احادیث زیادی از نبی اکرم صلی الله علیه و آله وسلم و اهل بیت عصمت علیهما السلام در فضیلت گریستن بر مصائب آنها خصوصا بر ابا عبدالله الحسین علیه السلام نقل شده است که به جهت تواتر مشکل سند نخواهند داشت. که ما به ذکر چند نمونه ارزشمند اکتفا می کنیم:
1- حضرت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف خطاب به جد بزرگوارشان امام حسین علیه السلام می فرمایند:
«مجالس ماتم برای تو در اعلی علیین (عالم ملکوت) بر پا شد حوریان بهشتی در عزای تو بر سر و صورت زدند و آسمان و ساکنانش و بهشت و نگهبانانش کوهها و دامنه هایش، دریاها و ماهیانش، و باغ های بهشتی و نوجوانانش، خانه کعبه و مقام ابراهیم، و مشعر الحرام و حرم خانه خدا و اطراف آن همگی در ماتم تو گریستند.
2- محمد بن مسلم نقل می کند که امام باقر علیه السلام فرمودند: هر مؤمنی که برای کشته شدن امام حسین علیه السلام گریه کند تا اشک بر گونه اش جاری شود، خدوند او را در غرفه های بهشتی جای دهد که همیشه در آنجا ساکن باشد.[1]
3- امام صادق علیه السلام فرمود: علی بن الحسین بر پدرش حسین بن علی علیه السلام بیست یا چهل سال گریست و هیچگاه طعام نزد آن حضرت گذاشته نمی شد مگر آنکه بر حسین علیه السلام می گریست روزی غلامی از حضرتش پرسید: یا بن رسول الله ! فدایت شوم می ترسم (از شدت گریه و حزن) هلاک شوید!.
فرمود: « انما اشکو بَثّی و حزنی الی الله و اعلم من الله ما لا تعلمون» (یوسف، آیه 86)
«همانا پریشان حالی و اندوهم را تنها به خدا می گویم و از جانب خداوند چیزهایی می دانم که شما نمی دانید»
«هیچ وقت متذکر شهادت اولاد فاطمه نمی شوم مگر اینکه به جهت آن گریه گلویم را می گیرد.»[2]
4- یکی از غلامان امام سجاد علیه السلام گوید: روزی مولای خود را دیدم که در ایوانی در سجده می گرید: به حضرتش عرض کردم مولایم ! آیا وقت آن نرسیده که اندوه شما پایان یابد؟
حضرت سر از سجده برداشت فرمود: وای بر تو به خدا سوگند کمتر از آنچه من دیدم به یعقوب رسید و او به خدا شکوه کرد تا انجا که فرمود: «یا اسفی علی یوسف؛ وااسفا بر فراق یوسف» (سوره یوسف، آیه 84)
جناب یعقوب تنها یک فرزند را گم کرده بود
«و انا رأیتُ أبی و جماعةً من اهل بیتی یُذْبَحون حَوْلی!؛ و من دیدمپدرم و گروهی از اهل بیتم را در کنارم کشته و سر بریده شدند...»[3]
5- ابو عماره نوحه سرا گوید: هیچ روزی نزد امام صادق علیه السلام از امام حسین علیه السلام یاد نمی شد که در آن روز حضرت متبسم دیده شود(بلکه در تمام روز محزون و گریان بود و مدام می فرمود:
«الحسین عَبْرَةُ کُلُّ مومنٍ؛ حضرت حسین اشک چشم (وسبب گریه و حزن) هر مومن است.»[4]
6- امام صادق علیه السلام فرمود: روزی امام حسین علیه السلام به محضر رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم شرفیاب شد حضرت به او نظر فرمود و او را روی زانوی مبارک خود نشانید و فرمود:
« إنَّ لِقَتْلِ الحسینِ حَرارَةً فی قلوبِ المومنینَ لا تَبْرُدُ أبداً؛ همانا به خاطر کشته شدن حسین علیه السلام حرارتی در دل های مومنین است که هرگز سرد نمی شود.»
پس فرمود: پدرم فدای کشته هر اشکی!
به امام عرض شد: یابن رسول الله کشته هر اشک یعنی چه؟
فرمود: هیچ مومنی متذکر او نمی شود مگر آنکه گریان شود.[5]
7- امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند: روز قیامت هر دیده ای گریان و هر چشمی بی خواب و خوفناک است مگر دیده کسی که خداوند او را به کرامت و بزرگی مخصوص فرموده و بر گرفتاری های حضرت حسین و خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم گریسته باشد و فرمودند: همانا خداوند به زمین توجه نمود و ما را اختیار کرد و برای ما شیعیان ما را انتخاب نمود. شیعیان ما را یاری می کنند با شادی ما شاد، و با حزن ما محزون می گردند، مال و جان خود را در راه ما می بخشند ایشان از ما هستند و به سوی ما بر می گردند.[6]
8- بعد از شهادت حضرت سیدالشهداء علیه السلام ابلیس لعین از خوشحالی پرواز کزد و تمام زمین را بگشت و یاران خود را جمع کرد و به انها گفت: ای گروه شیاطین! امروز به آرزوی خود رسیدیم و مردم را جهنمی کردیم مگر کسی که در این مصیبت گریه کند و به دوستی آل محمد علیهما السلام پایبند باشد. پس تا می توانید مردم را به شک اندازید و از این مصیبت باز دارید تا زحمت ما به هدر نرود.[7]
آری! از بهترین راههای رسیدن به کمال انسانی و اوج بندگی پروردگار ، گریه بر سالار شهیدان ابا عبدالله الحسین علیه السلام است. گریه ادای حق پیامبر و آل اوست و وسیله ی یاری آن حضرت می شود. گریه کننده به انبیای عظام و ملائکه مقرب و صالحان و عابدان تأسی نموده است چرا که انبیاء از آدم تا خاتم همه از گریه کنندگان بر آن حضرت بوده اند، و امید است در روزی که همه چشم ها گریانند؛ گریه کنندگان بر امام حسین علیه السلام مورد شفاعت پیامبر و آل او قرار بگیرند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1]بحارالانوار:101/323
[2]کامل الزیارات، 107 ب 35، ح1
[4]بحارالانوار، ج44، ص280
[5] مستدرک الوسائل، 10/318