انهار
انهار
مطالب خواندنی

معرفى بنى امیه در پیام امام حسین علیه السلام

بزرگ نمایی کوچک نمایی

معرفى بنى امیه در پیام امام حسین  علیه السلام

حسین بن على علیه السلام  در فرازهایى از سخنانش ،اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله  و شخص خویش و همچنین بنى امیه را عموما و از میان آنان معاویة بن ابى سفیان و یزید بن معاویه  را خصوصا معرفى نموده است که یکى از آثار و ابعاد مهم این معرفى این است که جهانیان متوجه این نکته باشند و این حقیقت را از زبان فرزند رسول خدا صل الله علیه و آله  دریابند که انگیزه جنگ و نزاع درمیان این دو خاندان و عامل اصلى پدیدآورنده واقعه عاشورا و حادثه کربلا یک انگیزه وعامل شخصى و مادى و یا مقطعى نبوده است بلکه این اختلاف داراءى ریشه عمیق و برخاسته از طرز تفکر دینى و اعتقادى این دو خاندان بوده است که از دوران بعثت پیامبر اسلام در دوجبهه مخالف و با دو هدف متضاد در مقابل هم قرار گرفته بودند.

ب - بنى امیه

این خاندان همیشه رقیب و مخالف سرسخت پیامبرصل الله علیه و آله  بود و تا فتح مکه و یاءس کامل مشرکین ، در حال جنگ با اسلام و قرآن بوده و در جنگ بدر، احد و احزاب ، نه تنهاپرچم کفر به دوش ابوسفیان و معاویه قرار داشت ، بلکه در بعضى از این جنگها،هند همسر ابوسفیان نیز به عنوان تقویت روحى و حمایت معنوى از سپاهیان شرک ، به همراه آنان در میدان جنگ حضور مى یافت .

ولى پس از پیروزى اسلام در جزیرة العرب  که براى آنان تظاهر به شرک و جنگ علنى وجود نداشت ، این کفر به نفاق مبدل گردید و ظاهرا اسلام را پذیرفتند، اما درباطن امر و در عمل ، همان دشمنى و کینه گذشته با اسلام و قرآن را تعقیب نمودند و آنگاه که معاویه به قدرت رسید، در کنار این نفاق ، ظلم و ستم بر مسلمانان واقعى را به حداعلى رسانیده و پیروان امیرمؤ منان علیه السلام  را به زنجیر کشید و اینک نوبت به فرزند او یزید فاسق رسیده است .
آرى ، حسین بن على علیه السلام  در لابلاى پیامها و گفتارهایش ، هم ازاهل بیت سخن گفته و هم خودش را معرفى نموده است و هم فساد بنى امیه و دشمنى آنان بااسلام و همچنین ظلم معاویه و فساد و انحراف یزید را برملا ساخته است .
معرفى بنى امیه

عدالت و دشمنى بنى امیه  باخاندان پیامبر صلی علیه و آله و سلم عمیق و ریشه دار بوده و منحصر به دوران پیامبر وصدر اسلام نبود، بلکه آنگاه که این خانواده به حکومت دست یافت و معاویه به قدرت رسید، این دشمنى را به صورت شدیدتر و با محاسبه دقیق تر اجرا نمود؛ زیرا این کنه رسول خدا صل علیه و آله و سلم در حیات است و نه مانند گذشته جنگ و مبارزه باظواهر اسلام صحیح است و لذا باید این عداوت را به اهل بیت پیامبر و حامیان واقعى اسلام متوجه و در جانشینان به حق رسول الله متمرکز سازند و این در شرایطى است که اکثر مردم از حقیقت امر، بى اطلاع وتوده جامعه به ظواهر امر، دلبسته اند و از درک حقایق غافلند، در اینجاست که حسین بن على علیه السلام با بیان عمق دشمنى بنى امیه و تکرار آن در مناسبتهاى مختلف ، خواسته است گوشه اى از این واقعیت را ابراز کند و پرده از افکار پلید و عقاید خطر ناک وتحریف در دین که به وسیله امویان به وجود آمده است ، کنار بزند و آتش کینه و عداوت آنان در نسبت به اهل بیت که شعله آن با هیچ عاملى بجز ریختن خون فرزندان پیامبر،فرو نخواهد نشست و در اجراى دشمنى خود با اهل بیت به کمتر ازقتل حسین علیه السلام و یارانش و اسارت فرزندانش راضى نخواهد گردید، برملاسازد. ولى مهم این است که بدانیم چون این عداوت ، ریشه فکرى - اعتقادى دارد، لذامنحصر به دوران پیامبر صل علیه و آله و سلم و ائمه نیست بلکه در هر زمان و عصرى ،بنى امیه هایى وجود دارند که با اسلام و مسلمین در جنگ و ستیز هستند و به عقیده خود تااسلام را سرکوب و تا مسلمانان را از صحنه خارج نکنند و آنان را به زنجیر ذلت نکشند،خواب راحت به چشمشان نخواهد رفت

بنى امیه پیروان شیطان

الف) ان هولاء قد لزموا طاعة الشیطان ، و ترکوا طاعة الرحمان ، و اظهروا الفساد،و عطلوا الحدود، و استاثروا بالفى ء و احلوا حرام الله و حرموا حلاله ...

و اینان  بنى امیه  اطاعت خدا را ترک و اطاعت شیطان را بر خود فرض نموده اند.فساد را ترویج و حدود و قوانین الهى را تعطیل کرده اند. بیت المال را بر خود اختصاص داده اند. حرام خدا راحلال و حلال او حرام کرده اند .
این جملات ، در معرض بنى امیه فرازهایى از سخنرانى حسین بن على علیه السلام است که در منزل بیضه  خطاب به یاران خود و سپاهیان حر بن یزید ریاحى  ایراد فرمود.

بنى امیه دشمنان مسلمانان و اهل بیت  علیه السلام

ب) و حششتم علینا نار الفتن التى جناها عدوکم و عونا، فاصبحتم البا على اولیائکم ، و یدا علیهم لاعدائکم

و شما مردم کوفه  آتش فتنه اى را که بنى امیه  دشمن شما و دشمن مابرافروخته بود، بر علیه ما شعله ور ساختید و به حمایت از دشمانتان بر علیه پیشوایانتان فتنه بر پا نمودید .

این جمله ، از فرازهاى دومین سخنرانى حسین بن على علیه السلام در روز عاشورا است .

ج) یا ابا هرم ! ان امیه شتموا عرضى فصبرت ، و اخذوا مالى فصبرت ، وطلبوا دمى فهربت ، و ایم الله لیقتوا نى

یلبسهم الله ذلا شاملا و سیفا قاطعا

اى ابا هرم ! بنى امیه با فحاشى و ناسزاگویى ، احترام مرا در هم شکستند، صبر وسکوت اختیار نمودم ، ثروتم را از دست گرفتند، باز شکیبایى کردم و چون خواستندخونم را بریزند، شهر و دیار خویش را ترک نمودم . و به خدا سوگند! همان بنى امیه مرا خواهند کشت و خداوند آنها را به ذلتى فراگیر و شمشیرى بران مبتلا خواهد نمود .

این جمله را امام علیه السلام در منزل رهیمه  در پاسخ به نام ابوهرم  فرمود،آنگاه که سؤ ال کرد یابن رسول الله ! چه عاملى شما را واداشت که از حرم جدتان خارج شوید؟

د) یا ابن العم !... و الله لا یدعونى حتى یستخرجوا هذه العلقة من جوفى

پسر عم ! به خدا سوگند! بنى امیه دست از من بر نمى دارد مگر اینکه خون مرابریزند .

امام این جمله را در ضمن پاسخ به عبدالله بن عباس  که مخالف سفر آن حضرت به عراق بود، ایراد فرمود.
ه) کانى باوصالى تقطعها عسلان الفوات بین النواویس و کربلا فیملان منى اکراشا جوفا و اجریه سغبا

گویا مى بینم که درندگان بیابانها پیروان بنى امیه  در سرزمینى در میان نواویس و کربلا، اعضاى بدن مرا قطعه قطعه و شکمهاى گرسنه خود را سیرو انبانهاى خود را پر مى کنند .

امام علیه السلام این جمله را در ضمن خطبه اى در شب هشتم ذیحجه سال شصت در مکه ایراد فرمود و صبح همان روز به سوى عراق حرکت نمود.

و)بخدا سوگند! اگر در آشیانه پرنده اى هم باشم ، بنى امیه  مرا بیرون خواهندکشید تا با کشتن من به خواسته خود نایل گردند .

حسین بن على علیه السلام این جمله را در پاسخ عبدالله بن زبیر  در مکه فرمود که او باطن به خارج شدن آن حضرت از مکه راضى وخوشحال بود، ولى در ظاهر امر، پیشنهاد اقامت در مکه و گاهى وعده کمک و مساعدت هم مى داد!!
ز) ان هواء اخافونى و هذه کتب اهل الکوفة و هم قاتلى

از طرفى اینان بنى امیه  مرا تهدید و تخویف نمودند و از طرف دیگر،اهل کوفه این همه دعوتنامه براى من فرستادند و همین مردم کوفه هستند که  به دستوربنى امیه  مرا به قتل خواهند رسانید .

این جمله ، بخشى از پاسخ حسین بن على علیه السلام است به سؤال شخصى که در مسیر عراق با آن حضرت ملاقات کرده و سؤال نمود یابن رسول الله ! پدر و مادر فداى تو باد! چه انگیزه اى شما را از شهر ودیار خود به این بیابان بى آب و علف کشانده است ؟

ک) یا عبدالله !... و الله لاید عونى حتى یستخرجوا هذه العلقة من جوفى

اى بنده خدا! بنى امیه دست از من بر نمى دارند تا اینکه خون مرا بریزند .

این جمله را نیز آن حضرت در منزل بطن عقبه  در نزدیکى کربلا در پاسخ شخصى به نام عمرو بن لوذان  فرمود؛ زیرا وى که در این منزل به قافله آن حضرت ملحق شده بود سؤال کرد ابن رسول الله مقصد شما کجاست در پاسخ وى جمله بالا را ایراد فرمود.

ل) و تقرقوا فى سوادکم و مدائنکم ، فان القوم انما یطلبوننى ، و لواصابونى لذهلوا عن طلب غیرى

... و هر یک از شما به شهر و دیار خویش متفرق شوید، زیرا اینان تنها در تعقیب من هستند و اگر بر من دست یابند، کارى با دیگران ندارند .

امام علیه السلام این جمله را در شب عاشورا و در ضمن سخنرانى خود، خطاب به یاران خویش ایراد فرمود.

معرفى معاویه

الف) اما بعد، فان هذا الطاعة قد فعل بنا و بشیعتنا ما قد رایتم و علمتم و شهدتم .

 شما حاضرین از شخصیتهاى اسلامى  از جنایاتى که معاویه این جبار طاغیه نسبت به ما شیعیان ما روا داشته ، آگاهید و شاهد ستمگریهاى او هستید .

توضیح : این فراز و سه فراز آینده از فرمایشات حسین بن على علیه السلام درمعرفى معاویه و حکومت جابرانه و ظالمانه او و ترسیم اجمالى از وضع شیعیان اهل بیت و مظلومیت آنان در دوران حکومت معاویه ، بخشهاى مختلف از خطبه حسین بن على علیه السلام در سرزمین منى است .

ب) فیا عجبا! و مالى لا اجب و الارض من غاش غشوم و متصدق ظلوم وعامل على المومنین بهم غیر رحیم

شگفتا! و چرا شگفت زده نباشیم در حالى که جامعه در تصرف مرد دغلباز و ستمکارى چون معاویه  است که مامورین مالیاتیش ستم مى ورزند و استانداران و فرماندارانش برمومنان بى رحم و خشن هستند ج) فمن بین مستعبد مقهور و بین مستضعف على معیشته مغلوب ، یتقلبون فى الملک بارائهم ، و یستشعرون الخزى باهوائهم ، اقتداء بالا شرار و جزاة على الجبار

گروهى از مومنان  در حکومت او مانند بردگانى هستند سرکوفته و گروه دیگر،بیچارگانى که سرگرم تاءمین آب و نانشان در حالى که حاکمان دست نشانده او، درمنجلاب فساد حکومت و سلطه گرى خویش غوطه ورند و با هوسبازیهاى خویش ، رسوایى به بار مى آورند، زیرا از چنان اشرارى پیروى نموده و در برابر خدا گستاخى مى کنند.
د) فالارض لهم شاعرة ، و ایدیهم فیها مبسوطة ، و الناس ‍ لهم خول ، لا یدفعون ید لامس ، فمن بین جبار عنید و ذى سطوة على الضعفة شدید مطاع لایعرف المبداء المعید

زمین در زیر پایشان است و دستشان به هر جنایتى باز است . مردم برده آنان هستند وقدرت دفاع از خود را ندارند. در یک بخش از کشور اسلامى ، حاکمى است دیکتاتور و کینه ورز و خود خواه و حاکمى است که بیچارگان را مى کوبد و بر آنان قلدرى و سخت گیرىمى کند و در نقطه دیگر، فرمانروایى است که نه خدا را مى شناسد و نه روز جزا را .

معرفى یزید

الف) فاسترجع الحسین و قال على الاسلام السلام اذا بلیت الامة براع مثل یزید، و لقد سمعت جدى رسول الله  صلی الله علیه وآله وسلم یقول : الخلافة محرمة على آل سفیان ، فاذا رایتم معاویة على منبرى فابقروا بطنه ، و قدرآه اهل المدینة على المنبر فلم یبقروا فابتلا هم الله بیزید الفاسق

امام حسین  علیه السلام فرمود: ما از خدا هستیم و به سوى او بر مى گردیم ، اینک باید فاتحه اسلام را خواند؛ زیرا امت به یک فرمانروایى فاسد مانند یزید مبتلا شده اند، آرى ، من ازجدم رسول خدا صل الله علیه و آله وسلم شنیدم که مى فرمود: خلافت برآل ابى سفیان است و اگر روزى معاویه را بر منبر من دیدید پس او را بکشید و چون مردم او را در عرشه منبر رسول خدا دیدند و به قتلش ‍ نرسانیدند، خداوند آنان را به بدتراز وى ، یعنى یزید فاسق مبتلا گردانید .
این جمله ، پاسخ امام علیه السلام است به مروان بن حکم  که در مدینه وقبل حرکت آن حضرت به سوى مکه ، پیشنهاد سازش با حکومت اموى و بیعت با یزید را مى نمود.

ب) و یزید رجل فاسق شارب الخمر، وقاتل النفس المحرمة ، معلن بالفسق ، و مثلى لا یباع مثله

و یزید شخصى است فاسق شرابخوار و آدمکش ، متظاهر به فسق و فردى مانند من ، باچنین کسى بیعت نخواهد کرد .
این جمله را هم ، امام در پاسخ ولید بن عتیقه  فرماندار مدینه فرمود آنگاه که پیشنهاد بیعت با یزید را به آن حضرت ارائه نمود.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -