انهار
انهار
مطالب خواندنی

شرط ابتدائی و فاسد

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 76 : بایع در ضمن بیع نسیه شرط می کند که اگر مشتری ثمن را در وقت معین نپردازد برای هر روز تأخیر یا هر ماه تأخیر فلان مقدار بپردازد آیا این شرط صحیح است یا خیر؟

جواب – صحیح نیست.

سؤال 77 :در مسائل متفرقه توضیح المسائل چنین آمده: سؤال – قراردادی که بین ارباب حاجت و دلال ها به نام قولنامه معمول است و مبلغی را معین می کند که هر یک از طرفین حاضر به معامله نشد آن مبلغ را به دیگری بپردازد، آیا اینگونه قرارداد لازم الوفاء است یا نه؟

جواب:  لازم الوفا نیست.

اما رویۀ قضایی در دادگستری با تکیه به ماده 10 قانون مدنی بر الزام به عمل قرارداد و قولنامه بوده که با «المؤمنون عند شروطهم» و «اوفوا بالعقود » هم سازگار می باشد و هنوز هم فقهای شورای نگهبان اعلام بطلان ننموده اند آیا نظر حضرت عالی بطلان قرارداد است من رأس یا عدم وجوب وفا به مبلغی که به عنوان تخلف قرار می گذارند؟

جواب:   این مقاوله، معامله نیست و شرط ابتدایی است و نافذ نیست، معامله موضوع ندارد و شرط ابتدایی باطل است.

سؤال 78 : آیا شروط ابتدایی الزام آور است یا نه؟

جواب:  الزام آور نیست.

سؤال 79 :هرگاه کسی به صورت ابتدائی نه به شکل شرط ضمن العقد تعهد کند که ملک خود را در تاریخ معین بفروشد آیا ملزم به فروش می باشد؟

جواب:  شرط ابتدایی نافذ نیست و لزوم وفاء ندارد.

سؤال 80 : هرگاه شرط کند که اگر طبق تعهد ملک را در تاریخ معین به طرف نفروخت، مبلغی به عنوان خسارت یا وجه التزام دادنی باشد آیا این تعهد الزام آور است یا نه؟ و متعهد له حق وصول وجه را دارد یا خیر؟

جواب:   اگر در ضمن عقد بوده الزام آور است و اگر ابتدایی بوده نافذ نیست.

سؤال 81 : از طرف دولت برای دهی ماشین می دهند و خریدار آن باید دارای شرائطی باشد و آن شرائط را افرادی باید تأیید کنند، تأیید کنندگان به خریدار ماشین می گویند اگر بخواهی ما شما را تأیید کنیم باید مقداری پول به مسجد این ده کمک کنی. او هم قبول می کند و چک می دهد و آن ها او را تأیید می کنند و ماشین را از دولت تحویل می گیرد حالا بفرمایید آیا این پولی که او قبول کرده است به مسجد بدهد از نظر شرعی بر او لازم می شود؟ اگر لازم می شود از چه بابتی لازم می شود؟ و بر فرض عدم لزوم اگر پرداخت، آیا ضمانی دارد یا ندارد؟

جواب:   پرداخت آن مانع ندارد ولی لازم نیست.

سؤال 82 : زید با واسطۀ شخص ثالث جنسی را از عمرو خریده یعنی این شخص ثالث برای زید این جنس را معرفی کرده و بین خریدار و فروشنده زحمتی کشیده، اما زید به عمرو گفت که شما نباید به واسطه، چیزی از این معامله بدهید، بعد از این قرار زید آن جنس را با چان زدن به قیمتی که خودش گذاشته بود می خرید حالا بعد از اینکه تمام شده عمرو احساس کرده که چون در این معامله حق واسطه ضایع شده است و از خود به او چیزی بدهد آیا این عمل جایز است یا خیر؟

جواب:  اگر واسطه بدستور آن ها کاری انجام داده مستحق اجرت است و شرط نافذ نیست.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -