انهار
انهار
مطالب خواندنی

تدلیس و فریب

بزرگ نمایی کوچک نمایی
تدلیس و حکم آن
سؤال 295. تدلیس چیست؟ و حکم آن را بیان فرمایید؟
پاسخ: تدلیس گاهى در عیوبى است که موجب خیار است که شوهر در مهر، رجوع به مدلّس مى کند و گاهى در غیر آن عیوب است که آن نیز موجب خیار است، اگر از اوّل در عقد عدم آن عیب شرط شده باشد یا عقد مبنى بر آن باشد، و در تدلیس غیر از این دو تأمل است.
اظهار نکردن عیوب دختر در عقد
سؤال 296. آیا نگفتن عیوب دختر در ازدواج، تدلیس حساب مى شود؟
پاسخ: اگر بناى عقد بر سلامت از آن عیوب باشد، نگفتن آن ها تدلیس است.
تدلیس زن در ازدواج
سؤال 297. اگر زوج قبل از نزدیکى بفهمد که زوجه تدلیس کرده است، تکلیف مهریه زن و نیز شرایطى که ضمن عقد تعیین کرده چه مى شود؟ بعد از نزدیکى چه طور؟
پاسخ: در صورت اوّل با فسخ زوج، زن حق مهریه ندارد و در صورت بعد از نزدیکى هم اگر مرد فسخ را اختیار کرد و خود زن تدلیس کننده بوده، باز هم زن حق مهر ندارد و اگر هم گرفته بوده، مرد مهر را از او پس مى گیرد.
اگر مدلِّس خود زن باشد
سؤال 298. اگر تدلیس کننده خود زن باشد و شوهر پس از آگاهى از وجود عیب در زن که داراى بیمارى روانى، سرگیجه، استفراغ، تشنّج، پرخاشگرى و حالت هاى غیر عادّى که ناشى از بیمارى روانى غیر قابل علاج باشد و پزشکان متخصّص و شهود عینى تصدیق کرده اند، نکاح را فسخ کند آیا این فسخ صحیح است؟
پاسخ: اگر بیمارى به اندازه جنون و اختلال عقل ـ هر چند ادوارى ـ باشد، فسخ صحیح است و در غیر این صورت صحیح نیست؛ مگر این که عدم آن در عقد شرط شده باشد، یا عقد مبنى بر آن شرط باشد.
مقدار مهریّه در صورت فسخ
سؤال299. در صورتى که داماد به خاطر عدم بکارت نکاح را فسخ کند، چه مقدار از مهریّه را باید بپردازد و در صورت تدلیس، از چه کسى مى تواند بگیرد؟
پاسخ: اگر در عقد شرط بکارت نشده یا عقد مبنى بر شرط سابق نبوده حقّ فسخ ندارد. فقط اگر معلوم شد زوال بکارت قبل از عقد شده بوده مى تواند تفاوت بین مهر المثل و مهر مسمّى را کم کند و در صورت شرط و فسخ قبل از دخول، مهر ثابت نیست و پس از دخول مهر مسمى ثابت است و رجوع به مدلّس مى نماید و اگر زن مدلّس بوده، استحقاق مهر ندارد.
ثبوت مهرالمثل یا مسمّى در صورت تدلیس
سؤال300. اگر از طرف زوجه اظهاراتى شود که موجب تدلیس و فریب زوج گردد و عقد بر طبق آن جارى گردد، آیا مهرالمسمّى به گردن او است یا مهر المثل؟ و چنان چه بعدا معلوم شود، بر عهده ى او چه خواهد آمد؟
پاسخ: اگر تدلیس در عیوب موجب خیار باشد یا شرط نسبت به غیر آن ها شده بوده و زوج فسخ کند، زن اصلاً استحقاق مهر را ندارد و در غیر آن دو صورت ـ که حق فسخ مورد تأمل است ـ یا صورتى که فسخ نکند، حکم جواب سؤال قبلى را دارد. (در تدلیس راجع به بکارت یا حریت)
معرّفى غلط خود
سؤال301. مردى در ازدواج با دخترى تدلیس کرده و خود را عوضى معرّفى کرده است که اگر این گونه معرّفى نمى کرد، حتما دختر راضى نمى شد. آیا به خاطرندانستن موضوع براى دختر اختیار فسخ عقد هست یا نه؟
پاسخ: اگر تدلیس در عیوب موجب خیار باشد، یا شرط صفتى قبل از عقد یا در عقد شده باشد، دختر خیار فسخ دارد و در غیر این صورت خیار فسخ داشتن او مورد تأمّل است.
مخفى نمودن عیوب دختر
سؤال302. در صورتى که اطرافیان دختر بعضى از عیوب دختر را مثل پیسى، سوختگى، کچلى بیان نکنند، آیا به مجرّد نگفتن تدلیس مى باشد و شوهر حقّ پیدا مى کند عقد را فسخ کند؟
پاسخ: در بَرَص و جذام تا هفت مورد مذکور در مسأله 1893 رساله، حقّ فسخ دارد و مجرد سکوت در آن ها با علم به آن تدلیس است و در غیر آن ها تنها در صورت شرط شدن در ضمن عقد یا مبنى بودن عقد بر آن، این حکم ثابت است و در تدلیس بدون این دو، حق فسخ مورد تأمّل است.
عیبى که با جرّاحى رفع مى شود
سؤال303. زنى که داراى عیب قَرَن است؛ امّا با عمل جرّاحى مى تواند رفع عیب کند، آیا شوهر در این صورت هم مى تواند عقد را فسخ کند.
پاسخ: ظاهرا مى تواند.
اظهار عدم ازدواج قبلى و انکشاف خلاف
سؤال304. مردى در هنگام ازدواج مى گوید که قبلاً ازدواج نکرده است و زن به گمان و به اعتقاد این عنوان قبول و اجازه داده است، بعد معلوم مى شود که زنى داشته و او را طلاق داده است، آیا زن در این صورت حقّ فسخ پیدا مى کند؟
پاسخ: سبب حقّ فسخ نمى شود، به توضیح مذکور در جواب هاى قبل رجوع شود.
کم گفتن سنّ و پنهان ساختن مریضى
سؤال305. زنى قبل از ازدواج خود را داراى صحت مزاج، دوشیزه و سى ساله معرفى مى نماید و بعد از عقد معلوم مى شود 36 ساله است و از نظر جسمى مریض مى باشد. آیا در این مورد حقّ فسخ براى زوج مى باشد؟
پاسخ: اگر در عقد شرط شده یا عقد مبنى بر آن شرط بوده، حقّ فسخ دارد.
پنهان کردن کورى
سؤال306. اگر بعد از عقد معلوم شود مرد، کور بوده با این که بستگان مرد گفته بودند مرد، سالم است و هیچ عیبى ندارد، حال دختر حاضر به زندگى با این مرد نیست و از طرفى مرد نیز به هیچ وجه طلاق نمى دهد، اکنون وظیفه دختر چیست؟ آیا مى تواند فسخ کند یا راه منحصر به طلاق است؟
پاسخ: مثل جواب قبل است.
زایل شدن بکارت و پنهان سازى آن
سؤال307. دخترى که پس از ازدواج معلوم شده که بکارت ندارد و از ناحیه مردم متهم به زنا با مرد اجنبى است، آیا صرف شیاع بر زنا دادن، موجب ثبوت زنا است؟ آیا مرد مى تواند با چنین زنى ادامه ى زندگى زناشویى دهد؟
پاسخ: شایعه اعتبار ندارد و ادامه ى زندگى هم مانع ندارد.
سؤال308. اگر پسر و دختر ازدواج کنند و بنایشان در عقد بر باکره بودن دختر باشد و بعد از عقد معلوم شد که دختر باکره نیست، آیا پسر مى تواند چنین ازدواجى را قبول کند؟
پاسخ: قبول آن اشکال ندارد

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -