انهار
انهار
مطالب خواندنی

(۳۱) در باره رکوع بخش اول

بزرگ نمایی کوچک نمایی
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
الـسَّلاَمُ عَـلَى مَـهْدِيِّ الْأُمَـمِ
وَ جَــــامِــــعِ الْــــكَــــلِم
السَّلَامُ عَـلَى بابَ اللَّه
در باره رکوع بخش اول
رکوع در لغت و اصطلاح
رکوع در لغت به معناى خم شدن و پایین انداختن سر و در شرع، در خم شدن خاص به کار رفته است.
الحدائق الناضرة، ج۸، ص۲۳۴.   
مستند العروه خوپی (الصلاة)، ج۴، ص۶.
امام خمینی حقیقت رکوع را انکسار عبد در مقابل پروردگار عظیم و درک مشاهده عظمت خداوند متعال می‌داند؛ یعنی بنده در رکوع هم قامت خود را می‌شکند و در مقابل عظمت الهی خم شده و تعظیم می‌کند و هم با زبان، عظمت و کبریایی حق را بیان می‌کند.
سرّ الصلاة، ص۹۴-۹۵.
آداب الصلاة، ص۳۴۸-۳۴۹.
ازاین‌رو حقیقت رکوع تمام نمودن قوس عبودیت و افنای آن در نور عظمت ربوبیت است.
 
چنان‌که ایشان، خاطرنشان کرده رکوع منزل توحید صفات و فنای اسمائی است و تکبیر در آن، بزرگ شمردن و تنزیه حق‌تعالی از این توحید و بلندکردن دست در آن، اشاره به رفض صفات خلقی است.
سرّ الصلاة، ص۹۴-۹۵.
پس رکوع، ترک خودبینی است به‌حسب مقام صفات و اسماء الهی.
آداب الصلاة، ص۳۵۰.
امام‌ خمینی برای رکوع مراتبی را برمی‌شمارد:
{۱} رکوع نزد خواص: عبارت از خروج از جایگاه قیام است. زیرا قیام به نوبه خود فرمان یافته از (فَاسْتَقِمْ کَمَا اُمِرْتَ وَمَن تَابَ مَعَکَ).
سوره هود، آیه۱۱۲.
که نزد اهل معرفت مستلزم ادعا است، یعنی عبد قیام دارد و خداوند نیز قیام دارد؛ ازاین‌رو عبد باید از قیام خارج شود و به رکوع رود که نشانه فروتنی و ذلت در برابر خداوند است.
سرّ الصلاة، ص۹۴-۹۸.
آداب الصلاة، ص۳۵۱.
{۲} رکوع نزد اهل محبت: بیرون رفتن از منزل خیانت و جنایت و دخول در جایگاه فروتنی، بیچارگی و فروماندگی است که منزل و جایگاه متوسطان است.
{۳} رکوع نزد اصحاب قلوب: عبارت از خروج از جایگاه قیام لله و رسیدن به مقام بالله و خروج از مشاهده قیومیت به مشاهده انوار عظمت حق‌تعالی و خروج از مقام و عروج به توحید اسمایی است.
{۴} رکوع نزد اولیای کمل و انسان‌های کامل: متحقق شدن به حسب مراتب وجودی خود و بهره‌مند شدن از حضرت اسماء محیط، همچون علیم، قدیر می‌باشد.
سرّ الصلاة، ص۹۴.
دانشنامه امام خمینی، ج۱، ص۳۲۶.
به اعتقاد امام‌ خمینی سالک الی ‌الله وقتی به منزل رکوع رسید درحقیقت به جایگاه فنای اسماء رسیده است از این روی تکبیر می‌گوید یعنی همان آداب تکبیرات افتتاحیه را به ‌جا می‌آورد. مقام رکوع جایگاه قاب قوسین و نزدیکی به خدا و عظمت احدیت می‌باشد و در این ‌صورت لازم است حق‌تعالی را تنزیه، تسبیح، تعظیم و تحمید نماید.
آداب الصلاة، ص۳۵۲.
سرّ الصلاة، ص۹۴-۹۵.
پس از ویرایش و بهسازی به نقل از:

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -