انهار
انهار
مطالب خواندنی

موارد قضا دارِ كفاره‌ندار و برخی موارد قضا ندارِ بی‌کفاره

بزرگ نمایی کوچک نمایی

مسأله 1788- اگر جُنُب با تصمیم بر غسل‌کردن بخوابد و پس از خواب اول یا دوم یا سوم بعد از اذان صبح بیدار شود، روزه او باطل است و فقط قضا دارد.

مسأله 1789- کسی كه در ماه رمضان قصد روزه ندارد، امّا از اول صبح تا غروب چیزی که روزه را باطل میكند انجام ندهد، روزهٔ او باطل است و قضا دارد؛ ولی كفاره ندارد.

مسأله 1790- شخصی که قصد روزه كرده، ولی در بین روز، از نیّت روزه برگردد، یا قصد كرده مثلاً آب بخورد، امّا آبی نخورده باشد، روزه او باطل است و قضا دارد؛ ولی كفّاره ندارد.

مسأله 1791-جُنُبی كه غسل جنابت را فراموش كند و چند روز در حال جنابت روزه بگیرد، روزهٔ او باطل است و قضا دارد؛ ولی كفّاره ندارد.

مسأله 1792-كسی كه عادتش بر این است كه هنگام بازی کردن با همسر، منی از او خارج میشود و با انجام‌دادن چنین کاری منی از او خارج شود، روزه او باطل است و قضا دارد؛ ولی كفّاره ندارد.

مسأله 1793- كسی كه با اعتماد بر خبر دو عادل یا یک عادل، مبنی بر اینکه مغرب شده، روزه‌اش را افطار كند و سپس معلوم شود مغرب شرعی نبوده است، روزه او باطل است و قضا دارد؛ ولی كفّاره ندارد.

مسأله 1794- كسی كه بدون تحقیق از صبح شدن یا با اعتماد بر خبر شخص غیر کارشناس، مشغول خوردن سحری شود، یا بر اثر عواملی مانند نابینایی، متوجه طلوع فجر نشده، یا در آن شک داشته و مشغول خوردن سحری باشد و سپس متوجه شود که صبح شده، روزهٔ او باطل است و قضا دارد؛ ولی كفّاره ندارد.

مسأله 1795- كسی كه در سحرگاه با تحقیق و نگاه به افق اطمینان پیدا كند صبح نشده، یا دو عادل كارشناس شهادت دهند كه صبح نشده و او سحری بخورد، در حالیكه صبح بوده، روزهٔ او صحیح است.

مسأله 1796- در همهٔ موارد یادشده که روزهٔ او باطل بوده، باید تا مغرب به رسم ادب، چیزی که روزه را باطل میکند، انجام ندهد.

مسأله 1797-بیماری که در ماه رمضان نتوانسته روزه بگیرد و پس از ماه رمضان بهبود یافته، باید روزه را قضا کند.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -