انهار
انهار
مطالب خواندنی

۱۱- غائب شدن مسلمان

بزرگ نمایی کوچک نمایی
۱۱- غائب شدن مسلمان
(مسأله 221) اگر بدن یا لباس مسلمان یا چیز دیگری که مانند ظرف و فرش در اختیار اوست نجس شود1 و آن مسلمان2 غائب گردد3 اگر انسان احتمال بدهد که آن چیز را آب کشیده یا به واسطهٔ آن که مثلاً آن چیز در آب جاری افتاده، پاک شده است اجتناب از آن لازم نیست4.
1- مکارم: و او هم بفهمد که نجس شده...
سبحانی: مانند ظرفی که در اختیار اوست نجس شود...
مظاهری: و بعد احتمال دهیم آن مسلمان چیزی را که نجس شده آب کشیده، پاک است و اجتناب از آن لازم نیست
2- بهجت: با آن چیزی که در اختیار اوست...
3- جوادی آملی: با چند شرط میتوان آن را پاک دانست: 1. مسلمان چيزی را كه بدن يا لباسش را نجس كرده نجس بداند؛ برای مثال، اگر کسی لباسش با رطوبت به بدن كافر غير كتابی ملاقات كرده و آن را نجس نداند، پس از غائب شدن او، نمیتوان آن لباس را پاک دانست. 2. بداند بدن يا لباسش به چيز نجس رسيده است. 3. آن چيز را در كاری كه شرط آن را پاک بودن میداند استعمال كند؛ مثلاً با آگاهی و اختيار با آن لباس نماز بگزارد. 4. انسان احتمال دهد آن مسلمانْ چيزی را كه نجس شده آب كشيده است، پس اگر يقين داشته باشد كه آب نكشيده، نبايد آن چيز را پاک بداند. 5. مسلمان، بالغ يا تشخیص دهندهٔ طهارت و نجاست باشد.
4- مکارم: اگر انسان احتمال دهد که آن را آب کشیده پاک است، به شرط اینکه از چیزهایی باشد که طهارت در آن شرط است، مانند لباسی که با آن نماز می خواند و یا غذا و ظروف غذا.
سبحانی: به شرط اینکه از چیزهایی باشد که طهارت در آن شرط است، مانند لباسی که در آن نماز می خواند و یا ظرفی که در آن غذا می خورد.
*****
اراکی: مسأله: 220، خوئی، گلپایگانی، تبریزی، صافی، وحید: مسأله ۲۲۷، زنجانی: مسأله 229 ـ اگر بدن یا لباس مسلمان یا چیز دیگری که مانند ظرف و فرش در اختیار اوست نجس شود و آن مسلمان غائب گردد، با شش شرط پاک است.
اول: آنکه آن مسلمان چیزی را که بدن یا لباسش را نجس کرده نجس بداند، پس اگر مثلاً لباسش با رطوبت به بدن کافر ملاقات کرده* و آنرا نجس نداند بعد از غائب شدن او نمی شود آن لباس را پاک دانست.
دوم: آنکه بداند بدن یا لباسش به چیز نجس رسیده است*.
سوم: آنکه انسان ببیند آن چیز را در کاری که شرط آن پاکی است استعمال می کند، مثلاً ببیند با آن لباس نماز می خواند*.
چهارم: آنکه احتمال برود که آن مسلمان بداند. شرط کاری را که با آن چیز انجام می دهد پاکی است پس اگر مثلاً نداند که باید لباس نمازگزار پاک باشد و با لباسی که نجس شده نماز بخواند، نمی شود آن لباس را پاک دانست.
پنجم: آنکه انسان احتمال دهد آن مسلمان چیزی را که نجس شده آب کشیده است، پس اگر یقین داشته باشد که آب نکشیده، نباید آن چیز را پاک بداند؛ و نیز اگر نجس و پاک در نظر آن مسلمان فرق نداشته باشد، پاک دانستن آن چیز محلّ اشکال است*.
ششم: آنکه آن مسلمان بالغ، یا ممیّز طهارت و نجاست باشد..
. زنجانی: گفته شده است که با شش شرط حکم به پاکی آن می شود...
. وحید: اگر بدن یا لباس مسلمان یا چیز دیگری که دراختیار اوست مانند ظرف و فرش یقین به نجاستش پیدا شود و آن مسلمان غائب گردد پاک است، به شرط آنکه انسان احتمال دهد آن مسلمان چیزی را که نجس شده آب کشیده است و بنابراحتیاط واجب مراعات این شروط معتبر است...
*اراکی، گلپایگانی، صافی: اگر مثلاً لباسش به عرق جنب از حرام آلوده شود...
*وحید: و غیر مبالی به طهارت و نجاست نباشد...
* وحید: یا در آن ظرف غذا می خورد...
. اراکی، گلپایگانی، صافی، زنجانی: چهارم: آنکه آن مسلمان بداند...
*وحید: پنجم : آنکه آن مسلمان بالغ باشد. [پایان مسأله]
. اراکی، گلپایگانی؛ صافی: ششم: آنکه بنابراحتیاط واجب آن مسلمان بالغ باشد.
. زنجانی: ششم: آن مسلمان بالغ باشد. فقهاء عظام غائب شدن مسلمان را با شرائط فوق از مطهرات دانسته اند ولی غائب شدن مسلمان، تا موجب اطمینان شخصی یا نوعی نشود برای ثابت شدن طهارت، کفایت نمی کند.
. تبریزی: ششم: آنکه مسلمان بالغ، یا طفلی باشد که بتواند طهارت و نجاست را تشخیص دهد.
فاضل: مسأله 225- اگر بدن و لباس یا وسائل شخصی فرد مسلمانی نجس شود و او از ما جدا شود بعد از این که مجدداً او را دیدیم، لباس و بدن و وسایل او با شرائط زیر محکوم به طهارت است:
1- بداند که لباس یا بدن یا وسایل او نجس شده است.
2- استفاده از آن وسایل مشروط به طهارت باشد.
3- احتمال این که او بدن و لباس و وسایل را تطهیر کرده، وجود داشته باشد.
امام خامنه ای: رساله  آموزشی ص ۷۰: هرگاه یقین داشته که بدن یا لباس یا یکی از چیزهای شخص مسلمانی نجس است، و آن مسلمان را مدتی نبیند و سپس ببیند که او با آن چیزی که نجس بوده است رفتار چیز پاک را می‌کند، آن چیز محکوم به پاکی است، مشروط بر آن که صاحب آن چیز از نجاست قبلی و از احکام طهارت و نجاست با خبر باشد.
سیستانی: مسأله 220- اگر بدن یا لباس یا شیء دیگری مانند ظرف و فرش در اختیار مسلمان بالغ ـ یا نابالغ ممیّزی که طهارت و نجاست را تشخیص می‌‌دهد ـ باشد و نجس شود و آن مسلمان غایب گردد، چنانچه انسان احتمال عقلائی دهد که او آن چیز را آب کشیده است پاک می‏باشد، و این حکم در مورد بچه نابالغی که ممیّز نیست هم جاری می‌‌شود زیرا رسیدگی به امور این طفل مربوط به متولّی امر اوست. و در حکم غایب شدن تاریکی و کوری است بنابراین اگر بدن یا لباس مسلمان، نجس شود و فرد تطهیر آن را به جهت کوری یا تاریکی نبیند، چنانچه احتمال عقلایی دهد که او آن چیز را آب کشیده است حکم به پاکی آن شیء می‌‌شود.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -