انهار
انهار
مطالب خواندنی

خیار غبن

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 1107- پدر این جانبان یک نفر پیرمرد و عاجز است که از دو چشم نابینا است و به علت فوت ناگهانی برادر جوانمان حالت عادی و طبیعی ندارد و بدون کسب نظریه خانه خود را معامله نموده بعداً آگاه شده است که به شدّت مغبون شده به دلیل غبن فاحش اعلام فسخ نموده خریدار که به قیمت روز واقف بوده و غبن معامله را قبول داشته با تزویر عمل نموده و به مادرم پول یک دستنبد طلا معادل دویست هزار تومان را داده پدرم را وادار نموده است که سند رسمی تنظیم نماید بعد از تنظیم سند به او تفهیم نموده‌اند که غبن معامله غیر قابل تحمّل بوده مجدداً اعلام فسخ نموده است از طرفی تعادل روحی ندارد و قادر به انجام چنین معامله‌ای نبوده و معامله بدون مشورت و بدون اطلاع این جانبان صورت گرفته است سؤال شرعی بنده این است که اولًا از نظر شرعی معامله پدرم چه صورتی دارد در ثانی این جانبان که اولاد ارشد پدرمان هستیم به دلیل نابینا بودن و نامناسب بودن وضع جسمانی و روحی پدرم معامله را می‌توانیم فسخ نماییم یا خیر؟

جواب: در فرض سؤال، چنانچه عدم تعادل روحی او به اندازه‌ای است که تشخیص سود و زیان نمی‌دهد معامله باطل است هر چند غبنی در بین نباشد و اگر در این حدّ نبوده ولی مغبون شده خودش می‌تواند معامله را فسخ نماید ولی اولادش حق فسخ ندارند و در نزاع موضوعی مرافعه شرعیّه لازم است. و اللّه العالم

سؤال 1108- شخصی قطعه زمینی خرید به مبلغ 5 میلیون و دویست هزار تومان و طرفین توافق کرده‌اند که زمین هر چقدر بود به همین مبالغ باشد و مدتی از معامله گذشته است و حالا فروشنده میگوید زمین بیشتر از آن متراژی است که مورد نظر من بوده و مبلغ دیگری اضافه میخواهم، آیا چیزی به او تعلق میگیرد یا نه؟

جواب: در مورد سؤال اگر زمین بعنوان قطعه و بمشاهده معامله شده نه بعنوان متراژ، طرفین بعد از معامله از لحاظ کم و زیاد بودن متراژ حق فسخ و یا مطالبه قیمت زیادتر و یا کمتر را ندارند ولی اگر به متراژ معامله شده حکم دیگری دارد و نزاع موضوعی محتاج به مرافعه شرعیّه است.

سؤال 1109- این جانب در سال گذشته قطعه زمینی را بدون نظر کارشناس و بدون هیچ گونه آگاهی به قیمت روز به شخصی فروختم و بعد از دو هفته متوجه غبن فاحش در معامله شده و بلافاصله به خریدار اعلام نمودم که من مغبون شده‌ام و به اصل معامله راضی نیستم ولی ایشان خود را مالک می‌داند و بر این امر اصرار می‌ورزد مستدعی است نظر مبارک خود را در مورد معامله مزبور بیان فرمائید.

جواب: بطور کلّی چنانچه بعد از انجام معامله هر یک از متعاملین بفهمد که در حین معامله مغبون بوده در صورتی که خیار غبن خود را اسقاط نکرده باشد می‌تواند معامله را فسخ کند. و در نزاع موضوعی مرافعه شرعیّه لازم است. و اللّه العالم

سؤال 1110- شخصی ملکی را فروخته و وجه آن را تماماً دریافت داشته و کلیّه خیارات را و لو فاحش باشد از خود ساقط نموده و با نظر کارشناس به قیمت روز که مرضی الطرفین نیز بوده فروخته است آیا حق خیار غبن برای وی باقی است یا خیر؟

جواب: در فرض سؤال، اگر در حین وقوع غبنی نباشد خیار غبن نیست و اگر در حین معامله مغبون بوده خیار غبن ثابت است ولی اگر ساقط کرده باشد اختیار فسخ ندارد بلی اگر غبن به مقداری باشد که اسقاط آن از آن مقدار منصرف باشد اگر چه اسقاط غبن فاحش هم شده باشد با این انصراف خیار غبن ثابت است. و در نزاع موضوعی مرافعه شرعیّه لازم است. و اللّه العالم.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -