انهار
انهار
مطالب خواندنی

خوراکی ها

بزرگ نمایی کوچک نمایی
سوال متاسفانه اکثر فتواها سلیقه ای می باشد و برداشت شخصی است. مبنای حلال وحرام هم چند روایتی است که علمای اهل سنت اصلا آنها را قبول ندارند و متاسفانه فقط شیعیان به آن استناد می کنند. مثل گوشت خرگوش که اهل سنت حلال و یا مکروه می دانند و صدف.
دلایل شیعه را قبلا خواندم و برایم قابل قبول نیست. گوشت خرگوش بهترین گوشت است و گیاه خوارهم می باشد و یا صدف که واقعا مصداق لحما طریا است. بهتر است با دلایل قرآنی فتوا دهید نه سلیقه ای. خیلی از ماهی ها مثل قزل آلا هم همنوع خوار و گوشت هم گیر بیاورند می خورند ولی فقط چون فلس دارد حلال است اما خرگوش گیاه خوار به بهانه اینکه مسخ شده است حرام می شود. جای سوال دارد. با تشکر فراوان. امیدوارم مثل بعض از افراد ناراحت نشید.
مرجع تقلید: سایر مراجع
 
جواب: سلام علیکم؛ گمان نمیکنم اگر کسی منطق داشته باشد و حرف برای زدن داشته باشد ناراحت شود و فحش بدهید.
دلیلی ندارد که به صرف چند کلمه ناراحت بشم و شما را به فحش ببندم.
پس زود قضاوت نکنید.
گرچه فلسفه احکام شرعي از جمله حرمت گوشت خر گوش بخوبي براي کسي روشن نيست. ولي در بعضي از رواياتي که در تحريم گوشت خرگوش به آنها استناد شده است، به علت اين حکم نيز اشاره شده است:
بعضي از حيوانات، حالت مسخ شده برخي انسان هاي بدکار و ناپاکند و در روايات تصريح شده است که حيوانات مسخ شده همگي حرامند که يکي از اين حيوانات، خرگوش است.
در وسايل الشيعه ج 14، روايات باب اطعمه واشربه، روايات 11، 13 و 14 و 7 . روايت شده که خرگوش در داشتن پنجه با حيوانات وحشي مقايسه شده است و ضمنا به ناپاکي و پليدي ذاتي خرگوش اشاره شده است.
در علل الشرايع، نشر دار الحجه، بيروت، 1416 ق، جلد 2 ،صفحه 543. از آقا امام رضا (علیه السلام ) نقل شده که فرمود: خوردن خرگوش حرام است. زيرا اين حيوان به منزله نوعي گربه است و مانند حيوانات درنده چنگال دارد علاوه بر اين خرگوش ذاتاً خبيث است و نوعي از حيوانات مسخ شده است و همچون زنان خون حيض مي بيند و عادت ماهيانه دارد.
ذکر اين نکته نيز لازم است که آنچه در روايات بيان شده لزوما تمام العلة حرمت خرگوش نيست و چه بسا حکمت ها و علل ديگري نيز در اين حکم باشد که بر ما پوشيده است. یاحقّ.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -