انهار
انهار
مطالب خواندنی

ثابت شدن اول ماه

بزرگ نمایی کوچک نمایی

مسأله 1839- ثبوت هِلال که به مشخص شدن اول ماه قمری گفته میشود، هنگامی است که اولین قوس نازک ماه پس از پایان ماه قبلی و در شب‏ اول ماه بعدی رؤیت شود یا رؤیت‌پذیر باشد و این هم به عوامل و شرایط مختلف نجومی، جوّی و مبانی فقهی بستگی دارد.

مسأله 1840-به لحاظ اینكه زمان حکم شرعی روزه‌داری و افطار آن، ماه و ثابت شدن آن است، اگر مکلّف واقعا هِلال ماه را دیده باشد، یا از راه‌های دیگری که در مسألهٔ بعدی گفته میشود، برای او هِلال ماه ثابت شود، احکام مربوط به آن را انجام میدهد؛ خواه برای دیگران ثابت بشود یا نه و این مسأله، تقلیدی نیست.

مسأله 1841- اول ماه از شش راه ثابت میشود که چهار مورد آن اعتبار عقلی و دو راه دیگر اعتبار تعبّدی دارد:

1. خود شخص، هِلال ماه را ببیند.

2. از راه تواتر ثابت شود، به گونه‌ای که همگان بگویند ماه دیده شده و در محاورات عقلاً قطع‌آور باشد.

3. از راه شِیاعِ قولی یا عملی ثابت شود، به گونه‌ای که مردم شهر بفهمند که فلان روز، اول ماه رمضان یا شوّال است برای مثال، وقتی در پایان ماه شعبان ببینند اغذیه‌ فروشیها و کافه‌ها تعطیل است و کسی لب به غذا نمیزند، معلوم میشود که آن روز، آغاز ماه رمضان است. این شیاع، علم‌آور است و شیاع علم‌آور، حجیت دارد.

4. سی شب ـ یا سی روز ـ از اوّل ماه قبلی بگذرد. با هر یک از این چهار راه، یقین به اول ماه پیدا میشود.

5. دو فرد عادل شهادت بدهند که ماه را به چشم دیده‌اند، در صورتی که وصف کردن هر کدام از هِلال، برخلاف وصف کردن دیگری نباشد؛ همچنین اطمینانی برخلاف آن نباشد، بنابراین اگر در هوای صاف، افرادی همانند دو عادل برای دیدن ماه رفتند، ولی ماه را ندیدند، ادعای رؤیت دو عادل برای غیرخودشان حجّت نیست، چون اگر قابل رؤیت بود، باید دیگران هم میدیدند، پس اطمینان برخلاف در میان است.

6. حاکم شرع حکم کند که اول ماه است. دو راه پنجم و ششم، یقین‌آور هم نباشند، به حکم شرع حجّت‌اند.

مسأله 1842- حكم حاكم در رؤیت هلال ماه، برای همگان، حتی خود او و مجتهدان دیگر حجّیت دارد و مخالفت با آن مطلقاً حرام است، مگر آنكه خلاف حکم حاکم ثابت شود؛ مانند اینكه منشأ حكم، اشتباه باشد. برای مثال، میدانیم دو عادلی كه نزد حاكم به دیدن ماه شهادت داده‌اند، فاسق بودند؛ یا شهادت دو عادل براساس محاسبه ریاضی و حدس بوده نه حسّ (دیدن)؛ یا در تطبیق رؤیت، خطا شده است؛ یا حكم حاكم برخلاف مبنای خود اوست؛ مثلاً حاكم مبنایش در قبول شهادت، حضور دو عادل است و در اینجا با شهادت یک عادل حكم كرده است.

مسأله 1843- كسی كه اول ماه رمضان برای او ثابت نشد و روزه را نگرفت، سپس دو عادل شهادت دادند كه اول ماه بوده، باید قضای آن را به‌جا آورد.

مسأله 1844- با شهادت یک عادل، اگر قَسَم هم به آن ضمیمه شود، هِلال ماه ثابت نمیشود؛ همچنین با شهادت دو کودک ممیّز، رؤیت هلال ثابت نمیشود، چون عنوان رجل بر آن‌ها صادق نیست.

مسأله 1845- گمان به رؤیت هلال، هرچند قوی هم باشد، مطلقاً حجّت نیست؛ ولی برای اسیر و زندانی که راه یقینی برای ثبوت هلال ندارد، حجّت است.

مسأله 1846- شفق یا حمرهٔ مغربیه، همان سرخی طرف مغرب آسمان است که پس از غروب خورشید دیده میشود و به تدریج از بین میرود. تَطَوُّق (پیدا بودن حلقه ماه) یا ماندن ماه در آسمان تا بعد از شفق، نشانه و امارهٔ شرعی بر شب دوم بودن ماه نیست؛ همچنین دیدن هِلال در پیش از ظهرِ روز 30 ماه نمیتواند نشانهٔ فطر بودن آن روز باشد.

مسأله 1847- معیار اول ماه قمری، آن است که فاصله و نسبت ماه و آفتاب، فاصله و نسبت ماه و زمین و مجموع این دو نسبت به قدری باشد که دیدن ماه به صورت عادی امکان‌پذیر باشد، بنابراین راه ثبوت اول ماه، امکان دیدن با چشم غیرمسلح است. دوربین و تلسکوپ میتوانند نور ماه را از برخی موانع جوّی عبور داده و دیدن هِلال را آسان کنند؛ همان‌گونه که عینک یا ذرّه‌بین در دیدن، به چشم ضعیف کمک میکند، بنابراین مشاهدهٔ هِلال از پشت دوربین یا تلسکوپ ـ که در آسان دیدن مؤثر‌اند نه در اصل دیدن ـ موجب ثبوت اول ماه است.

مسأله 1848-اگر منجّم با حساب دقیق ریاضی، یقین یا اطمینان پیدا کرده که نسبت‌های سه‌گانه یادشده در مسألهٔ قبلی به گونه‌ای است که در صورت نبودن مانع ـ مانند غبار و ابر ـ ماه دیده میشود، اول ماه برای او ثابت است.

مسأله 1849- با افزایش ارتفاع از سطح زمین، عوامل مزاحم جوّیِ رؤیتِ هِلال کاهش مییابند، ازاین‌رو رفتن به ارتفاعات، رؤیت‌پذیری هِلال را آسان‌تر میکند، بنابراین استفاده از ابزاری مانند هواپیما برای رؤیت هِلال ـ که همسطح با ارتفاعات حرکت میکند ـ اشکالی ندارد.

مسأله 1850- تلگراف، تلفن، رسانه‌های گروهی صوتی و تصویری و روزنامه‌ها، اگر در انتقال رأی مجتهدان و حكم حاكم شرعْ طمأنینه و اطمینان‌ خاطرآور باشند، حجّت هستند.

مسأله 1851- اگر هلال ماه در شهری اثبات شود، در شهرهای دیگر که نزدیک آن، یا هم‌افق با آن باشند، ثابت میشود و ثابت شدن اول ماه برای بلاد شرقی، موجب ثبوت آن برای بلاد غربی است؛ ولی اگر در بلاد غربی ثابت شود، تنها برای آن دسته از بلاد شرقی ثابت میشود که بر اثر نزدیکی افق، در مقداری از شب، با هم شریک باشند.

مسأله 1852- در سرزمین‌های قطبی ـ یعنی در منطقه‌ای كه چند ماه شب و چند ماه روز است ـ افراد برای اوقات روزه و نماز شبانه‌روز، شب قدر و دیگر اوقات خاص كه احكام شرعی دارد، به یکی از بلاد متعارف رجوع میکنند و زمان را با آن مكان هماهنگ و به عنوان شب و روز تقسیم و تنظیم میکنند و احكام و عبادات را انجام میدهند.

مسأله 1853- اگر دو مؤذّن قابل اطمینان باشند، اذان آنان اَماره شرعی بر وقت است.

مسأله 1854- ثبوت و معیار اول ماه قمری با رؤیت هلال ماه است، پس آغاز ماه، از هنگام رؤیت هلال است.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  
 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -