انهار
انهار
مطالب خواندنی

ترتیب در نماز

بزرگ نمایی کوچک نمایی
مسأله ۷۵۵- انسان باید نماز عصر را بعد از نماز ظهر و نماز عشا را بعد از نماز مغرب بخواند و اگر عمداً ۱ نماز عصر را پیش از نماز ظهر و نماز عشا را پیش از نماز مغرب بخواند، باطل است.
۱- زنجانی: اگر با علم و عمد...
مظاهری: رجوع کنید به ذیل مسأله ۷۳۱.
*****
امام خامنه ای رساله نماز و روزه مسأله (۲۷): نماز عصر باید بعد از نماز ظهر و نماز عشا بعد از نماز مغرب خوانده شود و اگر عمداً بر خلاف این ترتیب خوانده شود نماز باطل است.
جوادی آملی: مسأله 796- نماز عصر باید پس از نماز ظهر و نماز عشاء بعد از نماز مغرب اقامه شود و اگر با آگاهی و اختیار، نماز عصر را پیش از نماز ظهر و نماز عشاء را پیش از نماز مغرب به‌جا آورد، نماز عصر و عشای او باطل است و باید آن‌ها را دوباره پس از نماز ظهر و نماز مغرب به‌جا آورد و اگر نماز عصر و عشاء را بعداً نخواند، فقط نماز ظهر و مغرب او صحیح است.
مسأله اختصاصی
امام خامنه ای رساله نماز و روزه مسأله (۲۸): هرگاه کسی بر اثر اشتباه یا غفلت نماز عصر را پیش از نماز ظهر بخواند یا نماز عشا را پیش از نماز مغرب بخواند و بعد از تمام شدن نماز متوجه شود نمازش صحیح است.
(مسأله 756) اگر به نیّت نماز ظهر مشغول نماز شود و در بین نماز یادش بیاید که نماز ظهر را خوانده است، نمی تواند نیّت را به نماز عصر برگرداند1 بلکه باید نماز را بشکند 2 و نماز عصر را بخواند و همین طور است در نماز مغرب و عشا3.
1- مکارم: و نماز او باطل است همچنین در مورد نماز مغرب و عشا، امّا اگر نیّت نماز عصر کند و بعد متوجّه شود که نماز ظهر را نخوانده  هر جای نماز باشد می تواند نیّت خود را به ظهر برگرداند، همچنین اگر شروع به نماز عشا کرده و متوجّه شود نماز مغرب را نخوانده، اگر قبل از رکوع رکعت چهارم متوجّه شود نیّت را بر می گرداند، ولی اگر بعد از رکوع رکعت چهارم متوجّه شود نماز را به نیّت عشا تمام می کند، بعداً نماز مغرب را می خواند و احتیاطاً نماز عشا را نیز اعاده می کند.
زنجانی: بلکه باید نماز عصر را جداگانه بخواند و همین طور است در نماز مغرب و عشا.
امام خامنه ای ۳۱: بلکه باید این نماز را رها کند و نماز عصر را بخواند همچنین است اگر مشغول خواندن نماز مغرب شود و در بین نماز متوجه شود که آن را خوانده است.
2- بهجت: نمی تواند نیّت را به نماز عصر برگرداند، مگر این که قصدش این بوده که نمازی را که بر او واجب است بخواند و اشتباهاً کلمهٔ ظهر را در نیّت آورده است و یا این که خیال کرده ظهر را باید بخواند؛ و در صورت جایز نبودن عدول، باید نماز را بشکند...
3- نوری: و این مطلب بر این اساس است که عدول از سابق به لاحق جایز نیست، ولی عکس آن جایز است.
سبحانی: امّا اگر نیّت نماز عصر کند و بعد متوجّه شود که نماز ظهر را نخوانده ، در هر جای نماز باشد  می تواند نیّت خود را به ظهر برگرداند ، و همچنین اگر شروع به نماز عشا کند و متوجّه شود که نماز مغرب را نخوانده اگر پیش از رکوع رکعت چهارم باشد نیّت را برگردانده و اگر پس از رکوع رکعت چهارم باشد نماز [را] به نیّت عشا تمام کند  سپس نماز مغرب را بخواند.
*****
جوادی آملی: مسأله 797- اگر به نیّت نماز ظهر یا نماز مغرب وارد نماز شده و در بین نماز آگاه شود كه قبلاً نماز ظهر یا نماز مغرب را به جا آورده است، نمیتواند نیّت را به نماز عصر یا نماز عشاء برگرداند، بلكه باید نماز را بشكند و دوباره به قصد نماز عصر یا نماز عشاء انجام دهد.
(مسأله 757) اگر در بین نماز عصر یقین کند که نماز ظهر را نخوانده است و نیّت را به نماز ظهر برگرداند1 و داخل رکن شود و بعد یادش بیاید که نماز ظهر را خوانده بوده، نمازش باطل است و باید نماز عصر را بخواند ولی اگر پیش از داخل شدن در رکن یادش بیاید باید نیّت را به نماز عصر برگرداند و آنچه به نیّت ظهر خوانده دوباره به نیّت عصر بخواند و نمازش صحیح است.
این مسأله، در رسالهٔ آیات عظام: بهجت و مظاهری نیست.
1- گلپایگانی، صافی: چنانچه یادش بیاید که نماز ظهر را خوانده بوده بنابراحتیاط واجب باید نیّت را به نماز عصر برگرداند و بعد از تمام کردن نماز، دوباره نماز عصر را بخواند مگر آن که پیش از بجاآوردن جزئی از اجزاء به قصد ظهر یادش بیاید، که در این صورت نماز را به نیّت نماز عصر تمام می کند و اعاده لازم نیست.
خوئی، تبریزی: چنانچه یادش بیاید که نماز ظهر را خوانده بوده، باید نیّت را به نماز عصر برگرداند و نماز را تمام کند.
سیستانی: چنانچه یادش بیاید که نماز ظهر را خوانده بوده، می تواند نیّت را به نماز عصر برگرداند و نماز را تمام کند در صورتی که بعضی از اجزاء نماز را به نیّت  ظهر نیاورده باشد یا آنکه اگر آورده است به نیّت عصر دوباره بجا آورد، ولی اگر آن جزء رکعت باشد نماز او در هر صورت باطل است و همچنین اگر رکوع یا دو سجده از یک رکعت باشد نمازش بنابراحتیاط لازم باطل است.
فاضل: و نماز را ادامه دهد و بعد متوجّه شود که نماز ظهر را خوانده است باید نیّت خود را به نماز عصر برگرداند و چنانچه مقداری از نماز را که به نیّت ظهر خوانده مشتمل به رکن بوده باید نماز را تمام کند و دوباره نماز عصر را بخواند، امّا اگر مشتمل بر رکن نبوده باید آن قسمت را به نیّت عصر بخواند و نماز او صحیح است هر چند احتیاط مستحب در اعاده آن است.
مکارم، سبحانی: رجوع کنید به ذیل مسأله 756.
*****
زنجانی: مسأله 765- اگر در بین نماز عصر اطمینان پیدا کند که نماز ظهر را نخوانده است باید نیّت را به نماز ظهر برگرداند و نماز را تمام نماید و چنانچه پس از برگرداندن نیّت به نماز ظهر یادش بیاید که نماز ظهر را خوانده بود، در صورتی که هیچ یک از اجزاء واجب را به نیّت ظهر  بجا نیاورده باشد ، باید نیّت را به نماز عصر برگرداند و نماز را تمام کند، و اگر برخی از اجزاء واجب را که از قبیل ذکر خدا و قرآن باشد خوانده، بنابراحتیاط آن اجزاء را دوباره به قصد قربت؛ بدون نیّت خصوص وجوب یا استحباب، بجا آورده و نمازش را تمام کند، و در غیر این دو صورت نماز را رجاءً به نیّت عصر تمام کرده و دوباره آن را اعاده کند.
وحید: مسأله 764- اگر در بین نماز عصر یقین یا اطمینان کند که نماز ظهر را نخوانده است و نیّت را به نماز ظهر برگرداند  چنانچه قبل از آنکه عملی انجام داده باشد یادش بیاید  که نماز ظهر را خوانده بوده باید بقیه را به نیّت نماز  عصر بخواند و نمازش صحیح است ، و همچنین در صورتی که آنچه را انجام داده رکن نباشد ولی  در این صورت باید قرائت و ذکری را که  به قصد نماز ظهر آورده بود دوباره به قصد نماز عصر بیاورد و احتیاط مستحب آن است که در این دو صورت نماز را به نیّت عصر تمام کند و دوباره اعاده نماید، و اگر آنچه را آورده  رکعت یا رکوع یا دو سجده باشد باید نماز عصر را اعاده نماید.
جوادی آملی: مسأله 798- اگر در بین نماز عصر اطمینان حاصل شود كه نماز ظهر را به‌جا نياورده است و نیّت را از نماز عصر به نماز ظهر برگرداند و مقداری از نماز را به نیّت ظهر به جا آورد، آن‌گاه به یادش بیاید كه نماز ظهر را خوانده بود، میتواند نیّت را به نماز عصر برگرداند و آن را به پایان برساند و چون معنای صحّت عدول آن است كه تمام اجزای گذشته، اعم از ركن و غیر آن‌، به حساب نماز دوم (عدول یافته) شمرده میشود، زیادهٔ ركن یا غیر آن لازم نمیآید، هرچند احتیاط مستحب، اعاده بعد از اتمام نماز است.
(مسأله 758) اگر در بین نماز عصر شک کند که نماز ظهر را خوانده یا نه باید نیّت را به نماز ظهر برگرداند1. ولی اگر وقت به قدری کم است که بعد از تمام شدن نماز، مغرب می شود2 باید به نیّت نماز عصر، نماز را تمام کند و نماز ظهرش قضا ندارد3.
1- مکارم: باید به همان دستور که در مسأله قبل گفته شد عمل کند، یعنی نیّت را به ظهر برگرداند و بعداً عصر را بخواند، همچنین اگر در وسط نماز عشا شک کند که نماز مغرب را خوانده یا نه، باید به دستور گذشته عمل کند.
زنجانی: بعید نیست بتواند نماز را به نیّت عصر تمام کرده، نیازی به خواندن نماز ظهر نیست؛ هر چند در وسعت وقت، احتیاط مستحب آن است که نماز را به قصد ما فی الذمّه تمام کند و پس از آن رجاءً چهاررکعت (یا دو رکعت در مورد مسافر) بدون نیّت ظهر یا عصر بجا آورد.
سیستانی: باید نماز را به نیت عصر تمام کند و بعداً نماز ظهر را به‌جا آورد، ولی اگر وقت به‌قدری کم است که بعد از تمام شدن نماز عصر، وقت نماز به پایان برسد و برای یک رکعت نماز هم وقت باقی نمانده باشد، لازم نیست که نماز ظهر را قضا کند.
2- خوئی، تبریزی، وحید: اگر وقت به قدری کم است که بعد از تمام شدن نماز، آفتاب غروب می کند و برای یک رکعت از نماز هم مجال نیست باید به نیّت نماز عصر نماز را تمام کند (تبریزی: و قضای ظهر نیز واجب نیست. – وحید: و بنا بگذارد  که نماز ظهر را بجا آورده است.)
3- گلپایگانی، صافی: باید بنا بگذارد که ظهر را خوانده و به نیّت نماز عصر، نماز را تمام کند.
فاضل: بنابراحتیاط نماز ظهرش را قضا کند.
مظاهری: و همچنین است در نماز مغرب و عشا.
*****
بهجت: مسأله 636- اگر بعد از خواندن نماز عصر شک کرد که نماز ظهر را خوانده یا نه، بنابرأظهر خواندن نماز ظهر واجب نیست اگر چه در وقت مشترک أحوط است؛ و اگر در اثناء نماز عصر شکّ کرد که ظهر را خوانده یا نه، در صورتی که در وقت مشترک باشد عدول کردن او به نماز ظهر واجب نیست بلکه محلّ تأمل است و احتیاط مستحب آن است که بعد از نماز عصر، ظهر را بخواند و اگر وقت گذشته آن را قضا کند و چنانچه وقت به قدری کم است که بعد از خواندن نماز، مغرب می شود (یعنی در وقت مختص به عصر شکّ کرد نماز ظهر را خوانده یا نه) باید به همان نیّت، نماز عصر را تمام کند و نماز ظهرش قضا ندارد اگر چه در قضا احتیاط خوب است.
جوادی آملی: مسأله 799- اگر در بین نماز عصر شک كند نماز ظهر را خوانده یا نه، در صورتی كه در وقت مشترک باشد، باید نیّت را به ظهر برگرداند و پس از آن، نماز عصر را به‌جا آورد و اگر در وقت مختصّ عصر باشد، میتواند نماز را به نیّت عصر تمام كند و قضای ظهر، لازم نیست.
مسأله اختصاصی
زنجانی: مسأله 766- اگر در بین نماز عشا اطمینان پیدا کند که نماز مغرب را نخوانده است، چنانچه داخل رکوع رکعت چهارم نشده باشد، نیّت را به نماز مغرب  برمی گرداند و نمار را تمام می کند، و چنانچه بعد از رسیدن به رکوع رکعت چهارم باشد، می تواند نماز را بهم بزند و نماز مغرب و عشا را بخواند؛ ولی احتیاط مستحب آن است که نماز را به نیّت عشا رجاءً تمام کند و در هرحال باید نماز مغرب و عشا را بخواند.
(مسأله 759) اگر در نماز عشا، پیش از رکوع1 شک کند که نماز مغرب را خوانده یا نه2، چنانچه وقت به قدری کم است که بعد از تمام شدن نماز، نصف شب می شود3، باید به نیّت عشا نماز را تمام کند4 و اگر بیشتر وقت دارد5 باید نیّت را به نماز مغرب برگرداند و نماز را سه رکعتی تمام کند، بعد نماز عشا را بخواند.
1- بهجت: چه بعد از رکوع و چه پیش از رکوع...
2- بهجت: حکم آن مانند نماز عصر است که در مسأله قبل بیان شد.[پایان مسأله]
وحید: چنانچه وقت به قدری کم است که بعد از تمام شدن نماز به مقدار یک رکعت هم وقت برای نماز عشا باقی نمی ماند باید به نیّت عشا نماز را تمام کند و بنا بگذارد که نماز مغرب را بجا آورده واگر به مقدار یک رکعت یا بیشتر وقت دارد باید نیّت را به نماز مغرب برگرداند و نماز را سه رکعتی تمام کند بعد نماز عشا را بخواند.
3- خوئی، تبریزی: و به مقدار یک رکعت از نماز هم مجال نیست...
4- گلپایگانی، صافی: و بعد مغرب را به قصد ما فی الذمّه بجا آورد...
نوری: و بنا بگذارد که نماز مغرب را خوانده است...
 5-گلپایگانی، صافی: و یک رکعت از ان در وقت اشتراکی واقع شده باشد...
مکارم: رجوع کنید به ذیل مسأله 756.
مظاهری: رجوع کنید به ذیل مسأله 758.
*****
سیستانی: مسأله 746- اگر در نماز عشا شک کند که نماز مغرب را خوانده یا نه، باید به نیّت عشا نماز را تمام کند و بعد نماز مغرب را بجا آورد ولی اگر وقت به قدری کم است که بعد از تمام شدن نماز، وقت تمام می شود و به مقدار یک رکعت  نماز هم وقت باقی نمانده باشد لازم نیست که نماز مغرب را قضا کند.
جوادی آملی: مسأله 800- اگر در بین نماز عشاء شک كند كه نماز مغرب را خوانده یا نه، در صورتی كه در وقت مشترک بوده و پیش از ركوع ركعت چهارم باشد، باید نیّت را به مغرب برگرداند و نماز را تمام كند و پس از آن، نماز عشاء را به‌جا آورد و اگر پس از ركوع ركعت چهارم باشد، نماز را تمام كند و بعد از آن، نماز مغرب را اقامه كند و اگر این شک در وقت مختصّ به نماز عشاء باشد، گزاردن نماز مغرب لازم نیست، چنان‌كه برگرداندن نیّت به نماز مغرب هم لازم نیست، هرچند پیش از ركوع ركعت چهارم باشد.
زنجانی: مسأله 768- اگر در نماز عشا شک کند که نماز مغرب را خوانده یا نه، بعید نیست که بتواند نماز خود را به نیّت عشا تمام کرده و نیازی به خواندن نماز مغرب نیست، هرچند احتیاط مستحب آن است که اگر در وسعت وقت شک کند، پس از اتمام این نماز، نماز مغرب و عشا را رجاءً بجا آورد.
(مسأله 760) اگر در نماز عشا بعد از رسیدن به رکوع رکعت چهارم شک کند که نماز مغرب را خوانده یا نه1، باید نماز را تمام کند2، بعد نماز مغرب را بخواند3، ولی اگر این شک در وقت مخصوص به نماز عشا باشد خواندن نماز مغرب لازم نیست4.
این مسأله در رساله آیات عظام: زنجانی و مظاهری نیست.
1- خوئی، تبریزی: چنانچه وقت کم است باید نماز عشا را تمام کند و اگر به مقدار پنج رکعت وقت باشد، باید نماز را به هم زده و نماز مغرب و عشا را بخواند.
وحید: در وسعت وقت نمازش باطل است ، و باید نماز مغرب و عشا را بخواند و همچنین است اگر به مقدار پنج رکعت وقت باشد. و چنانچه وقت کمتر از این است، نماز عشا صحیح و باید آن را تمام کند و بنا بگذارد که  نماز مغرب را بجا آورده است.
2- سیستانی: و بعداً چنانچه وقت برای نماز مغرب باقی باشد، نماز مغرب را نیز بخواند.
3- گلپایگانی، صافی: و بعد عشا را نیز اعاده نماید بنابراحتیاط لازم، مگر اینکه این شک در وقت مخصوص نماز عشا باشد که در این صورت خواندن نماز مغرب لازم نیست.
سبحانی: و احتیاطا عشا [را ]دو مرتبه بخواند...
4- فاضل: بنابراحتیاط نماز مغرب را قضا کند.
بهجت، مکارم، جوادی آملی: رجوع کنید به ذیل مسأله 759.
(مسأله 761) اگر انسان نمازی را که خوانده احتیاطاً دوباره بخواند1 و در بین نماز یادش بیاید نمازی را که باید پیش از آن بخواند نخوانده است، نمی تواند  2نیّت را به آن نماز برگرداند، مثلا موقعی که نماز3 را احتیاطاً می خواند، اگر یادش بیاید نماز ظهر را نخوانده است، نمی تواند4 نیّت را به نماز ظهر برگرداند5.
این مسأله در رساله آیات عظام: مکارم و بهجت نیست.
1- زنجانی: اگر انسان بخواهد نمازی را که حجت شرعی بر صحیح بودن آن دارد، احتیاطاً دوباره بخواند...
2 - مظاهری: می تواند...
3- سیستانی: نماز عصر را...
4- مظاهری: می تواند...
5- زنجانی: بله چنانچه نماز اولی که خوانده بر طبق حجت شرعی باطل بوده و دوباره نماز را شروع کند، بعد از این که یادش آمد نماز سابق را نخوانده باید نیت را به آن نماز برگرداند.
*****
جوادی آملی: مسأله 801- برگرداندن نیّت از نماز عصر به ظهر و از نماز عشاء به مغرب در نماز قضا؛ مانند نماز اَداست. در نمازهایی كه احتیاطاً اعاده میشود، اگر هر دو، یعنی سابق و لاحق، احتیاطی باشد، حكم برگرداندنِ نیّت از لاحق به سابق، همان است كه در نمازهای اَدا و معمولی انجام میشود و اگر یقین دارد كه نماز سابق؛ یعنی ظهر یا مغرب را به‌جا نياورده و نماز لاحق را به احتیاط شروع كرده است و در بین نماز احتیاطی بفهمد كه نماز سابق را اقامه نكرده، نمیتواند نیّت را برگرداند؛ بلكه باید نماز سابق را از ابتدا با نیّت خاص خود شروع كند.
(مسأله 762) برگرداندن نیّت از نماز قضا به نماز ادا و از نماز مستحبّ به نماز واجب1 جایز نیست2.
این مسأله در رساله آیت الله بهجت نیست.
1-  زنجانی: یا نماز مستحبّ دیگر...
2- مکارم: ولی عدول از نماز ادا به قضا جایز است و اگر نماز قضا، قضای همان روز باشد احتیاط واجب این است که عدول کند وبعد از فراغت از نماز قضا، نماز ادا را بخواند، البته این در صورتی است که جای عدول باقی باشد؛ مثلاً در صورتی می تواند نیّت را به قضای صبح برگرداند که داخل رکعت سوم از نماز ظهر نشده باشد.
*****
جوادی آملی: مسأله 802- برگردان نیّت از نماز سابق به لاحق؛ مانند نماز ظهر به عصر یا مغرب به عشاء، خواه در نماز اَدا و خواه در نماز قضا، جایز نیست،نیز برگرداندن نیّت از نماز قضا به نماز اَدا جایز نیست؛ ولی از اَدا به قضا جایز است.
برگرداندن نیّت از نماز مستحب به نماز واجب مطلقاً جایز نیست؛ همچنین برگرداندن نیت از نماز واجب به نماز مستحب، جایز نیست، مگر برای ادراک نماز جماعت.
(مسأله 763) اگر وقت نماز ادا وسعت داشته باشد1، انسان می تواند در بین نماز2 نیّت را به نماز قضا برگرداند، ولی  باید برگرداندن نیّت به نماز قضا ممکن باشد؛ مثلاً اگر مشغول نماز ظهر است، در صورتی می تواند نیّت را به قضای صبح برگرداند که داخل رکعت سوم3 نشده باشد4.
این مسأله در رساله آیات عظام: بهجت و مظاهری نیست.
1-  گلپایگانی: و انسان مشغول ادا شده باشد...
2- سیستانی: چنانچه یادش بیاید که نماز قضا بر ذمّه دارد...
3- گلپایگانی، صافی، سیستانی، سبحانی: رکوع رکعت سوم...
4- گلپایگانی، صافی: ولی اگر با علم و تذّکر به قضا، شروع به ادا کرده باشدعدول، محلّ تأمّل است و أحوط ترک آن است.
مکارم: رجوع کنید به ذیل مسأله 762.
*****
زنجانی: مسأله 771- انسان می تواند در بین نماز ادا نیّت را به نماز قضا برگرداند؛ به تفضیلی که در فصل نماز قضا [مسأله اختصاصی   1394ذیل مسأله 1385 متن اصلی ] خواهد آمد.
فاضل: مسأله 757- احتیاط واجب این است که اگر نمازی قضا شده است قبل از نماز ادای بعدی آن را قضا کند و اگر مشغول نماز ادا شده و سپس متوجّه شد که نمازی از همان روز قضا شده است به احتیاط واجب نیّت خود را به قضا برگرداند و اگر مشغول  نماز ادا شود و بعداً متوجّه شود که نماز قضا از قبل دارد مستحب است نیّت خود را به نماز قضا برگرداند در دو فرض قبل اگر وقت تنگ باشد یا از محلّ عدول گذشته باشد مثلاً نماز صبح قضا شده و بعد از رکوع رکعت سوم متوجّه شود نمی تواند عدول کند.
جوادی آملی: مسأله 804- برگرداندن نیّت نماز واجب به نماز واجب دیگر، در صورتی جایز است كه بین آن‌ها ترتیب بوده و محلّ برگرداندن باقی باشد. در برگرداندن نیّت از نماز ادا به نماز قضایی كه در عهده دارد، ترتیب لازم نیست؛ ولی محلّ برگرداندن باید باقی باشد. برای مثال، كسی كه در حال خواندن نماز ظهر یا عصر یا مغرب است، در صورتی كه وارد ركوع ركعت سوم نشده باشد، میتواند در وسعت وقت، نیّت را به نماز قضای صبح برگرداند.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -