انهار
انهار
مطالب خواندنی

نماز جمعه راوند ۲۶ بهمن ۱۴۰۳ مطابق با ۱۵ جمادی الثانی ۱۴۴۶

بزرگ نمایی کوچک نمایی
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم
وَٱلسَّلَامُ عَلی عِبادِالله
خُطبه اول:
    
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ ثُمَّ الصَّلَاهُ وَ السَّلَامُ عَلَى سَیِّدِنَا وَ نَبِیِّنَا و حبیبنا و شَفیع ذنوبنا أبِی القَاسِمِ المصطفی مُحَمَّدٍ (صلی الله وعلیه وآله وسلّم) وَ عَلَى أهلِ بَیتِهِ الطَّیِّبینَ الطَّاهِرینَ المَعصُومینَ المُقَرَّبینَ المُنتَجَبین وَ لَا سِیَّمَا بَقیَّةِ الله فِی الأرَضین وَاللَّعْنَةُ اللَّهِ ‏عَلَى أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ من الآن إلَی یَومِ الدِّینَ.
اوصيکم يا عبادالله و نفسی بتقوي الله.
خود و شما بندگان خدا را؛ به داشتن «تـقـوا» سفارش می کنم.
    
لازم است مؤمنان همیشه و در شبانه روز در صدد کسب «تقوا و پرهیزکاری» باشد.
در قرآن ۲۵۸ بار کلمه تقوا تکرار شده و فراواني اين کلمه نشان مي‌دهد خداي حکيم مصلحت ما را به رعایت تقوا دانسته است بنابراین به اين کلمه زياد فکر کنيم.
باید در پرتو تقوا و ايمان به خدا، از بدي‌ها، آلودگي‌ها و زشتي‌ها اجتناب کنيم.
در فاصله ضربت خوردن آقا امیرالمومنین علي (علیه السلام) که حدودا بیست ساعت بوده، امام در این فاصله وصيت‌نامه کوتاه و فوق العاده مهمي داشتند که مخاطب آن اول امام حسن و امام حسين و پس از آن همه فرزندان و پس از آن هرکسي که در طول تاريخ اين وصيت نامه به دستش مي‌رسد، مخاطب اين وصيت‌نامه هست. در پيشاني اين وصيت‌نامه سفارش به تقوا شده است.
اين نشان از نقش سازنده تقوا در عمرمان دارد
حضرت میفرمایند:
«أُوصِيكُمَا وَ جَمِيعَ وَلَدِي وَ أَهْلِي وَ مَنْ بَلَغَهُ كِتَابِي بِتَقْوَي اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِكُمً»‏
نهج‏ البلاغه، نامه ۴۷.

خُطبه دوم:
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ الصَّلَاهُ وَ السَّلَامُ عَلَى سَیِّدِنَا وَ نَبِیِّنَا و حبیبنا و شَفیع ذنوبنا أبِی القَاسِمِ المصطفی مُحَمَّدٍ (صلی الله و علیه و آله و سلّم) وَ عَلَى أهلِ بَیتِهِ الطَّیِّبینَ الطَّاهِرینَ المَعصُومینَ المُقَرَّبینَ المُنتَجَبین وَ لَا سِیَّمَا بَقیَّةِ الله فِی الأرَضین و صلّ علي امیرالمؤمنین و صلّ علي فاطمة الزهرا سيدة نساء العالمين و صلّ علي الحسن و الحسين سيدي شباب أهل الجنة و علي علي بن الحسين و محمد بن علي و جعفر بن محمد و موسي بن جعفر و علي بن موسي و محمد بن علي و علي بن محمد و الحسن بن علي و الخلف الصالح القائم المنتظر المهدي حججك علي عبادك و خلفائك في ارضك.
أعوذ بالله من شرور أنفسنا و من سيئات أعمالنا
عبادالله اوصيکم و نفسي بتقوي الله فانه امان من النار و مفتاح للجنة.
بار ديگر خود و شما برادران و خواهران نمازگزار و بزرگوار را به «تـقـوای» الهی دعوت ميكنم.
 برخی از مناسبتها:
مناسبتها زیادند که فرصت بیان همه آنها نیست اما به چند مناسبت مهمتر اشاره میکنیم:

مهمترین مناسبتهای شمسی:

{۱} روی کار آمدن فرعون زمان

در قرآن ۷۲ بار نام فرعون و ۱۳۱ بار نام موسی آمده است، از نام هیچ کافر و هیچ پیامبری به این کثرت در قرآن تذکر نرفته است، دلیل این چیست؟ و چرا داستان فرعون و موسی (علی نبینا و آله و علیه السلام) با این همه شرح و تفصیل در قرآن آمده است؟

آیا فرعون یک نام است یا یک نماد؟

آیا فرعون یک شخص است و یا نشانه؟

آیا فرعون در قرآن به عنوان یک شخص است که باید سرگذشتش بررسی شود یا به حیث سمبل یک نظام؟

اگر اهل تحقیق دقت کنند به آسانی در مییابند که اساساً داستان مبارزه موسی (علی نبینا و آله و علیه السلام) بر ضد فرعون و دستگاه استبدادی‌اش به عنوان نمونه تاریخی مبارزه میان حق و باطل آمده است که فرعون در آن از همه‌ی مستبدان و مستکبران تاریخ نمایندگی میکند و موسی (علی نبینا و آله و علیه السلام) نقش همه‌ی پیام‌آوران عدل و آزادی را به نمایش میگذارد.
آقا رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) می فرماید:
هر دوره‌ای فرعونی دارد و در برابرش موسایی، فرعون امت من ابوجهل است.
ما اگر بخواهیم به مشخصات نظام استبدادی از دیدگاه قرآن عمیقاً پی ببریم باید داستان فرعون را در قرآن را دقیقاً مطالعه کنیم و اگر بخواهیم اوصاف زمامداران ستمگر و مستبد را بشناسیم و در روشنایی آن؛ ماهیت حکومتهای استبدادی و حُکّام ظالم بشناسیم باید در آئینه‌ی سیما که در قرآن از فرعون و دستگاه فرعونی ترسیم فرموده به شناسایی آن برویم.
ترسیم چهره‌ای را که قرآن حکیم از یک نظام استبدادی در داستان فرعون ترسیم میفرماید دارای این ابعاد است:
{۱} نظام طبقاتی
{۲} خود بزرگ بینی
{۳} تمرکز سرمایه‌ها در دست عده محدود
{۴} بردگی
{۵} استخفاف قوم برای اطاعت از زمامدار
{۶} اعمار قصرها برای نمایش قدرت
توصیف نظام طبقاتی
در این نظام مردم به دسته‌های گوناگون، با حقوق و امتیازات متفاوت تقسیم شده، دستگاه حاکم پاسدار نظام طبقاتی بوده، حامی طبقه بالایی و سرکوبگر طبقه‌ی پایینی می¬باشد. در حالی که خدا آفریدگار یکتای مردم، آنان را از پدر و مادر واحدی یکسان و برابر آفریده، این نظام مردم را به طبقات ذیل تقسیم کرده است:
{۱}
صنادید و اشراف و سرمایه‌داران قوم فرعون که قرآن آن را ملاء یعنی درباری¬ها می‌خواند.
{۲}
مأ
مورین ارشد دستگاه حاکم و مشاورین فرعون که هامان سمبل آنان درین داستان است.
{۳}
ارتشیان در خدمت نظام که قرآن آنان را جنود و اوتاد فرعون می¬خواند.
{۴}
 
سحره که شامل پیشوایان مذهبی مقرب دربار بوده مردم را اغوا و استخفاف نموده به اطاعت از نظام می¬کشاندند.
{۵}
مستضعفین که اکثریت محروم جامعه را تشکیل داده، نظام حاکم آنان را به بیچارگی کشانده و موجبات ضعف و ذلت و زبونی آنان را فراهم ساخته، به کارهای شاقه گمارده شده و قربانی رفاه طبقه حاکم می¬شوند.
توصیف خودبزرگ بینی
زمامداران این نظام خود را از لحاظ نسب و حیثیت اجتماعی برتر و شریف¬تر از همه و مالک بلامنازع همه‌ی ثروت¬ها و سرمایه‌های جامعه می¬شمارند، هر تصرفی را در مال و جان مردم برای خود جائز می‌پندارند.
قرآن درباره‌ی این دو خصیصه این نظام چنین می¬فرماید:
«إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِی الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِیعاً یسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِّنْهُمْ یذَبِّحُ أَبْنَاءهُمْ وَیسْتَحْیی نِسَاءهُمْ إِنَّهُ کَانَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ» القصص:۴ »
فرعون در زمین برتری جست و اهالی‌اش را به دسته‌ها تقسیم کرد، عده‌ی را به زبونی می¬گرفت، پسرانشان را ذبح می¬کرد و دختران¬شان را زنده می¬گذاشت، بدون شک که او (یکی) از تبهکاران بود.
این آیه از یک طرف، اعمال تبعیض میان مردم و تقسیم‌بندی آنان به طبقات گوناگون اجتماعی و عدم مراعات عدل و برابری میان انسان¬ها را از مشخصات نظام استبدادی می¬شمارد، از سوی دیگری تحدید نسل غرض استضعاف و زبونی محرومان جامعه را از لوازم این نظام می¬خواند.
عده‌ای از مفسرین ذبح پسران بنی اسرائیل را چنین تفسیر کرده‌اند که گویا فرعون در رؤیایش دیده بود که طفلی در بنی اسرائیل به دنیا می¬آید که تخت و تاج او را به زمین می¬کوبد، معبرین رؤیا به او مشوره دادند که به کشتار فرزندان بنی اسرائیل بپردازد و او چنین دستوری صادر کرد و هزاران طفل نوزاد را سر بریدند، ولی این آیه به صراحت توضیح می‌دهد که انگیزه فرعون از اقدام به ذبح فرزندان بنی اسرائیل چیز دیگری جز استضعاف و زبونی این قوم و جلوگیری از کثرت و قوت¬شان نبوده است. در واقع آنچه اقتدار فرعون را تهدید می¬کرد فقط این بود که کثرت نفوس قوم مستضعف و محروم و محکوم به حدی بالا رود که احساس نیرومندی و قوت نموده به عصیان و بغاوت بپردازند. برنامه‌ای را که فرعون برای جلوگیری از این خطر روی دست گرفت، شامل ذبح فرزندان بنی اسرائیل بود.
طبیعتاً در جامعه‌ای که اقتدار و سرمایه و ثروت در اختیار عده‌ی محدودی قرار می¬گیرد و بر اکثریت جامعه، محرومیت از ضروری‌ترین نیازها تحمیل می¬شود و به کارهای شاقه و تلاش‌های کمرشکن غرض تأمین رفاه و آسایش طبقه حاکم وادار می‌شوند، ترس و بیم از بغاوت¬ها و عصیان¬ها در چنین جامعه‌ای امر طبیعی بوده اگر مفکران حامی چنین نظامی، برای جلوگیری از عصیان¬ها و قیام¬ها، برنامه تحدید نسل را سفارش دهند و به مردم وانمود کنند که ریشه مشکلات گوناگون جامعه را باید در ازدیاد و کثرت روزافزون نفوس جستجو کرد نه در اعمال ستم و بی‌عدالتی و حق تلفی¬ها از سوی نظام حاکم و مناسبات ظالمانه اقتصادی در جامعه، و بگویند که راه حل این مشکل را نیز نباید در سرنگونی نظام حاکم و تجدید نظر در ساختار سیاسی و اقتصادی جامعه پی گرفت بلکه باید با کاهش نفوس و توازن میان تولید و مصرف از طریق تحدید نسل به معالجه این مشکل رفت، در واقع رأی و نظری اقامه کرده که تقاضای طبیعی چنین نظامی است.
اگر هامان بیش از بیست قرت قبل، به فرعون مشوره داد که بقای نظام و جلوگیری از عصیان¬ها و قیامها را با ذبح فرزندان بنی اسرائیل تضمین کند، امروز در قرن ما و نظام طبقاتی حاکم بر جامعه انسانی امروز، اقتصاددانان مدافع این نظام و متفکران رشد یافته در دامن آلوده این نظام، همان مشوره را تکرار می¬کنند و همان کار را سفارش می‌دهند، ولی با وسایل مدرن و پیشرفته سقط جنین، قرص¬ها ضد حاملگی، یعنی ذبح پسران با کارد نامرئی و بدون آنکه حلقوم¬ها بریده شود و آثار زخم در گلوگاه فرزندان مظلومان و محرومان مشاهده شود و بی‌جهت عاطفه مدافعان عدالت و برابری را برانگیزد.
و اگر مبلغان این برنامه بگ.ئیم که قرآن، درباره‌ی انگیزه قتل و ذبح فرزندان و تحدید نسل می¬فرماید:
«وَلاَ تَقْتُلُواْ أَوْلادَکُمْ خَشْیةَ إِمْلاقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِیاکُم إنَّ قَتْلَهُمْ کَانَ خِطْءاً کَبِیراً » الاسراء: ۳۱»
و (از آنجا که روزی در دست خدا است) فرزندانتان را از ترس فقر و تنگدستی نکشید. ما آنان و شما را روزی می‌دهیم (و ضامن رزق همگانیم). بی‌گمان کشتن ایشان گناه بزرگی است
این قضاوت برای آنان قابل فهم نیست، نمی¬توانند باور کنند که وسایل و امکانات رزق و روزی در زمین به حد کافی و به تناسب پیدایش انسان¬هاست، مشکل فقر و گرسنگی بنابر قلت این وسایل نه بلکه بنابر توزیع غیر عادلانه این وسایل و تصرف ظالمانه انسان در آن بوجود می¬آید.
به‌راستی اگر موجود با شعور غیر از انسان از کره دیگری به زمین بیاید و ناگاه بشنود که در اینجا زمامداران این کره خاکی به زیردستان خود می¬گویند که نسل خرس، خوک، مرغ و ماهی را افزایش دهید ولی از افزایش نسل خودتان جلوگیری کنید شاید بر حماقت انسان اشک بریزد و از عملکرد بیرحمانه‌اش در حق خود دست حیرت بگزد.
امروز که هشتاد درصد وسائل تولید و ثروت¬های زمین در اختیار بیست درصد نخبگان و برگزیدگان بوده و هشتاد درصد باقیمانده ساکنان محروم زمین وادار شده‌اند تا بر ۲۰ درصد باقیمانده امکانات زمین اکتفا کنند و به آنان گفته می‌شود که نگذارید تعدادتان به حدی بالا برود که این مقدار ۲۰ درصد مواد برایتان کفایت نکند و مشکلات اقتصادی دنیا و به تبعیت از آن بحران¬های عمیق سیاسی را بعث شوید، نباید به فکر مطالبه حق از نخبگان مسلط بر هستی زمین برآمده از آنان بخواهید که در آب و خاک زمین که مثل هوای جو آن برای همه‌ی ساکنان زمین آفریده شده و ملک مشترک همه است ولی ۸۰ درصد آن را شما زورمندان تصرف کرده‌اید بادید ما مستضعفان را نیز در آن شریک کنید و دیگر نمی¬گذاریم ما از گرسنگی بمیریم و بنا بر ترس از گرسنگی نسل ما کشته شود و شما از اسراف و پرخوری مستی و عربده کنید.
احصائیه‌ها نشان می‌دهد که زمین ما امکانات رزق و روزی به مراتب بیشتر از نیازمندی‌های تعداد موجود ساکن بر آن را دارد با ازدیاد نفوس، منابع جدید کشف می¬شود و سطح تولید بالا میرود، انسانها تا هنوز قسمت محدود زمین را آباد کرده و از آن برای تولید مواد خوراکی و از فیصدی کم آب برای مقاصد زراعتی استفاده می¬کنند، مشکلات انسان¬ها از ناحیه قلت وسایل و امکانات موجود در زمین نبوده اساساً از ناحیه تسلط نظام فرعونی بر زمین رنج می¬برند.
همین اکنون مصرف سالانه سگ و پشک خانگی در چند کشور غربی معادل بیست میلیارد دلار است که این مقدار برای مصارف سالانه دوصد میلیون انسان محروم در افریقا، آسیا و امریکای لاتین کفایت می¬کند.
اگر مصارف شراب، سگریت، نوشابه‌ها، چاکلیت¬ها، بستنی¬ها و سایر اشیای اضافی را بر آن بیفزائیم بدون شک برای همه محرومان دنیا کفایت می¬کند.
قرآن در رابطه با تصرف همه‌ی سرمایه‌ها و ثروت¬ها و آب و زمین مصر توسط زمامداران دستگاه فرعونی می¬فرماید:
«وَنَادَى فِرْعَوْنُ فِی قَوْمِهِ قَالَ یا قَوْمِ أَلَیسَ لِی مُلْکُ مِصْرَ وَهَذِهِ الْأَنْهَارُ تَجْرِی مِن تَحْتِی أَفَلَا تُبْصِرُونَ» زخرف: ۵۱»
فرعون در میان قوم خود ندا درداد و گفت: ای قوم من ! آیا حکومت و مملکت مصر، و این رودبارهائی که در زیر (کاخها و قصرهای) من روانند، از آن من نیست‌؟ مگر (ضعف موسی و شکوه مرا) نمی‌بینید؟ ‏»
او خود را مالک بلامنازع سرزمین مصر و نهرهایش می¬شمارد. از دیدگاه قرآن، هر زمامداری که ثروتهای کشورش را امانت جامعه و متعلق به همه نشمرده و تصرف دلخواه در این امانت¬ها را برای خود جائز بشمارد در واقع فرعون سرزمین خود است.
توصیف تمرکز سرمایه‌ها در دست عده محدود
تمرکز سرمایه‌ها در دست عده‌ی محدودی از خصوصیات دیگر نظام فرعونی است، قرآن در رابطه با سرمایه¬های یکی از حواریون فرعون و مقربین دربارش به نام قارون که فردی از قوم بنی اسرائیل بود و به فرعون پیوست و بر قوم خود ستم کرد و در زمره‌ی مقربین دربار قرار گرفت و مالک چنان ثروت و سرمایه شد که حمل کلیدهای گنج او بر جمعی از افراد تنومند گرانی می¬کرد، چنین می¬فرماید:
»
إِنَّ قَارُونَ کَانَ مِن قَوْمِ مُوسَى فَبَغَى عَلَیهِمْ وَآتَینَاهُ مِنَ الْکُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَةِ أُولِی الْقُوَّةِ إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لَا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لَا یحِبُّ الْفَرِحِینَ» القصص: ۷۶»
«
‏ قارون از قوم موسی بود و (بر اثر داشتن دارائی فراوان) بر آنان فخر فروشی کرد (و چون ثروتمندترین فرد بنی‌اسرائیل بود، از ایشان خواست که او را فرمانده و خویشتن را فرمانبردارش بدانند). ما آن اندازه گنج و دفینه بدو داده بودیم که (حمل صندوقهای) خزائن آن بر گروه پر زور و با قدرت سنگینی می‌کرد (و ایشان را دچار مشکل می‌نمود). وقتی (از اوقات) قوم او بدو گفتند: (مغرورانه) شادمانی مکن، که خدا شادمانان (سرمست از غرور) را دوست نمی‌دارد
قرآن یکی از اهداف عمده‌ی نظام عادلانه اقتصادی را جلوگیری از دست به دست شدن سرمایه میان اغنیا می¬شمارد و می¬فرماید:
»
کَی لَا یکُونَ دُولَةً بَینَ الْأَغْنِیاء مِنکُمْ»» الحشر:۷»
«
این بدان خاطر است که اموال تنها در میان اشخاص ثروتمند شما دست بدست نگردد (و نیازمندان از آن محروم نشوند)
در هر نظامی که عده‌ای از طریق تقرب و توسل به دستگاه حاکم، صاحب سرمایه‌ها و ثروت‌های بادآورده شوند و عده‌ی محدودی بر امکانات جامعه قابض گردیده سرمایه میان اغنیا دست به دست شود، از نظر قرآن نظام فرعونیست.
توصیف بردگی
فرعون کسی است که پس از رسیدن به زمامداری به جای آنکه خود را خادم مردم بشمارد، برعکس آقا و بادار مردم شود و آنان را برده و بنده خود شمرده نسبت به مردم احساس برتری کند، آنان را حقیر و ذلیل سازد از همه بخواهد او را ستایش نموده و در برابرش کرنش کنند، از فرامینش اطاعت نمایند و حرف او را آخرین حرف بشمارند، در زندگی او را مطاع و اله بگیرند و پس از مرگش در برابر مجسمه و مقبره‌ی او انحناء کنند، هر کی با مردم چنین معامله کند فرعون است.
قرآن اخطار فرعون را به موسی (ع) نقل نموده می¬فرماید:
قَالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلَهاً غَیرِی لَأَجْعَلَنَّکَ مِنَ الْمَسْجُونِینَ) الشعراء: ۲۹»
«
‏ (فرعون سخت برآشفت و) گفت: اگر جز مرا به پروردگاری برگزینی تو را از زمره زندانیان خواهم کرد (و در بیغوله‌های زندان همچون دیگران خواهی پوسید).»
چون موسی (ع) به او گفت:
بنی اسرائیل را آزاد بگذار، از شکنجه و تعذیب آنان دست فروبند، گفت: مگر تو دست پرورده ما نیستی؟ موسی (ع) در جوابش گفت: این نعمتت را برای آن بر من منت می¬گذاری که بنی اسرائیل را به بردگی و بندگی کشانده‌ای.
وَتِلْکَ نِعْمَةٌ تَمُنُّهَا عَلَی أَنْ عَبَّدتَّ بَنِی إِسْرَائِیلَ‏ الشعراء:۲۲
آیا این منّتی است که تو بر من میگذاری این که بنی‌اسرائیل را بنده و برده خود ساخته‌ای‌؟ ! »
توصیف استخفاف قوم برای اطاعت از زمامدار
هر نظامی که زمامدارش به این منظور به استخفاف و تحمیق مردم متوسل شود که از او اطاعت کنند، نظام فرعونیست، قرآن درباره‌ی تبلیغات دروغین علیه موسی (ع) و تحمیق مردم غرض اطاعت از او می¬فرماید:
فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ کَانُوا قَوْماً فَاسِقِینَ) الزخرف: 54
فرعون (برای ادامه خودکامگی خود) قوم خویش را فرومایه و ناآگاه بارآورد (و آنان را در سطح پائینی از فرهنگ و رشد فکری نگاه داشت) و ایشان هم از او فرمانبرداری و پیروی کردند. آنان قومی فاسق (و خارج از اطاعت فرمان خدا و حکم عقل) بودند
پس قومش را را تحمیق کرد که در نتیجه از او اطاعت کردند، چون فاسق بودند. چون قوم فاسق بود، تحت تأثیر خدعه فرعون رفت و به اطاعت و پیروی از او پرداختند.
توصیف اعمار قصرها برای نمایش قدرت
قرآن اعمار قصرها و کاخ¬ها برای نمایش قدرت و جاه و جلال را نشانه دیگر نظام فرعونی می¬خواند آنجا که می¬فرماید:
وَقَالَ فِرْعَوْنُ یا أَیهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَکُم مِّنْ إِلَهٍ غَیرِی فَأَوْقِدْ لِی یا هَامَانُ عَلَى الطِّینِ فَاجْعَل لِّی صَرْحاً لَّعَلِّی أَطَّلِعُ إِلَى إِلَهِ مُوسَى وَإِنِّی لَأَظُنُّهُ مِنَ الْکَاذِبِینَ ‏O ‏ وَاسْتَکْبَرَ هُوَ وَجُنُودُهُ فِی الْأَرْضِ بِغَیرِ الْحَقِّ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ إِلَینَا لَا یرْجَعُونَ ‏O ‏ فَأَخَذْنَاهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِی الْیمِّ فَانظُرْ کَیفَ کَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِینَ) القصص: 38- 40
«
‏ فرعون گفت: ای سران و بزرگان قوم ! من خدائی جز خودم برای شما سراغ ندارم. (امّا محض احتیاط و تحقیق بیشتر) ای هامان ! آتشی بر گِل بیفروز (و از خشتها آجرهای محکم بساز) و برای من کاخ بزرگی بساز. شاید من خدای موسی را از بالا ببینم، هر چند که من یقین دارم که موسی از زمره دروغگویان است. ‏‏ فرعون و سپاهیانش به ناحق در سرزمین (مصر) تکبّر ورزیدند و گمان بردند که (پس از مرگ زنده نمی‌گردند و) به سوی ما برگردانده نمی‌شوند. ‏ پس ما او و سپاهیانش را (به سوی دریا کشاندیم و آنان را) گرفتیم و به دریایشان انداختیم (و نابودشان ساختیم). بنگر که عاقبت کار ستمگران چگونه شد؟ (این، سرنوشت ستمکاران در همه دوران است‌؛ نه ویژه فرعون و فرعونیان).»
قرآن قصرهای مجلل و پرشکوه مایه فخر و مباهات را نشانه انحراف اقوام عاد و ثمود و موجب هلاکت آنان معرفی کرده است، چنانچه می¬فرماید:
أَتَبْنُونَ بِکُلِّ رِیعٍ آیةً تَعْبَثُونَ ‏O ‏ وَتَتَّخِذُونَ مَصَانِعَ لَعَلَّکُمْ تَخْلُدُونَ ‏O ‏ وَإِذَا بَطَشْتُم بَطَشْتُمْ جَبَّارِینَ»الشعراء: ۱۲۸- ۱۳۰»
«
‏ آیا شما بالای هر بلندی و مکان مرتفعی کاخ سر به فلک کشیده‌ای می‌سازید و (در آن) به خوشگذرانی و کارهای بیهوده می‌پردازید؟ ‏‏ و دژها و قلعه‌هائی می‌سازید که انگار جاودانه می‌مانید؟ ‏‏ و هنگامی که مجازات می‌کنید، از حدّ تجاوز می‌کنید و همچون ستمگران و سرکشان کیفر می‌دهید (و در برابر کمترین جرم، سنگین‌ترین جریمه و سزا روا می‌دارید و عدالت و ترحّمی ندارید). ‏»
چه مصارف کمرشکنی بر قصرهای مجلل و پرشکوه زمامداران در کشورهایی صورت می¬گیرد که اکثریت مردمان آن از فقر و گرسنگی جان می¬دهند، انسان زمانی به ماهیت این نظام¬ها و کنه تبصره‌های قرآنی در مورد قصرهای افسانوی زمامداران آن پی می¬برد که این کاخ¬های مجلل را با کوخ¬های محقر اکثریت رعایای شان مقایسه کند.
۱۶آذر:
مهمترین مناسبتهای قمری
{۱} میلاد با سعادت آقا امام زمان (علیه السلام):
{۲} روز مستضعفین
{۳} روز سربازان آقا امام زمان (علیه السلام)
برخی از وظایف ما در زمان غیبت
{۱} حفظ شئونات اسلامی، تقوا و پرهیز از محرمات
همانطور که خداوند فرموده "انَّ اکرمکم عندالله اتقاکم" چرا که حضرت(ع) برای احیای دین خدا و عمومیت تقوا در بین عموم مردم دنیا قیام خواهند نمود.
{۲} برپا نمودن مجالسی که حضرت ولیعصر(عج) در آنجا یاد شود
برپایی مجالسی که امام عصر(ع) در آن یاد شود و مناقب و فضایل آن حضرت ترویج و منتشر گردد، موجب ترویج دین خداوند و یاری نمودن نیکی، تقوی، تعظیم شعائر الهی و نصرت ولی الله است. امام صادق(ع) فرمودند: «یکدیگر را دیدار کنید، که در دیدارتان زنده شدن دل هایتان و یادآوری احادیث ما هست و احادیث ما، شما را نسبت به یکدیگر ‌مهربان می‌سازد که اگر آنها را به کار گیرید رستگار شده و نجات یافته اید و هر گاه آنها را ترک گویید گمراه شده و هلاک می‌گردید، پس به آنها عمل کنید که من نجات شما را ضمانت می‌کنم
حضور یافتن و نشستن در این گونه مجالس از ارزش بالایی برخوردار است، چنان که حضرت امام رضا(ع) می‌فرماید: «هر کس در مجلسی بنشیند که امر ما در آن زنده می‌گردد دلش نخواهد مرد، روزی که دلها می‌میرند
برپا نمودن این مجالس در برخی زمان‌ها واجب است، مانند زمانی که مردم در معرض انحراف و گمراهی باشند و برپایی این مجالس سبب جلوگیری از هلاکت دینی آنان و مایه ارشاد و راهنمایی ایشان به راه هدایت گردد. خداوند متعال می‌فرماید: «وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَی الْقُلُوب؛ هر کس شعائر خداوند را بزرگ و ‌محترم دارد این کار نشانه تقوای دلها است
در کتاب مرآة الانوار از امیرالمؤمنین(ع) به طور مرسل روایت کرده که فرمود: «نحن الشعائر و الاصحاب؛ مائیم شعائر و اصحاب
سرودن و شعر خواندن در فضایل آن بزرگوار در مجالس آن حضرت موجب یاری امام به شمار می‌آید. امام صادق(ع) در این باره فرموده اند: «من قال فینا بیت شعر، بنی الله تعالی له بیتا فی الجنه؛ هر کس درباره ما یک بیت شعر بگوید خداوند برای او خانه ای در بهشت خواهد ساخت
{۳} رعایت ادب درباره امام معصوم
رعایت ادب در یاد کردن امام معصوم بسیار زیاد سفارش شده است. تأکید شده مؤمن، باید با القاب شریف و مبارک حضرت را یاد کند.
همچنین در زمینه برخاستن برای تعظیم شنیدن ‌نام مبارک حضرت، بالاخص اگر آن نام مبارک «قائم» باشد، سفارش شده است.
{۴} سلام روزانه به امام زمان(عج)
سلام روزانه به حضرت مخصوصاً در روزهای دوشنبه و پنج شنبه که اعمال عموم خلایق بر آن حضرت عرضه می‌شود، نیز توصیه شده است. رسول خدا(ص) فرمود: «خداوند عزوجل به هیچ دوست خود که جانش را به اطاعت و خیرخواهی امامش به زحمت انداخته، نظر نیفکند مگر اینکه او در رفیق اعلی [دسته پیامبران و صدیقان و شهدا و صالحین که در بهشت قرین هم باشند] با ما باشد. »
در دعای بعد از زیارت آل یاسین خیرخواهی برای آن والا مقام را این گونه از خدا طلب می‌کنیم:
«اَللَّهُم انصُرهُ وَ انتَصِر بِهِ لِدِینِکَ؛
خدایا! یاری نما او را و یاری کن به وسیله او دینت را. »
و باز هم در همین دعا می‌خوانیم:
«اَللَّهم اَعِذهُ مِن شَرِّ کُلِّ باغٍ وَ طاغٍ وَ مِن شَرِّ جَمِیعِ ‌خَلقِکَ وَاحفَظهُ مِن بینِ یَدَیهِ وَ مِن خَلفِهِ وَ عَن یَمِینِهِ وَ عَن شِمالِه؛
خدایا! پناه ده او را از شر هر متجاوز و سرکش و از شر همه خلق خود و نگهدار او را از پیش رو و از پشت سر و طرف راست و از طرف چپ. » 
{۵} هدیه به حضرت
مؤمن می‌تواند نمازی مخصوص، به عنوان هدیه به آن حضرت یا دیگر ائمه علیهم السلام به جا آورد و هیچ حدّ، وقت و شماره ای برای این نماز نیست و در واقع مؤمن به مقدار محبت و توانایی اش می‌تواند از این هدیه به محبوبش تقدیم کند. ابومحمد صمیری می‌گوید: ما را ابوعبدالله احمد بن عبدالله بجلی به سندی که به ائمه علیهم السلام متصل است، حدیث کرد که فرمود: «هر کس ثواب نماز خود را برای رسول خدا(ص) و امیرالمؤمنین(ع) و اوصیای بعد آن حضرت قرار دهد، خداوند ثواب نمازش را آن قدر افزایش می‌دهد که از شمارش آن نفس قطع می‌گردد و پیش از آنکه روحش از بدنش ‌برآید به او گفته می‌شود: فلانی! هدیه تو به ما رسید، پس امروز پاداش و تلافی نیکی‌های تو است دلت خوش و چشمت روشن باد به آنچه خداوند برایت مهیا فرمود و گوارایت باد آنچه را به آن رسیدی.»همچنین وارده شده که مؤمن، بخشی از دارایی خود را برای امام زمانش هدیه کند و هر سال به این عمل مداومت نماید و در این عمل شریف، غنی و فقیر، حقیر و شریف و مرد و زن یکسانند، الا این که ثروتمند به مقدار توانائیش تکلیف دارد و فقیر به مقدار استطاعت خود مکلف می‌گردد، خدای عزوجل فرموده: «لا یکلِّفُ الله نفسا إلّا وُسعَها؛ خداوند هیچ کس را جز به مقدار توانش تکلیف نمی کند. » 
{۶} زیارت امام حسین(ع) و گریه بر سیدالشهدا
از نکات جالب توجه دیگر در ابراز محبت به آن بزرگوار، گریستن در مصیبت امام حسین(ع) و خواندن زیارت آن حضرت است از اموری است که بدون تردید از عظیم ترین و مهمترین وسایل تقرب یافتن به حضرت است. امام صادق(ع) می‌فرماید: «هر کس قبر پدرم [ابی عبدالله] را زیارت کند، همانا رسول خدا را صله نموده و پیوند ما را گرامی داشته و غیبتش حرام می‌گردد و بدنش بر آتش (دوزخ) حرام می‌شود.» 
پرداخت صدقه برای سلامتی حضرت، شناخت و معرفت به آن حضرت و آمادگی برای ظهور حضرت از دیگر مواردی است که مورد تأکید قرار گرفته است.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  



پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -