسأله 612- نبش قبر مرده‌ای برای آنکه مرده دیگر در آن دفن شود، جایز نیست، مگر آنکه قبر کهنه شده و میت اوّلی به کلّی از بین رفته باشد و این کار، مستلزم گناهی ـ مانند تصرّف در حق دیگری ـ نباشد.
وحید: مسأله 629- دفن میّت در قبر مردۀ دیگر، در صورتی که مستلزم تصرف در حقّ غیر، یا نبش قبر میّتی که از بین نرفته، یا هتک میّت باشد جایز نیست؛ و در غیر این صورتها، چنانچه آن قبر کهنه شده و میّت اولی از بین رفته یا قبر نبش شده باشد اشکالی ندارد.
جوادی آملی: مسأله 655- دفن ميّت در قبر مردهٔ ديگر، در صورتی جایز است که اولاً مکان دفن از هر نظر مباح باشد و ثانياً جنازه قبلی کاملاً پوسیده باشد.
(مسأله 624) چیزی که از میّت جدا می شود، اگر چه مو و ناخن و دندانش باشد، باید۱ با او دفن شود2 (و اگر موجب نبش شود، احتیاط آن است که جدا دفن شود3). و دفن ناخن و دندانی که در حال زندگی از انسان جدا می شود مستحبّ است4.
۱- خوئی، زنجانی، تبریزی، صافی: بنابر احتیاط...
2- زنجاني: همچنین قطعه ای که از زنده جدا می شود بنابراحتیاط می باید دفن شود...
سیستانی: و چنانچه آن چیز بعد از دفن شدن میّت پیدا شود، بنابراحتیاط لازم اگر چه مو یا ناخن یا دندانش باشد باید در جایی جدا دفن شود، و دفن ناخن و دندانی که در حال زندگی از انسان جدا می شود مستحبّ است.
3- بهجت: [پایان مسأله].
مظاهری: اگر موجب نبش شود، باید جدا دفن شود...
[قسمت داخل پرانتز بجر رساله آیت الله نوری در رساله سایر آیات عظام نیست]
4-  زنجانی: لازم نیست، بلکه مستحبّ است.
*****
وحید: مسأله 530- چیزی که از میّت جدا می شود، اگر قطعه ای از بدن او باشد، باید با او دفن شود و اگر مو و ناخن و دندانش باشد، بنابراحتیاط واجب باید با او دفن شود. و دفن ناخن و دندانی که در حال زندگی از انسان جدا می شود مستحبّ است.
مکارم: مسأله 583ـ بنابراحتياط واجب چيزى که از ميّت جدا مى شود، حتّى مو يا ناخن و دندان را بايد با او دفن کرد، ولى به صورتى که موجب نبش قبر نشود، امّا دفن ناخن و دندانى که در حال حيات از انسان جدا مى شود واجب نيست، هر چند بهتر است.
(مسأله 625) اگر کسی در چاه بمیرد و بیرون آوردنش ممکن نباشد۱ باید در چاه را ببندند و همان چاه را قبر او قرار دهند2 و در صورتی که چاه مال غیر باشد باید به نحوی او را راضی کنند3.
این مسأله در رساله آیت الله سبحانی نیست
۱- بهجت: پس اگر ممکن است همان مقدار از چاه را که بدن او قرار گرفته مسدود می نمایند و اگر ممکن نیست...
2- خوئی، گلپایگانی، فاضل، تبریزی، سیستانی، زنجانی، وحید: [پایان مسأله].
صافی: و بر او نماز بگذارند.[پایان مسأله]
3- بهجت: اگر چه با پرداخت قیمت چاه باشد.
(مسأله 626) اگر بچه در رحم مادر بمیرد و ماندنش در رحم برای مادر خطر داشته باشد، باید به آسانترین راه۱ او را بیرون آورند و چنانچه ناچار شوند که او را قطعه قطعه کنند اشکال ندارد2، ولی باید بوسیله شوهرش اگر اهل فن است یا زنی که اهل فن باشد او را بیرون بیاورند3 و اگر ممکن نیست، مرد محرمی که اهل فن باشد و اگر آن هم ممکن نشود، مرد نامحرمی که اهل فن باشد بچه را بیرون بیاورد و در صورتی که آن هم پیدا نشود کسی که4 اهل فن نباشد، می تواند بچه را بیرون آورد.
۱- زنجانی: آسانترین راه برای مادر...
2- زنجانی: ولی در صورتی که بیرون آوردنش متوقف بر نگاه کردن یا لمس عورت مادر باشد، باید بوسیله شوهرش اگر آشنا به طب باشد او را بیرون بیاورند و اگر ممکن نیست زنی که آشنا به طب باشد و اگر ممکن نیست، مرد محرمی که آشنا به طب باشد و اگر آن هم ممکن نیست، مرد نامحرمی که آشنا به طب باشد بچه را بیرون بیاورد و در صورتی که آن هم پیدا نشود، کسي که اهل فن نباشد می تواند بچه را بیرون آورد.
سیستانی: ولی باید به وسیله شوهرش اگر اهل فن است او را بیرون آورند و اگر ممکن نیست، زنی که اهل فن باشد او را بیرون آورد و می تواند زن به کسی مراجعه کند که بهتر بتواند این کار را انجام دهد و به حال او مناسب تر باشد هرچند نامحرم باشد.
وحید: ولی باید به وسیله شوهرش اگر اهل فن است ، وگرنه زنی که اهل فن باشد  او را بیرون بیاورند و در صورت نبود زنی که اهل فن باشد، مرد محرمی که اهل فن باشد و اگر آن هم ممکن نشد، مرد نامحرمی که اهل فن باشد و در صورتی که آن هم پیدا نشد، کسی که اهل فن نباشد با رعایت ترتیب مذکور می توانند بچه را بیرون آورند.
مکارم: این کار باید در درجه اول به وسیله شوهرش اگر اهل فنّ است و در درجه بعد زنی که اهل فن باشد، انجام شود و اگر ممکن نیست، از مرد محرمی که اهل فن است استفاده کنند و در غیر این صورت، ناچار باید از مرد نامحرمی که اهل فن است کمک بگیرند.
3- گلپایگانی، صافی، بهجت: باید به وسیله شوهرش اگر اهل فنّ است او را بیرون بیاورند و اگر ممکن نیست، بوسیله زنی که اهل فن باشد او را بیرون بیاورند...
4- گلپایگانی، صافی: زنی که...
*****
مظاهری: مسأله 523- اگر بچه در رحم مادر بمیرد باید به آسانترین راه او را بیرون آورند و چنانچه ناچار شوند که او را قطعه قطعه کنند اشکال ندارد.
(مسأله 627) هرگاه مادر بمیرد و بچه در شکمش زنده باشد۱ (اگر چه امید زنده ماندن طفل را نداشته باشند2) باید3 به وسیله کسانی که در مسأله پیش گفته شد4 از هر طرفی که بچه سالم بیرون می آید بچه را بیرون آورند و دوباره بدوزند5 ولی اگر بین پهلوی چپ و راست در سالم بودن بچه فرقی نباشد احتیاط واجب آن است که از پهلوی چپ بیرون آورند6.
۱- زنجانی: یا امکان حیات یافتن وی باشد، اگر چه احتمال زنده ماندن طفل یا حیات یافتن جنین ضعیف باشد، باید به ترتیبی که در مسأله پیش گفته شد، به هر راهی که برای زنده ماندن بچه سودمندتر است، بچه را از شکم مادر بیرون آورده و محل بریدگی را بدوزند.
سیستانی: اگر امید زنده ماندن طفل، هر چند در مدت کوتاهی باشد باید هر جایی را که برای سلامتی بچه بهتر است بشکافند و بچه را بیرون آورند و دوباره بدوزند؛ و اما اگر علم یا اطمینان به مرگ طفل با این عمل باشد جایز نیست. [پایان مسأله]
2-[قسمت داخل پرانتز در رساله آیت الله سبحانی نیامده است.]
3- مکارم: هرگاه مادر بمیرد و بچه در شکمش زنده باشد باید فوراً...
[کلمه «باید» در رساله آیت الله فاضل نیست]
4- خوئی، گلپایگانی، تبریزی، فاضل، صافی: پهلوی چپ او را بشکافند و بچه را بیرون آورند و دوباره بدوزند (گلپایگانی، صافی: مگر این که تشخیص داده شود که بچه از طرف دیگر سالم بیرون می آید و از طرف چپ سالم بیرون نمی آید).
وحید: با رعایت ترتیب ، شکم او را از هر قسمتی که به سلامت بچه نزدیک تر است بشکافند و بچه را بیرون آورند و برای غسل دادن دوباره بدوزند.
5- اراکی: [پایان مسأله].
مکارم: و حتّی الامکان باید این کارزیر نظر اهل فنّ انجام گیرد و اگر اهل فنّ نباشد، پهلوی چپ را می شکافند و بچه را فوراً بیرون می آورند.
مظاهری: باید او را بیرون آورند و دوباره شکم او را بدوزند.
6- بهجت: باید از پهلوی چپ بیرون آورند.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -