انهار
انهار
مطالب خواندنی

احکام طــلاق

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال1072 ـمردى زن خود را طلاق مى دهد، ولى قصد دادن مهریه را ندارد، آیا طلاق صحیحاست؟

پاسخ:بلى طلاق زن در فرض مذکور صحیح است و عدم پرداختمهریه ربطى به صحت طلاق ندارد، هر چند که مهریه را مدیون است و بایدبپردازد.

سؤال1073 ـاز شش ماه قبل از وقوع طلاقبین زن و شوهر عمل جنسى انجام نشده است، آیا بعد از طلاق عدّه نیازاست؟

پاسخ:بلى باید بعد از اجراى صیغه طلاق عده نگه دارد. واگر قبل از گذشت عده با کسى ازدواج کند بر آن مرد حرام مؤبدمى شود.

سؤال1074 ـآیا زن مطلقه مى تواند بااستفاده از دارو کارى کند که در مدت 30 روز دو طهر و سه حیض ببیند و اگر این کار راکرد عده او تمام مى شود؟ و مى تواند با دیگرى ازدواج کند یا حتماً باید به طورطبیعى سه حیض ببیند؟

پاسخ:ملاک در تمام شدن عده طلاق ایناست که دوبار حیض شود و به محض اینکه حیض سوم را دید، عده او تمام مى شود ومى تواند ازدواج کند وفرقى نمى کند که به طورطبیعى سه بار حیض شود یا غیرطبیعى، بنابراین ممکن است زنى در مدت 30 روز پس از طلاقسه مرتبه حیض شود یعنى سه روز اول ماه عادت شود و بعد ده روز پاک شود و سپس سه روزدیگر حیض شود و بعد ده روز پاک شود و بعد دو مرتبه حیض شود که به محض حیض شدن سوم،یعنى در مدت 27 روز عده او تمام شده و مى تواند ازدواج کند.

سؤال1075 ـالف) زن و شوهرى با یکدیگر اختلاف خانوادگى دارند، شوهرمى خواسته عروسى کند ولى زن به علت کراهت شدید و اختلافات موجود تمکین را منوط بهپرداخت مهریه از سوى زوج کرده و مرد هم قادر به پرداخت مهریه نیست، با توجه بهکراهت شدید زن و این که معلوم نیست این ماجرا تا کى ادامه داشته باشد، چنانچه زن بهدادگاه مراجعه و درخواست طلاق کند و در برابر طلاق از حقوق خود صرف نظر کند و زوجعلاوه بر بذل حقوق زوجه تقاضاى مبلغ کلانى پول کند که پرداخت آن در توان زوجه نیستحال با توجه به: 1 ـ کراهت شدید زن، 2 ـ وجود اختلافات عمیق میان زوجین، 3 ـ عدماستطاعت مرد براى پرداخت مهریه و استطاعت نداشتن زن براى پرداخت این مبلغ کلان، 4 ـاحراز لجبازى زن و شوهر نسبت به هم، 5 ـ لزوم ماندن زن جوان در خانه پدر إلى الأبدو خوف فتنه و فساد وى، آیا موضوع از مصادیق عسر و حرج هست تا دادگاه بتواند مرد رامجبور به طلاق در برابر بذل مهریه و حقوق زوجه بکند؟ و در صورت میسر نبودن اجبارزوج با اذن حاکم طلاق داده شود؟ یا مورد از مصادیق عسر و حرج به حسابنمى آید؟

ب) آیا عسر و حرج مصادیق خاص دارد یا این که هر مسأله اى کهادامهزوجیت را موجب عسر و حرج براى زوجهکند مجوز رجوع زوجه به حاکم و تقاضاى طلاق است.

پاسخ:چنانچه زوج معتاد بهمواد مخدر شود، ولى به وظایف خود از قبیل پرداخت نفقه و... عمل کند و هیچ گونه اذیتو آزارى نسبت به زوجه نداشته باشد صرف اعتیاد به مواد مخدر مورد را از مصادیق عسر وحرج قرار مى دهد یا خیر؟

پاسخ:الف) بلى مورد با خصوصیات ذکرشده از مصادیق عسر و حرج است، خصوصاً با توجه به جوانى زن و خوف فتنه و فساد، ولىباید این امور محرز و یقینى باشد. بلى در خصوص اینکه تمکین را منوط به پرداخت مهریهکرده، اگر علت آن علم به عدم قدرت زوج بر پرداخت باشد، نه نفرت و کراهت شدید، اینامر عسر و حرج نیست.

ب) خیر، عسر و حرج مصداق خاصى ندارد و درهر موردى که محرز ومحقق شد، مجوز رجوع به حاکم و تقاضاى طلاق مى شود، البته در خصوص طلاق باید عسر وحرج شدید و عادتاً غیرقابل تحمل باشد ـ مانند موارد فوق الذکر ـ.

پاسخ:صرف اعتیادمورد را از مصادیق عسر و حرج قرار نمى دهد. بلى اگر در ضمن عقد شرط عدم اعتیاد و درصورت کشف خلاف، وکالت در طلاق مطرح شده مسأله دیگرى است و حکم خود رادارد.

سؤال1076 ـزن در زندگى با همسر خود مشکلدارد و طبق تشخیص دادگاه ادامه زندگى موجب عسر و حرج شدید براى زن مى باشد وبنابراین زن راضى است مهریه خود را بخشیده و طلاق بگیرد حال اگر شوهر به هر علتىراضى به طلاق دادن او نباشد، تکلیف این زن چیست؟

پاسخ:اگر ممکن است کهطلاق خلع بگیرد از طریق طلاق خلع اقدام شود و اگر هم ممکن نباشد مرحوم سید درملحقات عروه طلاق را که در این موارد عسر و حرج دارد، توسط حاکم شرع جایز دانستهاست و مى تواند اقدام کند.

سؤال1077 ـچنانچهادامه زندگى و دوام زوجیت براى زوجه موجب عسر و حرج است و زوجه به حاکم شرع مراجعهو تقاضاى طلاق کند و براى حاکم شرع ثابت شود، زوج را اجبار به طلاق مى کند و درصورت میسّر نشدن، به اذن حاکم شع طلاق داده مى شود، سؤال این است که آیا موارد ذیلاز مصادیق عسر و حرج محسوب مى گردد؟

1ـ ترک خانواده توسط زوج به مدت 6ماه.

2ـ اعتیاد زیان آور به یکى از انواع مواد مخدر.

3ـاستنکاف از دادن نفقه و عدم امکان الزام او به تأدیه نفقه توسط دادگاه.

4ـ عقیم بودن زوج.

5ـ سوء رفتار و معاشرت زوج در حدى که عرفاً براى زوجهقابل تحمل نباشد.

6ـ اختیار همسر دیگر در صورت عدم استطاعت بر اجراىعدالت.

7ـ عدم رعایت دستور دادگاه در مورد وضع اشتغال به کار و حرفهمنافى مصالح خانوادگى و حیثیات زن مانند اشتغال به مواد مخدر وتکدّى.

پاسخ:موارد ا و 2 و 4 و 6 و 7 فى نفسه از مصادیق عسرو حرج محسوب نمى شود.

3ـ چنانچه کسى حتى مثل پدر زوج مخارج زن را مناسب با شئوناو تأمین نکند و خود زن نیز نداشته باشد از مصادیق عسر و حرج محسوبمى شود و الاّخیر.

5ـ چنانچه امکان اصلاح نباشد از مصادیق عسر و حرج محسوب مى شود، بلىمى توانند در ضمن عقد ازدواج یا عقد لازم دیگر، اگر چه بعد از ازدواج شرط کنند کهاگر زوج به مدت 6 ماه ترک خانواده یا اعتیاد زیان آور به یکى از انواع مواد مخدرپیدا کرد یا عقیم بود یا همسر دیگر اختیار کرد و رعایت عدالت نکرد یا محکوم بهزندان شد و این محکومیّت مغایر با حیثیت زوجه باشد، یا اگر شغلهاى منافى با شئون زنپیش گرفت، زوجه از طرف زوج وکیل و وکیل در توکیل غیر است که خود را مطلّقه کند و دراین موارد چنانچه یکى از این شروط محقق و محرز شد مى تواند خود را مطلّقه کند. ونیز مى توانند شرط کنند که اگر زوج بر خلاف وظائف معینه شرعیّه با زوجه خود رفتارکرد و ناشز شد و اصرار بر مخالفت نمود زوجه از طرف زوج وکیل است که خود را مطلّقهکند. و نیز در فرض اخیر اگر شرط نکرده اند و زوج اصرار بر نشوز خود دارد و بر خلافوظایف شرعیه با زوجه رفتار مى کند، چنانچه حاضر به اصلاح نباشد، زوجه مى تواند بهحاکم شرع و دادگاه مراجعه کند و پس از احراز موضوع و عدم نشوز زن حاکم شرع و دادگاهزوج را ملزم به رعایت وظایف شرعیه یا طلاق مى کند و اگر امتناع کرد حاکم شرع ودادگاه با تقاضاى زوجه، وى را مطلّقه مى کند.

سؤال1078 ـدر مواردى که حاکم شرع زوجه مفقودالأثر را طلاق مى دهد، طلاق او چه نوع طلاقو چه احکام و آثارى را دارد؟

پاسخ:در فرض سؤال ظاهراً طلاقرجعى است و مهر و حق نفقه و حق رجوع و توارث (چنانچه معلوم شود یکى از آنها دراثناى عده فوت کرده و دیگرى زنده بوده)ثابت است و بنابر احتیاط واجب عدّه زوجه دراین فرض به

مقدار عده وفات، چهارماه و ده روز است.

سؤال1079 ـدر فرض قبل، اگرزوجه یائسه یا غیر مدخوله یا غیر بالغه است طلاق چه نوع طلاقى است؟ و از جهت عدّهوظیفه زوجه چیست؟

پاسخ:در این گونه موارد ظاهراً طلاق بائناست و احکام و آثار بائن مترتب مى شود لکن از جهت عدّه (چون احتمال فوت شوهر قبل ازطلاق مى رود) لازم است به احتیاط واجب عدّه وفات نگهدارد و چون طلاق بائن است وعدّه مذکور به احتمال فوت زوج و به منظور رعایت احتیاط است، لذا چنانچه بعد از وقوعطلاق، زوج حاضر شود یا معلوم شود که زنده است یا معلوم شود بعد از طلاق فوت کردهاست در این صور نیاز به نگهداشتن عده نیست (چراکه موضوع آن منتفى مى شود) و زنمى تواند بلافاصله به عقد دیگرى درآید.

سؤال1080 ـخانمى طبق شرط ضمن عقد از طرف زوجِ خود وکیل در مطلقه کردن خویش است ومى خواهد خود را مطلقه کند، طلاق او چه نوع طلاقى است؟ و آیا مهریه و حق نفقه ثابتاست؟

پاسخ:در این فرض طلاق رجعى است و مهر و حق نفقه وتوارث و حق رجوع ثابت است، ولى به جهت اینکه نقض غرض لازم نیاید براى جلوگیرى ازرجوع زوج، مى توانند در ضمن عقد وکالت بگیرند که در صورت رجوع زوج زوجه باز وکیل درطلاق است تا سه مرتبه که پس از آن امکان رجوع منتفى شود.

سؤال1081 ـدر فرض قبل، اگر زوجه یائسه یا غیرمدخوله است، طلاق چه نوعطلاقى است؟

در فرض سؤال ظاهراً طلاق بائن است و حقنفقه و حق رجوع و توارث ثابت نیست و زن مى تواند بلافاصله به عقد دیگرى درآید، ولى زوج بایدمهر را طبق احکام مهر بپردازد.

سؤال1082 ـدرمواردى که حاکم شرع، زوج را ملزم به طلاق دادن زوجه اش مى کند و در صورت امتناع اواز طلاق، خود حاکم شرع زوجه را مطلقه مى کند، این طلاق چه نوع طلاقى است و مسألهمهریه و عدّه زوجه چگونه است؟

پاسخ:در این فرض طلاق رجعىاست و تمام احکام و آثار آن مترتب است لکن در صورت رجوع زوج، حاکم شرع با تقاضاى زنمجدّداً او را مطلقه مى کند و چنانچه باز رجوع کرد مجدّداً او را مطلقه مى کند تاسه طلاقه شود و امکان رجوع منتفى گردد.

سؤال1083 ـدر فرض قبل، اگر زوجه یائسه یا غیرمدخوله است طلاق چه نوع طلاقىاست؟

پاسخ:در فرض سؤال زوج باید مهریه را طبق احکام مهربپردازد و طلاق بائن است و حق نفقه و حق رجوع ثابت نیست و زن عدّه ندارد و مى تواندبلافاصله به عقد دیگرى درآید.

سؤال1084 ـمردىاقدام به طلاق دادن همسرش مى کند همسرش مى گوید در صورت طلاق باید علاوه بر مهریه ونفقه، اجرة المثل کارهایى را که در خانه انجام داده ام نیز بپردازى و شوهر قبولمى کند، ولى زن در دادگاه بخاطر اینکه شوهرش او را طلاق ندهد مى گوید اجرة المثل رابه شوهرم بخشیدم و به طلاق راضى نیستم. حال در صورت محقق شدن طلاق،

الف) آیا زوجه مى تواند اجرة المثل معین شده را بگیرد؟

ب ) نظر به اینکه زوجهمعلم بوده و حقوق خود را صرف ساختن منزلى کردهکه الان به نام شوهر است، آیا زوجهمى تواند آنچه از حقوقش در این راه صرف شده از زوج طلب کند؟

ج الف ـ ظاهر مرقومه این است که زوجه اجرة المثل را نبخشیده است، لذامى تواند مطالبه کند و بر فرض هم که بخشیده باشد در فرض سؤال مى تواند رجوع ومطالبه کند، چون اگر هم بخشیده باشد مشروط به عدم طلاق بوده که زوج بر خلاف آن عملکرده است، لذا زوجه خیار تخلف شرط دارد.

ب ـ آنچه زوجه از حقوق خود مصرف زندگىکرده است نمى تواند مطالبه کند ولى آنچه در اختیار شوهر قرار داده و به او نبخشیدهاست مى تواند مطالبه کند.

سؤال1085 ـخانمى مدعىاست که در منزل شوهر خدمت و کار زیادى انجام داده است، و اکنون شوهرش فوت شده و بنااست اموال او را تقسیم کنند، آیا حق دارد اجرت کارهاى خود را مطالبهکند؟

پاسخ:مسأله چند صورت دارد:

1ـ اگر تبرعاً کار کردهو قصد گرفتن اجرت نداشته است، فعلاً حق مطالبه اجرت ندارد.

2ـ اگر شوهر با اوشرط کرده که کارها را مجاناً انجام دهد و او هم طبق این شرط کار کرده است، دراینفرض هم حق ندارد.

3ـ اگر تبرعى انجام نداده و به امر شوهر خدمت و کار کرده استحق مطالبه اجرت المثل دارد.

4ـ اگر تبرعى و مجانى بودن مشکوک است، و ظاهر اینباشد که تبرعى نبوده و به امر زوج انجام داده است. دراین فرض نیز استحقاقاجرت المثلدارد.

5ـ مجانىبودن و امر شوهر هر دو مشکوک باشد. در این فرض احتیاط این است که با ورثه مصالحهکنند.

6ـ اگر احراز شود که کارهاى او به امر زوج نبوده است، حق مطالبه ندارد. هر چند در این صورت بهتر است او را راضى کنند.

سؤال1086 ـدر فرض قبل اگر شوهر زنده است و زن مطلقه شد چه حکمىدارد؟

پاسخ:صور فوق در این فرض نیز جارى است. با این تفاوتکه اگر زن مدعى مجانى نبودن است، یا زوج مدعى باشد که امر نکرده است. در این صورتچنانچه ظاهرى باشد که بتوان به آن اعتماد کرد ـ مثلاً ظاهر مجانیت باشد یا ظاهر امرکردن باشد ـ طبق آن عمل مى شود. والاّ مسأله از مصادیق مدعى و منکر مى شود و احکامآن جارى است.

سؤال1087 ـالف) آیا تملیک زوجه بهزوج در طلاق خلع از لحاظ فقهى تحت عناوین هبه و امثال آن است؟

ب) اگرزوجه در طلاق خلع و در زمان عده به مبذول خود رجوع کرد آیا به محض رجوع، مهریه بهملکیت زوجه برمى گردد; یا برگشت آن به ملکیت زوجه مستلزم رجوع زوج است درطلاق؟

پاسخ:الف) وجه شرعى این نوع بذل همان خلع مى باشد ولازم نیست تحت عنوان شرعى دیگرى واقع شود.

ب) بلى در مورد مذکور به محض رجوع شئبذل شده به ملکیت زوجه برمى گردد و ربطى به رجوع زوج ندارد و تنها اثر آن جواز رجوعزوج است، بلى رجوع زن باید در وقتى باشد که زوج بتواند رجوع کند والاّ صحیحنیست.

سؤال1088 ـآیا در ازدواج موقت مرد مى تواند بدون اطلاع و قبول زن مدت راببخشد؟

پاسخ:بلى، نیاز به اطلاع دادن و قبول زن نیست و همینکه مرد مدت را بخشید، یعنى از حق استمتاع و التذاذى که داشت صرف نظر کرد و زن راابراء کرد، زن از زوجیت او خارج مى شود، هر چند با خبر نشده باشد، ولى احتیاط آناست که او را از بخشیدن مدت مطلع کند.

سؤال1089 ـدر قوانین مدنى آمده است که اگر ادامه زندگى در عقد دائم باعث عسر و حرجباشد و زوج حاضر به طلاق دادن نباشد به اذن حاکم شرع طلاق واقع شود، آیا در عقدمنقطع اگر ادامه زندگى باعث عسر و حرج مى باشد و زوج حاضر به بذل باقیمانده مدّتنباشد حاکم شرع مى تواند با بذل باقیمانده مدت حکم به انفصال و جدایى زوجینکند؟

پاسخ:در این جهت فرقى بین ازدواج دائم و موقت نیست وچنانچه عسر و حرج غیرقابل تحمل احراز شود و زوج حاضر به بذل مدت نباشد یا غایب باشدحاکم شرع مى تواند اقدام کند


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -