انهار
انهار
مطالب خواندنی

شرایط سر بریدن حیوان

بزرگ نمایی کوچک نمایی

(مسأله 2594) سر بريدن حيوان پنج شرط دارد1:

 اول: كسي كه سر حيوان را مي بردچه مرد باشد چه زن، بايد مسلمان باشد (و اظهار دشمني با اهل بيت پيغمبر صلّي الله عليه و آله و سلّم نكند2) و بچه مسلمان هم اگر مميز باشد، يعني خوب و بد را بفهمد مي تواند سر حيوان را ببرد3.

 دوم: سر حيوان را با چيزي ببرند كه از آهن باشد4 ولي چنانچه آهن پيدا نشود5 (وطوري باشد كه اگر سر حيوان را نبرند مي ميرد6) با چيز تيزي كه چهار رگ آن را جدا كند مانند شيشه و سنگ تيز، مي شود سر آن را بريد7،

سوم: در موقع سر بريدن، جلو بدن حيوان رو به قبله باشد8 و كسي كه مي داند بايد رو به قبله سر ببرد، اگر عمداً حيوان را رو به قبله نكند حيوان حرام مي شود9 ولي اگر فراموش كند يا مسأله را نداند يا قبله را اشتباه  کند یا نداند قبله کدام طرف است 10 یا نتواند حیوان را رو به قبله کند اشکال ندارد11.

چهارم: وقتي مي خواهد سر حيوان را ببرد يا كارد به گلويش بگذارد، به نيّت سر بريدن، نام خدا را ببرد و همين قدر كه بگويد «بسم الله» كافي است12 و اگر بدون قصد سر بريدن نام خدا را ببرد13، آن حيوان پاك نمي شود14 و گوشت آن هم حرام است15، ولي اگر از روي فراموشي نام خدا را نبرد اشكال ندارد16.

پنجم: حيوان بعد از سر بريدن17 حركتي بكند. اگر چه مثلاً چشم يا دم خود را حركت دهد، يا پاي خود را به زمين زند18 كه معلوم شود زنده بوده است19

1-اراكي، فاضل: شش شرط دارد...

خوئي، تبريزي، سيستاني، زنجاني، وحید: چند شرط دارد...

2- [قسمت داخل پرانتز دررساله آيات عظام: خوئي، تبريزي، سيستاني، زنجاني ، وحید و فاضل نيست]

3-خوئي، تبريزي، زنجاني: و امّا كسي كه از كفار يا از فرقه هايي است كه در حكم كفارند مانند غلاة و خوارج و نواصب، نمي تواند سر حيوان را ببرد...

فاضل: و اگر كسي كه از كفار و يا از فرقه هايي است كه در حكم كفارند مانند غلاة و خوارج و نواصب، سر حيوان را ببرد حلال نمي شود...

سيستاني: و امّا كسي كه از كفار غير كتابي يا از فرقه هايي است كه در حكم كفارند مانند نواصب، اگر سر حيوان را ببرد آن حيوان حلال نمي شود بلكه كافر كتابي نیز اگر سر حيوان را ببرد هر چند «بسم الله» هم بگويد، بنابراحتياط واجب آن حيوان حلال نمي شود...

وحید: و اگر كفّار و نواصب و خوارج و غلاتى كه محكوم به كفرند مانند قائلین به الوهیت أمیرالمؤمنین (علیه السلام) سر حیوان را ببرند، آن حیوان حلال نمى شود...

مكارم: 1- ذبح كننده بنابراحتياط واجب بايد مسلمان باشد، ناصبي ها يعني كساني كه با اهل بيت پيامبر صلّي الله عليه و آله و سلّم دشمني دارند در حكم كفارند...

بهجت: اوّل: كسي كه سر حيوان را مي برد، چه مرد باشد، يا زن و يا بچه مميّز، بايد مسلمان باشد و اظهار دشمني با اهل بيت پيغمبر صلّي الله عليه و آله و سلّم نكند و مرتد از مسلمين، غلاة، خوارج و منكر ضروريات اسلام، محكوم به حكم كافر هستند...

4-فاضل: دوم: سر حيوان را با آهن ببرند...

5-گلپايگاني، صافي: و محتاج به ذبح حيوان باشند...

6-اراكي: و يا ناچار باشد كه آن حيوان را ذبح كند...

خوئي، تبريزي،جوادی آملی: يا ضرورتي مقتضي سر بريدنش شود...

بهجت: يا ذبح آن حيوان عرفاً براي انسان ضرورت داشته باشد...

[قسمت داخل پرانتز در رساله آيات عظام: گلپايگاني ، صافي و سبحانی نيست]

7-اراكي: ولي بريدن رگها با دندان يا ناخن كافي نيست.

بهجت: بلكه اگر آلت ذبح غير آهن باشد ولي در حدّت و استحكام و تيزي و اطّراد تا آخر ذبح مثل آهن باشد به نحو يقين، بعيد نيست به القاء خصوصيت ملحق به آهن باشد...

مكارم: 2-  بايد سر حيوان را با جسم تيزي كه از آهن، يا فلز ديگر باشد ببرند، ولي اگر احتياج به ذبح باشد و آهن یا فلز دیگر پيدا نشود، يا اگر سر حيوان را نبرند مي ميرد و دسترسي به آهن نيست، با هر چيز تيزي كه رگها را بتواند جدا كند (مانند شيشه و سنگ و چوب تيز) مي شود آن را ذبح كرد...

سيستاني: دوم: سر حيوان را در صورت امكان با چيزي ببرند كه از آهن باشد، و بريدن با چاقوي استيل، بنابر احتياط واجب كافي نيست، ولي چنانچه آهن پيدا نشود، با چيز تيزي كه چهار مجراي آن را جدا كند مانند شيشه و سنگ نيز مي شود سر آن را بريد، هر چند ضرورتي مقتضي سر بريدنش نباشد.

زنجاني: دوم: سر حيوان را با وسيله تيزي كه بريدن با آن متعارف است، همچون كارد و چاقو ببرد و لازم نيست سر حيوان را با چيزي ببرد كه ازجنس  آهن باشد، بنابر اين بريدن سر حيوان با كارد استيل اشكالي ندارد هر چند بداند كه به استيل آهن گفته نمي شود، ولي چنانچه چنين وسيله تيزي پيدا نمي شود و طوري باشد كه اگر سر حيوان را نبرند مي ميرد يا  سربریدنش ضروری باشد مي توان با چيزهاي تيز دیگرهمچون شيشه و سنگ تيز كه چهاررگ حيوان را جدا مي كند، سر آن را بريد...

وحید: چنانچه آهن پیدا نشود ، با چیز تیزى كه چهار رگ آن را جدا كند مانند شیشه و سنگ تیز مى شود سر آن را برید ، ولى بنابر احتیاط واجب باید طورى باشد كه اگر سر حیوان را نبرند ، مى میرد ، یا ضرورتى مقتضى سر بریدنش باشد...

8-اراكي، گلپايگاني، خوئي، صافي: سوم: در موقع سر بريدن، صورت و دست و پا و شكم حيوان رو به قبله باشد...

تبريزي: سوم: در موقع سر بريدن، صورت و دست و پا و شكم حيوان رو به قبله باشد و بعيد نيست گوسفند و مانند آن رو به قبله ايستاده باشد سرش را ببرند، در استقبال قبله كافي باشد...

9-زنجاني: اگر عمداً حيوان را رو به قبله نكند و سر ببرد، حيوان نجس و در نتيجه حرام مي شود...

10-فاضل،جوادی آملی: و نتواند بپرسد و ناچار به ذبح باشد...

11-بهجت: بنابر أظهر اشكال ندارد...

خوئي، تبريزي،: و احتياط مستحبّ آن است كه برنده سر (كشنده –ذابح) نيز رو به قبله باشد...

سبحانی: و احتیاط واجب این است اگر کسی سر می برد او نیز روبه قبله باشد...

وحید: نتواند حیوانی را رو به قبله کند و ناچار از تذکیه آن باشد ، اشکال ندارد...

سيستاني: سوم: در موقع سر بريدن، حيوان رو به قبله باشد پس اگر نشسته يا ايستاده باشد رو به قبله بودن آن همانند رو به قبله بودن انسان در نماز است، و اگر حيوان بر طرف راست يا چپ خوابيده باشد بايد محلّ بريدن و شكم حيوان رو به قبله باشد و لازم نيست پاها و دستها و صورت آن رو به قبله باشد، و كسي كه مي داند بايد رو به قبله سر ببرد اگر عمداً حيوان را رو به قبله نكند، حيوان حرام مي شود، ولي اگر فراموش كند يا مسأله را نداند، يا قبله را اشتباه كند، اشكال ندارد، و اگر نداند قبله كدام طرف است، يا نتواند هر چند با كمك ديگري حيوان را رو به قبله كند، درصورتي كه حيوان چموش باشد يا در چاه يا چاله اي افتاده باشد و ناچار باشد آن را ذبح كند، به هر طرف ذبح كند اشكال ندارد، و همچنين اگر بترسد معطلي براي رو به قبله كردن آن موجب مرگش شود. و ذبح مسلماني كه معتقد نيست بايد رو به قبله ذبح شود صحيح است هر چند رو به قبله نكشد و احتياط مستحبّ آن است كه كسي كه حيوان را سر مي برد نيز رو به قبله باشد...

نوري: سوم: در موقع سر بريدن، گلو و دست و پا و شكم حيوان رو به قبله باشدو کسی که می داند باید روبه قبله سر ببرد  اگر عمداً حيوان را رو به قبله نكند، حيوان حرام مي شود ولی اگر فراموش کند یا قبله را فراموش کند یا نداند که لازم است حیوان را روبه قبله ذبح کند یا نداند قبله کدام طرف است و یا نتواند حیوان را رو به قبله کند اشکال ندارد   و احتیاط مستحب آن است که کسی که سر حیوان را می برد نیز روبه قبله باشد...

مکارم: در موقع سر بريدن بايد جلو بدن حيوان رو به قبله باشد و اگر عمداً رو به قبله نکنند حيوان حرام مى شود، ولى اگر از روى فراموشى يا ندانستن مسأله يا اشتباه کردن قبله، حيوان را به سمتى غير از قبله سر ببرند حرام نيست...

 12-گلپايگاني، صافي، نوري: همين قدر كه بگويد: «بسم الله» يا «الحمد لله» يا «الله اكبر» كافي است،...

زنجاني: همين قدر كه بگويد «بسم الله» يا «الحمد لله» يا «سبحان الله» يا «لا اله إلاّالله» كافي است، و بردن نام خدا به هر زباني كفايت ميكند هر چند اندكي قبل از كارد برگردن نهادن يا بعد از آن باشد...

وحید: همین قدر كه بگوید «بِسْمِ اللهِ» ، یا «اللهُ اَكْبَر» و مانند آن از اذكار كفایت مى كند ، بلكه گفتن «الله» تنها هم كافیست...

13-جوادی آملی: خود ذابح نام خدا را ببرد...

14-بهجت: بنابر أظهر پاك نمي شود...

زنجاني: پاك نمي شود و در نتيجه گوشت آن هم حرام است..

15-گلپايگاني، فاضل، صافي: و همچنين است اگر از روي جهل به مسأله، نام خدا را نبرد...

16-مكارم: 4- هنگام سر بريدن بايد نام خدا را ببرد، همين قدر كه بگويد: «بسم الله» يا «سبحان الله» يا بگويد: «لا إله الا الله» كافي است و به زبان فارسي يا هر زبان ديگر نيز جايز است، ولي اگر بدون قصد سر بريدن نام خدا را ببرد كافي نيست و در صورتي كه از روي فراموشي نام خدا را نبرد اشكال ندارد اما اگر بر اثر ندانستن مسأله باشد موجب حرمت گوشت حیوان خواهد شد...

سيستاني: چهارم: هنگام سر بريدن يا پيش از آن در زمان متصل به آن به نيّت سر بريدن، خود ذابح نام خدا را ببرد، و نام بردن غير ذابح كافي نيست، و همين قدر كه بگويد «بسم الله» يا «الله اكبر» كافي است، بلكه اگر تنها بگويد «الله» نيز كافي است گرچه خلاف احتياط است، و اگر بدون قصد سر بريدن نام خدا را ببرد يا از روي جهل به مسأله نام خدا را نبرد آن حيوان حلال نمي شود، ولي اگر از روي فراموشي نام خدا را نبرد اشكال ندارد...

وحید: و احتیاط مستحبّ آن است كه هر وقت یادش بیاید نام خدارا ببرد و بگوید: «بِسْمِ اللهِ عَلى اَوَّلِهِ وَ [عَلى] آخِرِه»...

سبحانی: بهتر است هر موقع یادش آمد نام خدا را بگوید...

17-صافي: پنجم: در صورتي كه زنده بودن حيوان در حال ذبح معلوم نباشد بايد حيوان بعد از سر بريدن...

18-اراكي: و نيز احتياط واجب آن است كه به اندازه معمول خون از بدن حيوان بيرون آيد. ششم: احتياط آن است كه پيش از جدا شدن روح، پوست حيوان را نكند و مغز حرام را كه در تيره پشت است نبرد و سر حيوان را از بدنش جدا نكند و چنانچه به اين احتياط عمل نكنند احتياط آن است كه از گوشت آن حيوان اجتناب كنند، ولي اگر ازروي غفلت يا بواسطه تيز بودن كارد، بي اختيار سر حيوان جدا شود اشكال ندارد.

گلپايگاني، صافي: و يا آنكه به اندازه معمول خون از بدنش بيرون آيد.

نوري: يا خون بطوري كه در موقع سر بريدن حيوان متعارف است بيرون بيايد كه معلوم شود زنده بوده است.

خوئي: و اين حكم درصورتي است كه زنده بودن آن حيوان در حال ذبح، مشكوك باشد و الا لزومي ندارد و نيز واجب آن است كه به اندازه معمول آن حيوان خون از بدنش بيرون آيد. ششم: آنكه بنابر احتياط واجب سر حيوان را در غير پرندگان پيش از بيرون آمدن روح از بدنش جدا نكنند بلكه خود اين كار في نفسه حتي در پرندگان محلّ اشكال است بلي اگر از روي غفلت يا به جهت تيزي چاقو سر جدا شود اشكالي ندارد، و ذبيحه حلال است و همچنين بنابراحتياط رگ سفيدي را كه از مهره هاي گردن تا دم حيوان امتداد دارد و او را نخاع مي گويند عمداً قطع نكند. هفتم: آن كه كشتن از مذبح باشد و بنابر احتياط وجوبي جايز نيست كارد را پشت گردن فرو نموده و به طرف جلو بياورد كه گردن از پشت بريده شود.

تبريزي: و اين حكم در صورتي است كه زنده بودن آن حيوان در حال ذبح مشكوك باشد و نيز واجب آن است كه به اندازه معمول آن حيوان خون از بدنش بيرون آيد و اگر بدانند كه در حال سربريدن زنده بوده، حاجتي به حركت مزبور ندارد. ششم: آن كه بنابر احتياط، سر حيوان را پيش از بيرون آمدن روح از بدنش جدا نكنند. بلي، اگر از روي غفلت يا به جهت تيزي چاقو، سر جدا شود، اشكالي ندارد. و همچنين بنابر احتياط رگ سفيدي را كه از مهره هاي گردن تا دم حيوان امتداد دارد و او را نخاع مي گويند عمداً قطع نكند، و اين درصورتي است كه حيوان را از جلو گردن سر ببرند، ولي اگر كارد را پشت گردن فرو نموده و به طرف جلو بياورد كه گردن از پشت بريده شود بعيد نيست كه مانعي نداشته باشد.

وحید: ، و این حكم در صورتى است كه زنده بودن آن حیوان در حال ذبح مشكوك باشد ، وگرنه لزومى ندارد ، و نیز واجب است كه به اندازه معمول و متعارف نسبت به آن حیوان خون از بدنش بیرون آید.

ششم: آن كه بنابر احتیاط واجب سر حیوان را در غیر پرندگان پیش از بیرون آمدن روح از بدنش جدا نكند ، بلكه خود این كار حتّى در پرندگان محلّ اشكال است ، ولى اگر از روى غفلت یا به جهت تیزى چاقو سر جدا شود اشكال ندارد.

و همچنین بنا بر احتیاط واجب رگ سفیدى را كه از مهره هاى گردن تا دم حیوان امتداد دارد و آن را نخاع مى گویند ، عمداً قطع نكند.

هفتم:آن كه بنابر احتیاط واجب كشتن از مذبح باشد و از قفا نباشد و همچنین بنابر احتیاط واجب جایز نیست كارد را زیر رگها فرو نموده و به طرف جلو آنها را قطع كند.

فاضل: پنجم: حيوان زنده باشد و با بريدن رگها جان بدهد، لذا اگر معلوم باشد كه حيوان زنده بوده و بعد از ذبح جان داده، اشكال ندارد و اگر شك در زنده بودن آن قبل از ذبح داشته باشد، در صورتي محكوم به طهارت است كه بعد از ذبح حركتي بكند كه علامت زنده بودن آن باشد مثلاً دم خود را حركت دهد يا پا به زمين بزند يا به مقدار متعارف، خون از بدن حيوان خارج شود. ششم: آنكه كشتن ازمذبح باشد و بنابر احتياط وجوبي جايز نيست كارد را پشت گردن فرو نموده و بطرف جلو بياورد كه گردن از پشت بريده شود.

سيستاني: و اين در صورتي لازم است كه زنده بودن آن حيوان در حال ذبح مشكوك باشد و گرنه لازم نيست. ششم: از بدن حيوان به اندازه معمول خون بيرون آید، پس اگر خون در رگهايش بسته شود و بيرون نيايد و يا آنكه خون بيرون آمده نسبت به نوع آن حيوان كم باشد، آن حيوان حلال نمي شود ولي اگر كم بودن خون از اين جهت باشد كه حيوان پيش از سر بريدن خونريزي كرده است اشكال ندارد. هفتم: آن كه بريده شدن گلو به قصد ذبح باشد، پس اگر چاقو از دست كسي بيفتد و گلوي حيوان را ناخواسته ببرد، يا ذابح خواب يا مست يا بيهوش يا كودك يا ديوانه غير مميز باشد، يا براي مقصود ديگري چاقو را بر گلوي حيوان بكشد و اتفاقاً بريده شود، حلال نمي شود.

19-مكارم: و احتياط واجب آن است كه خون به مقدار كافي از آن بيرون بريزد.

بهجت: و لازم نيست خون از بدنش خارج شود.

زنجاني: پنجم: خون بسیارِ تازه از بدن حیوان خارج شود و بداند یا احتمال دهد که حیوان بعد از سر بریدن حرکتی کرده، اگر چه مثلاً چشم یا دم خود را حرکت دهد یا پای خود را به زمین بزند، ولی اگر تنها چنین خونی بیرون آید، و بداند که حیوان بعد از سر بریدن حرکتی نکرده یا حرکت حیوان را متوجّه شود و بداند که چنین خونی بیرون نیامده کافی نیست، بله اگر خون بسیار تازه بیرون آید و احتمال دهد که حیوان حرکتی کرده، یا حیوان حرکتی کرده و احتمال دهد که چنین خونی بیرون آمده کفایت میکند. گفتنی است که شرط پنجم در جایی است که زنده یا مرده بودن حیوان پیش از سربریدن معلوم نباشد، ولی اگر بداند که حیوان پیش از سر بریدن زنده بوده چنین شرطی لازم نیست.

*****

مظاهری: مسأله ۲۱۸۵- سر بريدن حيوان پنج شرط دارد:

 اوّل: چهار رگ از پايين برآمدگى زير گلو به طور كامل ببرند، گرچه بريدن دو رگِ بزرگ كفايت مى‏كند. ولى اگر نشود چهار رگ يا لااقل دو رگِ بزرگ را ببرند، نظير اينكه گرگ بعضى از چهار رگ را كنده باشد يا حيوان در چاه افتاده باشد يا سركش شده باشد، اگر كارد و مانند آن را بر آن بزنند كه خون متعارف از آن جارى شود، كفايت مى‏كند.

 دوّم: كسى كه سر حيوان را مى‏برد بايد مسلمان باشد.

 سوّم: سر حيوان را با چيزى ببرند كه از آهن باشد. كاردهاى استيل و مانند آن چون از جنس آهن است اشكال ندارد. ولى در صورت ضرورت يا نبود آهن با هر چيزى كه رگها را جدا كنند كفايت مى‏كند، بلكه در صورت اختيار هم كفايت مى‏كند، ولى بهتر است كه از آهن باشد.

 چهارم: موقع سر بريدن، بدن حيوان رو به قبله باشد (اگر ايستاده است جلوى بدن او و اگر خوابيده يا آويزان است شكم و سينه او رو به قبله باشد) ولى اگر فراموش كند يا مسئله را نداند يا نداند قبله از كدام طرف است يا نتواند حيوان را رو به قبله كند اشكال ندارد.

پنجم: وقتى مى‏خواهد سر حيوان را ببرد نام خدا را ببرد و همين قدر كه بگويد بسم اللَّه، يا به نام خدا، و مانند اينها كافى است، ولى اگر از روى ندانستن يا فراموشى نام خدا را نبرد اشكال ندارد.

مسائل اختصاصي

گلپايگاني، صافي: مسأله 2644- گوشتهايي كه از بلاد كفار مي آورند و تذكيه آنها شرعاً ثابت نشده، نجس و خوردن آن حرام است، و خريد و فروش آنها نيز جايز نيست، و نوشته و گفته اشخاص غير موثق و مجهول الحال شرعاً اعتبار ندارد.

مكارم: مسأله 2224- كسي كه حيوان را ذبح مي كند مي تواند مرد باشد يازن يا بچه نابالغي كه دستورات ذبح را مي داند، ولي بهتر است تا دسترسي به مرد باشد زنان و كودكان را معاف دارند.

مكارم: مسأله 2225- سر بريدن حيوانات با وسايل ماشيني، در صورتي كه شرايط شرعي آن، مطابق آنچه دربحث ذبح حيوانات گفته شد، انجام شود جايز است و چنين حيواني پاك و حلال است.

مكارم: مسأله 2226- هرگاه چند مرغ يا چند حيوان را با هم سر ببرند يك «بسم الله» براي همه آنها كافي است، همچنين هرگاه با ماشين، تعداد زيادي حيوان را در زمان واحد (با وجود شرايط ديگر) سر ببرند يك «بسم الله» كفايت مي كند و اگر ماشين مرتباً كار مي كند احتياط آن است مرتّباً نام خدا را تكرار كنند.

سيستاني: مسأله 2612- بنابر احتياط واجب نبايد سر حيوان را پيش از بيرون آمدن روح از بدنش جدا كنند –هرچند اين كار موجب حرام شدن حيوان نميشود- ولي اگر از روي غفلت يا به جهت تيزي چاقو سر جدا شود، اشكال ندارد، و همچنين است بنابر احتياط واجب شكستن گردن حيوان و قطع نخاعش پيش از بيرون آمدن روح از بدنش، و نخاع همان مغز حرام است كه مانند ريسماني سفيد رنگ در ميان مهره هاي كمر از گردن تا دم حيوان ادامه دارد.

فاضل: مسأله 2717- استيل نوعي آهن مرغوب است بنابراين ذبح با آن در حال اختيار مانعي ندارد.

نوری: مسأله 2594-  گوسفند يا حيوانات ديگر را اگر با کارخانه ها و مکينه هائي که اخيراً در بعض بلاد متعارف شده است ، ذبح کنند در صورتي که تمام شرائطي که براي سر بريدن از قبيل بريدن ( اَوْداجِ اَربَعه ) که مذکور گرديد ( که علّت مرگ حيوان اين باشد نه قطع نخاع به وسيله برق مثلاً ) و رو به قبله بودن حيوان به نحوي که ذکر شد و رو به قبله بودن ذابح و بردن نام خدا مراعات شود حلال است و گرنه آن حيوان حرام و نجس است . و گوشتهائي که در بازار مسلمانان فروش مي رود و احتمال داده مي شود که بطور شرعي ذبح شده باشد ، حلال و خريد و فروش آن جائز است .

نوری:مسأله2595-  گوشتها يا مرغهاي سر بريده اي که از بِلاد کفر مي آورند ، محکوم به نجاست و حرمت و مردار بودن است و خريد و فروش آنها جائز نيست مگر آنکه ذبح شرعي آنها ثابت شود

نوری:مسأله2596- گوشتهائي که از ممالک غير اسلامي مي آورند حرام و معاملة آنها باطل است

سبحانی: مسأله 2252- سر بريدن حيوانات با وسايل ماشينى در صورتى كهشرائط شرعى رعايت شود، اشكال ندارد، و هر گاه چند حيوان و يا مرغ را با هم سرمى برند يك بسم الله كافى است و اگر ماشين مرتباً كار مى كند، بايد «بسم الله» نيزتكرار شود.

سبحانی: مسأله 2253- گوشت ها يا مرغ هاى سر بريده كهاز بلاد كفر مى آورند، اگر بدانيم كه خود به خود نمرده است پاك ولى گوشت آن حراماست.

مظاهری: مسأله ۲۱۹۰- سر بريدن حيوانات به وسيله دستگاههاى ماشينى، اگر شرايط گذشته در آن رعايت شود جايز است، گرچه سر حيوان را از قفا ببرد و يا يك مرتبه قطع كند و اگر چند مرغ يا حيوان را با هم سر ببرد يك بسم اللَّه براى همه آنها كافى است ولى اگر يك يك سر مى‏برد بايد براى هر كدام نام خدا تكرار شود.

مظاهری: مسأله ۲۱۹۱-اگر حيوان را قبل از ذبح شوك دهند تا كمى بى‏حس شود و بعد سر او را به واسطه دست يا دستگاه ببرند اشكال ندارد.

مظاهری: مسأله ۲۱۹۲- گوشتها، مرغها و ماهيهايى كه در بازار مسلمانها موجود است اگر شك كنيم كه حلال است يا نه، محكوم به حلّيّت است و اگر بدانيم از بلاد كفر آورده‏اند و احتمال بدهيم كه بررسى كرده‏اند نيز محكوم به حلّيّت است، اگر بدانيم بررسى نكرده‏اند پاك است ولى خوردن آن حرام است، و چنانچه بدانيم ذبح شرعى نشده است علاوه بر اينكه خوردن آن حرام است نجس هم مى‏باشد.

مظاهری: مسأله ۲۱۹۳-اگرشكارِ حيوان يا صيد ماهى صرفاً براى لهو و خوش گذرانى باشد، حرام است و چنانچه براى تهيّه معاش و يا براى كسب و زياد كردن مال باشد، حرام نيست. و در هر صورت اگر رعايتِ ساير موارد شرعى در شكار يا صيد ماهى شده باشد، خوردن آن اشكال ندارد

جوادی آملی: مسأله 2643-سر بریدن حیوانات با وسایل ماشینى، در صورتى که شرایط شرعى آن مطابق آنچه در موضوع ذَبح حیوانات بیان شد، انجام شود جایز است و چنین حیوانى پاک و حلال است وگرنه آن حیوان حرام و نجس خواهد بود.

جوادی آملی: مسأله 2644- هرگاه چند مرغ یا چند حیوان را با هم سر ببرند یک «بسم الله» براى همه آن‌ها کافى است، همچنین هرگاه با ماشین، تعداد زیادى حیوان را در زمان واحد با وجود شرائط دیگر سر ببرند یک «بسم الله» کفایت مى‌کند و اگر ماشین مرتّباً کار مى‌کند احتیاط آن است مرتّباً نام خدا را تکرار کنند.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -