انهار
انهار
مطالب خواندنی

کافر کیست؟

بزرگ نمایی کوچک نمایی


1- فاضل لنکرانی : مشرک

مکارم شیرازی : كافر و كسي كه در حكم كافر است .

2-  خوئي: اهل كتاب (يعني يهود و نصاري) كه پيغمبري حضرت خاتم الانبياء محمدبن عبدالله را قبول ندارند نيز بنا بر مشهور نجس مي باشند و اين قول، موافق احتياط است پس اجتتناب از آنها نيز لازم است .

تبريزي: اهل كتاب (يعني يهود و نصاري و مجوس)كه پيغمبري حضرت خاتم الانبياء محمدبن عبدالله  را قبول ندارند، نيز بنا بر مشهور نجس مي باشند و اين قول موافق احتيا ط است و لكن بنا براظهر اين طوايف پا كند.

فاضل لنکرانی : اهل كتاب( يهود و نصاري و مجوس)پاك مي باشند.

كساني كه وحدت خداي سبحان را قبول دارند و يكي از پيامبران الهي را قبول داشته باشند (يهوديان، مسيحيان، زرتشتيان و صائبيان ) پاك مي باشند و اهل كتاب اگر به واسطه تحريف كردن در دين خود مشرك شده باشند حكم ساير مشركين را دارند و نجسند .

خامنه اي: نجاست ذاتي اهل كتاب معلوم نيست به نطر ما آنها محكوم به طهارت ذاتي هستند .[313]

سيستاني: اهل كتاب (يعني يهود و نصاري و مجوس) محكوم به طهارتند .

وحید خراسانی : اهل كتاب- يعني يهود و نصاري - اقوي طهارت آنهاست هر چند احوط اجتنا ب است .

مکارم شیرازی : كافر بنا بر احتيا ط نجس است، هر چند به يكي از اديان آسماني، مانند آيين يهود و نصاري ايمان داشته باشد .

صافي: كافر كتابي بنا برقول مشهور نجس است و احتياط واجب رعايت اين قول است .

نوري: كفاري كه مانند يهود و نصاري اهل كتاب مي باشند، ذاتا پاك مي باشند و تا هنگامي كه علم به ملاقات بدن آنها با يكي از نجاسات- كه ذكر شد و مي شود- حاصل نشده است، اجتناب لازم نيست.

مظاهري: اهل كتاب پاك مي باشند.

سبحاني: بنا براحتياط واجب نجس است .

3- خوئي، وحید خراسانی ، مظاهري: منكر خدا يا معاد .

تبريزي: منكر خدا يا كسي كه معترف به آن نيست.

بهجت: منكر خدا و همينطور كسي كه ايمان به خدا و پيامبر9 نداشته باشد.

فاضل لنکرانی : مشرك، يعني افرادي كه خدايي غير خداي يگانه را بپرستند، (بت پرست) يا براي خدا شريك قائل باشند و دو يا چند خدا را بپرستند، و همچينن كساني كه بي دين بوده و هيچ خدايي را قبول ندارند .

سيستاني: كسي كه معترف به خدا يا به يگانگي او نباشد.

شبیری زنجانی : و انكار چه به قلب و چه به زبان، سبب كفر مي گردد.

سبحاني: فردي كه به حد تكليف رسيده ولي معترف به وجود خدا و يا وحدانيت يا معاد نباشد .

4- وحید خراسانی : شك در خدا يا وحدانيت.

خوئي، گلپايگاني، اراكي، تبريزي، بهجت، شبیری زنجانی ، مکارم شیرازی ، صافي، سبحاني اين مورد در رساله خود نياوده اند.

5-خوئي، تبريزي، سيستاني: منكر نبوت .

وحید خراسانی : منكر رسالت حضرت خاتم الانبياء

سبحاني: فردي كه به حد تكليف رسيده ولي معترف به نبوت پيامبر اسلام نباشد .

6- خوئي، گلپايگاني، اراكي، تبريزي، بهجت، شبیری زنجانی ، مکارم شیرازی ، صافي، سبحاني اين مورد را در رساله خود نياورده اند.

7- مثل نماز، روزه حج كه مسلمانان جزء دين اسلام مي دانند .

امام خمینی ، خوئي، تبريزي: چنانچه بداند آن چيز ضروري دين است (امام خمینی : و انكار آن چيز بر گردد به انكار خدا, يا نبوت، نجس مي باشد و اگر نداند احتياطا بايد از او اجتناب كرد، گرچه لازم نيست).

گلپايگاني، صافي: از كسي كه يكي از ضروريات دين مبين اسلام را منكر شود، چنانچه بداند آن چيز ضروري دين است، نجس مي باشد، و اگر نداند احتياطا با يد از او اجتناب كرد .

اراكي: بنا براحتياط واجب از كسي كه منكر ضروري دين شود بايد اجتناب كرد .

بهجت: با علم به اينكه ضروري دين است، و اگر از روي تقصير ندادن و انكار نمايد، احتياطا بايد از او اجتناب كرد .

فاضل لنکرانی : به نحوي كه به انكار خدا و رسول خدا برگردد.

سيستاني: اگر به نحوي باشد كه مستلزم تكذيب پيامبر  بشود هر چند في الجمله .

وحید خراسانی : با علم به اينكه ضروري دين است منكرشود .

شبیری زنجانی : كسي كه يكي از ضروريات دين مانند نماز و روزه را كه تمام مسلمانان آنها را جزء دين اسلام مي دانند انكار كند، شرعا كافر به شمار مي آيد، مگر در دو صورت: اول: بدانيم كه انكار وي از روي شبهه است مثلا تازه مسلماني است كه از احكام اسلامي آگاهي چنداني ندارند؛ دوم: بدانيم كه انكار كننده به خدا و پيامبر اسلام ايمان قلبي دارد، در اين دو صورت اگر انكار كننده شهادتين را بر زبان جاري ساخته، مسلمان مي باشد.

مکارم شیرازی : چنانچه ضروري بودن آن را بداند كافر است، و اگر در ضروري بودن آن شك دارد كافر نيست، ولي احتياط مستحب آن است كه از او اجتناب شود .

نوري: اگر ضروري دين بودن آن را نداند، بطوري كه انكار آن به خدا يا توحید خراسانی  يا نبوت برنگردد، بهتر آن است كه از او اجتناب كنند .

سبحاني: و انكار در نظر او؛ ملازم با انكار يكي از امور ياد شده باشد .  

مظاهري: در صورتي كه بداند انكار آن چيز به انكار خدا يا توحیديا نبوت بر مي گردد.                                                                                          

8- خوئي، تبريزي، سيستاني، وحید خراسانی ، شبیری زنجانی : يعني آنهايي كه يكي ا ز ائمه (شبیری زنجانی : يكي از معصومين): را خدا خوانده يا بگويند خدا در حلو ل كرده است .

مکارم شیرازی : كساني كه در حق علي و ساير امام خمینی ان غلو كننده يعني آن بزرگواران را خدا بدانند يا صفات مخصوص خدايي براي آنها قائل باشند .

بهجت: غلاة، خوارج .

9- خوئي، تبريزي، سيستاني: يعني آنهايي كه به ائمه: اظهار دشمني مي نمايند .

شبیری زنجانی : يعني كساني كه دشمني اهل بيت: را دين خود قرار دهند .

وحید خراسانی : خوارج؛ يعني كساني كه بر امام خمینی  معصوم خروج كنند نواصب؛ يعني كساني كه دشمن يكي از ائمه يا حضرت فاطمه زهرا باشند .

فاضل لنکرانی : ناصبي ها نيز كه دشمن ائمه اطهار هستند، خوارج و نيز مسلماناني كه مشرك شده باشند و حضرت علي را خدا بدانند .

مکارم شیرازی : تمام فرقه هاي اسلامي پاكند، مگر كساني كه با ائمه معصومين عداوت و دشمني دارند و خوارج و غلاة يعني غلو كنندگان در حق ائمه: .

بهجت: غلاة، خوارج.

10- بهجت: اگر كسي اعم از مسلمان و غير مسلمان

11- خوئي، تبريزي، سيستاني شخصي كه به يكي از دوازده امام خمینی  از روي دشمني دهد .

شبیری زنجانی : كسي كه به يكي از ائمه معصومين دشنام دهد (خواه از روي دشمني باشد يا نباشد ) بنا بر احتياط .

وحید خراسانی : شخصي كه به يكي از چهارده معصوم از روي دشمني دشنام دهد .

مکارم شیرازی : هر گاه كسي - پناه بر خدا - به خدا يا پيامبر يا يكي از معصومين يا فاطمه زهرا دشنام و ناسزا گويد يا عداوت داشته باشد .

مظاهري: هر گاه كسي به خدا يا پيامبر يا يكي از ائمه معصومين يا فاطمه زهرا ناسزا گويد يا با يكي از اينها دشمني داشته باشد و يا يكي از ائمه يا غير آنها را خدا بداند .

سبحاني: مسلماني كه يكي از دوازده امام خمینی  يا صديقه طاهره را دشمن بدارد و يا به آنان دشنام دهد كه حاكي از دشمني باطن باشد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  



پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -