انهار
انهار
مطالب خواندنی

(۳) شرایط واجب شدن زکات

بزرگ نمایی کوچک نمایی
«شرایط واجب شدن زکات»
(مسأله 1855) زكات درصورتي واجب مي شود كه مال به مقدار -نصاب كه بعداً گفته مي شود-  برسد و مالك آن، بالغ و عاقل و آزاد باشد و بتواند در آن مال تصرّف كند1.
1- زنجاني: مالك آن، بالغ و عاقل باشد و نيز مالك بايد شخص خاصي باشد نه عنوان كلّي؛ بنابر اين در اوقاف عامه و مانند آن كه مالك عنوان كلّي است، زكات واجب نيست، و نيز بايد ملك شخصي باشد، بنابر اين در مواردي همچون قرض، كه قرض دهنده در ذمّه قرض گيرنده بطور كلّي به مقدار قرض مالك مي باشد بر قرض دهنده زكات واجب نيست.
*****
سيستاني: مسأله 1872- زكات در ده چيز گذشته در صورتي واجب مي شود كه مال به مقدار نصاب كه بعداً ذکر مي شود برسد و آن مال شخصی انسان باشد، و مالك آن آزاد باشد.
مكارم: مسأله 1587- زكات با چند شرط واجب مي شود:
1- مال به مقدار نصابي كه بعداً گفته مي شود برسد.
 2- مالك آن بالغ و عاقل باشد.
 3- بتواند در آن مال تصرّف كند.
4- در مورد گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره بايد دوازده ماه بر آن بگذرد. ولي احتياط واجب آن است كه از اوّل ماه دوازدهم زكات تعلق مي گيرد و اگر بعضي از شرائط در اثناء ماه دوازدهم از بين برود زكات را بايد بپردازد.
مظاهری: مسأله 1425- زكات گندم و جو و خرما و كشمش وقتى واجب مى‏شود كه به مقدار نصاب برسند و نصاب آنها تقريباً 288 من تبريز است و صاحب آنها بالغ و عاقل باشد و بتواند در آنها تصرّف كند.
جوادی آملی: مسأله 2071- زكات با چند شرط واجب میشود: 1. مال به مقدار نصابی كه بعداً ذكر میشود، برسد. 2. مالک آن بالغ و عاقل باشد. 3. مالک بتواند در آن مال تصرّف كند. 4. مالکِ آن شخص خاصّ باشد؛ نه عنوان كلّی، بنابراین در وقف عام و مانند آن ـ كه مالک، عنوان كلّی است ـ زكات واجب نیست؛ برای مثال، گندم یا جو كه از زمین‌های موقوفه برداشت میشود، نیز انگور یا خرما كه از باغ‌های وقفی به دست میآید، زكات ندارد؛ همچنین درآمدهای وقفی اگر یک سال بماند، خمس ندارد، چون ادله‌ زكات و خمس ناظر به اشخاص حقیقی است؛ نه شخصیت حقوقی و جهت عام.
(مسأله 1856) بعد از آن كه انسان دوازده ماه مالك گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره بود بايد زكات آن را بدهد. ولي از اوّل ماه دوازدهم نمي تواند طوري در مال تصرّف كند كه مال از بين برود و اگر تصرّف كند ضامن است و چنانچه در ماه دوازدهم بدون اختيار او بعضي از شرطهاي زكات از بين برود زكات بر او واجب نيست.
این مسأله در رساله آیت الله مظاهری نیست.
مكارم: رجوع كنيد به ذيل مسأله 1855.
*****
اراكي: 1886، گلپايگاني، خوئي، صافی، تبریزی: 1864، سيستاني: 1873، وحید: 1873، فاضل: مسأله 1904- اگر انسان يازده ماه مالك گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره باشد، (خوئي، تبريزي، سيستاني: اگر چه) اوّل ماه دوازدهم بايد زكات آن را بدهد ولي اوّل سال بعد را بايد بعد از تمام شدن ماه دوازدهم حساب كند.
جوادی آملی: مسأله 2172- اگر انسان دوازده ماه مالک گاو، گوسفند، شتر، طلا و نقره باشد، باید زكات آن را بپردازد؛ ولی از اوّل ماه دوازدهم نمیتواند در این‌ها به گونه‌ای تصرّف كند كه از بین بروند؛ یا از مقدار نصاب كمتر شوند و اگر چنین تصرّفی كند، ضامن زكات است و چنانچه در ماه دوازدهم، بدون اختیار او برخی از شرط‌های زكات از بین بروند، زكات بر او واجب نیست.
زنجاني: مسأله 1864- اگر انسان يازده مال كامل قمري مالك گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره باشد، با ديده شدن هلال ماه دوازدهم بايد زكات آن را بدهد، ولي اوّل سال بعد را بايد بعد از تمام شدن ماه دوازدهم پس از مالك شدن؛ قرار دهد، بنابراين اگر كسي مثلاً در دهم محرّم مالك گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره باشد، با ديده شدن هلال محرم سال بعد زكات واجب مي شود، ولي اوّل سال بعد را دهم محرم سال بعد قرار مي دهد، و اگر در فاصله اوّل محرّم تا دهم محرّم شرايط وجوب زكات با اختيار مالك يا بدون اختيار وي از بين برود، تأثيري در وجوب زكات نداشته و باز هم بايد زكات را بپردازد.
بهجت: مسأله 1467- بعد از آن كه انسان يازده ماه مالك گاو، گوسفند، شتر، طلا و نقره باشد با ديده شدن هلال ماه دوازدهم، بنابر اظهر زكات بر او واجب مي شود، ولي بنابر أظهر ماه دوازدهم را نبايد از سال دوم حساب كند، و از اوّل ماه دوازدهم نمي تواند طوري در مال تصرّف كند كه مال از بين برود، و اگر چنين تصرّف كند ضامن است.
(مسأله 1857)اگر مالك گاو و گوسفند و شتر و وطلا و نقره در بين سال بالغ شود1، زكات بر او واجب نيست2.
این مسأله در رساله آیت الله مظاهری نیست.
1- گلپايگاني، صافي: بايد اوّل سال را اوّل بالغ شدن خود قرار دهد.
خوئي، تبريزي، وحید: مثلاً بچه اي در اوّل محرم مالك چهل گوسفند شود و بعد از گذشتن دو ماه بالغ گردد، يازده ماه كه از اوّل محرم بگذرد، زكاتي بر او نيست بلكه بعد از گذشتن يازده ماه از بلوغش زكات بر او واجب مي شود.(وحید: ولی احتیاط مستحّب آن است که اگر یازده ماه از اول محرم بگذرد و شرایط دیگر زکات را هم دارا باشد زکات آن را بدهد.).
2- فاضل: احتياط واجب آن است كه زكات را بدهد.
*****
زنجاني: مسأله 1865- اگر مالك گاو و گوسفند و شتر وطلا و نقره در بين سال شرايط وجوب را دارا گردد، مثلاً بالغ گردد، زكات واجب نيست، بنابر اين اگر بچه اي در دهم محرم مالك چهل گوسفند گردد و بعد از گذشتن دو ماه بالغ گردد، در اوّل محرم سال بعد زكات واجب نمي گردد، بلكه در اوّل ربيع الأوّل كه يازده ماه قمري کامل از بالغ شدن وي مي گذرد، اگر شرايط ديگر را هم دارا باشد بايد زكات را بدهد.
جوادی آملی مسأله 2073- اگر مالک گاو، گوسفند، شتر، طلا و نقره در ميان سالِ مالکیت خود بالغ شود، زكات بر او واجب نیست، بلکه معیار مالکیت از آغاز بلوغ است.
سيستاني: مسأله 1874- وجوب زكات در طلا و نقره و مال تجارت مشروط به آن است كه مالك در تمام سال عاقل و بالغ باشد، ولي در گندم و جو و خرما و كشمش و همچنين در شتر و گاو و گوسفند مشروط به بلوغ و عقل مالك نمي باشد.
(مسأله 1858)زكات گندم و جو وقتي واجب مي شود كه به آنها گندم و جو گفته شود1و زكات كشمش بنابر احتياط وقتي واجب مي شود كه غوره است2، و موقعي هم كه خرما قدري خشك شد كه به او تمر مي گويند زكات آن واجب مي شود3. ولي وقت دادن زكات در گندم و جو خرمن شدن و جدا كردن كاه آنها و در خرما و كشمش موقعي است كه خشك شده باشند4.
1- اراكي، سبحانی، مكارم: زكات گندم و جو وقتي واجب مي شود كه دانه هاي گندم و جو بسته شده باشد (مكارم: و به آن گندم و جو گويند)...
گلپايگاني، صافي: بنابر احتياط واجب وقت واجب شدن زكات گندم و جو وقت دانه بستن آنها است...
بهجت: بنابر أظهر و أحوط زكات گندم و جو وقتي واجب مي شود كه دانه آنها سفت و محكم شود...
2- اراكي: زكات كشمش وقتي واجب مي شود كه دانه هاي آن غوره شده باشد...
خوئي، تبريزی: زكات كشمش وقتي واجب مي شود كه انگور مي باشد...
فاضل: زكات كشمش وقتي واجب مي شود كه انگور صدق كند...
زنجاني: زكات كشمش وقتي واجب مي شود كه به محصول انگور گفته شود...
مكارم: زكات انگور و (كشمش) موقعي است كه ميوه برسد و به آن انگور گويند...
بهجت: زكات كشمش وقتي واجب مي شود كه به صورت غوره است...
3- اراكي: زكات خرما وقتي واجب مي شود كه سرخ يا زرد شده باشد...
گلپايگاني، صافي: موقعي هم كه رنگ خرما زرد يا سرخ شد بنابر احتياط زكات آن واجب مي شود و اگر اتّفاقاً ملاحظه موقعي كه به آنها گندم و جو و انگور خرما گويند موافق با نفع فقرا باشد احتياط واجب ملاحظه صرفه فقرا است مثل آن كسي كه مالك گندم يا جو شود بعد از بسته شدن دانه هاي آنها و پيش از آن كه به آنها گندم و جو بگويند كه در چنين صورتي احتياط واجب آن است كه زكات آن را مالك دوم نيز بدهد...
زنجاني، سبحانی: موقعي هم كه رنگ خرما زرد يا سرخ شد، زكات آن واجب مي شود...
خوئي، تبريزي: زكات خرما وقتي واجب مي شود كه عرب به آن تمر گويد...
مكارم: [زكات] خرما زماني است كه خرما برسد و قابل خوردن شود...
بهجت: خرما هم موقعي كه شروع به زرد يا قرمز شدن كند، زكات آن واجب مي شود...
فاضل: زكات خرما موقعي واجب مي شود كه به آن خرما گفته شود...
مظاهری: زکات کشمش و خرما وقتی واجب می شود که به آنها انگور و خرما گفته شود...
4- مكارم: مگر اين كه بخواهند آن را به صورت تر مصرف كنند كه بايد زكات آن را بدهند به شرط اين كه خشك شده آن به حدّ نصاب برسد.
گلپايگاني، صافي: در خرما و كشمش موقعي است كه انگور كشمش، و رطب تمر شده باشد.
فاضل: در خرما و كشمش موقعي است كه انگور، خشك شده، كشمش شود و رطب تمر شده باشد.
بهجت، مظاهری: در خرما موقع چيدن و در كشمش هنگامي است كه خشك شده باشد.
زنجاني: در خرما موقعي است كه در لغت عرب به آن تمر مي گويند، و در كشمش موقعي است كه انگور خشك شده و به آن كشمش گفته شود. و در وجوب زکات گندم و جو و کشمش و خرما گذشتن سال لازم نیست.
*****
وحید: مسأله 1875- زکات گندم و جو وقتی تعلق می گیرد که عرفا به آنها گندم و جو گفته شود و زکات کشمش وقتی تعلق می گیرد که به آن انگور گفته شود. و زکات خرما وقتی تعلق می گیرد که عرب به آن تمر بگوید. و وقت دادن زکات در گندم و جو موقع جدا کردن کاه از دانه است و در خرما و کشمش موقعی است که خشک شده باشند و اگر از آن وقت ادای زکات را بدون عذر با وجود مستحّب تأخیر بیندازد ضامن است.
سیستانی: مسأله 1875- زکات به گندم و جو وقتی تعلّق می‏گیرد که به آنها گندم و جو گفته شود، و زکات کشمش وقتی واجب می‌شود که به آن، انگور بگویند، و زکات به خرما وقتی تعلّق می‏گیرد که عربها به آن تمر گوید، ولی وقت ملاحظه نصاب وقت خشکیدن آنها است، و وقت وجوب پرداخت زکات در گندم و جو موقع خرمن و جدا کردن کاه آنها است، و در خرما و کشمش موقع چیدن آنهاست، که اگر از این وقت بدون عذر و با بودن مستحق تأخیر بیفتد و تلف شود مالک ضامن است.
(مسأله 1859) اگر موقع واجب شدن زكات گندم و جو و كشمش و خرما كه در مسأله پيش گفته شد، صاحب آنها بالغ باشد1، بايد زكات آنها را بدهد.
این مسأله در رساله آیات عظام: سبحانی و مظاهری نیست.
1- زنجاني: صاحب آنها شرايط واجب شدن زكات را دارا باشد، مثلاً بالغ باشد، بايد زكات آنها را بدهد، و اگر اين شرايط را بعداً دارا گردد، زكات واجب نيست.
*****
خوئي، تبريزي: مسأله 1867- در موقع واجب شدن زكات گندم و جو و كشمش و خرما كه در مسأله پيش گفته شد، چنانچه صاحب آنها بالغ و عاقل و آزاد و متمكّن از تصرّف باشد، بايد زكات آنها را بدهد و اگر بالغ يا عاقل (تبريزي: بالغ و عاقل) نباشد واجب نيست.
سيستاني: مسأله 1876- در ثبوت زكات در گندم و جو و كشمش و خرما –كه در مسأله پيش ذکر شد- معتبر نيست كه مالك بتواند در آن تصرّف كند، پس اگر مال در دست خوديا وكيلش نباشد، مثلاً كسي آنها را غصب كرده باشد؛ هرگاه بدست او رسيد، زكات بر او واجب است.
وحید: مسأله 1876- اگر موقع تعلق زکات گندم و جو و کشمش و خرما – که در مسأله پیش گذشت، صاحب آن بالغ و عاقل و آزاد و متمکن از تصرف باشد باید زکات آنها را بدهد – هر چند قبل ار آن واجد تمام یا بعضی از این شرایط   نباشد- و اگر فاقد یکی از این شرایط باشد زکات بر او واجب نست.
(مسأله 1860)اگر صاحب گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره در تمام سال ديوانه باشد، زكات بر او واجب نيست. ولي اگر1در مقداري از سال ديوانه باشد و در آخر سال عاقل گردد2چنانچه ديوانگي او به قدري كم باشد كه مردم بگويند در تمام سال عاقل بوده بنابر احتياط، زكات بر او واجب است.
این مسأله در رساله آیات عظام: مکارم و سبحانی نیست.
1- اراكي، فاضل: و اگر...
2- اراكي: هر چند مدّت ديوانگي او كم باشد، زكات بر او واجب نيست.
فاضل: هر چند مدّت ديوانگي او كم باشد در وجوب زكات اشكال است و همين طور اگر بچه در اثناي سال بالغ شود.
گلپايگاني، صافي: بنابراحتياط مستحّب زكات را بدهد.
بهجت: اگر در مقداري از سال هم ديوانه شود نيز زكات بر او واجب نيست.
سيستاني: رجوع كنيد به ذيل مسأله 1857.
مظاهری: رجوع کنید به ذیل مسأله 1861.
*****
خوئي، تبريزي، زنجاني: مسأله 1868- اگر صاحب گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره در تمام سال يا در مقداري از آن ديوانه باشد، زكات بر او واجب نيست.
(مسأله 1861)اگر صاحب گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره در مقداري از سال مست يا بيهوش شود1، زكات از او ساقط نمي شود2. و همچنين است اگر موقع واجب شدن زكات گندم و جو و خرما و كشمش مست يا بيهوش باشد.
این مسأله در رساله آیات عظام:  مکارم و سبحانی نیست.
1- زنجاني: در تمام سال يا مقداري از آن مست و بيهوش باشد...
2- بهجت: بنابر أحوط...
*****
مظاهری: مسأله 1495- کسی که زکات برا و واجب است اگر در مقداری از سیال دیوانه یا بیهوش باشد زکات از او ساقط نمی شود.
(مسأله 1862)مالي را كه انسان غصب كرده اند و نمي تواند1در آن تصرّف كند زكات ندارد2. و نيز اگر3زراعتي را از او غصب كنند و موقعي كه زكات آن واجب مي شود، در دست غصب كننده باشد، موقعي كه به صاحبش برگردد زكات ندارد4.
این مسأله در رساله آیت الله مظاهری نیست.
1- بهجت: به هيچ وجه...
2- خوئي، فاضل، تبريزي: [پایان مسأله].
وحید: ولی اگر غصب شده زراعت گندم و جو و درخت خرما و انگور باشد و موقع تعلق زکات در دست غاصب باشد هر وقت به صاحبش برگشت –بنابراحتیاط واجب- زکات آن را بدهد.
3- گلپايگاني، صافي: ولي اگر...
4- گلپايگاني، صافي، سبحانی: هر وقت به صاحبش برگشت، احتياط واجب آن است كه زكات آن را بدهد.
*****
سيستاني: مسأله 1878- در ثبوت زكات در غير گندم و جو و خرما و كشمش شرط است كه مالك متمكّن از تصرّف در مال باشد شرعاً و تكويناً، پس اگر در قسمتي از سال، به طوري كه زمان معتنابهی باشد كسي آن را غصب كرده باشد يا شرعاً ممنوع از تصرّف باشد زكات ندارد.
زنجاني: مسأله 1870- يكي از شرايط وجوب زكات در غير غلات آن است كه مالك بتواند در آن مال تصرّف كند، بنابراين در مالي كه از مالك غصب شده يا به سرقت برده اند و يا گم شده و مالك مكان آن را نمي داند زكات واجب نيست، ولي اين شرط در زكات غلات نيست بنابراين اگر در هنگام تعلّق زكات به غلات، مالك نتواند در آن تصرف كند، زكات به غلات وي تعلق مي گيرد و هر موقع كه به مال دسترسي پيدا كند، بايد زكات را بدهد.
(مسأله 1863)اگر طلا و نقره يا چيز ديگري را كه زكات آن واجب است قرض كند1 و يك سال نزد او بماند2، بايد زكات آن را بدهد و بر كسي كه قرض داده چيزي واجب نيست3.
این مسأله در رساله ایت الله سبحانی نیست.
1- مظاهری: بخرد یا قرض کند...
2- زنجاني: يا در زمان واجب شدن زكات غلات در نزد وي باشد...
جوادی آملی: اگر كسی مال زكات برداری مانند طلا و نقره و...، را از دیگری قرض كند و شروط زکات را هم داشته باشد و یک سال نزد او بماند...
3- بهجت: اگر چه در پرداخت قرض تأخير شده باشد و علّت تأخير هم خود قرض دهنده باشد بنابر أظهر، هر چند در صورت اخير، احتياط مستحّب در پرداخت زكات است.
سيستاني: ولي اگر قرض دهنده، زكات آن را بپردازد، از قرض گيرنده ساقط مي شود.
مظاهری: ولی اگر آن چیز گندم ، جو، خرما یا کشمش باشد زکات ان واجب نمی شود.
مسائل اختصاصي
بهجت: مسأله 1475- اگر مالي را براي انسان وصيّت كنند، در صورتي كه از مردن وصيّت كننده و قبول وصيّت يك سال بگذرد و آن مال از چيزهايي باشد كه زكات آنها واجب است، شخص قبول كننده بايد زكات آن را بدهد.
بهجت: مسأله 1476- اگر در بين سال، مالي كه زكات به آن تعلّق مي گيرد، مثل گاو، گوسفند، شتر، طلا و نقره به علّت انتقال يا صدقه يا نذر به عين مال، از حدّ نصاب خارج شود، زكات واجب نمي شود.
بهجت: مسأله 1477- اگر به علّت رسيدن مال به حدّ نصاب، مستطيع شود و رسيدن سال زكات بعد از زمان حجّ باشد، حجّ واجب مي شود، و اگر از روي معصيت حجّ بجا نياورده تا سال زكات فرا برسد، زكات واجب مي شود اگر چه به سبب تقصير در انجام حجّ و پرداخت زكات، استطاعت او براي حجّ در سال هاي آينده از بين برود، و اگر فرا رسيدن سال زكات قبل از اوّلين ماه از ماههاي سه گانه حجّ (شوال، ذيقعده، و ذيحجّه) باشد در اين صورت زكات واجب است و حجّ واجب نمي شود، مگر آن كه با بقيّه مال، مستطيع براي حجّ باشد.
بهجت: مسأله 1478- كسي كه به زكات يا خمس يا واجبات ماليه ديگري كه به عين مال تعلّق مي گيرد و هم كفّاره يا قرض و مانند آن كه به عين مال تعلّق نمي گيرد بدهكار است، اگر بميرد و اموالش براي اداي همه آنها كافي نباشد، اداي زكات و خمس و واجبات مالي كه به عين مال تعلّق مي گيرد، مقدّم است.
بهجت: مسأله 1479- كسي كه حجّ و زكات بر عهده دارد، اگر بميرد و مالش براي هر دو كافي نباشد، چنانچه مالي كه متعلّق به زكات است باقي باشد اداي زكات مقدّم است، و گرنه مالش بين حجّ و زكات تقسيم ميشود، و اين در صورتي است كه سهم حجّ براي كمترين مراتب حجّ كافي باشد، و اگر كافي نباشد احتمال دارد بين اداي زكات و انجام حجّ مخيّر باشد، اگر چه احتياط واجب در اختيار نمودن حجّ است، خصوصاً اگر با انجام حجّ مقداري مال براي زكات باقي بماند.
بهجت: مسأله 1480- غير از گندم، جو، خرما، كشمش، در چيزهايي كه از زمين مي رويد و با پيمانه يا وزن معامله مي شود و از چيزهايي نيست كه مثل سبزيجات زود فاسد شود، زكات مستحّب است و نصاب اين گونه چيزها همان «سيصد من تبريز» است.
بهجت: مسأله 1481- اگر چند نفر در مالي شريك باشند، كسي كه سهمش به مقدار نصاب رسيده زكات بر او واجب است، و همچنين اگر كسي در چند جا مالي داشته باشد در صورتي كه مجموع آنها به حدّ نصاب برسد، زكات بر او واجب مي شود.
بهجت: مسأله 1482- دادنِ زكاتِ مال التّجاره، يعني مالي كه انسان آن را سرمايه كسب قرار مي دهد با شرايطي مستحّب است، كه از جمله اين شرايط، رسيدن آن به حدّ نصاب طلا يا نقره در تمام سال است، پس اگر مدّتي از حدّ نصاب كمتر شود، زكات استحبابي ندارد.
جوادی آملی: مسأله 2080- مالی كه زكات به آن تعلّق میگیرد ـ مانند گاو، گوسفند، شتر، طلا و نقره ـ اگر در بین سال، به سبب انتقال یا صدقه یا تعلّق نذر به آن، از حدّ نصاب خارج شود، زكات آن واجب نیست.
جوادی آملی: مسأله 2081- اگر چند نفر در مالی شریک باشند، آن كه سهم او به مقدار نصاب رسیده، زكات بر او واجب است؛ همچنین اگر انسان در چند جا مالی داشته باشد كه مجموع آن‌ها به حدّ نصاب برسد، زكات بر او واجب میشود.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -