انهار
انهار
مطالب خواندنی

مراتب روزه

بزرگ نمایی کوچک نمایی
مراتب روزه
روزه از نظر فقهای اسلام و علمای اخلاق دارای مراتب مختلفی است:
* مرتبه نخست:روزه فقهی است و آن روزه است که مطابق دستورهای فقهی گرفته شود بدین معنا که روزه دار قبل از اذان صبح نیت روزه کند و تا مغرب از مبطلات روزه پرهیز نماید. از نظر فقهای اسلام چنین روزه ای صحیح است و مسقط قضا و کفاره. این روزه انسان را از سقوط و گمراهی نجات می دهد ولی لزوما موجب تقرب انسان به درگاه الهی نمی شود. علمای اخلاق به چنین روزه ای «روزه عامه» می گویند زیرا عموم مردم بدین صورت روزه می گیرند.
* مرتبه دوم:«روزه خواص» است در این مرتبه روزه دار علاوه بر اینکه از مبطلات روزه پرهیز می کند از گناهان کبیره و صغیره نیز اجتناب می ورزد به عبارت دیگر ، چشم ، گوش، زبان و اعضای بدن او هم روزه هستند.
* مرتبه سوم:«روزه دل و باطن» است در این مرتبه روزه دار علاوه بر پرهیز از مبطلات روزه و اجتناب از گناهان و حفظ اعضا و جوارح ، دل و باطن خود را نیز متوجه حق می کند و از شائبه غیر خدا محفوظ نگه می دارد.
چنین روزه ای از صبح تا مغرب ، دلش در محضر ربوبی است و خود را در پیشگاه خداوند متعال احساس می کند، روزه دل به گونه ای دیگر نیز تعبیر شده است و آن اینکه گناهان قلبی از قبیل کبر، حسد، ریا، کینه و غرور و ... در دل روزه دار راه نمی یابد و قلب او از اندیشه های باطل و صفات ناپسند مبری است.
روزه قلب که در برخی از متون عرفانی از آن به «روزه خاص الخواص» تعبیر شده است دارای این ویژگی است که روزه دار در حالی که روزه است هیچگونه اندیشه غیر خدایی به دل خود راه نمی دهد زیرا توجه به غیر خدا واندیشیدن درباره امور دنیوی و حتی اخروی موجب بطلان این روزه است.
روزه دل و باطن از روزه اعضاء و جوارح مهم تر و روزه اعضا و جوارح نیز از خوردن و آشامیدن مهم تر است. اگر روزه دل و قلب میسر نشد روزه دار باید بکوشد با گرفتن روزه خواص، دادن صدقه، اطعام روزه داران، توسل به اهل بیت علیهم السلام و کمک به مستمندان، زمینه قبولی روزه های خود را در درگاه ربوبی فراهم سازد.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -