انهار
انهار
مطالب خواندنی

باردارى، سقط جنین، راه هاى جلوگیرى

بزرگ نمایی کوچک نمایی
عدم جواز سقط جنین معیوب
سؤال 276. فرزند فردى به جهت مرض وراثتى که آن فرد دارد، مفلوج متولد مى شود و پس از دو ماه وفات مى کند. پزشک مدّعى است مى تواند در چهارماهگى از زمان حمل، مرض جنین را تشخیص دهد. آیا مى تواند پس از کشف ناقص بودن، بچّه را سقط کند؟
پاسخ: سقط جنین ناقص مذکور جایز نیست. زیرا قتل نفس محترم است و اگر حمل به حال مادر مضرّ است یا مى دانند که بعدا باعث عسر و حرج مى شود، باید از اوّل از حمل جلوگیرى کنند، به مثل عزل مرد، و اگر حمل محقق شده، به توضیح مذکور در مسأله 14 از مسایل متفرقه رساله مراجعه شود.
موارد جواز سقط و لزوم حفظ جنین
سؤال 277. حکم سقط جنین را در صورت هاى زیر بیان فرمایید:
1) سقط جنین پیش از ولوج روح و یا سقط جنین پس از ولوج روح، در صورتى که بقاى جنین در رحم مادر، باعث فوت وى شود.
2) مادر مبتلا به بیمارى مانند سرطان رحم است که براى درمان، احتیاج به دادن اشعه مى باشد و حفظ جان مادر، متوقّف بر آن است.
3) اگر امر دایر شود بین موت مادر یا حمل.
پاسخ: در تمامى موارد مذکور، جایز است؛ ولى در تمام این موارد اگر حفظ جنین از هلاکت پس از سقط ممکن باشد (مانند قرار دادن در رحم دیگرى یا لوله آزمایشگاه) حتما باید جنین هم حفظ شود.
ابتداى تولّد جنین پرورش یافته در دستگاه
سؤال 278. اگر جنین شش ماهه از رحم خارج شود و آن را در دستگاه قرار دهند تا زنده بماند و کامل شود و پس از دوماه آن را از دستگاه خارج کنند، زمان تولّد کى حساب مى شود؟
پاسخ: زمان تولّد از وقتى حساب مى شود که او را از رحم خارج کردند با این که مى دانستند با دستگاه مى ماند؛ ولى اگر او را در کمتر از شش ماه از رحم خارج کنند، این طور نیست.
شرط سقوط دیه ى جنین از مباشر
سؤال 279. در مواردى که پزشک باعث سقط جنین مى شود، دیه ى لازمه باید توسط چه کسى پرداخت شود؟ آیا حتما باید قبلاً پزشک شرط کند که دیه به عهده ى وى نیست آیا این شرط، جهت رفع دین از وى کافى است؟ اگر با وجود قبول این شرط، فردى که دیه بر او واجب است، آن را پرداخت نکند، آیا در این صورت پزشک مدیون خواهد بود؟
پاسخ: دیه بر مباشر است و بر تقدیر صحّت این شرط، ساقط شدنش از طبیب، اظهر است.
احتمال یا اطمینان خطر براى مادر با عدم سقط
سؤال280. آیا سقط عمدى جنین در مواردى که مطمئنیم یا احتمال مى دهیم جان مادر در خطر است، در هر ماهى از باردارى، مجاز است؟
پاسخ: در جایى که ممکن است اخراج و نگاهدارى آن، یقینا سقط جنین جایز نیست. در غیر این صورت هم با یقین به هلاکت یکى و دوران بین جنین و مادر، مقدّم بودن حفظ مادر دور نیست؛ خصوصا در صورتى که اگر محافظت بر جنین شود، هر دو در معرض خطر باشند.
دیه ى سقط جنین معیوب و نارسا
سؤال281. آیا سقط عمدى جنینى که مطمئنیم یا احتمال مى دهیم معیوب و نارسا مى باشد، در هر ماهى از باردارى (اگر دیه ى لازمه هم پرداخت شود) مجاز است؟
پاسخ: بعد از ولوج روح مجاز نیست، قبل از ولوج احتیاط در ترک آن است.
عقیم کردن زن بدون رضایت وى و شوهرش
سؤال282. پزشک جرّاحى هنگام زایمان، زن را بدون رضایت وى و شوهرش عقیم مى کند. چه مسؤولیتى متوجه پزشک است؟
پاسخ: ضامن است و احتیاطا مصالحه بر دیه کنند.
بستن لوله براى جلوگیرى از خطر جانى
سؤال283. در صورت تشخیص پزشک مبنى بر خطر جانى حامله شدن براى مادر و لزوم بستن لوله رحم، تکلیف شرعى چیست؟
پاسخ: اگر گفته پزشک حجت باشد، مانند این که متخصّص و متدیّن باشد ـ که احتیاط در تعدّد او است ـ از جهت ضرورت مسوّغه، با فرض انحصار، جایز است.
سقط جنین با مشارکت پدر و مادر
سؤال284. اگر پدر و مادر با همدیگر جنین را سقط نمایند، آیا دیه نصف مى شود؟ و دیه را به چه کسى باید بپردازند؟
پاسخ: هر دو دیه را ضامن اند به نحو اشتراک و دیه را باید به طبقه ى دوم ارث بدهند، ظاهرا.
عقیمى دایمى با خارج کردن رحم
سؤال285. زنانى که به واسطه ى بیمارى رحم و یا خون ریزى زیاد، رحم خود را خارج مى نمایند، با توجه به عقیم شدن دایمى آن ها، عمل آنان خلاف شرع است؟
پاسخ: اگر براى علاج ضرورى است، اشکال ندارد.
سقط جنین
سؤال286. اگر زن و شوهرى ناخواسته و على رغم مشکلات مالى و روانى خانواده بچه دار شوند، در صورتى که وجود فرزند جدید در خانواده مستلزم عسر و حرج و مشقت شدید شود، آیا جایز است قبل یا بعد از چهار ماهگى آن بچه را سقط نمایند؟
پاسخ: خیر، جایز نیست
تجویز داروى سقط جنین
سؤال287. اگر پزشکى دارویى که مستلزم سقط جنین است تجویز کرده و مادر با علم و آگاهى و با رضایت همسر آن را مصرف کند، دیه ى بچه بر عهده مادر است یا پزشک؟ و آیا پدر در این جا مسؤولیتى بر عهده دارد؟
پاسخ: هر سه در گناه شریک هستند، ولى دیه بر عهده ى مادر است.
عمل فرزند ناقص الخلقه
سؤال288. فرزندى متولد شده و پزشکان تشخیص داده اند که اگر عمل شود، به احتمال قوى زنده مى ماند اما به صورت دایمى معلولیت جسمى و یا ذهنى خواهد داشت و در صورت عمل نکردن به احتمال قوى و یا 50% خواهد مرد، در صورت عسر و حرج و مشقت هاى نگهدارى چنین فرزندى، آیا رضایت به عمل فرزند براى پدر و مادر واجب است؟
پاسخ: بله، واجب است و حفظ جان او حتى الامکان لازم است.
جلوگیرى از حاملگى
سؤال289. آیا زن بدون اجازه شوهر مى تواند با قرص و یا... از حاملگى خود جلوگیرى نماید؟
پاسخ: اگر نکاح مشروط به استیلاء بوده است، نمى تواند.
بارورى
سؤال290. اگر اسپرم مردى را با تخمک زن دیگرى خارج از رحم بارور ساخته و در رحم همسر او قرار دهند، فرزند متولد شده به لحاظ محرمیت و ارث، نسبت به صاحب تخمک و صاحب رحم چگونه خواهد بود؟
پاسخ: فرزند به صاحب تخمک ملحق است و نسبت به صاحب رحم هم از جهت محرمیّت باید احتیاط شود.
تلقیح
سؤال291. وضعیت حقوقى (ارث، حضانت) فرزند متولدشده از عمل تلقیح چگونه است؟
پاسخ: فرزند ملحق به صاحب نطفه یا صاحب تخمک هستند.
سؤال292. روش هاى باردارى که از راه تزریق به عمل مى آید، از نظر شرعى چه حکمى دارد؟
پاسخ: اگر مستلزم لمس یا نظر حرام نباشد و از راه استفاده از نطفه یا تخمک دیگرى نباشد، جایز است.
293. اگر مردى به واسطه بیمارى، از تولید مثل ناتوان باشد، آیا مى تواند اسپرم و منى فرد دیگرى را از طریق تزریق به رحم زن خود وارد نماید؟
در این صورت بفرمایید:
سؤال1) آیا اصل این عمل اگر مستلزم لمس یا نگاه نامحرم باشد، چه حکمى دارد؟
پاسخ: این عمل مطلقا محلّ اشکال و خلاف ارتکاز متشرعه است.
سؤال2) اگر این عمل را خود شوهر انجام دهد، آیا اشکال دارد؟
پاسخ: این عمل مطلقا محلّ اشکال و خلاف ارتکاز متشرعه است.
سؤال3) آیا انجام این عمل نیاز به طلاق و رجوع مجدد و یا عده ى دخول دارد؟
پاسخ: طلاق و رجوع و عده هم ندارد.
سؤال4) در صورت تولد فرزند، نسبت صاحب رحم به او و نیز صاحب اسپرم و هم چنین همسر صاحب رحم به لحاظ ارث و محرمیت و دیگر احکام شرعى چگونه خواهد بود؟
پاسخ: فرزند هیچ نسبتى به همسر صاحب رحم ندارد.
تلقیح منى مرد اهل کتاب
سؤال294. تلقیح منى مردى از اهل کتاب به یک زن مسلمان جایز است؟
پاسخ: محلّ اجتناب است و در صورت وقوع، در احکام اسلام ملحق به مادر مى شود

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -