انهار
انهار
مطالب خواندنی

احکام نجاسات

بزرگ نمایی کوچک نمایی
(مسأله 135) نجس كردن خط و ورق قرآن حرام است، و اگر نجس شود بايد فوراً آن را آب بكشند.
*****
خوئي، تبريزي، زنجاني، وحید: م ۱۳۶، سیستانی: 129  ـ نجس كردن خطّ و ورق قرآن در صورتي كه مستلزم هتك باشد (خوئي، تبريزي: بي اشكال) حرام است. و اگر نجس شود بايد فوراً آن را آب بكشند. بلكه بنابر احتياط واجب در غير فرض هتك* نيز نجس كردن آن حرام و آب كشيدن واجب است.
.زنجاني: مستلزم بي احترامي به قرآن باشد بي اشكال حرام است...
.وحید: و همچنین در غیر صورت هتک بنابراحتیاط واجب.
*زنجاني: بنابر احتياط در غير صورت بي احترامي...
(مسأله 136) اگر جلد قرآن نجس شود (در صورتي كه بي احترامي به قرآن باشد1) بايد آن را آب بكشند.
1- [قسمت داخل پرانتز در رساله آيت الله فاضل نيست]
*****
جوادی آملی: مسأله 140- نجس كردن جلد قرآن، در صورتی كه بی احترامی به قرآن باشد، حرام است و بايد آن را با آب پاک كرد.
(مسأله 137) گذاشتن قرآن روي عين نجس1، مانند خون و مردار2 اگر چه آن عين نجس خشك باشد حرام است3 و برداشتن قرآن از روي آن واجب مي باشد.
1- مكارم: چنانچه موجب بي احترامي باشد حرام است و بايد آن را برداشت.
2- زنجاني: در صورتي كه بي احترامي به قرآن باشد، حرام  و برداشتن آن واجب است.
3- خوئي، تبريزي: حكم نجس كردن آن را دارد.
سيستاني: در صورتي كه بي احترامي به قرآن باشد حرام است.[پايان مسأله]
فاضل: در صورتي كه عرفاً هتك باشد حرام است...
*****
وحید: مسأله ۱۳۸ -  گذاشتن قرآن روی عین نجسی که خشک است درصورتی که مستلزم هتک باشد حرام و برداشتن آن واجب است.
مظاهری: م 135- گذاشتن قرآن روی عین نجسی که خشک باشد مانند میت مانعی ندارد مگر آنکه بی احترامی به قرآن باشد.
(مسأله 138) نوشتن قرآن با مركّب نجس1، اگر چه يك حرف آن باشد حرام است2. و اگر نوشته شود بايد آن را آب بكشند3، يا بواسطهٔ تراشيدن و مانند آن كاري كنند كه از بين برود4.
این مسأله در رساله آیت الله سبحانی نیست.
1- مكارم، مظاهری: حرام است و اگر عمداً يا سهواً نوشته شود بايد آن را محو كنند (مکارم: يا آب بكشند).[پايان مسأله]
2- خوئي، تبريزي، سيستاني، وحید: حكم نجس كردن آن را دارد...
زنجاني: حكم نجس كردن آن را دارد.[پايان مسأله]
جوادی آملی: و اگر نوشته شود و پاک كردن آن ممكن نباشد، بايد آن را با تراشيدن و مانند آن از بين برد.
3- صافي: و اگر ممكن نشود، بواسطهٔ تراشيدن و مانند آن كاري كنند كه از بين برود.
وحید، سیستانی : باید آن رابه وسیله آب یا غیر آن محو کنند. (سیستانی : بگونه ای که عین مرکب نجس از بین برود).
4-  فاضل: و چنانچه از بين نمي رود بايد آن را آب بكشند.
بهجت: كاري كنند كه عين مركب نجس از بين برود و ورق متنجّس به آن، آب كشيده شود.
(مسأله 139) احتياط واجب آن است كه از دادن قرآن به كافر خودداري كنند و اگر قرآن دست اوست در صورت امكان از او بگيرند.
این مسأله در رساله آیت الله سبحانی نیست.
*****
اراكي: م 138- گلپايگاني: م ۱۴۰- دادن قرآن به كافر حرام، و گرفتن قرآن از او واجب است.
صافي: م ۱۴۰- دادن قرآن به كافر، اگر هتك و توهين شمرده شود و يا در معرض هتك باشد حرام، و گرفتن قرآن از او واجب است.
خوئي، تبريزي، زنجاني، وحید: م ۱۴۰- در صورتي كه دادن قرآن به كافر مستلزم هتك باشد، حرام و گرفتن قرآن از او واجب است.
سيستاني: م 133- فروش قرآن به کافر، بنا بر احتیاط واجب، صحیح نیست و دادن قرآن به کافر چنانچه هتک و توهین به قرآن شمرده شود یا در معرض هتک باشد، حرام است امّا اگر دادن قرآن به کافر مثلاً برای ارشاد و هدایت او باشد و هتک و توهینی هم به آن صورت نمی‌گیرد، اشکال ندارد.
فاضل: م 145- بايد از دادن قرآن به كافر خودداري كنند و اگر قرآن در دست اوست در صورت امكان از او بگيرند، ولي چنانچه مقصود از دادن قرآن و يا داشتن قرآن تحقيق و مطالعه در دين باشد و نيز انسان بداند كه كافري كه محكوم به نجاست است با دست تر قرآن را لمس نمي كند اشكالي ندارد.
مكارم: م 161 - دادن قرآن به دست كافر اگر موجب بي احترامي باشد حرام است و اگر اميد هدايت او برود يا براي تبليغ اسلام باشد جايز، بلكه گاهي واجب است.
جوادی آملی: م 143- دادن قرآن به هر كسی كه مستلزم اهانت و تنجيس قرآن باشد، حرام است و اين حكم به كافر اختصاص ندارد، بنابراين دادن قرآن به دست مسلمانی كه مقيّد به طهارت و نجاست نيست، اگر موجب اهانت و تنجيس قرآن شود، حرام است و اگر دادن قرآن به محقق و پژوهشگرِ كافری برای مطالعه آيات و تأمل كردن در آن و سنجيدن با كتاب‌های آسمانی ديگر، مستلزم هتک و اهانت به قرآن و تنجيس آن نباشد، جايز است.
مظاهری: م 137- دادن قرآن به کافر مانعی ندارد ،مگر آنکه بی احترامی به قرآن یا اسلام باشد.
(مسأله 140) اگر ورق قرآن يا چيزي كه احترام آن لازم  است مثل كاغذي كه اسم خدا يا پيغمبر «صلّی الله علیه و آله و سلّم» يا امام «عليه السلام»1 بر آن نوشته شده2، در مستراح بيفتد بيرون آوردن و آب كشيدن آن اگر چه خرج داشته باشد واجب است و اگر بيرون آوردن آن ممكن نباشد بايد3 به آن مستراح نروند4 تا يقين كنند آن ورق پوسيده است5. و نيز اگر تربت6 در مستراح بيفتد و بيرون آوردن آن ممكن نباشد، بايد7 تا وقتي که يقين نكرده اند بكلّي از بين رفته به آن مستراح نروند.
1- زنجاني: اسم خدا يا يكي از معصومين «عليهم السلام»...
وحید: اسم خدا یا پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلّم یا یکی از معصومین «علیهم السلام»...
2- مظاهری: یا تربت...
3- اراكي، فاضل: بنابر احتياط واجب...
4- مظاهری: رفتن به آن مستراح مانعی ندارد. و نیز انداختن آنها در سطل زباله و یا نهادن چیزی مثل گوشت و مانند آن در آنها جایز نیست.
5- بهجت: آب كشيدن آن، اگر چه خرج داشته باشد، بر كسي كه آن را انداخته واجب است و اگر او اين كار را نكرد يا نتوانست انجام دهد بر ديگران واجب مي شود و خرج آن از بيت المال داده مي شود. و اگر بيرون آوردن آن ممكن نباشد، كساني كه مطّلع هستند نبايد به آن مستراح بروند تا يقين كنند آن ورق پوسيده است، ولي وجوب اعلام، محلّ تأمّل است...
6- زنجاني: تربت كربلا...
فاضل: تربت سيدالشّهداء «عليه السلام»...
7-  اراكي: بنا براحتياط واجب...
*****
سيستاني: م 134-  اگر ورق قرآن یا چیزی که احترام آن لازم است، مثل کاغذی که اسم خداوند متعال یا پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) یا یکی از معصومین (علیهم السلام) یا القاب و کنیه‌‌های آن بزرگواران بر آن نوشته شده، در دستشویی (جای وجود نجاست) بیفتد، بیرون آوردن و آب کشیدن آن ـ هرچند خرج داشته باشد ـ واجب است و اگر بیرون آوردن آن ممکن نباشد، باید به آن دستشویی نروند تا یقین کنند آن ورق پوسیده است ولی گفتن به دیگران واجب نیست و همچنین اگر تربت امام حسین (علیه السلام) و بیرون آوردن آن ممکن نباشد، باید تا وقتی که یقین نکرده‌اند که به کلّی از بین رفته به آن دستشویی نروند.
جوادی آمل: م 144- اگر ورق قرآن يا چيزی كه احترام آن لازم است ـ مثل كاغذی كه اسم خدا يا پيغمبر  يا امام  بر آن نوشته شده ـ در چاه فاضلاب بيفتد، بيرون آوردن و آب كشيدن آن واجب است، اگرچه هزينه داشته باشد و اگر بيرون آوردن آن ممكن نباشد، بايد برای تخلیه به آنجا نروند تا يقين كنند آن ورق از بين رفته است؛ نيز اگر تربت حضرت سيد الشهداء در چاه فاضلاب بيفتد و بيرون آوردن آن ممكن نباشد، بايد تا وقتی كه يقين نكرده‌اند كه به كلّی از بين رفته، برای تخلیه به آن مکان نروند.
مكارم: م 162 - هر گاه ورق قرآن و دعا يا ورقي كه نام خدا يا پيامبر «صلّي الله عليه وآله وسلّم» و يا ائمّه « عليهم السلام» روي آن نوشته باشد در جاي آلوده و نجسي بيفتد بايد فوراً آن را بيرون آورد و آب كشيد، هرچند مخارجي داشته باشد. و اگر بيرون آوردن آن ممكن نباشد احتياط واجب آن است كه اگر توالت باشد به آن توالت نروند تا يقين كنند آن ورق پوسيده يا خطّ آن محو شده است.ولی چنانچه توالت متصل به فاضلاب شهری باشد استفاده از آن اشکالی ندارد.
مكارم: م 164 - نجس كردن تربت امام حسين (عليه السلام) حرام است و پاك كردن آن واجب؛ و اگر در محلّ آلوده اي بيفتد بايد همانند ورق قرآن –كه در مسأله [140] گفته شد- عمل نمايد.
مسائل اختصاصي
مكارم: م 163- پاك كردن ورق قرآن فقط وظيفهٔ كسي كه آن را نجس كرده نيست، بلكه اگر ديگران هم باخبر شوند وظيفهٔ دارند آن را پاك كنند، و اگر يك نفر اين وظيفه را انجام دهد از ديگران ساقط مي شود، ولي اگر قرآن مال ديگري است و با شستن از بين مي رود يا ناقص مي شود، آن كس كه آن را نجس كرده بايد خسارت آن را بدهد.
مكارم: م 165- نجس كردن مسجد حرام و پاك كردن آن واجب است، و شرح اين مسأله در بحث آداب احكام مسجد در مسأله [900 به بعد] به خواست خدا خواهد آمد.
مكارم: م 166- بدن و لباس نماز گزار و محلّ سجدهٔ او بايد پاك باشد. شرح اين مسائل نيز در بحث لباس و مكان نمازگزار خواهد آمد.
(مسأله 141) خوردن و آشاميدن چيز نجس1، حرام است و نيز خورانيدن عين نجس به اطفال2 در صورتي كه ضرر داشته باشد حرام مي باشد3، بلكه اگر ضرر هم نداشته باشد بنابر احتياط واجب بايد از آن خودداري كنند4، ولي خوراندن غذاهايي كه نجس شده است به طفل حرام نيست5.
1-     نوری: و متنجّس...
2-     مظاهری: یا دیوانه ها...
فاضل: حرام مي باشد، ولي اگر خود طفل غذاي نجس را بخورد يا با دست نجس غذا را نجس كند و بخورد جلوگيري از او لازم نيست.[پايان مسأله]
3- مظاهری: اگر ضررداشته باشد -مانند مسکرات- نیز جایز نیست، ولی خورانیدن غذاهایی که نجس شده به آنها اشکال ندارد.
4-  بهجت: و همچنين است چيزهايي كه پاك است ولي خوردنش حرام است بنابر احتياط...
اراكي، نوري: اگر ضرر هم نداشته باشد بايد از آن خودداري كنند...
5-    بهجت: امّا احتياط مستحبّ در اجتناب است.
اراكي، جوادی آملی: از خوراندن غذاهايي كه نجس شده است به طفل، بنابر احتياط واجب اجتناب كنند.
*****
گلپايگاني، صافي: م ۱۴۲ ـ خوردن و آشاميدن عين نجس مثل مردار و شراب و خورانيدن آن حتّي به اطفال حرام است ، بلكه بايد طفل را از خوردن آن منع نمايند. و خوردن و آشاميدن چيزي كه نجس شده و خورانيدن آن به اشخاص بالغ و همچنين خورانيدن متنجّسي كه ضرر دارد به اطفال، حرام است و با عدم ضرر هم احتياط مستحب ترك خورانيدن به اطفال است.
خوئي، تبريزي: م ۱۴۲ ـ خوردن و آشاميدن چيز متنجّس حرام است و همچنين است خوراندن آن به ديگري؛ و در خوراندن آن به طفل يا ديوانه، اظهر، جواز است و اگر خود طفل يا ديوانه غذاي نجس را بخورد يا با دست نجس غذا را نجس كند و بخورد بي اشكال لازم نيست از او جلوگيري كنند.
امام خامنه ای رساله آموزشی ص ۶۲: خوردن و آشامیدن چیز نجس حرام است. همچنین خورانیدن آن به دیگری جایز نیست.
سیستانی: م 135- خوردن و آشاميدن چيز متنجّس حرام است و همچنين است خوراندن آن به ديگري؛ ولی خوراندن آن به طفل يا ديوانه جايز است و اگر خود طفل يا ديوانه غذاي نجس را بخورد يا با دست نجس غذا را نجس كند و بخورد لازم نيست از او جلوگيري كنند.
وحید: م ۱۴۲ ـ خوردن و آشامیدن چیز نجس و متنجس حرام است و همچنین است خوراندن آن به دیگری ولی خوراندن متنجس به طفل یا دیوانه جایز است و اگر خود طفل یا دیوانه متنجس را بخورد یا با دست نجس غذا را نجس کند و بخورد جلوگیری از او لازم نیست.
مكارم: م 154 - خوردن و آشامیدن چیز نجس حرام است و خورانیدن عین نجس مانند مسکرات به بچه ها نیز حرام می باشد و بنابر احتياط واجب بايد از خورانيدن غذايي كه نجس شده به اطفال نيز خودداري كرد؛ امّا آنچه بر اثر نجس بودن دست خود بچه نجس مي شود اشكال ندارد.
زنجاني: م ۱۴۲ ـ خوردن و آشاميدن چيز نجس یا متنجس حرام است و همچنين است خوراندن آن به ديگري در صورتي كه ضرر داشته باشد، و نيز خوراندن چيز مست كننده و چيزي كه حيواني مانند موش در آن مرده باشد، اگر چه ضرر نداشته باشد؛ بلكه بايد از خوراندن ساير اشياء نجس يا متنجس نيز خودداري كرد. خوراندن  چيز مضرّ و چيز مست كننده به طفل يا ديوانه نیز حرام است و اگر طفل يا ديوانه خودش به خوردن آن اقدام كند، بر وليّ او لازم است از آن جلوگيري كند. و در غير اين دو صورت، ظاهراً خوراندن چيز نجس جايز است و جلوگيري از آن بر وليّ لازم نيست.
سبحانی: م 115 - خوردن و آشامیدن چیز نجس و نیز خوراندن عین نجس به اطفال حرام است. ولی خوراندن غذاهایی که نجس شده است به طفل حرام نیست.
مسأله ۱۴۲- فروختن و عاريه دادن چيز نجسي كه مي شود آن را آب كشيد اگر نجس بودن آن را به طرف نگويند اشكال ندارد۱، ولي چنانچه انسان بداند كه عاريه گيرنده و خريدار، آن را در خوردن و آشاميدن۲ استعمال مي كنند بايد نجاستش را به او بگويند۳.
1-   گلپايگاني: اگر نجس بودن آن را به طرف بگویند، اشکال ندارد.
خوئي، زنجاني: اگر نجس بودن آن را به طرف بگویند (اگرچه از نوع خوراکی باشد) اشکال ندارد.
صافي: اگر نجس بودن آن را به طرف بگویند اشکال ندارد، ولی در غیر خوراکیها که شستن آنها متعارف نیست یا برای آنچه طهارت واقعی شرط آن نیست به کار برده می شود اگر نگوید اشکال ندارد.
2- اراكي: يا كارهايي كه طهارت در آن شرط است مانند پوشيدن لباس در نماز...
3- نوري: بنابر احتياط واجب.
بهجت: و اگر بداند كه آن را در كار حرامي استعمال مي كند، اصل فروختن يا عاريه دادن، محلّ اشكال است.
*****
فاضل: م 148- فروش و عاريه دادن چيز نجس كه استفاده از آن مشروط به طهارت نيست مانعي ندارد، و در اين فرض لازم نيست نجس بودن آن را به مشتري اطلاع دهد. امّا فروش  و عاريه دادن چيز نجسي كه استفاده از آن مشروط به طهارت واقعيه است در صورتي صحيح است كه امكان تطهير آن باشد و به مشتري اطلاع دهد. و فروش و عاريه دادن چيز نجسي كه استفاده متعدد دارد بدون اطلاع به مشتري اشكالي ندارد و صحيح است، ولي اگر مي داند مشتري از آن استفاده هايي مي كند كه مشروط به طهارت است بايد به او اطلاع دهد.
تبريزي: م ۱۴۳ ـ فروختن چيز نجسي كه در خوردن و آشاميدن استعمال مي شود و ممكن است آن را آب كشيد، اگر نجس بودن آن را به طرف بگويند اشكال ندارد.
وحید: م ۱۴۳ ـ فروختن و عاریه دادن چیز نجسی که قابل پاک شدن است اشکال ندارد ولی باید در صورتی که طرف درمعرض مثل خوردن و آشامیدن است نجاست آن را بگوید.
سيستاني: م 136- فروختن و عاریه دادن چیز نجسی که قابل پاک شدن است اشکال ندارد، ولی لازم است که نجس بودن آن را به طرف بگوید، با دو شرط:
اوّل: آنکه طرف در معرض آن باشد که در مخالفت موارد خاصی از تکالیف شرعی واقع شود، مثل اینکه شیء نجس را در خوردن یا آشامیدن استعمال نماید، یا موجب بطلان وضو و غسلی شود که با آن نماز واجبش را می‌خواند و اگر این چنین نباشد لازم نیست بگوید، مثلاً نجس بودن لباسی را که طرف با آن نماز میخواند لازم نیست به او بگوید زیرا پاک بودن لباس شرط واقعی نیست.
دوّم: آنکه احتمال بدهد که طرف به گفته او ترتیب اثر دهد، و اما اگر بداند که ترتیب اثر نمیدهد گفتن لازم نیست.
مكارم: م 155 - فروختن و عاريه دادن چيز نجس اشكال ندارد، و اطّلاع دادن نيز لازم نيست، مگر در صورتي كه بداند از آن  در خوردن و نماز و مانند آن استفاده  مي كند كه احتياط واجب، اعلام است. همچنين اگر نزد عاريه گيرنده نجس شود، که در صورت فوق هنگام برگرداندن اعلام لازم است.
مظاهری: م 140- فروختن و عاریه دادن چیز نجس اشکال ندارد و اطلاع دادن نیز لازم نیست ،ولی اگر انسان بداند که عاریه گیرنده و خریدار آن را درخوردن و آشامیدن استعمال می کنند یا آنکه نزد عاریه گیرنده نجس شود باید اطلاع دهد.
(مسأله 143) اگر انسان ببيند كسي چيز نجسي را مي خورد يا با لباس نجس نماز مي خواند، لازم نيست به او بگويد1.
این مسأله در رساله آیت الله سبحانی نیست
1- بهجت: مگر اینکه با او طوری معاشرت داشته باشد که اگر نگوید، لوازم مشترک بین آن دو نجس خواهد شد.
*****

امام خامنه ای رساله آموزشی ص ۶۲: ... اگر انسان ببیند کسی غذای نجسی را می خورد یا با لباس نجس نماز می خواند، لازم نیست نجس بودن آن را به او بگوید.

مکارم: م ۱۵۶- هرگاه انسان ببیند کسی بدون اطلاع چیز نجسی را می خورد یا با لباس نجس نماز می خواند لازم نیست به او خبر دهد؛ اما اگر صاحبخانه ببیند میهمان با لباس و بدن تر روی فرش نجسی می نشیند احتیاط آن است که به او اعلام کند.
(مسأله 144) اگر جایی از خانه یا فرش کسی نجس باشد و ببیند بدن یا لباس یا چیز دیگر کسانی که وارد خانهٔ او می شوند1 با رطوبت به جای نجس رسیده است لازم نیست به آنان بگوید2.
1-     سبحانی: به اجازه او وارد خانه می شوند...
2-   بهجت: مگر اينكه مثل مسأله فوق با آنها معاشرت داشته باشد.
اراكي: بنابر احتياط واجب بايد به آنان بگويد.
گلپايگاني: بنابر احتياط لازم بايد به آنان بگويد.
جوادی آملی: لازم است احتياطاً به آنان بگويد.
خوئي، تبريزي: [اگر] در معرض اين باشد كه نجاست به مأكول و مشروب سرايت كند، بايد به آنان بگويد.
سيستاني: با تری سرایت کننده به جای نجس رسیده است، چنانچه او موجب اين امر شده باشد، بايد با دو شرطي كه در مسأله {142} گذشت به آنان بگويد.
وحید: در صورتی که او سبب برای این امرباشد و در معرض این باشد که نجاست به مأکول و مشروب سرایت کند باید به آنان بگوید.
صافي: وجوب اعلام به آنان معلوم نيست.
زنجاني: به چهار شرط لازم است به آنان بگويد:
شرط اول: صاحب خانه آنها را دعوت كرده باشد و يا در مجالسي چون مجلس روضه دعوت عمومي شده باشد؛پس اگر كسي بدون دعوت صاحب خانه وارد شود، بر صاحب خانه لازم نيست نجس شدن لباس يا بدن او را بگويد.
شرط دوم: جا يا چيز نجس به گونه اي باشد كه تماس بدن يا لباس افراد با رطوبت، با آن متعارف است؛ مثل حوله ای كه در كنار دستشويي گذاشته مي شود. (ولي اگر قسمتي  از ديوار اتاق كه معمولاً دست تر به آنها زده نمي شود نجس باشد و بدن يا  لباس ديگران  با رسيدن  به آن نجس شود، لازم نيست به آنها گفته شود).
شرط سوم: نجاست در معرض آن باشد كه به چيزهاي خوردني و آشاميدني سرايت كند.
شرط چهارم: احتمال بدهد ميهمانها  به گفتهٔ او ترتيب اثر مي دهند.
سيستاني: مسأله-  اگر جایی از خانه یا فرش کسی نجس باشد، و ببیند بدن یا لباس یا شیء دیگر کسانی که وارد خانه او می‏شوند با تری سرایت کننده به جای نجس رسیده است، چنانچه او موجب این امر شده باشد باید با دو شرطی که در مسأله (142) گذشت به آنان بگوید..
مكارم: رجوع کنید به ذیل مسأله 143.
 (مسأله 145) اگر صاحب خانه  در بين غذا  خوردن بفهمد غذا نجس است، بايد1 به مهمانها بگويد، اما اگر يكي از مهمانها بفهمد، لازم نيست به ديگران خبر دهد2، ولي چنانچه طوري با آنان معاشرت دارد كه مي داند كه بواسطهٔ نگفتن3، خود او4 هم نجس مي شود بايد بعد از غذا به آنان بگويد5.
1-  سيستاني: با شرط دومي كه در مسأله (142) گذشت...
مكارم: بنابر احتياط...
2-  اراكي، فاضل: [پایان مسأله. ]
مكارم: فقط خودش بايد اجتناب كند؛ مگر اينكه با او معاشرت داشته باشند، كه براي جلوگيري از آلودگي خودش، مي تواند بعد از غذا خوردن به آنها بگويد تا دست و دهان خود را آب بكشند.
3-   خوئي، گلپايگاني،تبريزي، صافي: چنانچه طوري با آنان معاشرت دارد كه ممكن است بواسطهٔ نجس بودن آنان...
4-      بهجت، سبحانی: لوازم خود او...
5-    صافي: يا بعد از غذا به آنان بگويد يا خودش به وظيفهٔ شخصي خود عمل كند.
جوادی آملی: يا پس از غذا به آنان بگويد تا دهان را آب بکشند.
سيستاني: چنانچه طوري با آنان معاشرت دارد كه بواسطهٔ نجس بودن آنان خود از جهت ابتلاي به نجاست، مبتلا به مخالفت حكم الزامي مي شود بايد به آنان بگويد.
وحید: چنانچه طوری با آنان معاشرت دارد که بواسطه نجس بودن آنان خوداو مثلاً مبتلا به اکل و شرب نجس شود، باید بعد از غذا به آنان بگوید.
زنجاني: چنانچه طوري با آنان معاشرت دارد كه بداند بواسطه نجس بودن آنان لوازم منزل او نجس مي شود و از نجاست آن به گونه اي غفلت كرده كه مثلاً باعث خوردن چيز نجس مي گردد يا سبب مي گردد كه در لباس يا بدن نجس نماز خوانده و ديگر در وقت نماز، نمازش را با لباس يا بدن پاك نخواهد خواند، لازم است بعد از غذا به آنان بگويد.
*****

امام خامنه ای رساله آموزشی ص ۶۳: هرگاه مهمان یکی از اثاثیه های میزبانش را نجس کند اطلاع دادن به میزبان در غیر از خوردنی و آشامیدنی و ظرفهای غذا، لازم نیست.

اگر میزبان در اثنای غذا خوردن بفهمد غذا نجس است، باید به مهمانان بگوید ؛ امّا اگر یکی از مهمانان بفهمد لازم نیست به دیگران خبر دهد.

نجسی که انسان شک دارد پاک شده است یا نه، حکم به نجس بودن آن می شود و چیز پاکی که انسان شک دارد نجس شده است یا نه، حکم به پاکی آن می شود.

اگر انسان می تواند نجس بودن یا پاک بودن چیزی را با تحقیق و جستجو به دست آورد، لازم نیست تحقیق و جستجو کند و محکوم به طهارت است.

مظاهری: م ۱۴۳- اگر صاحب خانه یا یکی از مهمانها در بین غذا خوردن بفهمد غذا نجس است، لازم نیست به دیگران بگوید ولی چنانچه طوری با آنان معاشرت دارد که می داند به واسطه نگفتن، خود او هم نجس می شود باید بعد ازغذا به آنان بگوید.
(مسأله 146) اگر چيزي را كه عاريه كرده1 نجس شود2 اگر بداند كه صاحبش آن چيز را در خوردن و آشاميدن استعمال مي كند، واجب است به او بگويد3.
این مسأله در رساله آیت الله مظاهری نیست.
1-    فاضل: یا بخواهد عاریه دهد...
2- سيستاني: بايد صاحبش را از نجس شدن آن با دو شرطي كه در مسأله [142] گذشت آگاه كند.[پايان مسأله]
3-   اراكي: چنانچه صاحبش آن چيز را در كاري كه شرط آن پاكي است استعمال مي كند مانند لباس كه با آن نماز مي خواند، واجب است نجس شدن آن را به او بگويد، بلكه اگر در كاري هم كه شرط آن پاكي است استعمال نمي كند، بنابر احتياط واجب بايد نجس شدن آن را به او خبر دهد.
گلپايگاني، صافي: چنانچه صاحبش آن چيز را در كاري كه شرط آن پاكي و طهارت واقعي است استعمال مي كند مثل وضو و غسل، احتياط واجب آن است كه نجس شدن آن را به او بگويد، و اگر در كاري كه شرط آن طهارت ظاهري است استعمال مي كند مثل لباس نمازگزار، گفتن به او واجب نيست اگر چه مطابق با احتياط است.
خوئي، تبريزي ، زنجانی: چنانچه صاحبش آن چيز را در كاري كه شرط آن پاكي است استعمال مي كند، مانند ظروفي كه در خوردن و آشاميدن استعمال مي شود، واجب است نجس شدن آن را به او بگويد و امّا مثل لباس، نجس شدن او را لازم نيست بگويد، اگر چه بداند صاحبش با او نماز مي خواند (خوئي، تبريزي: زيرا كه پاك بودن لباس در نماز شرط واقعي نيست).
وحید: چنانچه صاحبش آن چیز را در خوردن یا آشامیدن استعمال کند – مانند ظرف – واجب است نجس شدن آن را به او بگوید اما مثل لباس نجس شدن آن را لازم نیست بگوید اگر چه بداند صاحبش با آن نماز می خواند ؛مگر اینکه صاحبش بخواهد با لباس پاک واقعی نماز بخواند که در این صورت احتیاط واجب آن است که نجس بودنش را به او اطلاع دهد.
مكارم: رجوع كنيد به ذيل مسأله 142.
*****
جوادی آملی: م 149- اگر چيزی را كه عاريه كرده نجس شود، چنانچه بداند كه صاحبش آن را در كارهايی كه مشروط به طهارت است ـ مانند خوردن و آشاميدن ـ به‌کار میگيرد، واجب است به او بگويد.
(مسأله 147) بچه مميزي كه خوب و بد را مي فهمد -اگر تكليفش هم نزديك است- اگر بگويد چيزي را آب كشيدم، دوباره بايد آن را آب كشيد1، ولي اگر بگويد چيزي كه در دست اوست نجس است احتياط آن است كه از آن اجتناب كنند2 اگرچه بعيد نيست اعتبار قول صبيّ مراهق.
1-    بهجت: مگر اينكه انسان بداند آن را درست آب كشيده است ،ولي اگر بگويد چيزي كه در اختيار اوست نجس است، احتياط واجب آن است كه از آن اجتناب كنند.
2-    اراكي: [پایان مسأله.]
نوري: احتياط واجب آن است كه از آن اجتناب كنند.
*****
گلپايگاني، صافي: م ۱۴۸ـ اگر بچه اي كه تكليفش نزديك است، به پاك بودن يا نجس بودن چيزي كه در دست خودش مي باشد خبر دهد، پذيرفته است (صافي: به شرط حصول اطمينان) و اگر به پاكي يا نجس بودن چيزي كه در دست او نيست خبر دهد، گفته اش پذيرفته نيست.
خوئي، تبريزي: م ۱۴۸ـ اگر بچه بگويد چيزي نجس است يا چيزي را آب كشيده نبايد حرف او را قبول كرد ولي بچه اي كه تكليفش نزديك است. اگر بگويد چيزي را آب كشيدم، در صورتي كه آن چيز در تصرّف او باشد يا آن بچه مورد اطمينان باشد حرف او قبول مي شود و همچنين اگر بگويد چيزي نجس است.
امام خامنه ای رساله آموزشی ص ۶۱ : هرگاه کودکی که در آستانه ی بلوغ است از نجاست چیزی که در اختیار او است خبر دهد باید قبول کرد، و به عبارت دیگر قول او در این باره معتبر است. و در قول بچه ی ممیّز که نزدیک به بلوغ نیست، باید احتیاط مراعات شود.
امام خامنه ای: رساله  آموزشی ص ۷۲:
هرگاه کودکی که در آستانه بلوغ است از طهارت چیزی که در اختیار او است خبر دهد باید قبول کرد، و به عبارت دیگر قول او در این باره معتبر است و در قول بچه­ ممیّز که نزدیک به بلوغ نیست، باید احتیاط مراعات شود.
سیستانی: م 141- اگر بچه بگوید چیزی نجس است، یا چیزی را آب کشیده، حرفش قبول نمی‌شود ولی بچه‌ای که ممیز است و پاکی و نجسی را به خوبی درک می‏کند اگر بگوید چیزی را آب کشیدم، در صورتی که آن چیز در اختیار او باشد یا گفته‌اش مورد اطمینان باشد قبول می‌شود، و همچنین است اگر از نجس بودن چیزی اطّلاع دهد.
فاضل: م 153- اگر بچه مميّزي كه خوب و بد را مي فهمد بگويد چيزي كه در دست اوست نجس است و يا بگويد آن چيز را آب كشيدم، بعيد نيست حرف او معتبر باشد.
وحید: م ۱۴۸ـ  اگر بچه بگوید چیزی نجس است یا چیزی را آب کشیده نمی شود حرف او را قبول کرد، ولی بچه ای که ممیز است اگر بگوید چیزی را آب کشیدم در صورتی که آن بچه ثقه باشد و ظنّ بر خلاف گفته او نباشد حرف او قبول می شود و همچنین اگر بگوید چیزی نجس است.
مكارم: م 167 - هرگاه ذواليد يعني كسي كه چيزي در اختيار اوست خبر دهد كه آن چيز، نجس يا پاك است بايد قبول كرد، خواه عادل باشد يا نه، به شرط اينكه بالغ باشد؛ بنابراين خبر دادن غير بالغ در اين باره قبول نيست، مگر اينكه اطمينان از گفتهٔ او حاصل شود.
زنجاني: م ۱۴۸ـ اگر بچه بگويد چيزي نجس است يا چيزي را آب كشيده و از گفتۀ او اطمينان حاصل نشود، نبايد حرف او را قبول كرد؛ ولي بچهٔ مميز كه طهارت و نجاست را مي فهمد اگر بدانيم چيزي را آب كشيده، مي توان آن را پاك دانست، اگر چه  اطمينان نداشته باشيم كه درست آب كشيده است. و اگر مميّز خبر از نجاست چيزي را كه در دستش است بدهد و از قول او اطمينان حاصل نشود، بنابر احتياط بايد از آن اجتناب كرد.
مظاهری: م 144- بچه ای که خوب و بد را می فهمد اگر بگوید چیزی را آب کشیدم لازم نیست دوباره آن را آب بکشند .و اگر بگوید چیزی که در دست اوست نجس است باید از آن اجتناب کنند .
سبحانی: م 120- بچه ممیزی که خوب و بد را می فهمد اگر بگوید چیزی را آب کشیدم در صورت وثوق ، آب کشیدن مجدد لازم نیست.  و اگر بگوید چیزی که در دست اوست نجس است در صورت وثوق باید از آن اجتناب کنند.
جوادی آملی: م 151- بچه مميّزی كه خوب و بد را میفهمد، اگر تكليفش هم نزديک است، چنانچه دربارهٔ چيزی كه در اختيار اوست بگويد پاک است، میتوان قبول كرد، هرچند احتياط عدم قبول است و اگر دربارهٔ چيزی كه در اختيار اوست بگويد نجس است، به احتياط واجب از آن اجتناب شود.
مسائل اختصاصی
امام خامنه ای رساله آموزشی ص ۶۲ : آگاه کردن کسی که لباس را می شوید از نجاست لباس، لازم نیست، ولی صاحب لباس تا یقین به طهارت آن حاصل نکند نمی تواند آثار طهارت بر آن مترتب سازد.
امام خامنه ای: رساله  آموزشی ص ۷۳:
هنگام استفاده از کفش، در صورتی حکم به نجاست پا می‌شود و بایستی آن را برای نماز شست که یقین داشته باشیم که کفش از پوست حیوانی است که تذکیه نشده و معلوم شود که پا در کفش مذکور عرق کرده، اما در صورت شک در عرق کردن پا یا شک در تذکیه‌ حیوانی که کفش از پوست آن دوخته شده است محکوم به طهارت است.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -