انهار
انهار
مطالب خواندنی

نقد و نسیه

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 1136- جنابعالی در رساله عملیه فرموده‌اید که در معاملات نسیه مدت باید معلوم باشد اگر مثلًا بگوید سر خرمن اشکال دارد؟ آیا مغازه دار که معمولًا با مردم حساب دارد و مردم از او مواد خوراکی و غیره را خریداری می‌کنند به صورت نسیه و مدت معلوم نیست چه صورتی دارد؟

جواب: معاملات مذکوره صحیح نیست باید مدت را معلوم کنید.

سؤال 1137- آیا می‌توان اجناس را که بصورت نسیه فروخته می‌شود با اطلاع مشتری به مبلغی گرانتر فروخت؟

جواب: اشکال ندارد ولی سعی کند اجحاف نشود.

سؤال 1138- فردی درب آهنی دست دوم را به فرد دیگری فروخته بدون اینکه وزن درب و یا قیمت معین شود فقط فروشنده هنگام فروش گفته است قیمت روز هر چقدر می‌باشد شما کیلوئی 10 تومان ارزانتر پولش را پرداخت کنید در آن موقع قیمت کرده و آهن 90 تومان بوده سه سال از این قضیه می‌گذرد در طول این سه سال نه خریدار بنابر سوابق دوستی که داشته پول درب را پرداخت کرده و نه فروشنده سراغ پولش را گرفته است الآن که سه سال گذشته فروشنده ادّعا می‌کند که باید قیمت امسال را بپردازی نه سه سال قبل را لطفاً حکم شرعی مسأله را مرقوم فرمائید.

جواب: در فرض سؤال معامله باطل است و آن درب آهنی به ملکیت فروشنده باقی است خریدار اگر بخواهد درب را نگهدارد به قیمت فعلی باید پولش را بدهد و در نزاع موضوعی مراجعه شرعیه لازم است.

سؤال 1139- در معامله نسیه که فرموده‌اند اگر مدت معین نشد باطل است آیا مراد این است که نسیه باطل است و معامله نقدی می‌شود و یا اصل معامله باطل است؟

جواب: اصل معامله باطل است.

سؤال 1140- ماشینی که قیمت آن مشخص شده و ارزش آن یک میلیون تومان می‌باشد و خریدار می‌خواهد یک سال بعد پول آن را بپردازد آیا جایز است که فروشنده برای هر ماه 40 هزار تومان بعنوان سود بگیرد، و در مورد کالای دیگر نیز اگر این مسأله صادق باشد آیا جایز است؟

جواب: اگر بعد از تعیین قیمت و انجام معامله شرعی خریدار بخواهد چیزی بعنوان سود، از جهت تأخیر پرداخت بگیرد حرام است ولی اگر قبل از انجام معامله، فروشنده بگوید اگر ثمن را نقد می‌دهی مثلًا یک میلیون تومان و اگر بوعده یک ساله می‌دهی (معامله نسیه) مثلًا یک میلیون و پانصد هزار تومان و خریدار معامله نسیه را اختیار کند سپس معامله نسیه انجام دهند اشکال ندارد در هر صورت باید ثمن مقطوع و معین باشد.

سؤال 1141- خریدار و فروشنده‌ای خانه‌ای را معامله کرده‌اند بعض ثمن نقد و بعض دیگر مدت دار بوده است و مدت مجهول است زمان تحویل مابقی ثمن پس از انجام مراحل قانونی و هنگام تنظیم سند در محضر است و هیچ یک از طرفین توجه نداشته‌اند که می‌شود معامله را بطور نقد و بصورت نسیه انجام داد بنابراین نمیدانند کدامیک از دو شکل معامله را قصد کرده‌اند البته مشتری خود را ذی حق در تأخیر ثمن تا مدت مذکور می‌داند. فروشنده نیز این حق را انکار نمی‌کند مستدعی است بفرمائید:

سؤال 1: آیا معامله تماماً حکم نقد را دارد و یا قسمت مدت دار آن نسیه است؟

سؤال 2: آیا در فرض نسیه بودن معامله فوق با توجه به جهل به مدت معامله باطل است یا صحیح؟

سؤال 3: در فرض بطلان آیا معامله رأساً باطل است و یا نسبت به مقدار نقدی آن صحیح است؟

سؤال 4: چنانچه معامله نسبت به مقدار نقدی آن صحیح باشد آیا طرفین یا یکی از آنها حق فسخ معامله را نسبت به آن مقدار دارد یا خیر؟

سؤال 5: در صورت صحت معامله مذکور چنانچه مشتری نتواند مابقی ثمن را در زمان مقرّر تحویل دهد آیا فروشنده حق فسخ معامله را دارد یا خیر؟

جواب: در فرض سؤال معامله نسبت به مبلغ مدت‌دار نسیه است و چون مجهول بوده نسبت به همان مقدار باطل است و نسبت به بقیه صحیح است ولی هر یک از فروشنده و خریدار خیار تبعّض صفقه دارند.

سؤال 1142- فروشنده یک فرش یا یک جنس معین به خریدار می‌گوید سه ماه وعده 50 هزار تومان، نقد 45 هزار تومان و کاسبی دیگر همین جنس معین را می‌گوید نقد 45 هزار تومان، سه ماه وعده 50 هزار تومان کدامیک از این دو صحیح است؟

جواب: اگر نقد و یا نسیه بودن معامله هنگام انجام معامله معلوم باشد هر دو صورت صحیح است.

سؤال 1143- این جانب برای خرید چند دستگاه مختلف از فروشندگان استعلام نمودم و با یکی از آنها به توافق رسیدم و دستگاههای مذکور را به قیمت معینی از او خریداری نمودم نقدا قسمتی از ثمن معامله، به در خواست فروشنده پرداخت گردید، و قرار بر آن شد که:

دستگاهها، حد اکثر در مدت سه ماه تحویل گردد، و در این مدت نیز طبق در خواست فروشنده بقیه ثمن نیز تحویل داده شد، الحال فروشنده ادعا می‌کند که:

اولًا: به لحاظ افزایش قیمت‌ها باید مبلغی به ثمن معامله افزوده شود.

ثانیاً: بعضی از دستگاهها به صورت ناقص تحویل داده شده است.

ثالثاً: بعضی از آنها را هم تحویل نداده است.

لطفاً حکم شرعی مسأله را بیان فرمائید.

جواب: در فرض سؤال اگر دستگاههای مذکور را بنحو کلّی خریده‌اید فروشنده نسبت به مقداری از مبیع که قیمت آن حین معامله نقداً پرداخت شده حق مطالبه افزایش قیمت را ندارد و اما نسبت به بقیّه مبیع کلّی که پرداخت قیمت آن موکول به بعد شده و تحویل بقیه مبیع نیز مدّت دار بوده معامله باطل است لذا فروشنده ملزم به تحویل آن نیست مگر با تراضی و معامله جدید ولی اگر دستگاههای معیّن شخصی را خریده‌اید نه کلّی فروشنده حق مطالبه افزایش قیمت را ندارد و در صورت معیوب بودن مبیع در معامله شخصی خریدار حق فسخ دارد و در معامله کلّی حق دارد که فروشنده را ملزم نماید که مبیع معیوب را عوض کند و مبیع سالم تسلیم کند، و در نزاع موضوعی مرافعه شرعیّه لازم است. و اللّه العالم.

سؤال 1144- حدود 12 سال پیش یک قطعه زمین به مبلغ 75 هزار تومان مورد معامله قرار گرفته مبلغ 50 هزار تومان آن پس از معامله و تصرف زمین به فروشنده پرداخت گردید و الباقی که مبلغ 25 هزار تومان می‌باشد با توافق طرفین متعاملین مقرر گردید که 4 سال بعد در قبال انتقال سند، خریدار تسلیم فروشنده نماید و قبل از موعد مقرر فروشنده از خریدار تقاضای مبلغی نموده ولی چون موعد نرسیده بوده خریدار از پرداخت امتناع ورزیده و بعد موعد مقرر که رسیده خریدار جهت تأدیه و تقاضای سند به فروشنده مراجعه نموده فروشنده حاضر به انتقال نشده که هنوز قضیه به همین صورت باقیمانده و زمین مورد تصرف خریدار قرار گرفته و مدت 10 سال است که بصورت منزل مسکونی در آمده اکنون فروشنده آیا استحقاق همان 25 هزار تومان الباقی را دارد یا بیش از آن استدعا می‌شود در مورد فوق حکم اللّه را بیان بفرمائید.

جواب: در مورد سؤال که برای پرداخت بقیه ثمن موعد معین شده است خریدار بیش از مبلغ 25 هزار تومان مدیون نیست، و در نزاع موضوعی مرافعه شرعیّه لازم است. و اللّه العالم.

سؤال 1145- شخصی مقداری جنس از شخص دیگری خریده و نصف قیمت آن را داده است بعلّت اختلاف در اصل جنس تا مدّت انتقال اجناس قیمت پائین آمده است شخص بایع بدون اجازه مشتری همه اجناس را به ضرر فروخته است آیا ضرر این جنس بر عهده بایع است یا مشتری؟

جواب: در مورد سؤال، چنانچه معامله بطور صحیح بر عین شخصی واقع شده فروش بایع فضولی بوده و با ردّ مشتری معامله دوّم باطل است و مشتری می‌تواند عین جنس را بگیرد و اگر بایع فضولی جنس را تحویل خریدار دوّم داده و جنس ازبین رفته باید مثل جنس را اگر مثلی است یا قیمت آن را اگر قیمی است به قیمت یوم التلف به مشتری اول بدهد و در نزاع موضوعی مرافعه شرعیّه لازم است.

سؤال 1146- این جانب در سال 58 زمینی به متراژ 144 متر از قرار هر متر 45 تومان از شخصی خریداری نمودم و قرار ما در معامله این بود که نصف قیمت را نقداً و نصف دیگر را پس از یک ماه دیگر بپردازم نیمی از قیمت را طبق قرار همان زمان پرداخت نمودم بعد از یک ماه که ما بقی را خواستم بدهم سند درخواست نمودم جواب داد با این مبلغ سند را نمی‌دهم و بنده هم بخاطر اینکه ترسیدم پولم بکلّی از بین برود بقیه پول را ندادم در این مدّت 16 سال نه من تقاضای سند کردم و نه او پول از من مطالبه کرد و حال که زمین گران شده میگوید یا نصف زمین را بده و یا قیمت فعلی را مستدعی است حکم شرعی را بیان فرمائید.

جواب: بطور کلی در فرض سؤال اگر خریدار بر طبق قرار داد عمل کرده و بقیه قیمت زمین را در موعد تعیین شده تحویل فروشنده داده و او قبول نکرده خریدار بیش از همان مبلغ بدهکار نیست و فروشنده نمی‌تواند بیشتر مطالبه کند و چنانچه نزاع موضوعی در بین باشد مرافعه شرعیّه لازم است.

سؤال 1147- در معاملات تجاری نقدی معمولا در بازار با رضایت طرفین صدی یک کسر می‌شود و یا اینکه قبلا موضوع بیان می‌شود نظر حضرتعالی چیست؟

جواب: اشکال ندارد.

سؤال 1148- گوسفندی که امروز به نرخ مثلًا پانزده هزار تومان است برای یک سال نسیه می‌خرد هیجده هزار تومان آیا این شرعاً صحیح است یا خیر؟ (در صورتی که خودشان این گوسفند را بعداً (سه چهار روز بعد) به قیمت 14 هزار تومان می‌فروشند).

جواب: فروش نسیه گوسفند به قیمتی بیشتر از قیمت نقد اشکال ندارد و همچنین پس از انجام معامله فروش نقدی آن به کمتر مانعی ندارد. و اللّه العالم

سؤال 1149- شخصی معامله نسیه می‌کند در معامله نه نوشته‌ای می‌گیرد و نه شاهدی و سود بیشتری روی جنس می‌کند گاهی هم در بعضی از مشتریان اصل سرمایه هم می‌سوزد آیا آن سود زیادی بابت اجناس چه صورتی دارد؟

جواب: در صورتی که معامله با رضایت طرفین انجام شود معامله صحیح است البته در صورت غبن خیار برای مغبون ثابت است.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -