انهار
انهار
مطالب خواندنی

شرط سیزدهم: در اعضای وضو مانعی از رسیدن آب نباشد

بزرگ نمایی کوچک نمایی
شرط سیزدهم: آنکه در اعضای وضو مانعی از رسیدن آب نباشد1.
1- بهجت: وگرنه وظیفه او وضوی جبیره ای یا تیمّم خواهد بود.
زنجانی: این امر، گاه شرط در صحت وضو نیست؛ بلکه وظیفه، وضوی جبیره ای است، همان طور که در فصل احکام وضوی جبیره ای خواهد آمد.

امام خامنه ای: رساله  آموزشی ص ۸۴: در اعضای وضو باید مانعی از رسیدن آب نباشد و در غیر این صورت وضو باطل است.

مسأله 290-اگر می داند چیزی به اعضاء وضو چسبیده ولی شک دارد که از رسیدن آب جلوگیری می کند یا نه1، باید آن را برطرف کند2 یا آب را به زیر آن برساند3.

1- جوادی آملی: شک دارد كه از رسيدن آب در شستن صورت و دست‌ها يا مسح سر و پاها جلوگيری میكند يا نه...
2- مکارم: [پایان مسأله].
3- زنجانی: لازم به ذکر است که معیار در شک در وجود مانع یا مانع بودن چیزی که در محل وضو است، متعارف مردم می باشد؛ پس اگر متعارف مردم در جایی شک نمی کند ولی برای کسی شک ایجاد شود، به شکّ خوداعتنا نکند.
*****
امام خامنه ای: رساله  آموزشی ص ۸۵: اگر می‌داند چیزی به اعضای وضو چسبیده، ولی شک دارد که از رسیدن آب جلوگیری می‌کند یا نه، باید آن را بر طرف کند.
مسأله 291-اگر زیر ناخن چرک باشد1، وضو اشکال ندارد2 ولی اگر ناخن را بگیرند3 باید برای وضو آن چرک را برطرف کنند و نیز اگر ناخن بیشتر از معمول بلند باشد4 ، باید چرک زیر مقداری را که از معمول بلندتر است برطرف نماید.
این مسأله در رساله آیت الله سبحانی نیست.
1- وحید: اگر زیر ناخنی که به اندازه معمول بلند است چرک باشد...
2- مکارم، جوادی آملی: ولی بهتر است آن را تمیز کند...
3- سیستانی، جوادی آملی: چنانچه آن چرک مانع از رسیدن آب به پوست باشد...
زنجانی: و بدانند یا احتمال دهند آن چرک مانع از رسیدن آب به پوست است...
4- فاضل: و چرک زیر آن جزء ظاهر به حساب آید...
مسأله 292-اگر در صورت و دستها و جلوی سر و روی پاها به واسطه سوختن یا چیز دیگر، برآمدگی پیدا شود1، شستن و مسح روی آن کافی است2. و چنانچه سوراخ شود رساندن آب به زیر پوست لازم نیست، بلکه اگر پوست یک قسمت آن کنده شود، لازم نیست آب را به زیر قسمتی که کنده نشده برساند ولی چنانچه پوستی که کنده شده گاهی به بدن می چسبد و گاهی بلند می شود باید آن را قطع کند یا آب را به زیر آن برساند3.
1- بهجت : مثل بلند شدن پوست به سبب بادکردن محل آن، تا وقتی که جزء بدن به حساب می آید...
2- جوادی آملی: اگر بر اثر سوختگی يا چيز ديگر، تاول‌هايی در اعضای وضو پيدا شود، شستن صورت و دست‌ها و مسح سر و پاها روی آن كافی است...
3- فاضل: آب را به زیر آن و هم روی آن برساند.
زنجانی: باید آب را به زیر آن قسمت برساند.
جوادی آملی: به شرط این که ضرر نداشته باشد.
بهجت: می تواند آن را قطع کند یا آب را به زیر آن برساند، یا آنکه در هر وقتی به وظیفه آن وقت، عمل نماید.
*****

مکارم: مسأله 318 - هرگاه به واسطه سوختگی یا چیز دیگر تاولهایی بر اعضای وضو پیدا شود شستن و مسح روی آن کافی است و چنانچه سوراخ شود، رساندن آب به زیر پوست لازم نیست، ولی چنانچه قسمتی از پوست کنده شده که گاهی به بدن می چسبد و گاهی بلند می شود باید آب را به زیر آن برساند به شرط این که ضرر نداشته باشد.

مسأله 293- اگر انسان شک کند1 که به اعضای وضوی او چیزی چسبیده یا نه، چنانچه احتمال او در نظر مردم به جا باشد، مثل آنکه بعد از گل کاری شک کند گل به دست او چسبیده یا نه، باید وارسی کند، یا به قدری دست بمالد که اطمینان پیدا کند2 که اگر بوده برطرف شده یا آب به زیر آن رسیده است3.
این مسأله در رساله آیت الله سبحانی نیست.
1- جوادی آملی: اگر احتمال دهد...
2- زنجانی: به قدری دست بمالد که برای خود او یا نوع مردم اطمینان پیدا شود...
3- سیستانی: باید وارسی کند، یا به‌قدری دست بمالد که معمولاً موجب اطمینان می‌شود که برطرف شده، یا آب به زیر آن رسیده است.
بهجت: و اگر از روی غفلت وضو گرفت و بعد معلوم شد كه مانعی بوده، وضویش باطل است و اگر احتمال داد که مانعی در کار نیست و به امید عدم مانع، وضو گرفت یا غافل شد و بعد معلوم شد مانعی در کار نبوده صحیح بودن وضو خالی از وجه نیست.
*****
امام خامنه ای: رساله  آموزشی ص ۸۵: اگر شک کند به اعضای وضو چیزی که مانع از رسیدن آب است، چسبیده یا نه، چنانچه احتمال آن در نظر مردم به جا باشد - مثل آن که بعد از گِل‌کاری احتمال بدهد که گِل به دست او چسبیده- باید وارسی کند یا به قدری دست بمالد که اطمینان پیدا کند که اگر بوده بر طرف شده یا آب به زیر آن رسیده است.
مکارم: مسأله 319 - هرگاه انسان احتمال دهد مانعی در اعضای وضو وجود دارد اگر احتمال آن عقلائی است باید وارسی کند مثل اینکه بعد از گل کاری یا رنگ کاری شک کند مقداری گل یا رنگ به دست او چسبیده است.
مسأله 294- جایی را که باید شست و مسح کرد هر قدر چرک باشد اگر چرک آن مانع از رسیدن آب به بدن نباشد اشکال ندارد. و همچنین است اگر بعد از گچ کاری1و مانند آن چیز سفیدی که جلوگیری از رسیدن آب به پوست نمی نماید بر دست بماند2، ولی اگر شک کند که با بودن آنها آب به بدن می رسد یا نه، باید آنها را برطرف کند2.
1- زنجانی:و شستن با صابون...
2- جوادی آملی: چنانچه پس از گچكاری يا رنگ‌كاری و مانند آن، مقدار كمی از گچ يا رنگ ـ كه مانع رسيدن آب به بدن نيست ـ بر دست بماند، اشكال ندارد...
3- زنجانی: مگر شکّ او غیر متعارف باشد.
*****
امام خامنه ای: رساله  آموزشی ص ۸۵: صرف وجود اثر گچ یا صابون که بعد از خشک شدن اعضا ظاهر می‌شود ضرری به وضو نمی‌رساند، مگر این که دارای جرمی باشد که مانع از رسیدن آب به بشره (ظاهر پوست) شود.
مکارم: مسأله 320 - رنگهایی که مانع رسیدن آب به بدن نیست، برای وضو ضرری ندارد ولی اگر مانع باشد یا شک کند که مانع است یا نه باید آن را برطرف سازد.
                                                               مسائل اختصاصی
بهجت: مسأله 299- کسی که پوست بدن او چرب است، اگر چربی آن، جرم ندارد که مانع رسیدن آب به پوست باشد، اشکال ندارد و اگر احراز کند که محل وضو به طوری چرب است که مانع رسیدن آب می شود، اول خشک کند بعد وضو بگیرد.
جوادی آملی: مسأله -306 اگر اعضای وضو چرب است و در چربی آن، جِرمی وجود ندارد كه مانع رسيدن آب به عضوهای شستن يا مسح كردن باشد، اشكال ندارد و چنانچه چربی به گونه‌ای است كه مانع رسيدن آب به اعضای وضو میشود، بايد آن را برطرف كند.
مسأله 295-اگر پیش از وضو بداند که در بعضی از اعضای وضو مانعی از رسیدن آب هست و بعد از وضو شک کند که در موقع وضو آب را به آنجا رسانده یا نه، وضوی او صحیح است۱، ولی اگر بداند که موقع وضو ملتفت آن مانع نبوده، باید دوباره وضو بگیرد.
 این مسأله در رساله آیت الله مکارم نیست.
۱- امام خامنه ای، گلپایگانی، سیستانی: [پایان مسأله].
خوئی، تبریزی، صافی، فاضل: چنانچه احتمال بدهد که در حال وضو ملتفت بوده وضوی او صحیح است. [پایان مسأله]
وحید: چنانچه علم به غفلت در حال وضو نداشته باشد وضوی او صحیح است. [پایان مسأله]
زنجانی: چنانچه احتمال بدهد که در حال وضو متوجه بوده وضوی او صحیح است . [پایان مسأله]
بهجت: در صورتی که احتمال بدهد موقع وضو ملتفت و متوجه بوده و مانع را برطرف کرده است وضوی او صحیح است.[پایان مسأله]
مظاهری: اگر چه بداند در موقع وضو ملتفت آن مانع نبوده وضوی او صحیح است.
مسأله 296 - اگر در بعضی از اعضای وضو مانعی باشد که گاهی آب به خودی خود زیر آن می رسد و گاهی نمی رسد و انسان بعد از وضو شک کند که آب زیر آن رسیده یا نه، چنانچه بداند موقع وضو ملتفت رسیدن آب به زیر آن نبوده باید دوباره وضو بگیرد1.
این مسأله در رساله آیات عظام  مکارم و سبحانی نیست..
1- خوئی، اراکی، گلپایگانی، تبریزی، بهجت، صافی، جوادی آملی: احتیاط واجب آن است که دوباره وضو بگیرد .
سیستانی: احتیاط مستحب آن است که دوباره وضو بگیرد .
زنجانی: چنانچه بداند موقع وضو متوجه رسیدن آب به زیر آن نبوده نمی تواند به آن وضو اکتفا کند.
وحید: چنانچه بداند موقع وضو غفلت از این امر داشته باید دوباره وضو بگیرد.
مظاهری: اگر چه بداند موقع وضو ملتفت رسیدن آب به زیر آن نبوده، لازم نیست دوباره وضو بگیرد.
مسأله 297- اگر بعد از وضو چیزی که مانع از رسیدن آب است در اعضای وضو ببیند و نداند موقع وضو بوده یا بعد پیدا شده، وضوی او صحیح است1، ولی اگر بداند که در وقت وضو ملتفت آن مانع نبوده، احتیاط واجب2 آن است که دوباره وضو بگیرد3.
1- زنجانی: مگر آنکه بداند که در وقت وضو متوجه آن مانع نبوده که در این صورت، نمی تواند به آن وضو اکتفا کند.
وحید: در صورتی که بداند غافل از آن مانع در حال وضو بوده باید دوباره وضو بگیرد وگرنه وضوی او صحیح است.
2- سیستانی: احتیاط مستحبّ...
3- فاضل: باید دوباره وضو بگیرد.
مظاهری: اگر چه بداند که دروقت وضو ملتفت آن مانع نبوده، وضوی او صحیح است.
*****
مکارم: مسأله 321 - وجود انگشتر و دستبند و مانند آن، اگر مانع رسیدن آب نباشد برای وضو ضرری ندارد و می تواند آن را جابجا کند تا آب به زیر آن برسد و شسته شود. و اگر بعد از وضو، انگشتر یا مانع دیگری در دست ببیند و نداند موقع وضو بوده یا نه وضوی او صحیح است، به شرط این که احتمال بدهد در حال وضو توجّه به این امر داشته است.
مسأله 298- اگر بعد از وضو شک کند چیزی که مانع رسیدن آب است در اعضای وضو بوده یا نه، وضو صحیح است1.
این مسأله در رساله آیات عظام سبحانی و  مظاهری نیست.
1- خوئی، زنجانی، تبریزی: چنانچه احتمال بدهد که در حال وضو ملتفت (زنجانی: متوجه) بوده است وضو صحیح است.
وحید: چنانچه علم به غفلت از آن در حال وضو نداشته وضو صحیح است.
جوادی آملی: در صورت احتمال توجّه داشتن، وضو صحيح است.
گلپایگانی، صافی: [چنانچه] احتمال بدهد که در وقت وضو ملتفت بوده و اگر مانعی بوده برطرف کرده وضویش صحیح است، ولی اگر بداند که وقت وضو ملتفت نبوده احتیاط لازم آن است که دوباره وضو بگیرد.
فاضل: [چنانچه] احتمال او از نظر عقلائی به جا باشد، در صورتی که احتمال التفات در حال وضو بدهد وضویش صحیح است.
مکارم: رجوع کنید به ذیل مسأله 297.

مسائل اختصاصی

امام خامنه ای: رساله  آموزشی ص ۸۴: چربیهایی که به طور طبیعی در مو و صورت به وجود می آید مانع محسوب نمی‌شود مگر آن که به حدی باشد که مانع از رسیدن آب به پوست و مو گردد.
رنگ روی ناخن در صورتی که دارای جرم باشد، مانع از رسیدن آب به ناخن می‌شود و وضو باطل است.
امام خامنه ای: رساله  آموزشی ص ۸۵: رنگ مصنوعی که زنها از آن برای رنگ کردن موی سر و ابروی خود استفاده می‌کنند، اگر صرفاً رنگ باشد و دارای جرمی نباشد که مانع از رسیدن آب به مو شود وضو صحیح است.
جوهر در صورتی که دارای جرم بوده و مانع از رسیدن آب به پوست شود باعث بطلان وضو می‌شود و تشخیص این موضوع بر عهده‌ی مکلف می‌باشد.
خالکوبی بدن اگر صرفاً رنگ باشد و یا در زیر پوست بوده و بر ظاهر پوست چیزی که مانع از رسیدن آب بر آن شود وجود نداشته باشد وضو صحیح است.

مکارم: مسأله ۳۲۲-اگر بعد از فراغت از وضو شکّ کند همه کارهای وضو را انجام داده یا نه، یا شرایط در آن جمع بوده یا نه ، اعتنا نکند؛ اما اگر در حال وضو شکّ کند باید به جا آورد.

جوادی آملی: مسأله ۳۱۱- اگر پس از وضو شک كند همهٔ كارهای وضو را انجام داده يا نه، يا شروط در آن جمع بوده يا نه، وضو صحيح است؛ امّا اگر در حال وضو شک كند و از محلّ آن نگذشته باشد، بايد به‌جا آورد، و اگر از محل آن گذشت، به احتياط واجب آن را به‌جا آورد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -