انهار
انهار
مطالب خواندنی

شرایط معامله سلف

بزرگ نمایی کوچک نمایی

(مسأله 2112) معامله سلف شش شرط1 دارد: اوّل: خصوصياتي را كه قيمت جنس بواسطه آنها فرق مي كند معين نمايند. ولي دقت زياد هم لازم نيست، همين قدر كه مردم بگويند خصوصيات آن معلوم شده كافي است2، پس معامله سلف در نان و گوشت و پوست حيوان و مانند اينها3 در صورتي كه نشود خصوصياتشان را به طوري معين كنند كه براي مشتري مجهول نباشد و معامله غرري باشد باطل است4.

دوم: پيش از آن كه خريدار و فروشنده از هم جدا شوند، خريدار تمام قيمت را به فروشنده بدهد، يا به مقدار پول آن از فروشنده طلبكار باشد كه در اين صورت بهتر آن است كه فروشنده پول جنس را به ذمّه مشتري قرار دهد، پس از آن مشتري طلبي را كه از فروشنده دارد بابت پول جنسي كه به ذمّه او است حساب كند5 و چنانچه مقداري از قيمت آن را بدهد، اگر چه معامله به آن مقدار صحيح است ولي فروشنده مي تواند معامله همان مقدار را به هم بزند6.

سوم: مدت را كاملاً معين كنند، و اگر مثلاً بگويد تا اوّل خرمن، جنسي را تحويل مي دهم، چون مدّت كاملاً معلوم نشده معامله باطل است7.

چهارم: وقتي را براي تحويل جنس معين كنند كه در آن وقت، به قدري از آن جنس وجود داشته باشد كه اطمينان داشته باشند كه ناياب نخواهد بود8.

 پنجم: بنابراحتياط واجب جاي تحويل جنس را معين نمايند9، ولي اگر از حرفهاي آنان جاي آن معلوم باشد لازم نيست اسم آنجا را ببرند10.

ششم: وزن يا پيمانه11 آن را معين كنند و جنسي را هم كه معمولاً با ديدن، معامله مي كنند اگر سلف بفروشند اشكال ندارد، ولي بايد مثل بعضي از اقسام گردو و تخم مرغ، تفاوت افراد آن به قدري كم باشد كه مردم به آن اهميت ندهند12.

1- خوئي، سيستاني، وحید: هفت شرط...

مظاهری: چند شرط  ...

2- خوئي، سيستاني، تبريزي، زنجاني، مظاهری: [پايان شرط اوّل]

3- گلپايگاني، صافي: كه نمي شود خصوصياتشان را كاملاً معين كرد باطل است. [پايان شرط اوّل]

4-وحید: (اوّل) خصوصیاتى را كه قیمت جنس به واسطه آنها فرق مى كند معین نمایند ، و تعیین آنها به اندازه اى كه در عرف عام بگویند خصوصیات آن معلوم شده كافیست ، و در اجناسى كه اوصاف و خصوصیات آنها به غیر از دیدن معین نمى شود ـ مانند جواهرات و امثال آن ـ معامله سلف صحیح نیست...

مكارم: 1-  صفات و خصوصيات جنس را كه در قيمت تأثير دارد بايد معين كنند، ولي البتّه دقّت زياد لازم نيست، همين قدر كه گفته شود خصوصيات آن معلوم شده كفايت مي كند، به همين جهت معامله سلف در اجناسي كه نمي توان خصوصيات آن را معين كرد (مانند بعضي از انواع پوست و گوشت و فرش) باطل است...

5- اراكي، گلپايگاني، خوئي، تبريزي، سيستاني، فاضل، صافي، زنجاني: دوم: پيش از آن كه خريدار و فروشنده از هم جدا شوند، خريدار تمام قيمت را به فروشنده بدهد يا به مقدار پول آن از فروشنده طلبكار باشد (خوئي، سيستاني، فاضل، تبريزي: طلبكار نقدي باشد) و طلب خود را بابت قيمت جنس حساب كند و او قبول نمايد...

بهجت: دوم: پيش از آن كه خريدار و فروشنده از هم جدا شوند، خريدار تمام قيمت را به فروشنده بدهد و اگر خريدار از فروشنده طلبكار است خلاف احتياط است كه پول را از طلب خود حساب كند، گرچه جايز بودن اين كار خالي از وجه نيست...

سبحانی: به شرط اینکه وقت طلب رسیده باشد. [پایان شرط دوم]

6- خوئي، سيستاني، تبريزي: فروشنده مي تواند معامله را به هم بزند...

وحید: دوم: پیش از آن كه خریدار و فروشنده از هم جدا شوند ، خریدار تمام قیمت را به فروشنده بدهد ، یا به مقدار قیمت آن از فروشنده طلبكار باشد ، و آن طلب نقد یا مدّت دارى باشد كه مدّت آن رسیده باشد ، و طلب خود را بابت قیمت جنس حساب كند و او قبول نماید ، و چنانچه مقدارى از قیمت آن را بدهد ، معامله نسبت به آن مقدار صحیح است و فروشنده حقّ فسخ معامله را دارد...

مكارم: 2-  پيش از آن كه خريدار و فروشنده از هم جدا شوند تمام قيمت بايد پرداخته شود و اگر مقداري از آن قيمت را بدهد معامله به همان مقدار صحيح است ولي فروشنده مي تواند معامله را فسخ كند..

مظاهری: دوّم: پيش از آنكه خريدار و فروشنده از هم جدا شوند خريدار تمام قيمت را به فروشنده بدهد و چنانچه مقدارى از قيمت آن را بدهد گرچه معامله به آن مقدار صحيح است ولى فروشنده مى‏تواند معامله همان مقدار را هم به هم بزند...

7- مكارم: 3-  بايد مدّت را كاملاً معين كند مثلاً اگر بگويد اوّل خرمن جنس را تحويل مي دهم (و اوّل خرمن دقيقاً معين نباشد) معامله باطل است...

بهجت: سوم: بنابراحتياط واجب، زمان دريافت جنس را كاملاً معين كنند و چنانچه زمان را معين نكنند و به طور فعلي بفروشند، معامله صحيح است ولي معامله سلف نيست...

مظاهری: سوّم: مدّت را معيّن كنند ولو عرفاً، مثلاً اگر بگويد تا اوّل خرمن جنس را تحويل مى‏دهم چون مدّت عرفاً معلوم است معامله صحيح است.

8- خوئي، گلپايگاني، اراكي، فاضل، صافي، تبريزي: چهارم: وقتي را براي تحويل جنس معيّن كنند كه در آن وقت، جنس بقدري كمياب نباشد كه فروشنده نتواند آن را تحويل دهد...

سيستاني،وحید: چهارم: وقتي را براي تحويل جنس معيّن كنند كه در آن وقت، فروشنده بتواند جنس را تحويل دهد،(سیستانی: چه كمياب باشد چه فراوان)...

مكارم: 4- زماني را براي تحويل جنس معين كنند كه در آن وقت معمولاً جنسي وجود دارد...

زنجاني: چهارم: زماني را براي تحويل جنس معيّن كنند كه فروشنده بتواند در آن زمان جنس را تحويل دهد، البتّه اگر در هنگام معامله فروشنده مي توانسته با فراهم كردن مقدمات كار، جنس مورد نظر را در زمان تعيين شده تحويل دهد ولي در اثر تأخير در فراهم كردن مقدّمات، پس از معامله قدرت خود را بر تحويل جنس در زمان تعيين شده از دست دهد معامله صحيح است، ولي خريدار مي تواند معامله را به هم بزند، گفتني است كه اگر فروشنده درهنگام معامله نمي توانسته جنس را تحويل دهد، ولي مثلاً به اندازه همان جنس از ديگري طلب داشته باشد، همين مقدار كه خريدار بتواند جنس را از بدهكار تحويل بگيرد، كفايت مي كند در اين كه معامله سلف صحيح باشد...

9- اراكي، خوئي، گلپايگاني، فاضل، زنجاني، تبريزي، صافي: پنجم: جاي تحويل جنس را معين نمايند...

سیستانی: جنس را کاملا معین نمایند...

سبحانی: پنجم: بنابر احتياط واجب اگر اختلاف جاها موجب خسارت باشد جاى تحويل جنس را معين نمايد، ...

10- بهجت: پنجم: بنابر أظهر محلّ تحويل جنس را معين نمايند، به طوري كه هيچيك مغبون نشوند، ولي اگر نوع معامله جاي آن معلوم باشد، لازم نيست اسم آنجا را ببرند و همچنين كرايه حمل بار بايد مشخص شود كه به عهده كداميك مي باشد...

وحید: (پنجم) جاى تحویل جنس را معین نمایند در صورتى كه اختلاف امكنه موجب دشوارى تسلیم یا خسارت مالى بشود ولى اگر از قرائن جاى آن معلوم باشد ، لازم نیست اسم آن جا را ببرند...

مكارم: 5-  بنابر احتياط واجب محلّ تحويل جنس را تعيين كنند كه در كدام شهر و كدام منطقه تحويل مي دهند، مگر اين كه از سخنان آنها جاي آن معلوم باشد...

مظاهری: پنجم: وزن يا پيمانه آن را معيّن كنند و جنسى را هم كه معمولاً با ديدن معامله مى‏كنند اگر سلف بفروشند اشكال ندارد ولى بايد مثل بعضى از اقسام گردو و تخم مرغ تفاوت افراد آن به قدرى كم باشد كه مردم به آن اهميّت ندهند.[پایان مسأله]

11- فاضل،سیستانی: يا شماره...

زنجاني: يا طول يا مساحت...

12- بهجت: به هر حال در معامله سلف بايد طوري جنس را مشخص كنند كه هيچيك از فروشنده و خريدار مغبون نشوند.

خوئي، :[و] هفتم: چيزي را كه مي فروشند، چنانچه از اجناسسي باشد كه با وزن يا پيمانه فروخته مي شوند عوض آن از آن جنس نباشد مثلاً گندم را به گندم سلفاً نمي توان فروخت.

سيستاني: [و] هفتم: چیزی را که می فروشند چنانچه از اجناسی باشد که با وزن  یا پیمانه  فروخته می شوند  عوض آن از آن جنس نباشد بلكه بنابر احتياط لازم از غير آن جنس از اجناسي كه با وزن يا پيمانه فروخته مي شود هم نباشد؛ و اگر چيزي را كه مي فروشد از اجناسي باشد كه با عدد فروخته مي شود، بنابراحتياط واجب نبايد عوض آن را از جنس خود با مقداري زيادتر قرار دهد.

وحید: (ششم) مقدار جنس را به وزن یا پیمانه یا شماره و مانند اینها معین كنند ، و جنسى را هم كه معمولا با دیدن معامله مى كنند ، اگر سلف بفروشند اشكال ندارد ، ولى باید مثل بعضى از اقسام گردو و تخم مرغ تفاوت افراد آن به قدرى كم باشد كه مردم به آن اهمیت ندهند. [و] (هفتم) چیزى را كه مى فروشند ، چنانچه از اجناسى باشد كه با وزن یا پیمانه فروخته مى شوند ، عوض آن از همان جنس نباشد ، مثلا گندم را به گندم سلفاً نمى توان فروخت.

مكارم: 6-  بايد وزن يا پيمانه آن را تعيين كنند ، امّا جنسي را كه معمولاً با ديدن معامله مي كنند (مانند بسياري از انواع فرش) اگر با ذكر صفات، سلف بفروشند اشكال ندارد، ولي بايد تفاوت افراد آن به قدري كم باشد كه مردم به آن اهميّت ندهند.

*****

جوادی آملی: مسئله ۲۳۱۸. صحّت خرید و فروش سلف، مشروط به چند چیز است:
یکم: همۀ اوصاف و خصوصیات کالا که در رغبت به آن یا قیمت آن اثر دارند، باید معیّن شوند، هرچند دقّت نهایی لازم نیست و دقت عرفی کفایت می‌کند، بنابراین کالاهایی که دارای اصناف گونه‌گون‌اند و تعیین همه اوصاف جنسِ در معرض سلف دشوار است، نمی‌توانند به صورت سلف معامله شوند.
دوم: زمان تحویل کالا به صورت کامل معلوم باشد، پس نمی‌توان مدت آن را به چیزی مانند هنگام درو، هنگام خرمن و... قرار داد که زمان دقیق آن معلوم نیست.
سوم: زمانی که برای تحویل کالا تعیین می‌شود، باید وقتی باشد که کالا در آن نایاب نباشد. البته اگر در موقع داد و ستد، تحویل کالا در وقت مقرّر در توان فروشنده بود و سپس بر اثر رخدادهای پیش‌بینی نشده، از توان فروشنده خارج شد، معامله صحیح است؛ ولی خریدار می‌تواند آن را به هم بزند.
چهارم: مکان تحویل کالا تعیین شود و اگر طبق قرارهای عرفْ جای آن معلوم باشد، نیازی به تصریح نیست. البته آنچه لازم است این است که کالا در دسترس خریدار قرار گیرد، هرچند فروشنده قادر نباشد آن را تحویل دهد.
پنجم: مقدار کالا به لحاظ وزن یا پیمانه یا عدد و متر و... تعیین شود و چون کالا در سلف‌فروشی، کلّی و در ذمّۀ فروشنده است و قابل مشاهده نیست، تنها راه معلوم شدن آن، تعیین مقدار از لحاظ عرف رایج است.
ششم: تمام بهای کالا پیش از آنکه فروشنده و خریدار از هم جدا شوند، تحویل فروشنده داده شود و اگر خریدار طلب نقدی از فروشنده دارد، می‌تواند همان را بهای کالا قرار دهد و اگر خریدار بعضی از بهای کالا را داد، معامله نسبت به همان مقدار صحیح است و فروشنده می‌تواند معامله را به هم بزند.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -