انهار
انهار
مطالب خواندنی

حکم ارتباط با نامحرم (دختر عمه)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
سوال سلام علیکم یکی از دختر عمه های بنده که تقریبا ۵ سال از من کوچک تر است احساس کردم که چند بار به من علاقه نشان داد و نمیدانم که از روی قصد بوده یا نه اما بعد از آن نگاه من به او عوض شد و من هم به او علاقه مند شدم و سعی میکردم توجه او را جلب کنم و میدانم که کار اشتباهی کرده ام من از یک طرف دوست دارم که با او ازدواج کنم چرا که از لحاظ اخلاقی دختر خوبی است ولی خب از لحاظ بعضی از مسائل فرهنگی که برای من خیلی مهم است مثل من نیست مثل حجاب ، ارتباط با نامحرم و... و از طرفی میدانم که میتوانم مورد بهتری از او پیدا کنم و از طرفی بخاطر اینکه ممکن است او مرا دوست بدارد از دست من ناراحت شود وظیفه ی بنده چیست؟
 
جواب:بسم الله الرحمن الرحیم
والسلام علی عبادالله الصالحین و رحمةالله و برکاته
با تشکر از اعتماد شما به «سایت انهار» و پاسخگوئی ما
بزرگوار.
شما فرمودید: یکی از دختر عمه های شما که تقریبا ۵ سال از شما کوچک تره و احساس کردید که چند بار به شما علاقه نشان داده
بزرگوار: خود همین رفتار دختر عمه شما، دلیل بر این است که ایشان اهل حیا و رعایت حدود شرعی نیست زیرا اگر ایشان اهل حیا و رعایت حدود شرعی میبود؛ با نامحرم بگونه‌ای عمل نمی‌کند که نشان دهد به او علاقه دارد ولو نامحرم با او فامیل باشد.
نامحرم نامحرم است حتی اگر فامیل باشد.
شما فرمودید: بعد از آن؛ نگاه شما به او عوض شده یعنی شما هم به او علاقه مند شدید و سعی میکنید توجه او را به خودتان جلب کنید. در حالی که میدانید این کار اشتباه است.
بزرگوار همین برخورد و پذیرش ارتباط اجمالی ولو محدود و تغییر روحیه و روان در شما؛ شروع انحراف و معصیت و قدم گذاشتن در راهی که خدا و اولیاء خدا راضی نیستند.
مؤمن در چنین مواقعی باید ایمان خود را اثبات کند و به دنبال وسوسه های شیطانی راه نیافتند تا کار به معصیت بزرگتر نرسد.
شما فرمودید: از یک طرف دوست دارید با او ازدواج کنید چون از لحاظ اخلاقی دختر خوبی است ولی:
(1) از لحاظ بعضی از مسائل فرهنگی که برای شما خیلی مهم است مثل: حجاب، ارتباط با نامحرم و… {با شما تناسب ندارد}.
(2) از طرفی میدانید که میتوانید مورد بهتری از او پیدا کنید.
و در پایان نامه خود فرموده اید: و از طرفی بخاطر اینکه ممکن است او مرا دوست بدارد از دست من ناراحت شود وظیفه ی شما چیست؟
بزرگوار نظر شرع مقدّس به شما این است که اگر واقعاً او را از نظر اخلاقی تایید می کنید و میتوانید ضعف مصائب فرهنگی او را برطرف کنید و او را به حجاب و ترک ارتباط با نامحرم هدایت و ارشاد کنید ازدواج با او مناسب بلکه بهتر است و ارتباط شما میتواند با خواستگاری و عقد رسمی؛ مشروعیت پیدا کند اما اگر خواستگاری یا عقد برای شما فعلا مقدور نیست، ‏شرعاً ترک ارتباط تا زمان محرمیت واجب است زیرا هر اندازه انسان با نامحرم در ارتباط باشد برای تمام رفتارهایی که با او خواهد داشت چه گفتار باشد که خدایی نکرده پیام و رد و بدل کلمات وسوسه و تحریک انگیز باشد معصیت بیشتری انجام می‌شود و خود را از خدا و اولیای خدا بیشتر دور می‌کنید.
دو حدیث برای آگاهی از ارتباط با نامحرم:
(حدیث اول) آقا رسول اکرم (صلی الله و علیه و آله و سلم) می فرماید: در قیامت هر چشمی گریان است جز سه چشم:
(1) چشمی که از روی خشیت خداوند گریه کند.
(2) چشمی که بر حرام های خداوند بسته باشد(نگاه حرام به نامحرمان نداشته باشد).
(3) چشمی که در راه خداوند، نخوابیده باشد.
(حدیث دوم) آقا امام رضا (علیه السلام) می فرماید: بر مومنان حرام است که به موی زنان شوهر دار و غیر شوهر دار نگاه کنند چراکه موجب تحریک شهوت و کشیده شدن به فساد می شود.
{البته از نامه شما استفاده نمی‌شود که شما به موی دختر عمه نگاه کرده باشید اما ارتباط اگر ادامه پیدا کند چه بسا این اتفاق هم بیفتد و او اگر خودش را به شما نزدیکتر بداند ممکن است ملاحظات شرعی را نداشته باشد روسری یا مقنعه اش کمی عقب تر باشد و طبعاً موی سر او آشکار و طبعاً موجب معصیت شود} یاحقّ.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -