انهار
انهار
مطالب خواندنی

نماز جمعه راوند ۲۶ فروردین ۱۴۰۱ مطابق با ۱۳ رمضان المبارک ۱۴۴۳

بزرگ نمایی کوچک نمایی
خُطبه اول:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ ثُمَّ الصَّلَاهُ وَ السَّلَامُ عَلَى سَیِّدِنَا وَ نَبِیِّنَا و حبیبنا و شَفیع ذنوبنا أبِی القَاسِمِ المصطفی مُحَمَّدٍ(صلی الله وعلیه وآله وسلّم) وَ عَلَى أهلِ بَیتِهِ الطَّیِّبینَ الطَّاهِرینَ المَعصُومینَ المُقَرَّبینَ المُنتَجَبین وَ لَا سِیَّمَا بَقیَّةِ الله فِی الأرَضین وَاللَّعْنَةُ اللَّهِ ‏عَلَى أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ من الآن إلَی یَومِ الدِّینَ.
اوصيکم يا عبادالله و نفسی بتقوي الله
    
خود و شما نمازگزاران و آحاد مؤمنان به خدا و دین مبین اسلام را؛ به داشتن تقوا سفارش می کنم.
    
واقعاً تقوا میتواند انسان را:
(۱) از بلایا حفظ کند.
(۲) مقرّب خدا کند.
(۳) ناجی انسان در قیامت باشد.
(۴) سبب قبولی اعمال شود.
(۵) سبب یاری معصومین (علیهم السلام) شود.
(۶) سبب رفع فقر شود.
(۷) سبب ازدیاد روزی شود.
(۸) سبب برون رفت از مشکلات شود.
(۹) سبب هدایت شود.
(۱۰) سبب غلبه بر دشمنان شود.
(۱۱) سبب دوری شیطان شود.
(۱۲) سبب تقویت ایمان شود.
(۱۳) سبب عاقبت بخیری شود.
(۱۴) سبب ارسال اعمال صالحه برای امواتمان شود.
    
تقوا چیست؟
الإمامُ الصّادقُ عليه السلام ـ لَمّا سُئلَ عَن تَفسيرِ التَّقوى ـ : أن لا يَفقِدَكَ اللّه ُ حَيثُ أمَرَكَ ، و لا يَراكَ حَيثُ نَهاكَ.
امام صادق عليه السلام ـ در پاسخ به سؤال از معناى تقوا ـ فرمود: تقوا اين است كه خداوند تو را در جايى كه فرمانت داده است غايب نبيند و در آنجا كه نهيت كرده است، حاضر نيابد.
بحار الأنوار: ج 70، ص 285، حدیث 8.
برخی از مواردی که خداوند امر کرده:
(۱) اعضاء بدن به گناه آلوده نشوند.
(۲) حلال خوری.
(۳) داشتن اخلاق حسنه.
(۴) محافظت از نمازهایمان.
(۵) امر به معروف و نهی از منکر کردن.
منکرات زیادند اما فعلاً دشمنان روی چند موضوع متمرکز شده اند:
۱. بی حجاب یا بد حجاب کردن بانوان؛
۲. متلاشی کردن کانون گرم خانواده ها؛
۳. آلوده کردن مردم به کسب و درآمد حرام یا شبهه ناک؛
۴. پخش شایعات و گمراه کردن مردم ؛
۵. و اخیراً سگ گردانی؛
    
نکاتی در باره نگهداری سگ در خانه:

نگهداری سگ در دو شیوه متفاوت آن از نظر اسلام، دارای دو حکم متفاوت است به این ترتیب که:
الف) گروهی از سگها دارای منافع واقعی برای انسانها بوده و از آنها برای نگهبانی منازل، دام و یا شکار استفاده می شده که البته کاربردهای جدیدی همانند جستجوی مواد منفجره، مواد مخدر و نیز عملیات امداد و نجات در زلزله ها و موارد مشابه دیگری نیز به کاربردهای قبلی سگ ها اضافه شده است.
نظر به اینکه از دیدگاه اسلام، انسان اشرف مخلوقات بوده و سایر موجودات در خدمت انسان هستند، سگ ها نیز استثنائی بر این قاعده نبوده و نگهداری آنها در صورت داشتن فایده و کاربردی واقعی، ایرادی ندارد که نمونه ای از آن را در قرآن نیز می یابیم که سگ اصحاب کهف همانند خود آنها به غار رفته و در ورودی غار به استراحت می پرداخته است.
ب) 
گروهی از سگها دارای منافعی برای انسانها نبوده و برخی از آنها فقط برای سرگرمی و خوشگذرانی استفاده می کنند.

دین اسلام از اساس با سرگرمی های بی فایده ای که هیچ منفعتی برای انسانها نداشته بلکه آنان را از یاد خدا و نیز حضور در اجتماع و انجام کارهای مفید و یاری هم نوعان باز می دارد مخالف است، و این مخالفت، اختصاصی هم به نگهداری سگ ندارد بلکه شامل سرگرمی های دیگری مانند: قماربازی و گوش فرادادن به افسانه ها و حتی رفتن به شکار تفریحی نیز می‌باشد.
(۱) قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم) «إِنَّ جَبْرَئِيلَ أَتَانِي فَقَالَ: إِنَّا مَعْشَرَ الْمَلَائِكَةِ لَا نَدْخُلُ بَيْتاً فِيهِ كَلْبٌ وَ لَا تِمْثَالُ جَسَدٍ- وَ لَا إِنَاءٌ يُبَالُ فِيهِ»

بحار الانوار، ج 73، ص 159.

جبرئيل پیشم آمد و گفت: ما فرشته‏ ها وارد نشويم در خانه ‏اى كه در آن سگ يا مجسمه تن باشد و يا ظرفى باشد كه در آن بول كنند.»
مراد از عدم ورود ملائکه در خانه ای که سگ در آن نگه داری می شود ورود به جهت افاضه فیض و اعطای کمال معنوی و رزق مادی و معنوی است اما این به معنای عدم دخول مطلق فرشتگان نیست و اگر در این جا به صورت مطلق، گفته شده است، آیه «ما یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ»
(سوره ق، آیه ۱۸) آن را تخصیص زده است و فرمود: هر گفتاری که از انسان صادر شود، فرشتگان عتید و رقیب آن را ضبط و ثبت می نمایند.
(۲) حتی در مواردی که فرشتگان الهی عذری برای حضور و ورود در مکانی داشته باشند خود خداوند سمیع و بصیر آگاه و شنوا و بیننده امور خواهد بود و از این حیث مجموعه اعمال انسان ثبت و ضبط خواهد شد.
به عنوان مثال، امام صادق (علیه السلام) در حدیث «إن المؤمنین إذا قعدا یتحدثان قالت الحفظة بعضها لبعض اعتزلوا بنا، فلعلّ لها سراً و قد ستر الله علیهما» فرمود: هنگامی که دو مؤمن کنار هم می نشینند و بحث‌های خصوصی می کنند، حافظان اعمال به یکدیگر می گویند: ما کنار رویم، شاید آنها سری دارند که خداوند آن را مستور داشته است. راوی می گوید: مگر خداوند (عزوجل) نمی فرماید: «ما یلفظ من قول الا لدیه رقیب و عتید»؛ هیچ سخن انسان نمی گوید مگر این که فرشته مراقب و آماده ثبت اعمال نزد آن حاضر است؟ امام (علیه السلام) فرمود: «ان کانت الحفظه لا تسمع فان عالم السر یسمع و یری»
(اصول کافی، ج ۵، ص ۱۱۰) اگر حافظان سخنان آنها را نشنوند، خداوندی که از اسرار با خبر است می شنود و می بیند.

از آقا امام صادق (علیه السلام) منقول است که: مکروه است در خانه مسلمان، سگ باشد.
در حدیث موثّق از آن حضرت منقول است: هیچکس نیست که سگی در خانه نگاه دارد مگر آن که هر روز از ثواب اعمالش یک قیراط کم می شود.
در حدیث صحیح از آقا أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) منقول است: خیر نیست در سگ ها، مگر سگ شکاری یا سگ گله.
از آقا امام صادق (علیه السلام) نقل است: در خانه سگ شکاری نگاه مدار، مگر آنکه میان تو و او دری باشد که بر روی آن سگ بسته شود.
    
برخی از مواردی که خداوند نهی کرده:
(۱) سوء خلق و بداخلاقی.
(۲) زن آزاری و شوهر آزاری.
(۳) آزار پدر و مادر و نیز آزار فرزند.
(۴) بد کاسبی کردن و ستم به مؤمنین.
(۵) قضاوتهای بیجا در مسائل سیاسی و اجتماعی نداشتن.
    
 
خُطبه دوم:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ الصَّلَاهُ وَ السَّلَامُ عَلَى سَیِّدِنَا وَ نَبِیِّنَا و حبیبنا و شَفیع ذنوبنا أبِی القَاسِمِ المصطفی مُحَمَّدٍ (صلی الله و علیه و آله و سلّم) وَ عَلَى أهلِ بَیتِهِ الطَّیِّبینَ الطَّاهِرینَ المَعصُومینَ المُقَرَّبینَ المُنتَجَبین وَ لَا سِیَّمَا بَقیَّةِ الله فِی الأرَضین و صلّ علي امیرالمؤمنین و صلّ علي فاطمة الزهرا سيدة نساء العالمين و صلّ علي الحسن و الحسين سيدي شباب أهل الجنة و علي علي بن الحسين و محمد بن علي و جعفر بن محمد و موسي بن جعفر و علي بن موسي و محمد بن علي و علي بن محمد و الحسن بن علي و الخلف الصالح القائم المنتظر المهدي حججك علي عبادك و خلفائك في ارضك.
أعوذ بالله من شرور أنفسنا و من سيئات أعمالنا
عبادالله اوصيکم و نفسي بتقوي الله فانه امان من النار و مفتاح للجنة.
بار ديگر خود و همه‌ى برادران و خواهران عزيز نمازگزار را دعوت ميكنم به تقواى الهى.
 
مناسبتها زیادند ولی بخاطر لزوم رعایت زمان کوتاه در دو خطبه فقط به چند مناسبت مهم اشاره میکنم:
 
برخی از مناسبتهای قمری:
(۱) تاریخ ۱۳ ماه مبارک رمضان، مرگ «حجاج بن يوسف ثقفي» حاكم خونخوار عراق بعد از مرض سخت آکله اتفاق افتاد.
او در سال ۹۵ هجری قمری در چنين روزى {۱۳ رمضان المبارک} ظالم سفاك پليد حجاج بن يوسف ثقفى به هلاكت رسيد. او در زمان وليد بن عبد الملك در شهر واسط كه خودش بنا كرده بود با مرض آكله در شكمش به درك واصل شد البته اقوال ديگری در باره زمان و روز مرگش گفته اند مانند: ۲۱، ۲۳، ۲۵، ۲۷ ماه رمضان .
حجاج شدیداً خونخوار بوده و گفته: بيشترين لذتم در ريختن خون است.
تعداد كشته شدگان به دست او را بجز جنگها، ۱۲۰ هزار نفر نوشته اند.
هنگام مرگش، در زندان او ۵۰ هزار مرد و ۳۰ هزار زن بود كه ۱۶ هزار از آنها برهنه و عريان بودند، و قاعده آن ملعون اين بود كه زن و مرد و اطفال را با هم زندانى مى كرد، زندان او سقف نداشت.
حجاج عده زيادى از دوستان و شيعيان أميرالمؤمنين (عليه السلام ) را شهيد كرد، از جمله:
۱- كميل بن زياد نخعی،
۲- قنبر غلام آقا أميرالمؤمنن علی (عليه السلام )،
۳- به یکی از اصحاب آقا أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به نام عبد الرحمن بن ابى ليلى انصارى، آنقدر تازيانه زد تا آقا أميرالمؤمنين (عليه السلام ) را سب كند ولی او مناقب حضرت را مى گفت ، تا حجاج دستور داد او را شهيد كردند.
۴- دست و پاى يكى از حواريين امام زین العابدين (عليه السلام ) به نام يحيى بن ام طويل را بريد تا شهيد شد.
۵- سعيد بن جبير را به شهادت رسانيد كه ۱۵ روز بعد از قتل او حجاج به درك واصل شد.
او بيست سال در عراق حكومت كرد، و عمر نحسش ۵۳ سال بود.
حجاج بن يوسف ثقفی طی مدت بيست سال حكومت خويش، تلاش وافري در تحكيم و تثبيت حكومت مروانيان به عمل آورد.
یکی از جنایاتش به منجنيق بستن خانه‏ ي خدا بود.
حجاج بن يوسف، تلاش وافري در كشتن طرفداران امام علي (علیه السلام) و براندازي نام و نشان اهل‏بيت از خود نشان داد و در اين راه، از هيچ ظلم و تعدي فروگذار نكرد.
حجاج سرانجام بخاطر جناياتش دچار اختلال رواني و كابوس شد و در سنّ ۵۳ یا ۵۵ سالگی از دنيا رفت.
(۲) در تاریخ ۱۵ ماه مبارک رمضان میلاد سيد جوانان اهل بهشت، سبط اكبر، ريحانة الرسول آقا امام حسن مجتبي (علیه السلام) در مدينه ی منوره به دنيا آمد.
كنيه‏ ي آن حضرت، ابومحمد و القاب ايشان، تقي، زكي و السبط مي‏باشد.
امام حسن مجتبي (علیه السلام) پس از شهادت پدر بزرگوار خويش، مدتي امور خلافت مسلمانان را عهده دار گرديد و مهياي جنگ با معاوية بن ابي سفيان شد. اما آن حضرت در پي خيانت گروه زيادي از ياران و لشكريانِ خود، تن به صلح با معاويه داد و از آن پس خلافت را رها كرد. امام حسن مجتبي (علیه السلام) پس از مدتي از كوفه به مدينه بازگشت و به ارشاد، هدايت و امامت جامعه‏ي اسلامي پرداخت.
 
برخی از مناسبتهای شمسی:
(۱) روز۲۶ فروردین سالروز وفات آیةالله شیخ محمد تقی بافقی (۱۳۲۵ ش)
مرحوم آيةاللَّه شيخ محمد تقي بافقي در حدود سال ۱۲۵۳ ش (۱۲۹۲ ق) در بافق يزد به دنيا آمد. وي پس از طي تحصيلات مقدماتي در يزد، راهي نجف اشرف گرديد و از محضر درس آخوند خراساني، سيد محمد كاظم يزدي و سيد احمد كربلايي استفاده‏اي وافر برد. آيت‏ اللَّه بافقي پس از اقامت ۱۹ ساله در نجف، در قم اقامت گزيد و به درس و بحث پرداخت. او از افرادي بود كه در تهيه مقدماتِ انتقال آيت‏ اللَّه حاج شيخ عبدالكريم حائري يزدي به قم و تأسيس حوزه علميه قم، تلاش بسياري كرد و پس از تأسيس حوزه، معاونت آيت ‏اللَّه حائري را بر عهده گرفت. اين فقيه مبارز در جهت جلوگيري از منكرات از هيچ مصيبتي نمي‏ هراسيد به طوري كه بر اثر مخالفت علني با جريان كشف حجاب و ورود خانواده بي‏شرم و بي‏حجاب پهلوي به حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها)، در دوم فروردين ۱۳۰۶، توسط شخص رضاخان مورد ضرب و شتم قرار گرفت و سپس سال‏ها در شهر ري در تبعيد بود. آيةاللَّه بافقي پس از شنيدن واقعه خونين مسجد گوهرشاد مشهد توسط عمال پهلوي در تيرماه ۱۳۱۴، دچار سكته قلبي شد و برخي از اعضاي بدنش آسيب ديد. وي پس از فرار و اخراج پهلوي اول به قم بازگشت و سرانجام در ۲۶ فروردين سال ۱۳۲۵ ش برابر با ۱۲ جمادي الاول ۱۳۶۵ ق در ۷۲ سالگي درگذشت و در حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) مدفون گرديد.
 
(۲) روز ۲۹ فروردین روز ارتش
همزمان با به ثمر رسيدن انقلاب اسلامي، ارتش رژيم شاهنشاهي كه پيكره اصلي آن را جوانان برومند خانواده‏ هاي مسلمان و اغلب مستضعف ايراني تشكيل مي‏داد به نداي رهايي‏ بخش رهبر كبير انقلاب اسلامي لبيك گفت و در نتيجه، هم صدا و همراه با امت بعد از براندازي نهايي رژيم ستم‏شاهي، به ستيز بي‏ امان با دشمنان داخلي و خارجي انقلاب برخاست. ارتش به عنوان نخستين بازوي توانمند نظامي انقلاب در جهت تحقق اهداف جمهوري اسلامي ايران، تلاش‏هاي خستگي‏ ناپذير و مستمري را با فداكاري و ايثار و در ابعاد مختلف آغاز كرد.
امام خميني (ره) روز پيوستن ارتش به مردم را با عبارت حكيمانه «لحظه شادي بندگان خدا و يأس ستمگران» نقطه عطف درخشان و افتخارآميز قلمداد فرمود. در اين حال و در شرايطي كه عده ‏اي از ناآگاهان و غرض ورزان در همان دوران خواهان انحلال ارتش بودند امام امت به عنوان بزرگ‏ترين حامي ارتش، پاي به ميدان نهاد و طي پيامي در ۲۷ فروردين ۱۳۵۸ ضرورت حفظ ارتش را اعلام و در جهت انسجام و يكپارچگي ارتش، فرمان تاريخي و مهمي را صادر و روز ۲۹ فروردين را روز ارتش نامگذاري كردند. ايشان در اين پيام فرمودند: «اكنون ارتش در خدمت اسلام است و ارتشِ اسلامي است و ملت شريف لازم است پشتيباني خود را از آنان اعلام نمايند. اكنون مخالفت با ارتش اسلامي كه حافظ استقلال و نگهبان آن است جايز نيست. ما و شما و ارتش، برادرانه بايد براي حفظ و امنيت كشورمان كوشش كنيم و به شرارت اشرار و اخلال مفسدين خاتمه دهيم.» پس از صدور اين پيام تاريخ ساز، ارتشيان نيز در عمل ثابت كردند كه شايستگي حمايت و پشتيباني امام امت را داشته و دارند و در اين رهگذر، با خلق حماسه‏ هاي عظيم و به ياد ماندني در سال‏هاي پيروزي انقلاب اسلامي و پس از آن، اوراق زريني بر دفتر تاريخ سراسر حماسه قيام ملت ايران افزودند.
تاریخ ایراد خطبه های نماز جمعه در راوند کاشان به تاریخ: ۲۶ فروردین  ۱۴۰۱ مطابق با ۱۳ رمضان المبارک ۱۴۴۳.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -