انهار
انهار
مطالب خواندنی

احکام سربریدن و شکار کردن حیوانات

بزرگ نمایی کوچک نمایی
(مسأله 2583) اگر حيوان حلال گوشت را به دستوري كه بعداً گفته سر ببرند چه وحشي باشد و چه اهلي، بعد از جان دادن، گوشت آن حلال و بدن آن پاك است1، ولي بهيمه اي كه انسان با آن وطي و نزديكي كرده و حيواني كه نجاستخوار شده، اگر به دستوري كه در شرع معين نموده اند آن را استبراء نكرده باشند، بعد از سربريدن، گوشت آن حلال نيست.
1-خوئي، تبريزي: ولي حيواني كه انسان با آن وطي «نزديكي» كرده و گوسفندي كه شير خوك خورده و همچنين حيواني كه نجاستخوار شده، اگر به دستوري كه در شرع معين نموده اند آن را استبراء نكرده باشند، بعد از سربريدن، گوشت آن حلال نيست.
گلپايگاني، صافي، نوري:ولي حيواني كه نجاستخوار شده، اگر به دستوري كه درشرع معين نموده اند، آن را استبراء نكرده باشند، و حيواني كه انسان با آن وطي «نزديكي» كرده بعد از سربريدن، گوشت آن حلال نيست.
زنجاني: بعد از جان دادن، بدن آن پاك و در نتيجه گوشت آن حلال است، البتّه در برخي موارد كه در مسأله [2632] خواهد آمد حيوان حلال گوشت، حرام گوشت خواهد شد، لذا با سربريدن گوشت آن حلال نمي شود.
فاضل: ولي حيواني كه نجاستخوار شده، اگر به دستوري كه در شرع معين نموده اند آن را استبراء نكرده باشند، بعد از سربريدن گوشت آن حلال نيست، و همين طور بهميه اي را كه انسان با آن وطي و نزديكي كرده، گوشت آن و گوشت بچه آن حرام است.
بهجت:ولي حيوان نجاستخوار كه استبراء نشده و همچنين حيواني كه انسان با آن نزديكي كرده گوشت آن حلال نيست.
سبحانی: ولى چهارپائى كه انسان با آن نزديكى كرده و حيوانى كه نجاستخوار شده، وگوسفندى كه شير خوك خورده اگر به شيوه اى كه شرع معين نموده است آن را استبراءنكرده باشند; بعد از سر بريدن گوشت آن حلال نيست.
*****
سيستاني: مسأله ۲۶۰۰- حيوان حلال گوشت چه وحشي باشد چه اهلي، اگر آن را به دستوري كه بعداً ذکر مي شود، سرببرند پس از جان دادن گوشت آن حلال و بدن آن پاك است، و براي حلال شدن شتر و ماهي و ملخ راه ديگري است كه درمسائل آينده خواهد آمد.
وحید: مسأله ۲۶۴۷- اگر حیوان حلال گوشت را ـ وحشى باشد یا اهلى ـ به دستورى كه بعد ذكر مى شود ـ به سر بریدن و غیر آن با شرایطى كه تفصیل آن خواهد آمد ـ تذكیه كنند بعد از جان دادن گوشت آن حلال و بدن آن پاك است به غیر از موارد ذیل :
۱ ـ حیوان حلال گوشت چهارپایى كه شخص بالغى با آن نزدیكى كرده و نسل آن ، و همچنین بنابر احتیاط واجب اگر وطى كننده نابالغ باشد.
۲ ـ حیوانى كه به خوردن نجاست انسان عادت كرده ، اگر به دستورى كه در شرع معین شده آن را استبراء نكرده باشند.
۳ ـ بزغاله اى كه به تغذیه از شیر خوك استخوانش محكم شده ، و نسل آن و همچنین بنابر احتیاط واجب برّه شیر خوار.
۴ ـ بزغاله و برّه اى كه شیر خوك تغذیه كرده و استخوانش به آن محكم نشده در صورتى كه به دستورى كه در شرع معین شده ، استبراء نشده باشد.
مکارم: مسأله 2212 - اگر حیوان حلال گوشتی را با شرایطی که بعدا گفته می شود سر ببرند خوردن گوشت آن حلال است خواه اهلی باشد یا وحشی ، مگر حیوانی که انسانی با آن وطی و نزدیکی کرده که گوشت آن و حتی گوشت بچه آن حرام است و همچنین حیوانی که نجاست خوار شده مگر اینکه با دستوری که در شرع معین گردیده آن را غذای پاک بدهند و پاک کنند.
مظاهری: مسأله ۲۱۵۹- اگر حيوان حلال گوشتى را ذبح شرعى كنند خوردن گوشت آن حلال است، خواه اهلى باشد مانند گاو و گوسفند يا وحشى باشد مانند آهو و بز كوهى، همچنين  اگر حيوان حلال گوشتى را كه وحشى است شكار كنند حلال است.
مظاهری: مسأله ۲۱۶۰- حيوانى كه خوراك آن بر حسب عادت منحصر به مدفوع انسان شده است همه چيز آن نجس است و در صورتى كه آن را استبراء كنند يعنى تا مدتى آن را از خوردن نجاست باز دارند به نحوى كه ديگر نگويند نجاست‏خوار است پاك مى‏شود.
مظاهری: مسأله ۲۱۶۱- گوشت شتر، گاو، گوسفند، آهو، گوزن، گاو وحشى، قوچ، بز كوهى و گورخر حلال است، و همچنين گوشت پرندگانى مانند انواع كبوتر، كبك، تيهوج، قطا، مرغ خانگى، انواع گنجشك و امثال اينها حلال است، گوشت پرستو حلال ولى كشتن آن مكروه است چنانكه خوردن گوشت اسب، قاطر، الاغ و هدهد كراهت دارد.
(مسأله 2584)حيوان حلال گوشت وحشي مانند آهو و كبك و بزكوهي و حيوان حلال گوشتي كه اهلي بوده و بعداً وحشي شده مثل گاو و شتر اهلي كه فرار كرده و وحشي شده است1، اگر به دستوري كه بعداً گفته مي شود آنها را شكار كنند پاك و حلال است، ولي حيوان حلال گوشت اهلي مانند گوشت و مرغ خانگي (و حيوان حلال گوشت وحشي كه بواسطه تربيت كردن اهلي شده است2) با شكار كردن پاك و حلال نمي شود.
1- گلپايگاني، فاضل، صافي: و به سهولت، ذبحش ميسّر نيست...
جوادی آملی: و ذَبحش به آسانی، شدنی نیست...
مكارم:اگر به وسيله اسلحه (با دستوري كه بعداً گفته مي شود) آن را شكار كنند حلال است، ولي حيوان حلال گوشت اهلي را اگر شكار كنند، حلال نمي شود، همچنين حلال گوشت وحشي كه به وسيله تربيت كردن اهلي شده است.
سيستاني: وحشي يا سركش شده است كه نمي توان آن را گرفت...
2- گلپايگاني، صافي، فاضل:و ذبحش به سهولت ميسور است...
جوادی آملی:و ذَبح آن آسانست...
[قسمت داخل پرانتز در رساله آيت الله بهجت نيست]
مظاهری: رجوع کنید به ذیل مسأله 2583.
 (مسأله 2585)حيوان حلال گوشت وحشي در صورتي با شكار كردن پاك و حلال مي شود كه بتواند فرار كند يا پرواز نمايد بنابراين بچه آهو كه نمي تواند فرار كند و بچه كبك كه نمي تواند پرواز نمايد، با شكار كردن پاك و حلال نمي شود1 و اگر آهو و بچه اش را كه نمي تواند فرار كند با يك تير شكار نمايند، آهو حلال و بچه اش حرام است2.
این مسأله در رساله آیت الله سبحانی  نیست.
1- بهجت، زنجاني، مظاهری:[پایان مساله].
2- جوادی آملی:مگر آنکه آن را سر ببرند.
*****
مکارم: مسأله ۲۲۱۴- حيوان حلال گوشت وحشى در صورتى با شکار کردن حلال مى شود که توانايى بر فرار داشته باشد، بنابراين بچّه آهو يا بچّه کبک که نمى تواند فرار کند با شکار کردن حلال نمى شود.
(مسأله 2586) حيوان حلال گوشتي كه مانند ماهي خون جهنده ندارد، اگر به خودي خود بميرد پاك است، ولي گوشت آن را نمي شود خورد1.
1-گلپايگاني، فاضل، صافي، زنجانی: اگر به خودي خود (فاضل: در آب) بميرد يا به غير دستور شرعي كه در صيد ماهي گفته مي شود آن را بكشند پاك است، ولي گوشت آن را نمي شود خورد.
مكارم: اگر به خودي خود در آب بميرد، پاك است ولي گوشت آن حرام است.

جوادی آملی:اگر به خودى خود بمیرد پاک است، ولى گوشت آن حلال نیست.

سبحانی: مگر اینکه در بیرون آب بمیرد در این صورت گوشت او حلال است. البته با توجه به مسأله {2616}.
مظاهری: رجوع کنید به ذیل مسأله 2587.
*****
وحید: مسأله ۲۶۵۰- حیوان حلال گوشتى كه خون جهنده ندارد ـ مانند ماهى ـ اگر به غیر دستورى كه براى حلال شدن آن خواهد آمد بمیرد ، پاك و خوردن آن حرام است.
(مسأله 2587)حيوان حرام گوشتي كه خون جهنده ندارد مانند مار1، با سربريدن حلال نمي شود2، ولي مرده آن پاك است3.
این مسأله در رساله آیت الله سبحانی نیست.
1-زنجاني:پس از مرگ حلال نيست، چه خودش بميرد يا سرش را ببرند يا آن را شكار كنند،ولي مرده آن پاك است.
2-بهجت:[پایان مساله].
3-گلپايگاني، فاضل، صافي، نوري:چه خودش بميرد يا سرش را ببرند.
سيستاني:مانند مار و سوسمار، مرده آن پاك است، پس شكار يا سربريدن آن اثري ندارد.
وحید: ولی مرده و کشته آن پاک است.
*****
مظاهری: مسأله ۲۱۶۷- حيوانهايى كه خون جهنده دارند (يعنى حيوانهايى كه اگر رگ آنها را ببرند خون از آن جستن مى‏كند) خواه حلال گوشت باشند يا حرام گوشت اگر به خودى خود بميرند نجسند ولى حيوانهايى كه خون جهنده ندارند مثل مار و ماهى اگر به خودى خود بميرند پاك هستند گرچه خوردن آنها حرام است.
(مسأله 2588) سگ و خوك بواسطه سربريدن و شكار كردن پاك نمي شوند و خوردن گوشت آنها هم حرام است1، و حيوان حرام گوشتي را كه درنده و گوشتخوار است مانند گرگ و پلنگ، اگر به دستوري كه گفته مي شود سرببرند2، يا با تير و مانند آن شكار كنند پاك است، ولي گوشت آن حلال نمي شود، و اگر با سگ شكاري آن را شكار كنند، پاك شدن بدنش هم اشكال دارد3.
این مسأله در رساله آیت الله سبحانی نیست.
1-زنجاني: پاك نمي شود و در نتيجه خوردن گوشت آن هم حرام است...
2-بهجت:بنابرأظهر پاك است ولي گوشت آن حلال نمي شود. [پايان مسأله]
مكارم:يا با اسلحه شكار كنند پاك است، ولي گوشت آن حلال نمي شود، همچنين اگر با سگ شكاري آن را شكار كنند.
3-فاضل:و ظاهر اين است كه ساير حيوانان بجز سگ و خوك قابل تذكيه هستند، مگر حشرات كه درقابليت آنها براي تذكيه اشكال است.
وحید: پاک شدن آن محل اشکال است.
*****
سيستاني: مسأله ۲۶۰۵- سربريدن و شكار كردن سگ و خوك اثري ندارد زيرا پاك نمي شوند و خوردن گوشت آنها حرام است و همچنين حيوانات كوچكي كه در داخل زمين لانه داشته و خون جهنده دارند مانند موش و موش خرما كه با شكار يا سربريدن، گوشت و پوست آنها پاك نمي شود. حيوانات حرام گوشت –بجز آنچه در مسأله پيش ذکر شد- با سربريدن يا شكار كردن با اسلحه، گوشت و پوست آنها پاك مي شود، چه درنده باشند و چه غير درنده، حتي فيل و خرس و بوزينه (كه از نظر فقهي محلّ اختلافند)؛ ولي اگر حيوانات حرام گوشت را با سگ شكار كنند، پاك بودنشان محلّ اشكال است.
مظاهری: مسأله ۲۱۶۲- حيواناتى كه نيش و چنگال دارند مانند شير، پلنگ، گرگ، روباه و گربه و همچنين حيواناتى نظير فيل، خرس، بوزينه و خرگوش كه مسخ  شده‏ نام دارند و همچنين حشرات و خزندگان مانند موش، مار، سوسمار، عقرب، سوسك، مگس و كرم و همچنين پرندگانى كه چنگال دارند مانند باز، عقاب و كلاغ حرام گوشت مى‏باشند.
هر حيوان حرام گوشت چه اهلى باشد مثل گربه و چه وحشى باشد مانند شير، پلنگ و عقاب، اگر ذبح يا شكار شود گوشت و پوست آن پاك است گرچه خوردن آن حرام است مگر سگ و خوك كه نجس العين هستند و با ذبح يا شكار پاك نمى‏شوند.
(مسأله 2589) فيل و خرس و بوزينه و موش و حيواناتي كه مانند مار و سوسمار1 در داخل زمين زندگي مي كنند، اگر خون جهنده داشته باشند و به خودي خود بميرند، نجسند2 و همچنين اگر سر آنها را ببرند3 پاك نمي شود مگر راسو و سوسمار كه پاك شدن آن با تذكيه، خالي از وجه نيست.
این مسأله در رساله آیت الله سبحانی نیست.
1-خوئي، تبريزي: مانند سوسمار...
2-خوئي: ولي اگر آنها را سر ببرند يا آنها را با اسلحه شكار نمايند پاكند.
اراكي، ، زنجانی: بلكه اگر سر آنها را هم ببرند، يا آنها را شكار نمايند، پاك شدن بدنشان اشكال دارد.
گلپایگانی،صافي، نوري: بلكه اگر سر آنها را هم ببرند، يا آنها را شكار نمايند، پاك شدن بدنشان اشكال دارد و احتياط لازم (نوري: احتياط واجب) اجتناب از آنها است.
تبريزي: ولي اگر آنها را سر ببرند يا آنها را با غير سگ شكار نمايند، پاكند ولي اگر حيوان حرام گوشت كه خون جهنده دارد پوست دار نباشد، سربريدن آن موجب پاكي نمي شود.
مكارم: ولي اگر سر آنها را ببرند يا آنها را شكار كنند، پاك است.
فاضل، سيستاني، مظاهری: رجوع كنيد به ذيل مسأله 2588.

3- جوادی آملی: یا آن‌ها را شکار کنند...

*****
بهجت: مسأله ۲۰۷۶- فيل، خرس، بوزينه، سوسمار، موش و حيوانهايي كه مانند مار در داخل زمين زندگي مي كنند، اگر خون جهنده داشته باشند و به خودي خود بميرند، نجسند، ولي اگر سر آنها را ببرند، پاك شدن بدنشان در سه مورد اول خالي از وجه نيست ولي در بقيه خلاف احتياط است.
وحید: مسأله ۲۶۵۳- فیل و خرس و بوزینه را اگر به دستورى كه خواهد آمد سرببرند یا با تیر و مانند آن شكار كنند پاك است ولى حیوانات كوچكى كه در داخل زمین زندگى مى كنند مانند موش ، اگر خون جهنده داشته باشند و جلد قابل انتفاع نداشته باشند و سر آنهارا ببرند یا آنهارا شكار نمایند پاك نمى شوند ، و اگر جلد قابل انتفاع داشته باشند پاك شدنشان محلّ اشكال است.
(مسأله 2590)اگر از شكم حيوان زنده بچه مرده اي بيرون آيد يا آن را بيرون آورند، خوردن گوشت آن حرام است1.
این مسأله در رساله آیت الله سبحانی نیست.
1-زنجاني: نجس است، بنابراين خوردن گوشت آن حرام است.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -