انهار
انهار
مطالب خواندنی

شرط اول: مسافت شرعی

بزرگ نمایی کوچک نمایی

مسأله ۴۰۶- در بین نمازهای واجب یومیه مسافر باید با وجود شرایط قصر[1]، نمازهای چهار رکعتی را دو رکعتی بخواند.

مسأله ۴۰۷- نماز در سفر با هشت شرط قصر میشود، که عبارتند از:

۱. مسافت شرعی؛

۲. قصد پیمودن مسافت شرعی؛

۳. استمرار قصد (منصرف نشدن از قصد مسافت شرعی یا تردید نداشتن در آن)

۴. عبور نکردن از وطن یا تصمیم نداشتن بر ماندن ده روز در بین سفر؛

۵. معصیت نبودن سفر؛

۶. خانه به دوش نبودن؛

۷. شغل نبودن سفر؛

۸. رسیدن به حد ترخص.

شرط اول: مسافت شرعی

مسأله ۴۰۸- مسافتی که موجب قصر نماز میشود باید حداقل هشت فرسخ باشد، بنابر این اگر سفری کمتر از این مسافت باشد، نماز قصر نیست.

مسأله ۴۰۹- مسافت شرعی (هشت فرسخ) که موجب قصر نماز می شود (به حسب تحقیقات انجام شده که موجب اطمینان است)، معادل با ۴۱ کیلومتر میباشد.

مسأله ۴۱۰- ملاک محاسبة مسافت شرعی فاصلة بین آخر شهر مبدأ و ابتدای شهر مقصد است[2] خواه شهر جزو بلاد کبیره باشد خواه نباشد.

مسأله ۴۱۱- اگر مقصد فردی خود شهر نیست بلکه مکان خاص و مستقلی در اطراف شهر است به طوری که از نظر عرف رسیدن به شهر، رسیدن به مقصد حساب نمیشود، بلکه ورود به شهر و عبور از آن، راهی برای رسیدن به مقصد میباشد، مانند برخی دانشگاهها یا پادگانها یا بیمارستانهایی که در کنار شهر قرار دارند، در این صورت انتهای مسافت، مکان مورد نظر است، نه ابتدای شهر.

مسأله ۴۱۲- مسافت شرعی که موجب قصر نماز است لازم نیست به صورت امتدادی پیموده شود؛ بلکه اگر تلفیقی هم این مقدار مسافت طی شود؛ موجب قصر نماز میشود.

 

مسأله ۴۱۳- مسافت امتدادی آن است که فاصلة مبدأ تا مقصد یا مقصد تا مبدأ حداقل هشت فرسخ (یعنی ۴۱ کیلومتر) باشد و مسافت تلفیقی آن است که فاصلة مبدأ تا مقصد و مقصد تا مبدأ هر کدام کمتر از هشت فرسخ و مجموع مقدار مسافت رفت و برگشت، حداقل هشت فرسخ باشد.

مسأله ۴۱۴- در مسافت تلفیقی مسیر رفت باید حداقل چهار فرسخ (۲۰ کیلومتر و نیم) باشد. بنابر این اگر پنج فرسخ برود و سه فرسخ برگردد، نمازش قصر است. اما اگر سه فرسخ برود و پنج فرسخ برگردد، نمازش تمام است، مگر اینکه مسیر برگشت به تنهایی هشت فرسخ یا بیشتر باشد، که در اینصورت نیز نماز از ابتدای سفر قصر است.

مسأله ۴۱۵- در سفر تلفیقی شرط نیست که همان روز یا شب برگردد بلکه اگر چند روز بماند و سپس برگردد تا زمانیکه یکی از قواطع سفر[3] (مانند قصد ماندن ده روز) حاصل نشده، نمازش قصر است. همچنانکه در مسافت امتدادی اگر بخواهد قبل از رسیدن به هشت فرسخ (بدون تحقق قواطع سفر) چند روز در مکانی بماند، نمازش قصر است.

مسأله ۴۱۶- اگر مسافت کمتر از چهار فرسخ (مثلاً یک فرسخ و نیم) را چندین بار رفت و آمد کند به طوری که مجموع آن هشت فرسخ یا بیشتر شود، نمازش قصر نمیشود.

مسأله ۴۱۷- مسافری که مقصدهای متعدد دارد، اگر برای رفتن به مقصد بعدی لازم باشد که بخشی از مسیر طی شده را برگردد، در صورتیکه از مبدأ تا مقصد نهایی (با لحاظ مقدار مسافتی که مجدداً برای رفتن به مقصد بعدی برگشته)، حداقل هشت فرسخ در مسیر امتدادی یا چهار فرسخ در مسیر تلفیقی باشد (که با برگشت هشت فرسخ یا بیشتر شود)، نماز قصر است؛ هرچند بدون در نظر گرفتن مسافت تکراری کمتر از این مقدار باشد.

مسأله ۴۱۸- چنانچه برای رسیدن به مقصد دو راه وجود داشته باشد که یکی طولانی و حداقل هشت فرسخ، و دیگری کوتاه و کمتر از هشت فرسخ باشد؛ چند صورت متصور است:

۱. اگر از راه طولانی برود، نماز قصر است؛ خواه قصد بازگشت از همان راه را داشته باشد یا نه.

۲. اگر از راه کوتاه برود و آن راه حداقل چهار فرسخ باشد، نماز قصر است؛ خواه قصد بازگشت از همان راه را داشته باشد یا نه.

۳. اگر راه کوتاه کمتر از چهار فرسخ باشد و بخواهد از آن راه برود و از راه طولانی برگردد ، نماز قصر است.

۴. اگر راه کوتاه کمتر از چهار فرسخ باشد و بخواهد از آن راه برود و از همان راه نیز برگردد، نماز تمام است.

مسأله ۴۱۹- در فرض مسالة قبل اگر هر دو راه کمتر از هشت فرسخ باشد، چنانچه یکی از راهها حداقل چهار فرسخ باشد و شخص از همین مسیر برود و مجموع رفت و برگشت حداقل هشت فرسخ باشد، نمازش قصر است، در غیر این صورت نماز تمام است.

مسأله ۴۲۰- اگر مسافت هشت فرسخی به صورت دورانی در خارج شهر و بعد از محدودة حد ترخص باشد، چنانچه مقصد خاصی در این مسیر نداشته و فقط حرکت در مسیر، مقصود باشد؛ مانند اینکه برای کنترل وضعیت جاده یا آب بندی کردن خودروی خود، جادة کمربندی خارج شهر را دور میزند، در این صورت مسافت امتدادی محسوب شده و نماز قصر است.

 

راه های ثبوت مسافت شرعی

مسأله ۴۲۱- اگر علم یا اطمینان داشته باشد و یا دو نفر عادل بگویند که سفر او حداقل هشت فرسخ است، باید نماز را قصر بخواند.

مسأله ۴۲۲- شیاع [4] بین مردم اگر موجب علم یا اطمینان به تحقق مسافت شرعی شود، میتوان بر اساس آن عمل کرد و نماز را قصر خواند، در غیر این صورت حتی اگر موجب ظن وگمان هم شود، اعتباری ندارد.

مسأله ۴۲۳- اگر کسی به مقدار مسافت شک داشته باشد، در صورتیکه تحقیق کردن برای او مشکل نباشد؛ مانند اینکه به کیلومترشمار نگاه کند یا از چند نفر بپرسد، بنابر احتیاط واجب باید تحقیق کند و چنانچه به نتیجه ای نرسد، نمازش تمام است.

مسأله ۴۲۴- چنانچه مقلد، فتوای مجتهدش را نمیداند، مانند اینکه نمیداند فتوای او در مورد مسافت تلفیقی هم مانند مسافت امتدادی است یا نه، باید نسبت به فتوای مجتهد خود تحقیق کند و اگر نمیتواند یا نمیخواهد تحقیق کند، باید احتیاط کرده و نماز را هم تمام و هم قصر بخواند.

مسأله ۴۲۵- کسی که به دلیل شک در مسافت، وظیفه اش نماز تمام است، اگر برخلاف وظیفه قصر بخواند، نمازی که خوانده، کافی نیست و باید آن را به صورت تمام اعاده کند، البته اگر بعد از نماز بفهمد که وظیفه اش در واقع قصر بوده، چنانچه نمازی را که خوانده با قصد قربت بوده، کافی است و اعاده ندارد.

مسأله ۴۲۶- اگر معتقد است که فاصلة مبدأ تا مقصد، به میزان مسافت شرعی است و نماز را قصر بخواند و بعد معلوم شود که کمتر از مسافت بوده است، باید نماز را به صورت تمام در وقت اعاده و در خارج وقت قضا کند.

مسأله ۴۲۷- اگر معتقد است مسافتی را که طی می کند هشت فرسخ نیست و نماز را تمام بخواند، بعد معلوم شود که به مقدار مسافت شرعی است، باید نماز را به صورت قصر در وقت اعاده و در خارج وقت قضا کند.

مسأله ۴۲۸- کسی که قصد دارد به محل معینی برود و شک دارد که تا آنجا به مقدار مسافت شرعی است یا نه و یا معتقد است که مسافت نیست (وظیفة او در هر دو صورت، نمازِ تمام است)، چنانچه بین راه برای او ثابت شود به مقدار مسافت است، از همان جا باید نماز را قصر بخواند و لازم نیست از جایی که علم به مسافت پیدا کرده، تا مقصد، به مقدار مسافت باشد.

--------------------------------------

[1] - شکسته

[2] - شهرهای بسیار بزرگ

[3] - اموری که باعث قطع شدن سفر می شوند.

[4] - شیوع و شهرت بین مردم


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -