انهار
انهار
مطالب خواندنی

شرط دوم: قصد مسافت شرعی

بزرگ نمایی کوچک نمایی

مسأله ۴۲۹- مکلّف باید هنگام خروج از شهر، قصدِ پیمودن هشت فرسخ (امتدادی یا تلفیقی) را داشته باشد. بنابر این اگر در ابتدا، قصد پیمودن کمتر از مسافت شرعی را دارد؛ مانند اینکه قصد دارد سه فرسخ برود و بعد از رسیدن به مقصد (سه فرسخ)، تصمیم بگیرد که پنج فرسخ دیگر هم برود و در آنجا ده روز بماند، چنین سفری (با اینکه هشت فرسخ طی شده است) موجب قصر نماز نمی شود.

مسأله ۴۳۰- کسیکه از ابتدای حرکت نمی داند چه مقدار خواهد رفت؛ مانند مأموری که در پی دستگیری مجرمی است و نمی داند هشت فرسخ (امتدادی یا تلفیقی) میرود یا نه، نماز او قصر نیست؛ هر چند هشت فرسخ برود. البته اگر هنگام بازگشت، مسافت هشت فرسخ باشد، در مسیر برگشت نمازش قصر است. همچنین اگر بین راه متوجه شود که باید حداقل چهار فرسخ دیگر برود و با مسیر برگشتش، هشت فرسخ میشود، از همانجا نمازش قصر است.

مسأله ۴۳۱- علم به پیمودن مسافت شرعی نیز مانند قصد مسافت است. بنابراین اگر بداند به مقدار مسافت شرعی میرود، کفایت از قصد می کند و نمازش قصر است.

مسأله ۴۳۲-اگر قصد کند به مقدار مسافت شرعی سفر کند هر چند مقصد معینی نداشته باشد نمازش قصر است.

مسأله ۴۳۳- قصد مسافت شرعی باید منجز و قطعی باشد بنابراین اگر سفر را بر حصول امری معلق و مشروط کند، نماز قصر نیست؛ مانند اینکه شخصی قصد دارد به محلی که کمتر از چهار فرسخ است، برود و در آنجا اگر همسفری پیدا کرد به سفر ادامه دهد و در غیر اینصورت از همانجا بر گردد، قصد این شخص منجّز و قطعی نیست و باید نمازش را تمام بخواند.

مسأله ۴۳۴-در فرض بالا اگر میداند که همسفری پیدا می کند، در واقع قصد هشت فرسخ را دارد و بعد از حدّ ترخص، باید نماز را قصر بخواند.

مسأله ۴۳۵- کسی که میخواهد به مقدار مسافت شرعی برود، ولی قصدش این است که بین راه (قبل از رسیدن به هشت فرسخ) ده روز در جایی بماند، نمازش تمام است و چنانچه بعد از پیمودن مقداری از مسافت، از توقف ده روزه منصرف شود، اگر مقدار باقیمانده ولو تلفیقی به اندازة مسافت شرعی باشد و مسیر رفت (در مقدار باقیمانده) حداقل چهار فرسخ باشد یا برگشت به تنهایی هشت فرسخ باشد، نمازش قصر و در غیر این صورت تمام است.

مسأله ۴۳۶- اگر در مسافت امتدادی تردید داشته باشد که قبل از رسیدن به هشت فرسخ در محلی بین راه قصد اقامت ده روزه کند، در واقع قصد پیمودن مسافت شرعی ندارد و نمازش تمام است.

مسأله ۴۳۷- اگر در مسافت تلفیقی تردید داشته باشد که در مقصد یا قبل از آن یا در برگشت (پیش از آنکه هشت فرسخ را طیّ کند) ده روز در محلی قصد اقامت کند، قصد هشت فرسخ محقق نشده است و نماز تمام است.

 

مسأله ۴۳۸- لازم نیست پیمودن مسافت، بدون توقف باشد، بنابر این کسی که قصد پیمودن مسافت شرعی را دارد، چنانچه بعد از پیمودن دو سه فرسخ، یکی دو شب جایی بماند، سپس مقدار دیگری از مسافت را برود و مجدد چند شب بماند؛ مادامی که قصد اقامت ده روز در یک مکان را ندارد، نمازش قصر است.

احکام تبعیت در سفر

مسأله ۴۳۹- کسی که در سفر تابع[1] دیگری است؛ خواه تبعیت اختیاری باشد یا اجباری، چنانچه بداندکه متبوع [2] به مسافت شرعی می رود، نماز او هم قصر است.

مسأله ۴۴۰- اگر تابع نداند متبوع قصد سفر به مسافت شرعی دارد یا نه، واجب نیست از او سؤال کند و بر متبوع نیز واجب نیست که تابع را آگاه کند و تا زمانیکه تابع علم به قصد مسافت متبوع ندارد، نمازش تمام است.

مسأله ۴۴۱- اگر تابع معتقد باشد که متبوع قصد مسافت ندارد و در بین راه متوجه شود که چنین قصدی دارد، چنانچه بقیة مسیر، کمتر از مسافت شرعی (امتدادی یا تلفیقی) باشد، نمازش تمام است.

مسأله ۴۴۲- اگر کسی را به اجبار به جایی ببرند، چنانچه بداند که او را به هشت فرسخی میبرند، نمازش قصر است.

-------------------------------------------------

[1] - مانند کسی که راننده ی شخص دیگری است و در صورتی که آن شخص قصد مسافرت داشته باشد راننده هم باید همراه او به سفر برود.

[2] - آن کسی که در رفتن به سفر از او تبعیت می شود.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -