انهار
انهار
مطالب خواندنی

(۷) نیّت زکات

بزرگ نمایی کوچک نمایی
«نیّت زکات»
(مسأله 1957) انسان بايد زكات را به قصد قربت يعني براي انجام فرمان خداوند عالم بدهد1 و در نيّت  معيّن كند2 كه آنچه را مي دهد زكات مال است، يا زكات فطره3. ولي اگر مثلاً زكات گندم و جو بر او واجب باشد، لازم نيست  معيّن كند چيزي را كه مي دهد زكات گندم است يا زكات جو.
1- سيستاني: براي تذلّل در پيشگاه خداوند متعال بدهد و اگر بدون قصد قربت بدهد كافي است، گرچه گناه كرده است...
زنجاني: براي خداوند عالم، بدهد...
بهجت: و اگر غير از زكات مال ديگري هم بر او واجب شده است، در نيّت  معيّن كند كه آنچه را مي دهد زكات است، ولي اگر هم زكات مال بر او واجب شده است و هم زكات فطره، لازم نيست موقع ادا كردن، نيّت كند كه آنچه را مي دهد زكات مال است، بلكه اگر به نيّت «آنچه بر او واجب است» بدهد از هر دو كفايت مي كند، و همچنين است مثلاً اگر زکات گندم و جو بر او واجب باشد لازم نيست  معيّن كند چيزي را كه مي دهد زكات گندم است يا جو.
2- اراكي: احتياط واجب است در نيّت  معيّن كند...
3- سيستاني: بلكه اگر مثلاً زكات گندم و جو بر او واجب باشد، و بخواهد پولي را به عنوان قيمت زكات بدهد بايد  معيّن كند كه زكات گندم است يا زكات جو.
زنجاني: بلكه اگر مثلاً زكات گندم و جو بر او واجب باشد، لازم است –هرچند اجمالاً-  معيّن كند چيزي را كه مي دهد زكات گندم است يا زكات جو، ولي اگر تنها يك نوع زكات بر وي واجب باشد، مثلاً فقط زكات گندم بر وي واجب باشد، لازم نيست در نيّت خود، زكات گندم را هم قصد كند.
جوادی آملی: زكات‌دهنده باید زكات را به عنوان زكات و به قصد قربت، یعنی برای انجام دادن فرمان خدای عالم بپردازد و اگر، هم زكات مال بر او واجب شده است، هم زكات فطره، باید در نیّت معیّن كند كه آنچه را میپردازد، زكات مال است یا زكات فطره...
*****
وحید: مسأله 1974- انسان باید زكات را به قصد قربت ـ چنانكه در وضو گذشت ـ و با اخلاص بدهد ، و در نیّت  معین كند كه آنچه را مى دهد زكات مال است یا زكات فطره.
مظاهری: مسأله 1483- انسان بايد زكات را براى انجام فرمان خداوند عالم بدهد پس اگر ريا كند يعنى براى نشان دادن به مردم زكات بدهد بايد دوباره زكات را بدهد، خواه فقط براى مردم باشد و خواه خدا و مردم هر دو را در نظر بگيرد.
(مسأله 1958) كسي كه زكات چند مال بر او واجب شده، اگر مقداري زكات بدهد و نيّت هيچ كدام آنها را نكند1، چنانچه چيزي را كه داده همجنس يكي از آنها باشد، زكات همان جنس حساب مي شود (و اگر2 همجنس هيچ كدام آنها نباشد3، به همه آنها قسمت مي شود4) پس كسي كه زكات چهل گوسفند و زكات پانزده مثقال طلا بر او واجب است، اگر مثلاً يك گوسفند از بابت زكات بدهد و نيّت هيچ كدام آنها را نكند، زكات گوسفند حساب مي شود5، ولي اگر مقداري نقره بدهد6، به زكاتي كه براي گوسفند و طلا بدهكار است تقسيم مي شود7.
1- بهجت: بلكه نيّت كند كه «زكات مي دهم» كافي است. [پايان مسأله]
2- خوئي، تبريزي: و اگر از قسم پول بدهد كه...
3- اراكي: اگر مقداري زكات بدهد و نيّت هيچ كدام آنها را نكند مانع ندارد و بعداً مي تواند، هر كدام را كه بخواهد  معيّن كند و اگر نيّت همه آنها را نموده است...
4- مكارم: بنابراين اگر مثلاً يك گوسفند از باب زكات بدهد زكات گوسفند حساب مي شود، ولي اگر مقداري پول نقره بدهد در حالي كه بدهكار زكات گوسفند و گاو است در ميان هر دو تقسيم مي گردد.
[قسمت داخل پرانتز در رساله آيت الله سيستاني نيست]
5- سيستاني: ولي اگر مقداري پول نقره يا اسكناس بدهد كه همجنس هيچكدام آنها نيست، بعضي گفته اند به همه آنها قسمت مي شود، ولي اين خالي از اشكال نيست و احتمال دارد كه از هيچكدام حساب نشود و در ملك مالك باقي بماند.
اراكي: مي تواند زكات گوسفند حساب كند و يا زكات طلا، و اگر هر دو را نيّت كرده بر هر دو تقسيم مي شود.
6- خوئي، تبريزي: اگر مقداري پول نقره يا اسكناس بدهد...
7- فاضل: و همچنين است اگر گوسفند را به عنوان بدل يا قيمت بدهد، باز تقسيم مي شود.
*****
زنجاني: مسأله 1966- كسي كه زكات چند مال بر او واجب شده، اگر مقداري زكات بدهد و نيّت هيچ كدام آنها را نكند، چنانچه مالي را كه مي پردازد تنها زكات يكي از آنها مي تواند به حساب آيد، زكات همان مال پرداخت شده است، ولي اگر بتواند زكات دو  يا چند مال محسوب گردد، به آن دو يا چند مال قسمت مي شود، بنابراين كسي كه زكات پنج شتر و زكات بيست دينار طلا بر او واجب است، اگر يك گوسفند از بابت زكات بدهد، زكات پنج شتر به حساب مي آيد، ولي اگر مقداري پول بدهد، به زكاتي كه براي شتر و طلا بدهكار است، تقسيم مي گردد.
وحید: مسأله 1975- كسى كه زكات چند مال بر او واجب شده ، بنابر احتیاط واجب باید معین كند كه آنچه را مى دهد زكات كدام مال است ، چه آن چیزى كه مى دهد پول یا همجنس یكى از آنها باشد.
جوادی آملی: مسأله 2181- كسی كه زكات چند مال بر او واجب شده، اگر به مقدار كافی از مالی به عنوان زكات بپردازد و نیّت هیچ كدام آن‌ها را نكند و برابر عادت وی به قسم خاص برنگردد، ذمّه او تبرئه میشود و كافی است.
(مسأله 1959) اگر كسي را وكيل كند كه زكات مال او را بدهد1 چنانچه وكيل وقتي كه زكات را به فقير مي دهد، از طرف مالك، نيت زكات كند كافي است2.
1- اراكي،مظاهری: وكيل بايد وقتي كه زكات را به فقير مي دهد، از طرف مالك نيّت زكات كند(اراکی: و احتياط است كه مالك هم وقتي زكات را به وكيل مي دهد به نيّت زكات بدهد).
خوئي: موقعي كه زكات را به آن وكيل مي دهد، بايد نيّت كند كه آنچه را وكيل او بعداً به فقير مي دهد زكات باشد، و أحوط اين است كه نيّت او تا زمان رسيدن زكات به فقير مستمرّ باشد.
سيستاني: موقعي كه زكات را به آن وكيل مي دهد، بايد نيّت كند و احتیاط مستحّب این است که نیّت  او تا زمان رسیدن زکات به فقیر مستمر باشد.
تبريزي: موقعي كه زكات را به آن وكيل مي دهد نيّت کند كافي است و چنانچه وكيل كند كه زكات او را از مالش اخراج كند، وكيل بايد نيّت زكات كند.
مكارم: همين اندازه كه مالك نيّت داشته باشد كافي است، خواه وكيل نيّت كند يا نه ولي اگر مالك نيّت زكات را نكرده بلكه وكالت در همه چيز به او داده بايد وكيل نيّت كند.
2- بهجت: بنابر أظهر.
سبحانی: ولى اگر كسى را فقط در رساندن زكات به فقير وكيل كند لازم است در موقع دادن به وكيل، مالك نيّت كند.
*****
گلپايگاني، صافي: مسأله 1967- اگر كسي كه در دادن زكات وكيل كند بايد وكيل قصد قربت كند و در وكيل كردن و همچنين وقتي كه زكات را به وكيل مي دهد قصد قربت لازم نيست و اگر كسي را فقط در رساندن زكات به فقير وكيل كند بايد خودش در موقع دادن زكات به وكيل قصد قربت نمايد و احتياطاً تا وقتي به فقير مي رسد به قصدش باقي باشد.
زنجاني: مسأله 1967- اگر به وسيله كسي زكات مال را بدهد، موقعي كه آن شخص زكات را به فقير مي دهد بايد مالك قصد قربت داشته باشد هر چند موقع دادن مال به واسطه، قصد قربت نداشته باشد، و اگر در هنگامي كه مال را به واسطه مي دهد يا موقعي كه او را وكيل مي كند يا به او اجازه دادن زكات مي دهد قصد قربت كند و تا موقع دادن زكات از اين قصد منصرف نشود، كفايت مي كند.
وحید: مسأله 1976- اگر كسى را وكیل كند كه زكات مال او را بدهد ، باید وكیل وقتى زكات را به فقیر مى دهد ، نیّت  اداى زكات از طرف مالك بكند ، و مالك هم بنابر احتیاط نیّت  اداى زكات در آن وقت داشته باشد ، و اگر او را وكیل كند كه زكاتى را كه به او مى دهد به فقیر برساند ، باید مالك وقت دادن وكیل به فقیر نیّت  كند ، و احتیاط مستحّب آن است كه از وقت دادن به وكیل نیّت  كند و تا زمان رسیدن زكات به فقیر استمرار داشته باشد.
جوادی آملی: مسأله 2182- اگر كسی را وكیل كند كه زكات مال او را بپردازد، چنانچه وكیل هنگام پرداختن زكات به فقیر، به نیابت از مالک نیّت زكات كند، كافی است، چنان‌كه نیّت مستمر مالک تا زمان رسیدن زكات به فقیر كفایت میكند، هرچند وكیل غفلت كند.
 (مسأله 1960) اگر مالك يا وكيل او بدون قصد قربت زكات را به فقير بدهد و پيش از آن كه مال از بين برود، خود مالك نيّت زكات كند1، زكات حساب مي شود.
1- مكارم: نيّت قربت كند...
سيستاني،: رجوع كنيد به ذيل مسأله 1957.
*****
خوئي، تبريزي: 1968، وحید: 1977: مسأله- اگر بدون قصد قربت زكات را به فقير بدهد و پيش از آنكه آن مال از بين برود، نيّت زكات كند، زکات حساب مي شود.
جوادی آملی: مسأله 2183- اگر مالک یا وكیل او بدون قصد قربتْ زكات را به فقیر بپردازند و پیش از آنكه آن مال از بین برود، خود مالک، با قصد قربت نیّت زكات كند، زكات حساب میشود.
زنجاني: مسأله 1968- اگر مالك يا وكيل او بدون قصد زكات يا بدون قصد قربت مالي را به فقير بدهد، و پيش از آن كه آن مال از بين برود خود مالك نيّت زكات و قصد قربت كند، زكات حساب مي شود.
مسائل اختصاصي
بهجت: مسأله 1547- مسلماني كه مستبصر (شيعه) شد عباداتي كه موافق مذهب خودش انجام داده اعاده ندارد مگر زكات كه بايد آن را به فقير شيعه بدهد ولي اگر از اوّل آن را به فقير شيعه  و با قصد قربت داده باشد، اعاده ندارد.
بهجت: مسأله 1548- در حال غيبت نبايد به كساني كه منصب امام عليه السلام را غصب كرده اند زكات داد ، ولي دادن زكات به مجتهد جامع الشّرائط بنابر أقوي مثل دادن زكات به امام معصوم عليه السلام است.
مكارم: مسأله 1666- هرگاه زكات را به ميل خود نپردازد حاكم شرع مي تواند به اجبار از او دريافت دارد و زكات محسوب مي شود و نيّت قربت در اينجا ساقط است، ولي احتياط آن است كه حاكم شرع قصد قربت كند.
جوادی آملی: مسأله 2184- اگر كسی بدون قصد تفصیلی قربت، زكات را به فقیر پرداخت و آن مال از بین رفت، كفایت میكند، چون زكاتْ واجب عبادی است و قصد قربت، هرچند به صورت ارتكازی و اجمالی باشد، كافی است. البته اگر در صورت التفاتْ هیچ‌گونه قصد قربت نداشت، به احتیاط واجب، باید دوباره بپردازد.
جوادی آملی: مسأله 2185- مسلمانی كه مُستبصر (شیعه) شد، عباداتی كه موافق مذهب خودش انجام داده اعاده ندارد، مگر زكات كه سهم فقیر آن را باید به فقیر شیعه بپردازد؛ ولی اگر از آغاز، آن را به فقیر شیعه و با قصد قربت داده باشد، اعاده ندارد.
جوادی آملی: مسأله 2186- در حال غیبت، دادن زكات به مجتهد جامع الشّرايط مانند دادن زكات به امام معصوم كفایت میكند و در صورت مطالبه، احتیاط واجب، پذیرش است.
جوادی آملی: مسأله 2187- كسی كه زكات را به میل خود نمیپردازد، حاكم شرع میتواند به اجبار از او دریافت كند و احتساب آن به عنوان زكات، وقتی است كه حاكم شرع با قصد عنوان، نیز با نیّت قربت، به مصرف برساند.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -