انهار
انهار
مطالب خواندنی

آیا با مشکلات زندگی حجّ بر پدرم واجب هست؟ (مرجع تقلید آیةالله وحیدخراسانی)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
سوال سلام خسته نباشید از جانب پدرم سوالاتی را پیرامون حجّ مطرح کنم.
پدرم در سال 1384 برای حج واجب نام نویسی کرده بود ایشون 56 سالشونه و در شغل چوب بری تابلوفرش کار میکنند دارای سه فرزند /یکی دختر و دوتا پسر هستند دخترشان متاهل و اما پسرا مجرد هستند/ایشون تقریبا 6 سالی میشود که کار کاسبی آن چنانی ندارد طوری که حتی نمیتواند پس اندازی کند من خودم دانشجوی ترم 6 هستم و برادرم درحین حال در خدمت مقدس سربازی به سر میبرد/پدرم که در گذشته کار کاسبی خوبی داشت.یک حیاط و دو تا مغازه ی که تقریبا در پایین شهر خریده بود خریده است.
در یکی از مغازه ها که پدرم سالی یکی دو بار در آن مشغول چوب بری میشود من هم در همون مغازه وسایل تزعینی از جنس برنجی (نوعی فلز) را تولید میکنم و میخوام مخارج دانشگاهم را به دست بیاورم
برای اینکه پدرم مخارج اهل و ایال خودش را به دست بیاورد اون یکی مغازه کوچک خود را که در پاییین شهر است به اجاره داده است.حال سوال پدرم این است که تکلیف من چیست ؟
سوال 1 : آیا من با این توان مالی که دارم آیا بازم هم حج برای من واجب است ؟
سوال 2:سازمان حج بلا عوض خیلی زیاد هزینه حج را چند برابر از من میخواد من آنقدر پول ندارم برای حج تکلیف من چیست؟
سوال 3 : و در آخر حج برای بنده واجب است یا نه ؟
تشکر از پاسخ شما.
مرجع تقلید: حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی(مدظله)
 
جواب: سلام علیکم؛ پسرم دعا میکنم خداوند شما و خانواده و نیز تمام فرزندان و والدینشان را مورد لطف خاص خود قرار دهد.
با وصفی که نوشته اید تشخیص با خود پدرتان هست که آیا استطاعت مالی برای انجام حجّ دارد یا ندارد.
بنابراین اگر با رفتن به خانه خدا و برگشت از آنجا دچار زحمت اقتصادی و کمبود مسائل مالی شود بطوری که نتواند زندگی خود را اداره کند مستطیع نیست و حجّ بر او واجب نمی باشد.
حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی(مدظله) در تعريف حج و شرايط واجب شدن آن در مسأله 2053 توضیح المسائل چنین میفرمایند: «حجّ زيارت كردن خانه خدا و انجام اعمالى است كه دستور داده اند به جا آورده شود ، و در تمام عمر بر كسى كه شرايط ذيل را دارا باشد يك مرتبه واجب مى شود:
(اوّل) آن كه بالغ باشد.
(دوم) آن كه عاقل باشد.
(سوم) آن كه آزاد باشد.
(چهارم) آن كه به واسطه رفتن به حجّ ، مجبور نشود كار حرامى را كه ترك آن از حجّ مهم تر است انجام دهد ، يا عمل واجبى را كه از حجّ مهم تر است ترك نمايد.
(پنجم) آن كه مستطيع باشد ، و مستطيع بودن به چند چيز است:
۱ ـ آن كه توشه راه و مركب سوارى ، يا مالى كه بتواند با آن مال آنها را تهيّه كند داشته باشد.
۲ ـ سلامت مزاج و توانايى آن را داشته باشد كه به مكّه رود و حجّ را به جا آورد.
۳ ـ در راه مانعى از رفتن نباشد ، و اگر راه بسته باشد يا انسان بترسد كه در راه يا هنگام انجام اعمال جان يا عرض او از بين برود يا مال او را ببرند ، حجّ بر او واجب نيست ، ولى اگر از راه ديگرى بتواند برود ، اگر چه دورتر باشد بايد از آن راه برود.
۴ ـ به قدر به جا آوردن اعمال حجّ وقت داشته باشد.
۵ ـ مخارج كسانى را كه خرجى آنان بر او واجب است ، مثل زن و بچّه ، و مخارج كسانى را كه مردم خرجى دادن به آنها را لازم مى دانند ، مانند نوكر و كلفتى كه به آنها حاجت دارد داشته باشد.
۶ ـ بعد از برگشتن ، كسب يا زراعت يا عايدى ملك يا راه ديگرى براى معاش خود و عائله اش به حسب شأنش داشته باشد كه در زندگى به مشقّت نيفتد.» یاحقّ.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -