انهار
انهار
مطالب خواندنی

شرط پنجم: جایز بودن سفر

بزرگ نمایی کوچک نمایی

مسأله ۴۵۱- یکی دیگر از شرایط قصر نماز آن است که سفر جایز باشد (نه حرام)، بنابراین اگر کسی که به سفر حرام می رود، خواه خود سفر حرام باشد؛ مانند فرار از جنگ و خواه سفر برای انجام کار حرام؛ مانند دزدی باشد، نمازش تمام است.

مسأله ۴۵۲- اگر سفر، موجب ترک کار واجبی شود، چنانچه قصد او از سفر، ترک واجب باشد، مانند ترک ادای دین، در این صورت نماز تمام است. اما اگر قصد او ترک واجب نباشد؛ اگرچه قهراً واجب ترک شود، سفر معصیت محسوب نشده و نماز قصر است.

مسأله ۴۵۳- اگر با وسیلۀ غصبی سفر کند یا از زمین غصبی عبور کند، حکم سفر معصیت را ندارد و نماز قصر است؛ اگر چه احتیاط مستحب آن است که جمع بخواند.

مسأله ۴۵۴- اگر در سفر، ظالمی را همراهی کند، چنانچه این همراهی به اجبار و اکراه، یا به خاطر اهداف مباح و راجحی؛ مانند جلوگیری از ظلم او باشد، نماز قصر است. اما اگر همراهی با اختیار و غرض حرام همراه باشد و یا بدون غرض حرام بوده ولی موجب تقویت شوکتِ ظالم یا کمک به ظلم او باشد، سفر حرام بوده و نماز تمام است.

مسأله ۴۵۵- اگر در حرام بودن یا نبودن سفرش شک کند، باید بنا را بر حرام نبودن آن گذاشته و نماز را قصر بخواند، مگر اینکه قبلاً آن سفر حرام بوده و اکنون شک می کند که هنوز حرام است یا نه؛ در این صورت بنا را بر حرمت سفر گذاشته و نمازش تمام است.

استمرار جایز بودن سفر

مسأله ۴۵۶- شرط جایز بودن سفر برای قصر نماز، فقط در ابتدای سفر نیست، بلکه باید در تمام مدت سفر، وجود داشته باشد. بنابر این اگر در بین راه، قصد فرد به معصیت تغییر کند، سفر حرام می شود و نماز تمام است؛ هر چند به اندازة مسافت شرعی پیموده باشد.

مسأله ۴۵۷- اگر سفرِ مباحی را شروع کند و بین راه (قبل از رسیدن به هشت فرسخ) طبق وظیفه، نماز را قصر بخواند، سپس قصد او به حرام تبدیل شود، باید نماز قصری را که خوانده، به صورت تمام در وقت اعاده و در خارج وقت قضا کند[1].

مسأله ۴۵۸- اگر به سفر مباح برود و پس از رسیدن به مقصد، سفر جدید حرامی را قصد کند (مانند آنکه با قصد فرار از جبهه به خانه خود برگردد) در این صورت، از زمان قصد حرام (قصد فرار از جبهه) نماز تمام است؛ هرچند در فاصلة بین قصد حرام تا شروع در حرکت، احتیاط مستحب جمع بین قصر و تمام میباشد.

مسأله ۴۵۹- اگر سفر را به قصد مباح شروع کند و پس از پیمودن مسافت شرعی در جایی که توقف کرده قصدش به حرام تغییر یابد، چنانچه بخواهد قبل از حرکت نماز بخواند باید آنرا تمام بخواند؛ هر چند احتیاط مستحب آن است که هم تمام و هم قصر بخواند.

مسأله ۴۶۰- اگر سفر را به قصد مباح شروع کند و بعد از پیمودن مقداری از راه قصدِ معصیت کند و مقداری از راه را با این قصد برود، سپس پیشمان شده و به قصد مباح برگردد، چنانچه مجموع مسافت به جز مقداری که با قصد معصیت پیموده، به اندازة هشت فرسخ باشد، اقوا آن است که نماز قصر است.

مسأله ۴۶۱- چنانچه برای کار مباح، مانند تجارت یا سیاحت سفر کند ولی در بین راه مقداری از مسافت را علاوه بر قصد مباح، به قصد حرام هم برود، در مقداری از سفر که تلفیقی از حرام و حلال است، نمازش تمام میباشد؛ هر چند احوط آن است که قصر هم بخواند و در بقیة مسیر که فقط سفر مباح است، چنانچه به مقدار مسافت شرعی باشد (هر چند به ضمیمة بخش اول سفر که حلال بوده)، نماز قصر است.

مسأله ۴۶۲- کسی که در ابتدای سفر، قصد معصیت دارد، چنانچه بین راه پشیمان شود و تصمیم بگیرد سفر را برای هدف مباح، ادامه دهد، چنانچه باقیماندة مسیر، هشت فرسخ (امتدادی یا تلفیقی) باشد، نمازش قصر میشود، در غیر این صورت نماز تمام است؛ مگر آنکه برگشت به تنهایی هشت فرسخ باشد که در این صورت از هنگامی که دوباره قصد مباح کرده، نمازش قصر است.

مسأله ۴۶۳- در فرض مسألة قبل، اگر در جایی که توقف کرده، از قصد معصیت منصرف شود، چنانچه درآنجا (قبل از حرکت) بخواهد نماز بخواند، نمازش تمام است، هرچند در این صورت احتیاط در جمع بین قصر و تمام است.

مسأله ۴۶۴- سفر برای تفریح و تفرّج حرام نیست و نماز در آن قصر است.

مسأله ۴۶۵- در سفر معصیت، نافله های نماز ظهر و عصر و عشاء ساقط نیست و می تواند آنها را بخواند.

مسأله ۴۶۶- در سفر معصیت، حضور در نماز جمعه ساقط نیست.

 

بازگشت از سفر معصیت

مسأله ۴۶۷- کسیکه ازسفر معصیت برمی گردد اگر مسیر برگشت او، به مقدار مسافت شرعی باشد و بازگشت از سفر معصیت، ادامه همان سفر باشد، در صورت توبه، نمازش قصر است، اما اگر توبه نکرده، بنابر احتیاط واجب باید بین نماز قصر و تمام جمع کند، ولی اگر بازگشت، سفر جدیدی محسوب شود (نه ادامة سفر قبل) مانند اینکه بعد از گذشتن مدت طولانی؛ مانند یک سال، بخواهد به شهرِ اوّل برگردد، در هر صورت (چه توبه کرده باشد یا نه) باید نماز را قصر بخواند و روزه را هم افطار کند.

سفر برای شکار

مسأله ۴۶۸- سفر برای شکار اگر برای تهیة خوراک و سایر نیازهای زندگی فرد و خانودهاش باشد، سفر مباح است و نماز در آن قصر میباشد.

مسأله ۴۶۹ - اگر سفر برای شکاری است که وسیلة تجارت و کاسبی میباشد، مثلاً حیوان را شکار می کند تا با گوشت، پوست، دندان و بقیة اجزای حیوان معامله کند، یعنی به منظور تجارت و کسب ثروت و درآمد هنگفت صید میکند[2] در این صورت بنابر احتیاط واجب باید بین قصر و اتمام جمع کند، ولی روزه را باید افطار کند.

مسأله ۴۷۰- اگر سفر برای شکار، لهوی باشد [3](نه برای خوردن و تهیة مایحتاج زندگی یا تجارت) نماز در آن تمام و روزه واجب است.

مسأله ۴۷۱- سفر تفریحی برای شکاری که گوشت آن را می خورند، حکم سفر لهوی را ندارد.

----------------------------------------------------------

[1] - اما اگر بعد از رسیدن به هشت فرسخ، قصد او تغییر کند، نمازهایی که به صورت قصر خوانده صحیح است.

[2] - یعنی اگر فروش حیوان صید شده برای تأمین نیازهای زندگی­ باشد،در این صورت نماز در سفری که برای صید می­رود؛ قصر است. اما اگر برای تهیة مایحتاج زندگی صید نمی­کند، بلکه برای به­دست آوردن ثروت‌های هنگفت است؛ مثلاً حیوانات کمیاب، مانند خز، سنجاب یا فیل را برای فروش عاج یا پوست یا سایر اجزای حیوان شکار می‌کند، تا بتواند ثروتش را بیشتر کند، در این صورت نماز در سفری که برای صید می­رود قصر نیست.

[3] - یعنی برای خوش­گذرانی حیوان را شکار می­کنند و کاری ندارند که گوشتش قابل خوردن هست یا نه.

 


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -