انهار
انهار
مطالب خواندنی

{۱} دعای کمیل

بزرگ نمایی کوچک نمایی
بسم الله الرحمن الرحیم
دعای کمیل آقا أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام)

کمیل بن زیاد نخعی از اصحاب خاص و شیعیان راستین آقا أمیرالمؤمنین و فرزندش آقا امام حسن مجتبی (علیه السلام) است و دعای معروف به کمیل را آقا أمیرالمؤمنین (علیه السلام) بر او انشاء فرموده است.

شیخ طوسی این دعا را که از بزرگان عالمان شیعه است و دو کتاب از کتاب های چهارگانه معتبر فقهی شیعه از آن او است، در کتاب مصباح المتهجد که از منابع معتبر و قدیمی است آن را نقل فرموده است.
مصباح المتهجد، ص ۸۴۴، اقبال الاعمال، ص ۷۰۶.
صاحب مفاتیح الجنان نیز دعای کمیل را از {مصباح المتهجد } نقل می کند.
بنابر آنچه توصیه شده است این دعا را در شب نیمه شعبان و هر جمعه برای آمرزش گناهان و ... می خوانند.
دعای کمیل سرشار از مضامین بلند عرفانی و اخلاقی است و در آن چیزی که با اعتقادات دینی تمام فرق اسلامی در تضاد باشد وجود ندارد، لذا حتی وهابی های عربستان که در این گونه مسائل بسیار سخت گیرند، مانع برگزاری علنی این دعا نمی شوند.
مرحوم آیةالله العظمی بهجت فرمود: در روایت آمده است که دعای کمیل، دعای حضرت خضر است که حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) خوانده و کمیل شنیده و از حضرت درخواست کرده که آن را به او تعلیم کند و حضرت آن را به ایشان آموخته و فرموده است.
در محضر حضرت آیةالله العظمی بهجت، ص ۱۱۰.
أَنَّ کُمَیْلَ بْنَ زِیَادٍ النَّخَعِیَّ رَأَى أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع سَاجِداً یَدْعُو بِهَذَا الدُّعَاءِ فِی لَیْلَهِ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ‏
«روایت شده است که «کمیل بن زیاد نخعى» دید امیر مؤمنان -علیه السّلام-این دعا را در شب نیمه‌ى شعبان در حال سجده قرائت می‌نماید.»
أَقُولُ وَ وَجَدْتُ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَى مَا هَذَا لَفْظُهَا قَالَ کُمَیْلُ بْنُ زِیَادٍ
نیز در حدیث دیگر از «کمیل بن زیاد» آمده است:
کُنْتُ جَالِساً مَعَ مَوْلَایَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السّلام) فِی مَسْجِدِ الْبَصْرَهِ وَ مَعَهُ جَمَاعَهٌ مِنْ أَصْحَابِهِ فَقَالَ بَعْضُهُمْ مَا مَعْنَى قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ (فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ)‏ [*].
[*] سوره‌ دخان، آیه‌  ۴ .
همراه با گروهى از اصحاب امیر مؤمنان (علیه السّلام) در مسجد «بصره» در کنار آن حضرت نشسته بودیم که بعضى از اصحاب گفتند: معناى این سخن خداوند-عزّ و جلّ-که می‌فرماید: «در آن، امور استوار، جدا گردیده و فیصله داده می‌شود.» چیست؟
قَالَ (علیه السّلام) لَیْلَهُ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ وَ الَّذِی نَفْسُ عَلِیٍّ بِیَدِهِ إِنَّهُ مَا مِنْ عَبْدٍ إِلَّا وَ جَمِیعُ مَا یَجْرِی عَلَیْهِ مِنْ خَیْرٍ وَ شَرٍّ مَقْسُومٍ لَهُ فِی لَیْلَهِ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ- إِلَى آخِرِ السَّنَهِ فِی مِثْلِ تِلْکَ اللَّیْلَهِ الْمُقْبِلَهِ
امیر مؤمنان (علیه السّلام) فرمود: این مسأله در شب نیمه‌ى شعبان رخ می‌دهد. سوگند به خدایى که جانم به دست او است، هیچ بنده‌اى نیست مگر آنکه همه‌ى امور او-اعم از خیر و شرّ-را که از شب نیمه‌ى شعبان تا مثل آن از سال آینده رخ می‌دهد، در شب نیمه‌ى شعبان قسمت و مقدر می‌گردد
وَ مَا مِنْ عَبْدٍ یُحْیِیهَا وَ یَدْعُو بِدُعَاءِ الْخَضِرِ ع إِلَّا أُجِیبَ [لَهُ‏] فَلَمَّا انْصَرَفَ طَرَقْتُهُ لَیْلًا فَقَالَ ع مَا جَاءَ بِکَ یَا کُمَیْلُ قُلْتُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ دُعَاءُ الْخَضِرِ
و هیچ بنده‌اى آن را احیا نمی‌کند و دعاى «خضر» -علیه السّلام-را نمی‌خواند، مگر آنکه خداوند دعاى او را اجابت می‌کند. زمانى که امیر مؤمنان -علیه السّلام-به خانه رهسپار شد، شبانه به خدمت آن حضرت رسیدم. فرمود: اى کمیل، چه چیز باعث شد که در این زمان نزد من بیایى؟ عرض کردم: اى امیر مؤمنان، دعاى خضر.
فَقَالَ اجْلِسْ یَا کُمَیْلُ إِذَا حَفِظْتَ هَذَا الدُّعَاءَ فَادْعُ بِهِ کُلَّ لَیْلَهِ جُمُعَهٍ أَوْ فِی الشَّهْرِ مَرَّهً أَوْ فِی السَّنَهِ مَرَّهً أَوْ فِی عُمُرِکَ مَرَّهً
فرمود: اى کمیل، بنشین، هرگاه این دعا را حفظ کردى، در هر شب جمعه، یا در هر ماه  یک  بار، یا در هر سال  یک  بار، یا در طول عمرت  یک  بار آن را بخوان،
تُکْفَ وَ تُنْصَرَ وَ تُرْزَقَ وَ لَنْ تُعْدَمَ الْمَغْفِرَهَ یَا کُمَیْلُ أَوْجَبَ لَکَ طُولُ الصُّحْبَهِ لَنَا أَنْ نَجُودَ لَکَ بِمَا سَأَلْتَ ثُمَّ قَالَ اکْتُبْ
که خدا تو را کفایت و یارى و به تو روزى عطا می‌کند و هرگز آمرزش را از دست نمی‌دهى. اى کمیل، مصاحبت طولانى تو با ما موجب گردیده آنچه را که از ما درخواست نمودى، به تو عطا کنیم. سپس فرمود بنویس:
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِرَحْمَتِکَ الَّتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‏ءٍ
خدایا! از تو درخواست می‌کنم به [حق]رحمتت که هر چیز را فراگرفته است
وَ بِقُوَّتِکَ الَّتِی قَهَرْتَ بِهَا کُلَّ شَیْ‏ءٍ وَ خَضَعَ لَهَا کُلُّ شَیْ‏ءٍ وَ ذَلَّ لَهَا کُلُّ شَیْ‏ءٍ
و به قدرتت که هر چیز را با آن مقهور خود گردانیده‌اى و هر چیزى در برابر آن گردن نهاده و همه چیز در مقابلش به خوارى تن در داده است
وَ بِجَبَرُوتِکَ الَّتِی غَلَبَتْ بِهَا کُلَّ شَیْ‏ءٍ وَ بِعِزَّتِکَ الَّتِی لَا یَقُومُ لَهَا شَیْ‏ءٌ
و به شکوه چیره‌ات که با آن بر همه چیز چیره گردیده‌اى و به سربلندى‌ات که در برابر آن، چیزى را توان ایستادگى نیست
وَ بِعَظَمَتِکَ الَّتِی مَلَأَتْ أَرْکَانَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ بِسُلْطَانِکَ الَّذِی عَلَا کُلَّ شَیْ‏ءٍ
و به بزرگى‌ات که پایه‌هاى هر چیز را آکنده کرده و به فرمانروایى‌ات که بر همه چیز فایق آمده
وَ بِوَجْهِکَ الْبَاقِی بَعْدَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ بِأَسْمَائِکَ الَّتِی غَلَبَتْ أَرْکَانَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ
و به روى [ذات، یا اسما و صفات]پایدار تو پس از فناى همه چیز و به اسم‌هایت که بر پایه‌هاى هر چیزى چیره گردیده است
وَ بِعِلْمِکَ الَّذِی‏ (أَحاطَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ)[*] وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الَّذِی أَضَاءَ لَهُ کُلُّ شَیْ‏ءٍ.
[*] سوره الطلاق، آیه ۱۲.
و به حق دانشت که بر هر چیزى احاطه یافته و به فروغ رویت که همه چیز را روشن گردانیده است.
یَا نُورُ یَا قُدُّوسُ یَا أَوَّلَ الْأَوَّلِینَ وَ یَا آخِرَ الْآخِرِینَ
اى نور اى پاک پاک، اى سرآغاز پیشینیان و اى پایان پایان‌ها.
اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَهْتِکُ الْعِصَمَ
خدایا، آن گناهانى که پرده‌هاى عصمت را از هم می‌درد، بر من ببخشاى.
اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ النِّقَمَ
خدایا، آن گناهانى که کیفرها را فرود می‌آورد، بر من ببخش.
اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُغَیِّرُ النِّعَمَ
خدایا، گناهانى که دگرگون‌کننده‌ى نعمت‌ها است بر من ببخشاى.
اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَحْبِسُ الدُّعَاءَ
خدایا، گناهانى که سبب عدم استجابت دعا می‌شود، بر من ببخش.
اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ الْبَلَاءَ
خدایا، گناهانى که فرود آورنده‌ى بلا است، بر من ببخشاى.
اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی کُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ وَ کُلَّ خَطِیئَهٍ أَخْطَأْتُهَا
اى خدا، هر گناهى که از من سرزده و هر خطایى که مرتکب گردیده‌ام، بر من ببخش.
اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِذِکْرِکَ وَ أَسْتَشْفِعُ بِکَ إِلَى نَفْسِکَ
خدایا، با یاد تو به سویت تقرب می‌جویم و تو را به نزد خودت شفیع خویش قرار می‌دهم
وَ أَسْأَلُکَ بِجُودِکَ أَنْ تُدْنِیَنِی مِنْ قُرْبِکَ وَ أَنْ تُوزِعَنِی شُکْرَکَ وَ أَنْ تُلْهِمَنِی ذِکْرَکَ
و از بخششت تقاضا دارم که مرا به قرب خود هرچه نزدیک‌تر گردانى و در دلم افکنى که سپاست گزارم و الهامم فرمایى تا به یاد تو پردازم.
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ سُؤَالَ خَاضِعٍ مُتَذَلِّلٍ [ذَلِیلٍ‏] خَاشِعٍ
خدایا، همانند شخص فروتن و خاکسار و خاشع از تو خواستارم که
أَنْ تُسَامِحَنِی وَ تَرْحَمَنِی وَ تَجْعَلَنِی بِقِسْمِکَ رَاضِیاً قَانِعاً وَ فِی جَمِیعِ الْأَحْوَالِ [الأمور] مُتَوَاضِعاً
بر من آسان گیرى و ترحم فرمایى و به قسمت خود خشنود و قانع کنى و در همه‌ى حالات [امور]فروتن گردانى.
اللَّهُمَّ وَ أَسْأَلُکَ سُؤَالَ مَنِ اشْتَدَّتْ فَاقَتُهُ وَ أَنْزَلَ بِکَ عِنْدَ الشَّدَائِدِ حَاجَتَهُ وَ عَظُمَ فِیمَا عِنْدَکَ رَغْبَتُهُ
خدایا، از تو درخواست می‌کنم هم‌چون کسى که در شدت تنگدستى و در نهایت سختى دست نیاز به سوى تو دراز کرده است و به طمع آنچه در پیش تو است، رغبتش بالا گرفته است.
اللَّهُمَّ عَظُمَ سُلْطَانُکَ وَ عَلَا مَکَانُکَ وَ خَفِیَ مَکْرُکَ
خدایا، سلطنت تو بزرگ و مقامت بلند و مکرت نهان و تدبیر و امرت آشکار
وَ ظَهَرَ أَمْرُکَ وَ غَلَبَ جندک [قَهْرُکَ‏] وَ جَرَتْ قُدْرَتُکَ وَ لَا یُمْکِنُ الْفِرَارُ مِنْ حُکُومَتِکَ
و لشکرت [قهرت]فایق و قدرتت جارى است و از قلمرو حکومتت امکان گریز نیست.
اللَّهُمَّ لَا أَجِدُ لِذُنُوبِی غَافِراً وَ لَا لِقَبَائِحِی سَاتِراً وَ لَا لِشَیْ‏ءٍ مِنْ عَمَلِیَ الْقَبِیحِ بِالْحَسَنِ مُبَدِّلًا غَیْرَکَ
خدایا، جز تو نه آمرزنده‌اى براى گناهانم می‌یابم، نه پرده‌پوشى براى زشتى‌هایم و نه کسى که بدکاریم را به نیکى تبدیل کند.
(لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ)[*]‏ وَ بِحَمْدِکَ ظَلَمْتُ نَفْسِی وَ تَجَرَّأْتُ بِجَهْلِی
[*] سوره الانبیاء، آیه ۸۷.
معبودى جز تو نیست، پاکى تو و ستایش تو را است. بر خود ستم کردم و به سبب جهلم گستاخى نمودم،
وَ سَکَنْتُ إِلَى قَدِیمِ ذِکْرِکَ لِی وَ مَنِّکَ عَلَیَّ
ولى به یاد دیرینت از من و منتّى که بر من نهاده بودى، آرام گرفته‌ام.
اللَّهُمَّ مَوْلَایَ کَمْ مِنْ قَبِیحٍ سَتَرْتَهُ
اى خدا و سرور من، چه زشتى‌ها که از من فرو پوشیدى
وَ کَمْ مِنْ فَادِحٍ مِنَ الْبَلَاءِ أَقَلْتَهُ وَ کَمْ مِنْ عِثَارٍ وَقَیْتَهُ
و چه بلاهاى گرانبار که از سرم دور داشتى و چه لغزش‌ها که مرا از آن‌ها حفظ فرمودى
وَ کَمْ مِنْ مَکْرُوهٍ دَفَعْتَهُ وَ کَمْ مِنْ ثَنَاءٍ جَمِیلٍ لَسْتُ أَهْلًا لَهُ نَشَرْتَهُ
و چه بسیار ناگوارى‌ها که برطرف و چه بسیار حسن شهرت‌ها-با آنکه در خورش نبودم-درباره‌ى من منتشر ساختى.
اللَّهُمَّ عَظُمَ بَلَائِی وَ أَفْرَطَ بِی سُوءُ حَالِی وَ قَصُرَتْ بِی أَعْمَالِی
خداوندا، گرفتارى‌ام بزرگ شده و زشتى حالم از اندازه گذشته و اعمالم نارسا گشته
وَ قَعَدَتْ بِی أَغْلَالِی وَ حَبَسَنِی عَنْ نَفْعِی فقد أملی [بُعْدُ آمَالِی‏]
و زنجیرها زمین‌گیرم کرده‌اند و آرزوهاى دورودرازم مانع بهره‌مندى‌ام شده‌اند
وَ خَدَعَتْنِی الدُّنْیَا بِغُرُورِهَا وَ نَفْسِی بِخِیَانَتِهَا [بحمایتها] وَ مِطَالِی [مطالبی‏]
و دنیا از یک طرف با فریبکارى خود و نفسم از سوى دیگر با خیانت [جنایت، حمایت] ورزیدن و امروز و فردا کردنم مرا فریب داده است.
یَا سَیِّدِی فَأَسْأَلُکَ بِعِزَّتِکَ أَنْ لَا یَحْجُبَ عَنْکَ دُعَائِی سُوءُ عَمَلِی وَ فِعَالِی
[پس]اى سرور من، تو را به عزتت سوگند، از تو می‌خواهم کارى کنى که زشتى رفتار و کردارم مانع اجابت دعایم نشود
وَ لَا تَفْضَحْنِی بِخَفِیِّ مَا اطَّلَعْتَ عَلَیْهِ مِنْ سِرِّی [سریری‏] وَ لَا تُعَاجِلْنِی بِالْعُقُوبَهِ عَلَى مَا عَمِلْتُهُ فِی خَلَوَاتِی
و مرا با اسرار پنهانم که از آن آگاهى، رسوا مساز و به واسطه‌ى آنچه در اوقات خلوتم-
مِنْ سُوءِ فِعْلِی وَ إِسَاءَتِی وَ دَوَامِ تَفْرِیطِی وَ جَهَالَتِی وَ کَثْرَهِ شَهَوَاتِی وَ غَفْلَتِی
خواه بدکارى و زشت رفتارى یا مداومت بر کوتاهى و نادانى و فزونى شهوت‌رانى و غفلت‌زدگى-انجام داده‌ام، در کیفر من شتاب مکن.
وَ کُنِ اللَّهُمَّ بِعِزَّتِکَ لِی [بی‏] فِی کُلِّ الْأَحْوَالِ رَءُوفاً وَ عَلَیَّ فِی جَمِیعِ الْأُمُورِ عَطُوفاً
خدایا، تو را به عزتت سوگند می‌دهم که در همه‌ى احوال به من مهر ورز، و در همه‌ى کارها با من مهربان باش.
إِلَهِی وَ رَبِّی مَنْ لِی غَیْرُکَ أَسْأَلُهُ کَشْفَ ضُرِّی وَ النَّظَرَ فِی أَمْرِی
خدایا، پروردگار من، جز تو چه کس را دارم تا از وى بخواهم که رنجورى‌ام را بزداید و در کارم نظر افکند؟
إِلَهِی وَ مَوْلَایَ أَجْرَیْتَ عَلَیَّ حُکْماً اتَّبَعْتُ فِیهِ هَوَى نَفْسِی
اى خدا و سرور من، حکمی بر من راندى که در آن مورد به پیروى از هواى نفسم برخاستم
وَ لَمْ أَحْتَرِسْ فِیهِ مِنْ تَزْیِینِ عَدُوِّی فَغَرَّنِی بِمَا أَهْوَى وَ أَسْعَدَهُ عَلَى ذَلِکَ الْقَضَاءُ
و از ظاهرآرایى دشمن خویش نهراسیدم، پس او نیز با به کار گرفتن هواى نفسانى‌ام مرا فریفت و در این امر تقدیر با آن روى موافقت نمود
فَتَجَاوَزْتُ بِمَا جَرَى عَلَیَّ مِنْ ذَلِکَ من نقض [بَعْضَ‏] حُدُودِکَ وَ خَالَفْتُ بَعْضَ أَوَامِرِکَ
و در نتیجه به سبب آنچه بر من گذشت، از برخى حدودت پا فراتر نهادم [شکستم]و با بعضى از فرمان‌هایت مخالفت نمودم.
فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَیَّ فِی جَمِیعِ ذَلِکَ وَ لَا حُجَّهَ لِی فِیمَا جَرَى عَلَیَّ فِیهِ قَضَاؤُکَ وَ أَلْزَمَنِی [فِیهِ‏] حُکْمُکَ وَ بَلَاؤُکَ
اکنون در همه‌ى این‌ها حجت براى تو است و مرا در آنچه حکم و قضاى تو بر من رفت و حکم و امتحانت مرا بدان ملزم کرد حجتى نیست.
وَ قَدْ أَتَیْتُکَ یَا إِلَهِی بَعْدَ تَقْصِیرِی وَ إِسْرَافِی عَلَى نَفْسِی مُعْتَذِراً نَادِماً
معبودا، اینک بعد از کوتاهى و زیاده‌روى در کار خویشتن به درگاهت آمده‌ام در حالى که پوزش‌خواه و پشیمان
مُنْکَسِراً مُسْتَقِیلًا مُسْتَغْفِراً مُنِیباً مُقِرّاً مُذْعِناً مُعْتَرِفاً لَا أَجِدُ مَفَرّاً مِمَّا کَانَ مِنِّی وَ لَا مَفْزَعاً أَتَوَجَّهُ إِلَیْهِ فِی أَمْرِی
و شکسته دل و آمرزش‌خواه، باز آمده، مقر و باور دارنده و معترف هستم. نه از آنچه از من سرزد گریزى دارم و نه پناهگاهى هست که در کار خود بدان رو کنم،
غَیْرَ قَبُولِکَ عُذْرِی وَ إِدْخَالِکَ إِیَّایَ فِی سَعَهٍ مِنْ رَحْمَتِکَ
مگر آنکه پوزشم را بپذیرى و مرا در گستره‌ى رحمت خویش درآورى.
إِلَهِی فَاقْبَلْ عُذْرِی وَ ارْحَمْ شِدَّهَ ضُرِّی وَ فُکَّنِی مِنْ شَدِّ [أسر] وَثَاقِی
خدایا، پس عذرم را بپذیر و بر پریشان‌حالى‌ام رحم آور و از بند سخت [اسارتم]برهان.
یَا رَبِّ ارْحَمْ ضَعْفَ بَدَنِی وَ رِقَّهَ جِلْدِی وَ دِقَّهَ عَظْمِی
پروردگارا، بر ناتوانى تن، نازکى پوست و شکنندگى استخوانم رحم کن،
یَا مَنْ بَدَأَ خَلْقِی وَ ذِکْرِی وَ تَرْبِیَتِی وَ بِرِّیِ وَ تَغْذِیَتِی هَبْنِی لِابْتِدَاءِ کَرَمِکَ وَ سَالِفِ بِرِّکَ بِی
اى آغازگر آفرینشم، اى به یادآورنده و پرورنده و نکویى‌کننده و خورد و نوش بخشنده‌ى من، به حکم سابقه‌ى کرم و نیکى دیرینه‌ات به من، مرا ببخش.
إِلَهِی سَیِّدِی وَ رَبِّی أَ تُرَاکَ مُعَذِّبِی بِالنَّارِ بَعْدَ تَوْحِیدِکَ
اى خدا و سرور و پروردگار من، پس از اقرار به یگانگى
وَ بَعْدَ مَا انْطَوَى عَلَیْهِ قَلْبِی مِنْ مَعْرِفَتِکَ‏
و شناخت قلبى تو
وَ لَهِجَ بِهِ لِسَانِی مِنْ ذِکْرِکَ وَ اعْتَقَدَهُ ضَمِیرِی مِنْ حُبِّکَ
و گویایى زبانم در یادآوریت و دل استوارى‌ام به مهر تو
وَ بَعْدَ صِدْقِ اعْتِرَافِی وَ دُعَائِی خَاضِعاً لِرُبُوبِیَّتِکَ
و اعتراف راستین و دعاى خاضعانه به ساحت پروردگارى‌ات،
هَیْهَاتَ أَنْتَ أَکْرَمُ مِنْ أَنْ تُضَیِّعَ مَنْ رَبَّیْتَهُ أَوْ تُبَعِّدَ مَنْ أَدْنَیْتَهُ
آیا باز مرا به واسطه‌ى آتش جهنم عذاب می‌کنى؟ ! هرگز! تو بزرگوارتر از آن هستى که پرورش داده‌ى خود را ضایع گردانى، یا کسى را که به خود نزدیک کرده‌اى دور گردانى،
أَوْ تُشَرِّدَ مَنْ آوَیْتَهُ أَوْ تُسَلِّمَ إِلَى الْبَلَاءِ مَنْ کَفَیْتَهُ وَ رَحْمَتُهُ
یا پناه داده‌ى خود را آواره سازى، یا آن‌کس را که عهده‌دارش شده و مورد مهرش قرار داده‌اى، باز به دست بلا سپارى.
وَ لَیْتَ شَعْرِی یَا سَیِّدِی وَ إِلَهِی وَ مَوْلَایَ أَ تُسَلِّطُ النَّارَ عَلَى وُجُوهٍ خَرَّتْ لِعَظَمَتِکَ سَاجِدَهً
اى سرور و معبود و مولایم، کاش می‌دانستم آیا بر چهره‌هایى که بر آستان عظمتت سر بر سجده ساییده‌اند،
وَ عَلَى أَلْسُنٍ نَطَقَتْ بِتَوْحِیدِکَ صَادِقَهً وَ بِشُکْرِکَ مَادِحَهً
بر زبان‌هایى که صادقانه به توحیدت گویا و به شکرانه‌ات ستوده‌اند،
وَ عَلَى قُلُوبٍ اعْتَرَفَتْ بِإِلَهِیَّتِکَ مُحَقِّقَهً وَ عَلَى ضَمَائِرَ حَوَتْ مِنَ الْعِلْمِ بِکَ حَتَّى صَارَتْ خَاشِعَهً
یا بر دل‌هایى که حقیقتا اعتراف به خدایى تو داشته‌اند، یا بر نهادهایى که چنان دانش تو را برداشته‌اند که فروتن شده‌اند؟
وَ عَلَى جَوَارِحَ سَعَتْ إِلَى أَوْطَانِ تَعَبُّدِکَ [توحیدک‏] طَائِعَهً فأشارت [وَ أَشَارَتْ‏] بِاسْتِغْفَارِکَ مُذْعِنَهً
یا بر اندام‌هایى که فرمان بردار [و مشتاقانه]، به سوى جایگاه‌هاى پرستش و عبادت [یگانگى]تو شتافته‌اند و معترفانه از تو پوزش خواسته‌اند، آتش جهنم را چیره می‌کنى؟ !
مَا هَکَذَا الظَّنُّ بِکَ وَ لَا أُخْبِرْنَا بِفَضْلِکَ عَنْکَ یَا کَرِیمُ یَا رَبِّ
هرگز چنین گمان در مورد تو نداشتم و چنین خبرى از فضل تو به ما نرسیده است. اى کریم، اى پروردگار.
وَ أَنْتَ تَعْلَمُ ضَعْفِی عَنْ قَلِیلٍ مِنْ بَلَاءِ الدُّنْیَا وَ عُقُوبَاتِها
تو از ناتوانى من در تحمل اندکى از بلاى دنیا و کیفرهاى آن
وَ مَا یَجْرِی فِیهَا مِنَ الْمَکَارِهِ عَلَى أَهْلِهَا عَلَى أَنَّ ذَلِکَ بَلَاءٌ وَ مَکْرُوهٌ قَلِیلٌ مَکْثُهُ یَسِیرٌ بَقَاؤُهُ قَصِیرٌ مُدَّتُهُ
و ناگوارى‌هایى که بر مردم می‌گذرد آگاهى. تازه این بلا و ناگوارى کم‌دوام و کوتاه‌مدت است،
فَکَیْفَ احْتِمَالِی لِبَلَاءِ الْآخِرَهِ وَ جَلِیلِ [و حلول‏] وُقُوعِ الْمَکَارِهِ فِیهَا
پس چگونه در برابر بلاى آخرت و پیشامدهاى بزرگ آن تاب آرم،
وَ هُوَ بَلَاءٌ تَطُولُ مُدَّتُهُ وَ یَدُومُ مَقَامُهُ وَ لَا یُخَفَّفُ عَنْ أَهْلِهِ
حال آنکه بلاى آن طولانى است و درنگ در آن به درازا می‌کشد و از عذاب اهلش کاسته نمی‌گردد؛
لِأَنَّهُ لَا یَکُونُ إِلَّا عَنْ غَضَبِکَ وَ انْتِقَامِکَ وَ سَخَطِکَ
زیرا آن عذاب از خشم و انتقام و قهر تو سرچشمه گرفته است
وَ هَذَا مَا لَا تَقُومُ لَهُ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ
و آسمان‌ها و زمین آن را بر نمی‌تابند.
یَا سَیِّدِی فَکَیْفَ لِی وَ أَنَا عَبْدُکَ الضَّعِیفُ الذَّلِیلُ الْحَقِیرُ الْمِسْکِینُ الْمُسْتَکِینُ
اى سرور من، پس چه کنم من که بنده‌ى ناتوان و خوار و پست و بیچاره و درمانده‌ى توام.
یَا إِلَهِی وَ رَبِّی وَ سَیِّدِی وَ مَوْلَایَ لِأَیِّ الْأُمُورِ إِلَیْکَ أَشْکُو وَ لِمَا مِنْهَا أَضِجُّ وَ أَبْکِی
خدایا، پروردگارا، اى آقا و سرور من، از کدام چیز به درگاهت شکوه کنم و از کدام‌یک بنالم و بگریم؟
لِأَلِیمِ الْعَذَابِ وَ شِدَّتِهِ أَمْ لِطُولِ الْبَلَاءِ وَ مُدَّتِهِ
از عذاب دردناک و شدتش، یا از طول بلا و مدتش؟
فَلَئِنْ صَیَّرْتَنِی فی العقوبات [لِلْعُقُوبَاتِ‏] مَعَ أَعْدَائِکَ وَ جَمَعْتَ بَیْنِی وَ بَیْنَ أَهْلِ بَلَائِکَ وَ فَرَّقْتَ بَیْنِی وَ بَیْنَ أَحِبَّائِکَ وَ أَوْلِیَائِکَ
پس اگر در کیفردهى، مرا قرین دشمنانت گردانى و همنشین بلا رسیدگان کنى و میان من و دوستان و اولیایت جدایى افکنى-
فَهَبْنِی یَا إِلَهِی وَ سَیِّدِی وَ مَوْلَایَ وَ رَبِّی صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِکَ فَکَیْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِکَ
اى خدا و سرور و مولا و اى پروردگار من-گیرم که در آن حال بر عذابت صبر کردم، ولى چگونه تاب دورى‌ات را بیاورم؟
وَ هَبْنِی صَبَرْتُ عَلَى حَرِّ نَارِکَ فَکَیْفَ أَصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ إِلَى کَرَامَتِکَ
گیرم که سوز آتش را برتافتم، اما چگونه چشم از کرامتت بردوزم،
أَمْ کَیْفَ أَسْکُنُ فِی النَّارِ وَ رَجَائِی عَفْوُکَ
یا چگونه با این‌که دیده‌ى امید به عفوت دارم، در آتش جاى گیرم؟
فَبِعِزَّتِکَ یَا سَیِّدِی وَ مَوْلَایَ أُقْسِمُ صَادِقاً لَئِنْ تَرَکْتَنِی نَاطِقاً لَأَضِجَّنَّ إِلَیْکَ بَیْنَ أَهْلِهَا ضَجِیجَ الْآمِلِینَ [الآلمین‏]
اى آقا و سرور من، به عزتت صادقانه سوگند می‌خورم که اگر مرا با زبان گویا میان دوزخیان واگذارى، حتما در میانشان چون آرزومندان [دردمندان]شیون سر می‌دهم
وَ لَأَصْرُخَنَّ إِلَیْکَ صُرَاخَ الْمُسْتَصْرِخِینَ
و هم‌چون یارى خواهان فریاد می‌کشم
وَ لَأَبْکِیَنَّ عَلَیْکَ بُکَاءً الْفَاقِدِینَ وَ لَأُنَادِیَنَّکَ أَیْنَ کُنْتَ یَا وَلِیَّ الْمُؤْمِنِینَ
و مانند آنان که جگرگوشه‌ى خود را از کف داده‌اند، زار می‌گریم و هرکجا باشى تو را ندا در می‌دهم و می‌گویم: اى یاور مؤمنان،
یَا غَایَهَ آمَالِ الْعَارِفِینَ یَا غِیَاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ
اى آخرین آرزوى عارفان، اى فریادرس فریادخواهان،
یَا حَبِیبَ قُلُوبِ الصادفین [الصَّادِقِینَ‏] وَ یَا إِلَهَ الْعَالَمِینَ
اى محبوب دل راستان و اى معبود جهانیان.
أَ فَتُرَاکَ سُبْحَانَکَ یَا إِلَهِی وَ بِحَمْدِکَ تَسْمَعُ فِیهَا صَوْتَ عَبْدٍ مُسْلِمٍ یُسْجَنُ [یسجر] فِیهَا بِمُخَالَفَتِهِ
منزهى و پاکى و ستایش تو را است، آیا گمان دارى که فریاد بنده‌ى مسلمانى را بشنوى که بر اثر نافرمانى‌اش در آتش جهنم زندانى شده
وَ ذَاقَ طَعْمَ عَذَابِهَا بِمَعْصِیَتِهِ وَ حُبِسَ بَیْنَ أَطْبَاقِهَا بِجُرْمِهِ وَ جَرِیرَتِهِ
و بر اثر گناهش مزه‌ى عذاب آن را می‌چشد و در درون طبقات آن به سبب جرم و جنایتش محبوس گردیده
وَ هُوَ یَضِجُّ إِلَیْکَ ضَجِیجَ مُؤَمِّلٍ لِرَحْمَتِکَ وَ یُنَادِیکَ بِلِسَانِ أَهْلِ تَوْحِیدِکَ وَ یَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِرُبُوبِیَّتِکَ
ولى هم‌چون امیدواران رحمتت به سوى تو شیون سر می‌دهد و تو را با زبان یکتا پرستانت فرا می‌خواند و به دامن پروردگارى‌ات چنگ در می‌زند!
یَا مَوْلَایَ فَکَیْفَ یَبْقَى فِی الْعَذَابِ وَ هُوَ یَرْجُو مَا سَلَفَ مِنْ حِلْمِکَ
اى سرور من، چنین کسى چگونه در عذاب باقى می‌ماند، حال آنکه به سابقه‌ى بردبارى تو چشم امید دارد؟ !
أَمْ کَیْفَ تُؤْلِمُهُ النَّارُ وَ هُوَ یَأْمُلُ فَضْلَکَ وَ رَحْمَتَکَ
یا چگونه دوزخ او را گزند می‌رساند با آنکه به فضل و رحمت تو طمع بسته؟ !
أَمْ کَیْفَ تُحْرِقُهُ لَهَبُهَا وَ أَنْتَ تَسْمَعُ صَوْتَهُ وَ تَرَى مَکَانَهُ
یا چگونه زبانه‌ى آتش او را می‌سوزاند، با آنکه ناله‌اش را می‌شنوى و جایش را می‌بینى؟ !
أَمْ کَیْفَ یَشْتَمِلُ عَلَیْهِ زَفِیرُهَا وَ أَنْتَ تَعْلَمُ ضَعْفَهُ
یا چگونه شعله‌ى سوزان آتش او را در بر می‌گیرد، با آنکه تو خود از ناتوانى وى آگاهى؟ !
أَمْ کَیْفَ یتغلغل [یَتَقَلْقَلُ‏] بَیْنَ أَطْبَاقِهَا وَ أَنْتَ تَعْلَمُ صِدْقَهُ
یا چگونه در میان طبقات دوزخ پیچان و شتابان می‌دود [می‌جوشد]، حال آنکه تو از راست‌گویى او [در یکتاپرستى]خبر دارى؟ !
أَمْ کَیْفَ تَزْجُرُهُ زَبَانِیَتُهَا وَ هُوَ یُنَادِیکَ یَا رَبَّهُ
یا چگونه نگهبانان جهنم عذابش می‌کنند و حال آنکه او ندا در می‌دهد: اى پروردگار من؟ !
أَمْ کَیْفَ یَرْجُو فَضْلَکَ فِی عِتْقِهِ مِنْهَا فَتَتْرُکَهُ فِیهَا
یا چگونه با امیدى که در رهایى از آتش به فضلت بسته است، باز او را در آن فرو می‌گذارى؟ !
هَیْهَاتَ مَا ذَلِکَ الظَّنُّ بِکَ وَ لَا الْمَعْرُوفُ مِنْ فَضْلِکَ
هرگز! چنین گمان به تو نمی‌رود و از فضلت چنین رفتارى معروف نیست
وَ لَا مُشْبِهٌ لِمَا عَامَلْتَ بِهِ الْمُوَحِّدِینَ مِنْ بِرِّکَ وَ إِحْسَانِکَ
و چنین رفتارى با آن نیکى و احسانى که با یکتاپرستان انجام داده‌اى، شباهتى ندارد.
فَبِالْیَقِینِ أَقْطَعُ لَوْ لَا مَا حَکَمْتَ بِهِ مِنْ تَعْذِیبِ جَاحِدِیکَ وَ قَضَیْتَ بِهِ مِنْ إِخْلَادِ مُعَانِدِیکَ
پس به یقین حتم دارم که اگر حکم به عذاب منکرانت و فرمان به باقى نگاه داشتن دشمنانت در آتش نداده بودى،
لَجَعَلْتَ النَّارَ کُلَّهَا بَرْداً وَ سَلَاماً
حتما دوزخ را یکسره سرد و بى‌زیان می‌کردى
وَ مَا کَانَ [کَانَتْ‏] لِأَحَدٍ فِیهَا مَقَرّاً وَ لَا مُقَاماً
و هیچ‌کس در آنجا منزل و مقام نمی‌داشت.
لَکِنَّکَ‏ تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُکَ أَقْسَمْتَ أَنْ تَمْلَأَهَا مِنَ الْکَافِرِینَ‏
لیکن تو-که اسم‌ها و کمالات تو پاک است-سوگند خورده‌اى که جهنم را از کافران
مِنَ الْجِنَّهِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ‏ وَ أَنْ تُخَلِّدَ فِیهَا الْمُعَانِدِینَ
-اعم از جنیان و انسان‌ها-پرسازى و دشمنان را جاودانه در آن نگاه دارى
وَ أَنْتَ جَلَّ ثَنَاؤُکَ قُلْتَ مُبْتَدِئاً وَ تَطَوَّلْتَ بِالْإِنْعَامِ مُتَکَرِّماً (أَ فَمَنْ کانَ مُؤْمِناً کَمَنْ کانَ فاسِقاً لا یَسْتَوُونَ)[*]‏.
[*]‏ سوره السجده، آیه ۱۸.
و تو-که ستایشت والا است-خود از آغاز فرمودى و کریمانه نعمت ارزانى داشته و گفتى: «آیا کسى که مؤمن است با آن‌کس که بدکار است یکسان است؟ ! هرگز یکسان نیستند.»
إِلَهِی وَ سَیِّدِی فَأَسْأَلُکَ بِالْقُدْرَهِ الَّتِی قَدَّرْتَهَا
اى معبود و سرور من، به حق آن قدرتى که مقدر نمودى
وَ بِالْقَضِیَّهِ الَّتِی حَتَمْتَهَا وَ حَکَمْتَهَا وَ غَلَبْتَ مَنْ عَلَیْهِ أَجْرَیْتَهَا
و به آن فرمانى که حتم کردى و بدان حکم راندى و بر هرکس که آن را راندى، چیره گردید،
أَنْ تَهَبَ لِی فِی هَذِهِ اللَّیْلَهِ وَ فِی هَذِهِ السَّاعَهِ کُلَّ جُرْمٍ اجترمته [أَجْرَمْتُهُ‏] وَ کُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ
از تو درخواست می‌کنم که در این شب و در این لحظه، هر بزهى که از من سرزده و هر گناهى که مرتکب شده
وَ کُلَّ قَبِیحٍ أَسْرَرْتُهُ وَ کُلَّ جَهْلٍ عَمِلْتُهُ کَتَمْتُهُ أَوْ أَعْلَنْتُهُ أَخْفَیْتُهُ و [أَوْ] أَظْهَرْتُهُ
و هر عمل زشتى که انجام داده‌ام و هرگونه عمل نابخردانه‌اى که پوشیده داشته یا ظاهر ساخته‌ام، چه در نهان و چه آشکارا،
وَ کُلَّ سَیِّئَهٍ أَمَرْتَ بِإِثْبَاتِهَا الْکِرَامَ الْکَاتِبِینَ الَّذِینَ وَکَّلْتَهُمْ بِحِفْظِ مَا یَکُونُ مِنِّی
و هر بدکارى که فرشتگان بزرگوار نویسنده‌ى اعمال را به ثبت آن دستور داده‌اى، همان فرشته‌هایى که بر ضبط آنچه از من سر می‌زند برگماشته‌اى
وَ جَعَلْتَهُمْ شُهُوداً عَلَیَّ مَعَ جَوَارِحِی وَ (کُنْتَ أَنْتَ الرَّقِیبَ)‏[*] عَلَیَّ مِنْ وَرَائِهِمْ.
[*] سوره المائده، آیه ۱۱۷.
و آن‌ها را همراه با اندام‌هایم بر من گواه گردانیده‌اى و تو خود از پس ایشان بر من دیده‌بانى
وَ الشَّاهِدَ لِمَا خَفِیَ عَنْهُمْ وَ بِرَحْمَتِکَ أَخْفَیْتَهُ وَ بِفَضْلِکَ سَتَرْتَهُ
و بر آنچه از آنان پنهان مانده، گواهى ولى به حکم رحمتت آن را پوشیده داشتى و به خاطر فضلت آن را نادیده گرفتى، بر من ببخشى
وَ أَنْ تُوَفِّرَ حَظِّی مِنْ کُلِّ خَیْرٍ أَنْزَلْتَهُ [تنزله‏] أَوْ إِحْسَانٍ فَضَّلْتَهُ [تفضله‏]
و از هر خیرى که نازل می‌کنى و هر احسانى که تفضل می‌کنى
أَوْ بِرٍّ نَشَرْتَهُ [تنشره‏] أَوْ رِزْقٍ بَسَطْتَهُ [تبسطه‏] أَوْ ذَنْبٍ تَغْفِرُهُ أَوْ خَطَإٍ تَسْتُرُهُ یَا رَبِّ یَا رَبِّ یَا رَبِّ
و هر نیکى که پراکنده می‌سازى و هرگونه روزى که می‌گسترانى و هر گناهى که می‌آمرزى و هر خطایى که فرو می‌پوشانى، مرا بهره‌اى وافر عنایت کن. پروردگارا پروردگارا پروردگارا،
یَا إِلَهِی وَ سَیِّدِی وَ مَوْلَایَ وَ مَالِکَ رِقِّی یَا مَنْ بِیَدِهِ نَاصِیَتِی
معبود من، سرور من، آقاى من، اى صاحب اختیار من، اى آنکه [موى] پیشانى و زمام امورم به دست تو است،
یَا عَلِیماً بِفَقْرِی [بضری‏] وَ مَسْکَنَتِی یَا خَبِیراً بِفَقْرِی وَ فَاقَتِی یَا رَبِّ یَا رَبِّ یَا رَبِّ
اى آگاه از پریشانى و بینوایى من، اى باخبر از فقر و بیچارگى من، پروردگارا پروردگارا پروردگارا،
أَسْأَلُکَ بِحَقِّکَ وَ قُدْسِکَ وَ أَعْظَمِ صِفَاتِکَ وَ أَسْمَائِکَ
از تو به حق و پاکى خود و بزرگ‌ترین صفات و اسم‌هایت درخواست می‌کنم
أَنْ تَجْعَلَ أَوْقَاتِی مِنَ [فی‏] اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ بِذِکْرِکَ مَعْمُورَهً وَ بِخِدْمَتِکَ مَوْصُولَهً وَ أَعْمَالِی عِنْدَکَ مَقْبُولَهً
که شبانه روز مرا با یاد خودت آباد گردانى و به خدمت و بندگى خویشتن در پیوندى و اعمالم را نزد خود مقبول گردانى،
حَتَّى یَکُونَ أَعْمَالِی و إرادتی [وَ أَوْرَادِی‏] کُلُّهَا وِرْداً وَاحِداً وَ حَالِی فِی خِدْمَتِکَ سَرْمَداً
تا بدان جا که همه‌ى اعمال و اوراد [خواسته‌ى]من، وردى واحدى گردد و حالم در خدمت و بندگى‌ات تداوم یابد.
یَا سَیِّدِی یَا مَنْ إِلَیْهِ مُعَوَّلِی یَا مَنْ إِلَیْهِ شَکَوْتُ أَحْوَالِی یَا رَبِّ یَا رَبِّ یَا رَبِّ
اى سرور من، اى کسى که تکیه‌گاه من به تو است، اى خدایى که نزد تو از حالات خود شکوه سر می‌دهم، پروردگارا پروردگارا پروردگارا،
أقر [قَوِّ] عَلَى خِدْمَتِکَ جَوَارِحِی وَ اشْدُدْ عَلَى الْعَزِیمَهِ جَوَانِحِی
اندام‌هایم را براى خدمت و بندگى‌ات نیرومند فرما و استخوان‌هایم را بر این تصمیم استوار گردان
وَ هَبْ لِیَ الْجِدَّ فِی خَشْیَتِکَ وَ الدَّوَامَ فِی الِاتِّصَالِ بِخِدْمَتِکَ
و جدیت در هراس از خود را به من ارزانى دار و در پیوستن به خدمت و بندگى‌ات مرا مداومت عنایت کن،
حَتَّى أَسْرَحَ إِلَیْکَ فِی مَیَادِینِ السَّابِقِینَ وَ أُسْرِعَ إِلَیْکَ فِی الْمُبَارِزِینَ [المبادرین‏]
تا در میدان‌هاى سبقت‌گیرندگان، شتابان به سوى تو آیم و در میان پیشتازان به سوى تو تازم
وَ أَشْتَاقَ إِلَى قُرْبِکَ فِی الْمُشْتَاقِینَ وَ أَدْنُوَ مِنْکَ دُنُوَّ الْمُخْلِصِینَ
و در میان مشتاقان با شوق تمام به جانب تو بشتابم و چون مخلصان [پاکان با تمام وجود]به تو هرچه نزدیک‌تر گردم
وَ أَخَافَکَ مَخَافَهَ المؤمنین [الْمُوقِنِینَ‏] وَ أَجْتَمِعَ فِی جِوَارِکَ مَعَ الْمُؤْمِنِینَ
و هم‌چون اهل یقین [مؤمنان]از بیمت هراسان باشم و همراه با مؤمنان در جوار تو گرد هم آییم.
اللَّهُمَّ وَ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَأَرِدْهُ وَ مَنْ کَادَنِی فَکِدْهُ
خدایا، هرکس که می‌خواهد به من بدى برساند، بدى به او برسان و هرکس که قصد فریب مرا دارد، گرفتار نیرنگ خود ساز
وَ اجْعَلْنِی مِنْ أَحْسَنِ عِبَادِکَ نَصِیباً عِنْدَکَ وَ أَقْرَبِهِمْ مَنْزِلَهً مِنْکَ
و مرا در پیش خود از بهره‌ورترین و نزدیک‌ترین بندگان و از کسانى که از همه بیشتر از قرب و منزلتت برخوردار است، قرار ده؛
وَ أَخَصِّهِمْ زُلْفَهً لَدَیْکَ فَإِنَّهُ لَا یُنَالُ ذَلِکَ إِلَّا بِفَضْلِکَ وَ جُدْ لِی بِجُودِکَ
زیرا جز به فضل تو نمی‌توان بدین مقام دست یافت و به بزرگوارى‌ات بر من ببخش
وَ اعْطِفْ عَلَیَّ بِمَجْدِکَ وَ احْفَظْنِی بِرَحْمَتِکَ وَ اجْعَلْ لِسَانِی بِذِکْرِکَ لَهِجاً وَ قَلْبِی بِحُبِّکَ مُتَیّماً
و به بلندپایگى خود بر من مهرورز و به رحمت خود مرا حفظ کن و زبانم را به یادت گویا و دلم را سرگشته‌ى مهرت بگردان
وَ مُنَّ عَلَیَّ بِحُسْنِ إِجَابَتِکَ وَ أَقِلْنِی عَثْرَتِی وَ اغْفِرْ زَلَّتِی
و با اجابت نیکو بر من منّت گذار و از لغزشم درگذر و گناهم را بیامرز؛
فَإِنَّکَ قَضَیْتَ عَلَى عِبَادِکَ بِعِبَادَتِکَ وَ أَمَرْتَهُمْ بِدُعَائِکَ وَ ضَمِنْتَ لَهُمُ الْإِجَابَهَ
زیرا تو خود بندگانت را فرمان به عبادت خویشتن داده و به آن‌ها امر فرمودى که تو را بخوانند و اجابت دعاى آنان را ضمانت کردى؛
فَإِلَیْکَ یَا رَبِّ نَصَبْتُ وَجْهِی وَ إِلَیْکَ یَا رَبِّ مَدَدْتُ یَدِی
پس اى پروردگار من، اینک من فقط به سوى تو روى آورده‌ام و اى پروردگار من، فقط به درگاه تو دست دراز کرده‌ام،
فَبِعِزَّتِکَ اسْتَجِبْ لِی دُعَائِی وَ بَلِّغْنِی مُنَایَ وَ لَا تَقْطَعْ مِنْ فَضْلِکَ رَجَائِی
پس به عزتت سوگند، دعایم را اجابت فرما و مرا به آرزویم برسان و امیدم را از فضل خود مگسل
وَ اکْفِنِی مِنْ شَرِّ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ مِنْ أَعْدَائِی
و از گزند دشمنانم، اعم از جنیان و انسان‌ها کفایت فرما.
یَا سَرِیعَ الرِّضَا اغْفِرْ لِمَنْ لَا یَمْلِکُ إِلَّا الدُّعَاءَ
اى زود خشنود شونده، بنده‌اى را ببخش که چیزى جز دعا در اختیار ندارد؛
فَإِنَّکَ فَعَّالٌ لِمَا تَشَاءُ یَا مَنِ اسْمُهُ دَوَاءٌ وَ ذِکْرُهُ شِفَاءٌ وَ طَاعَتُهُ غِناً
زیرا هرچه را خواهى می‌کنى. اى خدایى که نامت دوا و یادت شفا و اطاعتت توانگرى است،
ارْحَمْ مَنْ رَأْسُ‏ مَالِهِ الرَّجَاءُ وَ سِلَاحُهُ الْبُکَاءُ
بر کسى که سرمایه‌اش امید و سلاحش گریه است، رحم کن.
یَا سَابِغَ النِّعَمِ یَا دَافِعَ النِّقَمِ یَا نُورَ الْمُسْتَوْحِشِینَ فِی الظُّلَمِ یَا عَالِماً لَا یُعَلَّمُ
اى ارزانى دارنده‌ى نعمت‌ها، اى دور کننده‌ى بدبختى‌ها، اى نور وحشت‌زدگان در تاریکى‌ها، اى دانایى که از کسى چیزى نیاموخته‌اى،
صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ افْعَلْ بِی مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَصَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ
بر محمد و آل محمد درود و صلوات فرست و با من آن‌چنان که زیبنده‌ى تو است، رفتار کن.
وَ الْأَئِمَّهِ الْمَیَامِینِ مِنْ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً
درود و سلام شایسته‌ى خداوند بر حضرت محمد و امامان فرخنده از خاندان او.
    
پاداش خواندن دعای کمیل:
یَا کُمَیْلُ إِذَا حَفِظْتَ هَذَا الدُّعَاءَ فَادْعُ بِهِ کُلَّ لَیْلَهِ جُمُعَهٍ أَوْ فِی الشَّهْرِ مَرَّهً أَوْ فِی السَّنَهِ مَرَّهً أَوْ فِی عُمُرِکَ مَرَّهً
تُکْفَ وَ تُنْصَرَ وَ تُرْزَقَ وَ لَنْ تُعْدَمَ الْمَغْفِرَهَ...
ای کمیل! هرگاه این دعا را حفظ نمودی، هر شب جمعه، یا هر ماه یک بار، یا در هر سال یک بار یا در عمرت یک بار آن را بخوان که اگر آن را بخوانی:
(۱) خداوند تو را کفایت،
(۲) و یاری نموده،
(۳) و روزی می دهد،
(۴) و از آمرزش پروردگار بی نصیب نمی گردی.
یَا کُمَیْلُ أَوْجَبَ لَکَ طُولُ الصُّحْبَهِ لَنَا أَنْ نَجُودَ لَکَ بِمَا سَأَلْتَ ثُمَّ قَالَ اکْتُبْ...
ای کمیل! طول مصاحبت تو با ما، موجب شد که خواسته ی تو را برآورده نموده و این دعا را به تو بیاموزیم، سپس فرمود بنویس...

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -