انهار
انهار
مطالب خواندنی

روزه در قرآن

بزرگ نمایی کوچک نمایی
روزه در قرآن
احکام روزه ماه رمضان خلال آیاتی در سوره بقره به اجمال تعیین شده و در چند آیه از سوره های دیگر ، به اقسام روزه اشاره ای رفته است.
آیات دال بر روزه ماه رمضان همه در سوره بقره نزدیک به یکدیگر تربیت یافته است که عبارتند از:
آیه اول) «یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم لعلکم تتقون» (سوره بقره، 183)
«ای افرادی که ایمان آورده اید روزه بر شما واجب شده است همانگونه که بر کسانی که قبل از شما بودند نوشته شده بود تا پرهیزگار شوید.»
به نظر مفسران و دانشمندان علوم قرآنی ، آیاتی که با خطاب «یا ایها الذین آمنوا» هستند در مدینه نازل شده اند و جز آیات و سوره های مدنی می باشند. فرمان روزه نیز همچون دستور جهاد و پرداخت زکات، در سال دوم هجری صادر شد. (تفسیر نور،ج1، ص364)
در آیه مورد بحث، به بیان یکی دیگر از احکام الهی که از مهمترین عبادات محسوب می شود می شود می پردازد و آن روزه است. برای اینکه احساسات مومنان را به نفع این حکم تحریک کند و انها را آماده پذیرش آن قرار دهد در آغاز مومنان را با این خطاب مفتخر می سازد.«ای کسانی که ایمان آورده اید»
و به تعبیر امام صادق علیه السلام لذت این خطاب، سختی روزه گرفتن را از بین می برد سپس تشریح حکم روزه را اعلام می دارد انگاه جهت کاستن از سختی ان، اظهار می دارد که روزه گرفتن بر امت های پیشین هم واجب بود.
طبق تحقیق، روزه در میان تمام امت های گذشته به نحوی وجود داشته و حتی بت پرستان نیز برای تقرب به بت های خود گاهی روزه می گرفتند و هم اکنون در میان بت پرستان هندوستانی روزه گرفتن در مواقع خاصی موسوم است.
یهود و نصاری و صائبین نیز برای خود نوعی روزه داشته اند در تورات و انجیل کنونی در مواردی روزه داری تحسین شده و از روزه گرفتن موسی و عیسی سخن به میان امده است و در قرآن داستان نذر حضرت مریم آمده که نذر کرده روزه بگیرد:
«فقولی انّی نذرت للرحمن صوماً فلن اکلم صوما الیوم انسیاً»
پس بگو من برای خدا روزه نذر کرده ام پس امروز با هیچ کس حرف نمی زنم.»
البته روزه مریم روزه «صمت» یعنی روزه سکوت بود که از حرف زدن با مردم امساک کرده بود ولی به هر حال، ان هم نوعی روزه داری است ولی آنچه در تورات و انجیل آمده روزه داری به معنای امساک از خوردن و آشامیدن است.
در پایان آیه با یک عبارت کوتاه فلسفه مهم روزه داری را بیان می کند و آن اینکه روزه باعث ایجاد تقوا در انسان می شود انسان روزه دار با امساک از لذت های جسمی که به خاطر خدا خود را از آن ها محروم می کند نوعی تمرین برای تسلط بر نفس و خواهشهای آن انجام می دهد و چون یک ماه این تمرین ها را تکرار کرد و در وجودش ملکه تقوا و خویشتن داری ایجاد می شود و او دیگر به آسانی می تواند از ارتکاب گناه و خوردن مال دیگران و تجاوز به حقوق مردم هر چند که به نفع او باشد پرهیز کند و بر نفس خود تسلط یابد و در جهت حفظ خود از معصیت اراده ی نیرومند داشته باشد.
آیه دوم) «ایاما معدودات فمن کان منکم مریضا او علی سفر فعده من ایام اخر و علی الذین یطیقونه فدیه طعام مسکین فمن تطوع خیرا فهو خیر له و ان تصوموا خیر لکم ان کنتم تعلمون.» (سوره بقره، 184)
چند روز معدودی را (باید روزه بدارید) و کسانی که از شما بیمار یا در سفر باشد پس (به همان تعدا) از روزه های دیگر (ی را بجای آن روزه بگیرد) و بر کسانی که قدرت انجام آن را ندارند (همچون بیماران مزمن و پیرمردان و پیرزنان) لازم است کفاره بدهندع مسکینی را اطعام کنند، و کسی که کار خیر کند، (بیش از مقدار، طعام مسکین بدهد) برای او بهتر است روزه گرفتن برایتان بهتر است اگر بدانید.
توضیح:
پس از بیان حکم و فلسفه روزه در آیه قبل، برای کاستن از سنگینی روزه چند دستور دیگر را در این زمینه بیان می فرماید:
1- چنان نیست که مجبور باشید تمام سال یا قسمت مهمی از آن را روزه بگیرید بلکه چند روز معدودی را باید روزه بدارید.
2- هر کس از شا مریض یا مسافر بود از این حکم معاف است و روزه بر او نیست و باید بعد از ماه رمضان به تعداد ایامی که روزه نبوده قضا کند.
3- کسانی که توانایی و طاقت روزه گرفتن را ندارند مانند بیماران و سالمندان و زنان باردار و شیردهع چنین افرادی روزه خود را بخورند ولی در مقابل آن فدیه و کفاره بدهند میزان فدیه ای که باید بدهند سیر کردن یک فقیر به جای یک روز است اما اگر کسی بخواهد در عوض یک روز، عده ای بیش از یک نفر گرسنه را سیر کند بهتر است.
4- در پایان آیه باز یادآوری می شود که روزه گرفتن بای شما بهتر است و اگر میزان و اندازه این خیر و خوبی دانسته شود هیچ کس آرزو نمی کند که ای کاش من هم سالمند بودم و به جای روزه گرسنه ای را سیر می کردم.
آیه سوم) «شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن هدی للناس و بینات من الهدی و الفرقان فمن شهد منکم الشهر فلیصمه و من کان مریضا او علی سفر فعده من ایام اخر یدید الله بکم الیسر و لا یرید بکم العسر و لتکلموا العده و لتکبرو الله علی ما هدکم و لعلکم تشکرون.»(بقره، 185)
(آن چند روز معدود) ماه رمضان است ، ماهی است که قرآن برای راهنمایی مردم، همراه با دلائل روشن از هدایت و جدا کننده حق از باطل در آن نازل شده است پس هر کس این ماه را دریابد باید روزه بگیرد و ان کس که مریض و یا مسافر باشد روزهای دیگری را به جای ان روزه بگیردع خداوند راحتی برای شما می خواهد نه زحمت و سختی راع هدف این است که شما، تعداد این روزها را تکمیل کنید و خدا را بر اینکه شما را هدایت کرده بزرگ بدارید شاید شکر گذاری کنید.
توضیح:
پس از بیان حکم و فلسفه روزه و اینکه روزه گرفتن در چند روز معین استع اینک آن روزها را تعیین می کند و می فرماید: ان روزهای معدود عبارتند از ایام ماه رمضان که دارای امتیاز ویژه ای است. ماه رمضان ماه خداست و دارای فضیلتی است که ماههای دیگر،آن فضیلت را ندارند.
زمان وو مکان به خودی خود، دارای هیچ فضیلتی نیست بلکه این حوادث مهم است که به زمان و مکان امتیاز می دهد در این آیه خداوند علت فضیلت ماه رمضان را بیان می کند و ان اینکه قران کریم در این ماه نازل شده است و ضمنا چند صفت از اوصاف برجسته قرآن را بیان می کند.
یکی اینکه قران هدایتگر است و انسانها را، به راه راست و درست رهنمون می شود و دیگر اینکه نشانه های روشنی از هدایت و فرمان در ان است یعنی قرآن ضمن اینکه بشر را هدایت می کند به او قدرت تشخیص هم می دهد و انسان بوسیله قرآن می تواند حق را از باطل و راه را از چاه تشخیص بدهد و به حقیقت دست یابد.
در پایان آیه شریفه به سه مطلب اشاره می کند و اشعار می دارد که خداوند احکام روزه را برای شما بیان نمود تا شما چند کار را انجام دهید:
1- اینکه تعداد روزهای روزه داری را تکمیل کنید و اگر به علت بیماری و سفر، روزه خود را خورده اید به تعداد آن روزها در ایام دیگر، روزه بگیرید.
2- خدا را به خاطر هدایتی که کرد تکبیر بگویید و بزرگ بدارید و شاید این اشاره به تکبیرهای نماز عید فطر باشد که پس از پایان ماه رمضان خوانده می شود و نیز تکبیرهایی که مستحب است بعد از نمازهای واجب در روز عید فطر گفته شود.
3- اینکه خدا را سپاسگزار باشید که این حکم مهم را به شما بیان کرد و شما از این نعمت استفاده خواهید نمود.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  



پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -