انهار
انهار
مطالب خواندنی

خمس ارث و اموال میّت

بزرگ نمایی کوچک نمایی

نحوه محاسبه خمس عینى که به ارث رسیده و متعلق خمس است

سؤال246. عینى که متعلّق خمس است و به ارث رسیده، آیا براى پرداخت خمس باید قیمت فعلى آن حساب شود یا وقت اشتغال ذمّه میّت را باید ملاک قرار داد؟

پاسخ:باید قیمت فعلى حساب شود.

خمس زمین موروثى که قبل از پرداخت خمس تقسیم شده است

سؤال247. زمینى است موروثى که به آن خمس تعلق گرفته و قبل از پرداخت خمس تقسیم شده است، الآن وظیفه چیست؟

پاسخ:باید هر کسى خمس سهم الارث خود را بدهد.

خمس ارث

سؤال248. پدرم سال خمسى نداشته است، آیا ما باید قبل از تقسیم ارث خمس بدهیم یا بعد از تقسیم، هر کس هر طور خواست عمل نماید؟

پاسخ:اگر تعلق خمس به آن مال معلوم باشد، باید خمس آن را قبل از تقسیم بدهید.

خمس ارث تقسیم نشده بین وراث و سود حاصل از آن

سؤال249.ارث باقى مانده از پدرم تعدادى موتور لنج است که هنوز تقسیم نشده است و فعلاً با آن ها کار مى کنند و از درآمد آن ها سهم اینجانب را که درس مى خوانم مى فرستند، آیا اصل ارث و سود حاصل از آن خمس دارد؟

پاسخ:ارث خمس ندارد ولى سود آن اگر زاید بر مؤونه باشد خمس دارد.

خمس خانه اى که از فروش زمین ارثى ساخته شده است

سؤال250. به خانه اى که از فروش ارث ساخته شده، در صورت اضافه قیمت، آیا به آن خمس تعلق مى گیرد؟

پاسخ:اگر زاید بر مؤونه باشد به اضافه ى قیمت آن خمس تعلق مى گیرد.

خمس زمین موروثى که به باغ تبدیل شده

سؤال251. شخصى که حساب سال نداشته است، زمین موروثى خود را به صورت باغ در آورده تا از میوه ى آن استفاده کند. پس از چند سال مقدارى محصول باغ اضافه بر احتیاج او شده است اکنون مى خواهد حساب سال قرار دهد، خمس این باغ چگونه است؟

پاسخ:همان خمس مازاد بر نیاز واجب است.

زمان تعلّق خمس به ترقّى قیمت ارث

سؤال252. مالى که به ارث رسیده و خمس ندارد اگر ترقّى قیمت کند، چه موقع پرداخت خمس آن ترقّى واجب است؟

پاسخ:در وقت رسیدن سال خمسى اگر مى تواند به آن دست پیدا کند واجب است وگرنه هر وقت فروخت، جزو درآمد همان سال است

خمس مال میّت

سؤال253. اگر شخصى که از دنیا رفته خمس بدهکار باشد، آیا خمس از اصل مال خارج مى شود یا از ثلث مال؟

پاسخ:اگر وصیت به اخراج از ثلث نکرده از اصل مال خارج مى شود.

تجهیز و تکفین و سایر مخارج میّت قبل از پرداخت خمس

سؤال254. شخصى داراى سال خمسى است، اگر در اثناى سال فوت کند، آیا ورثه او مى توانند قبل از پرداخت خمس او، از ترکه او در تجهیز و تکفین و سایر مخارج میّت مصرف کنند؟

پاسخ:با قصد پرداخت آن و یا باقى ماندن مقدار خمس در اموال میّت، مى توانند قبل از پرداخت خمس، از مال میّت براى واجبات تجهیز و حتّى غیر آن بردارند.

خمس مال میتى که وارث صغیر دارد

سؤال255. میتى خمس بدهکار است و داراى وارث صغیر مى باشد، آیا باید خمس او پرداخت شود یا باید صبر کرد تا وارث او کبیر شود؟

پاسخ:باید خمس او پرداخته شود و دین بر وصیّت و ارث مقدّم است.

برى ءالذمّه شدن میّت بدهکار خمس با دستگردان

سؤال256. کسى از دنیا رفته است و خمس بدهکار است، ورثه ى او فعلاً قدرت مالى ندارند که کلّ خمس را بپردازند، به همین جهت ناچارند دستگردان کنند، تا پس از تمکّن پرداخت کنند. آیا بعد از دستگردان میّت برى ءالذمه مى شود و از عذاب الهى خلاص خواهد شد؟

پاسخ:ان شاءاللّه برى ء الذّمه مى شود

خمس ترکه میتى که خمس و زکات بدهکار است

سؤال257. شخصى از دنیا رفته و مقدارى خمس و زکات بدهکار است و ترکه ى او براى اداى هر دو کافى نیست، وظیفه چیست؟

پاسخ:اگر عین مال متعلق زکات یا خمس باقى است، باید همان زکات یا خمس را بدهد و اگر عین آن مال از بین رفته ترکه ى او بر آن زکات و خمس بالنّسبه توزیع مى شود.

خمس ترکه میتى که خمس و دین بدهکار است

سؤال258. شخصى فوت کرده و مقدارى دین (بدهى) و مقدارى خمس بدهکار است و ترکه ى او براى اداى هر دو کافى نیست، وظیفه چیست؟

پاسخ:اگر عین متعلّق خمس موجود است مقدار خمس کم نمى شود و اگر به ذمه ى اوست توزیع مى شود.

میّتى که عمدا خمس نمى داده

سؤال259. کسى که فوت کرده و عمدا خمس نمى داده است. آیا ورثه نسبت به پرداخت خمس اموال وى وظیفه دارند؟

پاسخ:باید ورثه، خمس اموال او را بدهند، چه عین مال موجود باشد یا خمس به ذمّه اش آمده باشد. اگرچه در معاملات خود او در زمان حیات، حتى هبه اش بعید نیست که خمس بر طرف معامله اش واجب نباشد، مانند معاملات با مستحلّ خمس.

خمس دیه

سؤال260. آیا خمس به دیه اى که به ولىّ یا شخص داده مى شود تعلّق مى گیرد؟

پاسخ:دیه اى که به وارث داده مى شود حکم ارث را دارد که خمس ندارد و دیه ى اطراف که به شخص داده مى شود، بنابر احتیاط واجب زاید بر مؤونه خمس دارد


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -