انهار
انهار
مطالب خواندنی

نزاع در خریدوفروش

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 1166- زید مثلًا شتری را به عمرو می‌فروشد و تحویل می‌دهد مدتی از این خریدوفروش می‌گذرد که ثالثی مدعی می‌شود که شتر از من است و زید که فروشنده شتر بوده ادعای ثالث را قبول می‌کند، ولی عمرو که خریدار شتر و تحویل‌گیرنده بوده ادعای ثالث و قبول زید را رد مینماید، آیا اظهارات فروشنده اثری تحت عنوان اقرار و یا شهادت علیه خریدار ندارد؟

جواب: در فرض سؤال، بعد از اینکه زید شتر را بعنوان ملک خود به عمرو فروخته معامله محکوم به صحت است و بعد از معامله اقرار او به اینکه شتر مال شخص ثالث است نسبت به عمرو (مشتری) بلااثر است بنابراین شتر متعلّق به عمرو است لکن اقرار زید بر علیه به خودش مسموع است و باید قیمت شتر را به شخص ثالث بدهد، بلی در صورتی که به دلیل شرعی ثابت شود که شتر ملک شخص ثالث بوده معامله فضولی است و منوط به اجازه مالک شتر است.

سؤال 1167- اگر شخصی موتوری را بفروشد و چندین سال از آن موضوع گذشته باشد و همچنین چندین بار هم به افراد مختلف دست به دست فروخته شده باشد و نفر اول به گفته خودش مبلغ 10 هزار تومان از پول موتور را نگرفته و می‌خواهداز من که آخرین نفر هستم مبلغ 50 هزار تومان بگیرد در صورتی که من از این موضوع اطلاع نداشتم و همچنین افراد قبلی که قبل از من موتور را خریده‌اند نمی‌شناسم و شخص اول که مبلغ پنجاه هزار تومان از من طلب می‌کند هیچ مدرکی از نفر اول مبنی بر اینکه از او 10 هزار تومان می‌خواهد ندارد آیا اصلًا این از نظر شرعی درست است که او این مبلغ طلب را از من بگیرد و نیز آیا درست است که به جای 10 هزار تومان از من پنجاه هزار تومان بگیرد؟

جواب: بطور کلّی در مثل مورد سؤال، مالک اوّلیه موتور نمی‌تواند از خریدار آخر طلب خود را وصول کند و چنانچه طلبی هم داشته باشد باید به خریدار اوّل مراجعه نماید، و در نزاع موضوعی مرافعه شرعیّه لازم است.

سؤال 1168- شخصی قطعه زمینی خرید به مبلغ 5 میلیون و دویست هزار تومان و طرفین توافق کرده‌اند که زمین هر چقدر بود به همین مبلغ باشد و مدتی از معامله گذشته است و حالا فروشنده میگوید زمین بیشتر از آن متراژی است که مورد نظر من بوده و مبلغ دیگری اضافه میخواهم آیا چیزی به او تعلق می‌گیرد یا نه؟

جواب: در مورد سؤال اگر زمین بعنوان قطعه و بمشاهده معامله شده نه بعنوان متراژ طرفین بعد از معامله از لحاظ کم و زیاد بودن متراژ حق فسخ و یا مطالبه قیمت زیادتر و یا کمتر را ندارند ولی اگر به متراژ معامله شده حکم دیگری دارد و در نزاع موضوعی محتاج به مرافعه شرعیّه است.

سؤال 1169- پدری به ولایت، سهم پسر نابالغش را می‌فروشد پسر پس از بلوغ ادعای غبن می‌کند و پدر می‌گوید من در آن زمان طبق مصلحت تو معامله نموده‌ام اکنون که پدر مرحوم شده حکم شرع چیست؟

جواب: در فرض سؤال معامله شرعی و ممضی است و مولی علیه حق فسخ را بعد از بلوغ ندارد بلی اگر شرعاً ثابت شود که ولی شرعی خیانت نموده یا واقعاً در هنگام وقوع معامله مغبون بوده و جاهل بموضوع یا حکم بوده مولی علیه می‌تواند معامله را فسخ کند و در نزاع موضوعی مرافعه شرعیّه لازم است. و اللّه العالم

سؤال 1170- اگر شاخه‌های درخت زید عمرو را زحمت می‌رساند و از استفاده نمودن از بام خود مانع می‌شود بلکه شاخه‌های درخت بر سر و روی عمرو برخورده نقصان می‌رساند و بام از استفاده نمودن معطل شده است حکم شرع را بیان فرمائید.

جواب: در فرض سؤال عمرو می‌تواند از زید که مالک درخت است بخواهد که شاخه‌های درخت خود را از فضای ملک زید خارج کند و یا قطع کند و اگر زید که صاحب درخت است امتناع کرد خود عمرو می‌تواند اگر ممکن است بدون قطع کردن شاخه را برگرداند به ملک خود عمرو و اگر برگرداندن ممکن نیست می‌تواند آن را قطع کند. و اللّه العالم

سؤال 1171- معامله‌ای در خصوص فروش کارخانه‌ای به صورت قطعی انجام پذیرفته است فرضاً ده میلیون تومان که از پرداخت پول تا دو ماه خودداری شده است خریدار به فروشنده که نیاز پولی داشت تحمیل نمود که اجباراً قولنامه دیگری به مبلغ هشت میلیون تومان تنظیم نماید آیا خریدار دو میلیون را به فروشنده مدیون و بدهکار است یا خیر؟

جواب: در فرض سؤال چنانچه بر طبق قولنامه دوّم طرفین با رضایت معامله را انجام داده‌اند به معنی اقاله معامله اول و تجدید معامله است و صحیح است و خریدار فقط مدیون ثمن دوم یعنی هشت میلیون تومان هست و در نزاع موضوعی مرافعه شرعیّه لازم است.

سؤال 1172- شخصی خانه‌ای را جهت تأسیس حسینیّه خریداری می‌کند بعد از خرید آن را جهت حسینیّه اختصاص داده و صیغه وقف خوانده شده و سالیان دراز مراسم عزاداری و مجالس مشابه دیگر در آن اقامه می‌نماید پس از چندی برخی مالکین اولیّه منکر فروش میشوند و ادّعاء مالکیت آن را می‌نمایند. آیا متصدی حسینیه حق دارد از افرادی که انجام معامله را انکار نموده‌اند تقاضای قسم نماید؟ و اگر جواب منفی است هرگاه چنین کاری انجام شده باشد آیا اتیان سوگند می‌تواند ملاک حکم قرار گیرد یا خیر؟

جواب: در فرض سؤال اگر خریدار بیّنه شرعی اقامه کند که ملک را خریده قسم مالکین اولیه مبنی بر عدم فروش اثری ندارد بلی اگر خریدار نتواند خرید ملک را شرعاً اثبات کند نوبت به قسم مالکین به عدم فروش میرسد ولی به هر حال فصل منازعه و اقامه بینه و قسم باید با مرافعه شرعیّه انجام شود.

سؤال 1173- منزلی را خریدم از قرار اینکه مقداری از پول هنگام نوشتن قولنامه تحویل فروشنده شود و بقیه مبلغ را بعد از دو ماه بپردازم، فروشنده هم گفت که در این مدت دوماهه، سند و کلید منزل در تصرف من می‌ماند، ما هم موافقت کردیم، مبلغ باقیمانده را تا دو روز قبل از تاریخ تحویل، آماده و به فروشنده بدهیم، فروشنده گفت چون آن مقدار باقیمانده از مبلغ که حق من است در اختیار مشتری بود، لذا من سود آن مبلغ را در این مدت دوماهه می‌خواهم، حالا با توجه به اینکه خریدار در هنگام نوشتن قولنامه مقداری از پول را به فروشنده تحویل داده و جز کاغذ قولنامه و امضای فروشنده چیز دیگری تحویل نگرفت، حکم شرعی این سودی که فروشنده می‌خواهد چیست؟

جواب: در فرض سؤال بایع زائد بر اصل ثمن معامله چیزی طلبکار نیست و در نزاع موضوعی مرافعه شرعیّه لازم است.

سؤال 1174- زید مقدار معیّن از باغ مشجر معین از عمرو خریده است و به صورت باغ معامله شده و در قولنامه و سند هم به صورت باغ مشجر معامله شده و از معامله تقریباً ده سال می‌گذرد و در این مدت از جوئی که از باغ فروشنده می‌گذرد این باغ مشروب می‌شده چون این جوی قبل از معامله بوده الآن صاحب باغ یعنی عمرو می‌خواهد مسیر آن جوی را که باغ زید از آن مشروب می‌شود عوض نماید و با عوض کردن به مشتری ضرر می‌رسد آیا فروشنده این حق را دارد که مسیر جوی را بدون رضایت عوض کند؟

جواب: در مورد سؤال با فرض اینکه زید جهت مشروب ساختن باغ خریداری شده از عمرو قبلًا حق داشته که از جوی معیّنی که در ملک فروشنده واقع شده استفاده نماید فروشنده باغ (عمرو) حق ندارد بدون رضایت زید مسیر آن را عوض کند. و اللّه العالم

سؤال 1175- شخصی مقداری از باغ خود را به شخص دیگری فروخته و پس از فروش واخذ قیمت مقدار فروخته شده را که پانصد متر بوده از سهم خود جدا و دیوارکشی و تحویل خریدار داده و چون خریدار برای مشروب کردن سهم خریداری شده نه آب برکه داشته و نه حق آبه پس از مدّت مدیدی از فروشنده خواهش کرده که به او اجازه دهد یک نوبت که باغ خودش را مشروب میکند به اندازه نیم ساعت هم آب از باغ خودش به سهم او عبور بدهد فروشنده هم بر حسب احترام همسایگی قبول کرده تا زمانی که برای باغ خودش آب می‌گیرد این کمک را به او بکند منتهی چون آب از چاه شخص دیگری خریداری می‌شده ایشان یعنی خریدار به قدر نیم ساعتی که به او داده می‌شود وجهش را بپردازد اکنون به علّت فعل و انفعالاتی که در آن منطقه بطور کلّی به عمل آمده و انهار و مجاری قسمت عمده‌اش از بین رفته نتیجتاً باغ فروشنده هم از آب افتاده است و در صدد فروش زمین آن برآمده اکنون خریدار آمده و از فروشنده مطالبه حق می‌کند و می‌گوید من از باغ شما حق آبه و راه آب دارم در صورتی که به شرح مذکور بالا و طبق بیع نامه‌ای که در دست است هیچ گونه حق آبه و راه آبی نداشته و آنچه عمل شده ارفاق و کمکی از طرف خریدار بوده. خواهشمند است با توجه به معروضات بالا رأی و نظر خودتان را برای رفع غائله مرقوم نمائید.

جواب: از قضیه شخصیّه اطلاع ندارم بطور کلی اگر محلّی که بعنوان باغ خریداری شده با حق مجرای آب خریده شده فعلًا هم آن حق محفوظ است و اگر بدون این حق خریداری شده هر چند فروشنده موافقت کرده باشد که هر وقت باغ خود را مشروب نمود باغ خریدار را نیز مشروب نماید در این صورت خریدار حقی به زمین مجاور برای آب گرفتن ندارد، بلی چنانچه زمین فروخته شده بعنوان باغ بوده و راهی برای شرب آن غیر از بقیه باغ ملکی فروشنده نباشد ظاهر معامله فروش زمین با راه آب است و در نزاع موضوعی مرافعه شرعیّه لازم است.

سؤال 1176- شخصی اشیائی آهنی را حدود سه سال قبل در اختیار کسی قرار داده و قرارشان بر این بوده که طرف وزن کرده و به قیمت روز وجه آن را بپردازد. و لکن آن شخص پس از قبض آن اشیاء آنها را در خانه مسکونی مصرف کرده بدون اینکه وزن نماید و سپس آن خانه را فروخته. الآن از او مطالبه قیمت آن اشیاء به قیمت فعلی در بازار شده و او قبول نمی‌کند بلکه می‌خواهد قیمت سه سال قبل را بپردازد. حکم مسأله چیست؟

جواب: در مورد سؤال، که بدون توزین و انجام معامله مصرف شده مصرف‌کننده ضامن مثل آهن آلات مصرف شده است و با رضایت مالک قبلی آهن آلات می‌تواند قیمت فعلی آن را بدهد و در نزاع موضوعی مرافعه شرعیّه لازم است.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -