انهار
انهار
مطالب خواندنی

آیا واقعاً خود ارضایی برای کسی در سن من گناهه؟

بزرگ نمایی کوچک نمایی
.

  

باسلام. دختری هستم 37 ساله که ازدواج نکرده ام.

در انتخاب همسر دچارسختگیری هستم و از آنجایی که استقلال مالی در حد خیلی خوب و موقعیت اجتماعی خوبی دارم نمیتوانم به هرازدواجی  راضی شوم. اما از نظر جنسی و عاطفی احساس نیاز می کنم.

سؤالاتم این است:

1. خود ارضایی برای کسی در سن من واقعا گناه است؟

2. برای حل این مشکلات جنسی وعاطفی چه باید بکنم؟ به ازدواج موقت هم اصلاً نمی توانم راضی شوم.

از لطف شما برای پاسخگویی سپاسگزارم.

1- خود ارضائی گناهه؛  زیرا این گناه از رفتارهای زشتی هست که زیبنده مؤمن و شیعه نمی باشد
آقا أمیرالمؤمنین (علیه السلام) راجع به استمنا فرموده اند: از گناهان بزرگ و بسیار زشت است و راجع به کسی که بوسیله مالیدن شهوتش را دفع کند پرسیدند فرمود: هر کس شهوت خودرا به این وسیله ومانند آن دفع کند در حکم زنا کردن است.
امام صادق (علیه السلام) می فرماید: سه دسته اند که خدا در قیامت با ایشان سخن نمی گوید و بنظر رحمت با ایشان نمی نگرد و پاکشان ننموده و برایشان عذاب دردناکی است: 1- کسیکه موی سفیدش را بکند.2- کسیکه به عضو خودش شهوتش را خارج کند.3- کسیکه با او لواط شود.
رسولخدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) میفرماید: هر کس با دست! شهوتش را بیرون کند، لعنت شده است. گناهان کبيره جلد2 صفحه 292 
- برای رفع نیاز عاطفی راههای فراوانی وجود دارد که بخشی از آن این است که: بقول آقا أمیرالمؤمنین (علیه السلام) برای خود دوستانی فراهم نمائید! زیرا حضرت میفرمایند: عاجز کسی است که نتواند برای خود دوستی بیابد؛ (در این بخش برای شما لزوماً) باید دوستانی از جنس خودتان باشد! نه جنس مخالف (از دوستی با جنس مخالف زمانی میتوانید استفاده کنید که با ازدواج «دائم یا موقّت» فراهم شود) و اینطور هم نیست که شما خیال کنید ازدواج موقّت ننگ و عار است و یا موجب سبکی هست بلکه این راهی شرعی هست برای کسانی که به هر نحوی ازدواج مقدورشان نباشد! نه بالهوسان و شهوت طلبان
-3 
برای رفع نیاز ارضای غریزه جنسی دو راه وجود دارد (ازدواج دائم یا موقّت)که توضیح آن داده شد.
برایتان آرزوی سعادت و موفقیّت دارم.  


تاریخ تهیه مطلب: 1390/3/14

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -