انهار
انهار
مطالب خواندنی

احکام رکوع

بزرگ نمایی کوچک نمایی

احکام رکوع

مسأله 1059- در هر رکعت نماز، واجب است پس از قرائت به قصد رکوع، به اندازه‌ای خم شود که تمام انگشت‌های او، حتّی انگشت ابهام (شست) به زانو برسد، به صورتی که بتواند چیزی بر زانو بگذارد.

مسأله 1060- گذاشتن دست بر زانو در رکوع واجب نیست، هرچند احتیاط آن است که دست‌ها در حال رکوع بر زانو باشد.

مسأله 1061-رکوع باید به صورت متعارف باشد، بنابراین خم شدن به طرف راست یا چپ و مانند آن کافی نیست، هرچند دست‌ها به زانو برسد.

مسأله 1062- خم شدن باید به قصد رکوع نماز باشد؛ نه برای گذاشتن چیزی بر زمین یا برداشتن چیزی از آن. اگر به قصد رکوع نماز خم نشد، دوباره باید بایستد و قیام متصل به رکوع را حفظ نماید؛ آن‌گاه به قصد رکوع خم شود و آنچه بدون قصد رکوع انجام داد، نماز را باطل نمیکند، زیرا رکوع نبوده تا زیادهٔ رکن شود.

مسأله 1063- کسی که دست یا زانوی او یا هردوی آن‌ها بلند‌تر یا کوتاه‌تر از معمول یا تفاوت دیگری با اعضای افراد متعارف دارد، باید اندازهٔ معمول و متعارف را معیار خود قرار دهد.

مسأله 1064- مقدار خم شدن برای رکوع در نماز نشسته، همان اندازهٔ خم شدن برای رکوع در نماز ایستاده است، هرچند صورت او نزدیک جای سجده نشود.

مسأله 1065- واجب است در رکوع، ذکر گفته شود و احتیاط واجب است یک مرتبه: «سُبحانَ رَ‌‌بِّيَ العَظِیمِ وَ بِحَمدِهِ» یا سه مرتبه: «سبحان الله» گفته شود. در تنگی وقت یا خطر و ضرر، یک مرتبه کافی است. افضل آن است که «سُبحانَ رَ‌بِّيَ العَظِیمِ وَ بِحَمدِهِ» نیز، سه یا پنج یا هفت بار تکرار شود، چنان‌که در سبحان الله، تکرار بیش از سه مرتبه، مستحب است. جمع بین تسبیح بزرگ و کوچک، جایز است.

مسأله 1066- ذکر رکوع باید بدون فاصله و به عربی صحیح باشد و ترجمهٔ فارسی آن، کافی نیست.

مسأله 1067- واجب است ذکر واجب رکوع، درحال آرامش بدن باشد و احتیاط واجب است ذکر مستحب رکوع که به قصد خصوصیت رکوع ادا میشود، در حال آرامش بدن باشد.

مسأله 1068- حرکت اندک که مانع صدق آرامش بدن نیست، اشکال ندارد؛ ولی ذکر در حال حرکت شدید که مانع صدق آرامش بدن است، کافی نیست و باید در حال آرام شدن بدن، دوباره گفته شود.

مسأله 1069- ذکر رکوع باید پس از رسیدن به حدّ رکوع باشد و ذکر پیش از رسیدن به حدّ رکوع کافی نیست و اگر عمداً به همان اکتفا شود، نماز باطل است.

مسأله 1070- اگر پیش از تمام شدن ذکر واجب رکوع، عمداً سر از رکوع بردارد، نماز او باطل است و اگر سهواً یا روی ضرورت سر بردارد، چنانچه پیش از خروج از حدّ رکوع یادش بیاید، یا ضرورت برطرف شود، باید ذکر رکوع را تمام نماید و اگر پس از خروج از حدّ رکوع یادش بیاید یا ضرورت برطرف شود نماز او صحیح است.

مسأله 1071- کسی که نتواند ذکر واجب در رکوع را در حال رکوع بگوید، میتواند قبل از خروج از حدّ رکوع آن را تمام نماید و اگر آن هم ممکن نباشد، میتواند مقداری از آن را پیش از رسیدن به رکوع و مقداری از آن را در حال رکوع و مقداری از آن را در حال خروج از رکوع، یا در حال برخاستن از رکوع بگوید.

مسأله 1072- کسی که بر اثر بیماری یا سبب دیگر نمیتواند در حال رکوع آرام باشد، باید ذکر واجب را در حال رکوع بگوید، هرچند بدن او آرام نیست و نمیتواند برای حفظ آرامش بدن، ذکر رکوع را در غیر حال رکوع بگوید.

مسأله 1073- کسی که بدون تکیه نمیتواند رکوع نماید، باید با تکیه دادن رکوع کند و اگر با تکیه دادن هم نتواند کامل نماید، باید به هر مقداری که مقدور اوست، خم شود و اگر اصل خم شدن مقدور او نباشد، هرچند به صورت نشسته باشد، باید در حال ایستاده، با سر به قصد رکوع اشاره کند و به نیت برخاستن از رکوع سر بردارد و اگر این مقدار نیز مقدور نباشد، باید رکوع رفتن و برخاستن از رکوع را با بستن و بازکردن چشم انجام دهد و اگر از این مقدار هم عاجز باشد، باید در قلب نیت رکوع کند و ذکر آن را بگوید.

مسأله -1074 کسی که نمیتواند ایستاده یا نشسته رکوع کند و برای رکوع فقط درحالیکه نشسته است کمی خم شود، باید ایستاده نماز را اقامه کند و برای رکوع با سر اشاره نماید.

مسأله 1075- کسی که بر اثر سانحه یا بیماری یا کهنسالی به صورت خمیدگی درآمد، به‌گونه‌ای که به هیچ وجه کمر او توان برآمدن برای ایستادن و پایین آوردن برای رکوع را ندارد، میتواند رفتن به رکوع و برآمدن از آن را به قصد رکوع انجام دهد.

مسأله 1076- اگر نمازگزار پس از رسیدن به حدّ رکوع و آرام شدن بدن، سر بردارد و دوباره به قصد رکوع به حدّ رکوع برسد، نماز او باطل است و اگر بعد از رسیدن به حدّ رکوع و آرامش بدن، دوباره به قصد رکوع بیشتر خم شود، به صورتی که از حدّ رکوع خارج باشد و بار دیگر به حدّ رکوع برگردد، احتیاط واجب آن است که نماز را دوباره اقامه نماید.

مسأله 1077- ایستادن، بعد از تمام شدن وظیفه رکوع واجب است تا از حال قیامِ پس از رکوع به سجده برود، اگر با علم و عمد پیش از ایستادن، به سجده برود، نماز او باطل است و اگر بر اثر فراموشی وظیفهٔ ایستادن پس از رکوع و آرامش بدن را ترک کند، نماز او باطل نیست.

مسأله 1078- کسی که رکوع را فراموش کرده و پیش از سجده نمودن به یادش بیاید، باید بایستد؛ آن‌گاه به رکوع برود و اگر درحال خمیدگی به رکوع برگردد، چون قیامِ متصل به رکوع را انجام نداده، نماز او باطل است.

مسأله 1079- اگر رکوع را فراموش کند و به سجده برود و پیش از سجدهٔ دوم به یادش بیاید که رکوع را انجام نداده، باید برگردد و بایستد و رکوع را به‌جا آورد و برای سجدهٔ زاید، دو سجدهٔ سهو به‌جا آورد و اگر در سجدهٔ دوم یادش بیاید که رکوع را انجام نداده، نماز او باطل است.

مستحبات رکوع

مسأله 1080- این امور برای رکوع مستحب است: 1. نمازگزار پیش از رکوع درحال ایستادن «الله اکبر» بگوید؛ 2. دست‌ها را در حال تکبیر بلند کند؛ 3. کف دست‌ها را با انگشتان باز، روی زانو بگذارد؛ 4. زانو‌ها را به پشت دهد؛ 5. پشت خود را صاف کند؛ 6. بین دو پا را نگاه کند؛ 7. ذکر رکوع را به فرد بگوید؛ نه به زوج مثلاً سه یا پنج یا هفت بار باشد؛ 8. بر پیامبر و آل او 9صلوات بفرستد؛ ولی نه به عنوان جزء ذکر رکوع؛ 9. دست‌ها را بعد از رکوع بلند کند؛ 10. بعد از ایستادن بگوید: «سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَه».

مسأله 1081- مستحب است زن در حال رکوع، دست‌ها را بالای زانو بگذارد و زانوها را به پشت ندهد.

مسأله 1082- رکوع نماز واجب و مستحب، در احکام مشترک‌اند و زیادهٔ رکوع (عمداً یا سهواً) در نافله، احتیاطاً موجب بطلان است، هرچند اقوا صحّت نماز است.


 


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -