انهار
انهار
مطالب خواندنی

دیه جروح

بزرگ نمایی کوچک نمایی

1- مشخص نبودن جانی بین چند نفر معین

 سؤال:دو یا چند نفر، شخصى را مورد ضرب و جرح قرار داده، و صدمات و جراحات متعدّدى، که موجب دیه است بر او وارد کرده اند، براى قاضى به علم اجمالى محرز است که صدمات و جراحات مذکور، توسّط دو یا چند نفر مشخّص ایجاد شده، ولى مصدوم نمى تواند معیّن کند که هر یک از صدمات و جراحات را کدام یک از ضاربین وارد کرده است. ضاربین نیز منکر هر گونه ایراد صدمه و جراحت بر مصدوم هستند، تکلیف پرداخت دیه چیست؟

 پاسخ:هرگاه مسلّم باشد که جانیان یکى از چند نفر معلوم و مشخّص هستند، و هیچ یک از آنها اقرار نکند، دیه بالسویّه بین آنها تقسیم مى شود.

2- جراحاتی که موجب عدم رویش موی سر و صورت شود

سؤال: با توجّه به این که از بین بردن موى سر و صورت و ابرو دیه معیّن دارد، چنانچه جراحتى مثل متلاحمه یا موضحه سبب از بین رفتن قسمتى از موى سر، یا صورت، یا ابرو شود; به گونه اى که دیگر نروید، به علاوه نقص زیبایى ایجاد شود. آیا هم دیه جراحت، و هم دیه مو، و هم ارش زیبایى گرفته مى شود؟

 پاسخ:فقط دیه جراحت و دیه مو (البتّه به نسبت مقدار مو) پرداخته مى شود.

3- دیه جراحت وارد کردن به گردن

 سؤال:جراحت گردن دیه دارد، یا ارش؟ چنانچه جراحت در زیر چانه باشد، دیه سر و صورت تعلّق مى گیرد، یا ارش؟

پاسخ: جراحت در گردن دیه دارد، و مشمول احکام حارصه و دامیه در بدن است. و چانه در حکم صورت است.

4- دیه جراحت در انگشتان دست

سؤال: دیه جراحت در انگشتان دست به نسبت دیه انگشت سنجیده مى شود، یا به نسبت دیه دست؟

پاسخ: باید به نسبت دیه انگشت سنجیده شود.

5- جراحت جائفه ای که منجر به صدمات اعضای داخلی شود

سؤال: اگر شخصى عمداً با چاقو یا مانند آن، جراحت جائفه اى به شخصى وارد کند، و در اثر آن ضربه، صدمه اى به طحال، یا قلب، یا سایر امحاء و احشاء وى وارد شود، که طبق نظریّه پزشکى قانونى، نقص عضوى در داخل بدن ایجاد گردد، آیا علاوه بر ثلث دیه کامله، که دیه مقدّر جائفه است، براى صدمات دیگر هم ارش در[ 463 ]نظر گرفته مى شود؟ اگر نقایص فوق به صورت شبه عمد، مثل تصادف باشد، چه حکمى دارد؟

پاسخ: صدمات وارده بر اعضاى داخلى علاوه بر دیه جائفه، ارش دارد.

6- تاثیر التیام یا سرایت جراحت بر دیه

سؤال: در جراحاتى مانند حارصه، و همچنین در تغییر رنگ مانند کبودى، آیا التیام یا سرایت موجب کاهش یا افزایش دیه مى گردد؟

 پاسخ:التیام تأثیرى ندارد; ولى افزایش اگر نتیجه عادى و غیر قابل اجتناب جنایت باشد، تأثیر دارد.

7- تعلق ارش علاوه بر دیه متلاحمه

سؤال:در گواهى پزشکى قانونى عنوان شده: «متلاحمه ساعد دست راست، که منجر به آسیب دیدگى عضلات محل گردیده...» آیا علاوه بر دیه متلاحمه، ارش آسیب دیدگى عضلات هم به آن اضافه مى شود؟

 پاسخ:در صورتى که نتیجه آن از کار افتادگى نسبى آن عضو باشد، باید محاسبه شود.

8- دیه و ارش در جروح وارده به گردن

سؤال: در مجموعه استفتائات جدید، جلد اوّل، صفحه 400، سؤال 1335 فرموده اید: «جرح بر گردن در بعضى از موارد، دیه و در بعضى موارد ارش دارد.» لطفاً بفرمایید: در چه مواردى دیه، و در چه مواردى ارش دارد؟ و آیا در مواردى که دیه دارد، دیه جراحات گردن در حکم سر و صورت است، یا در حکم بدن؟ نحوه محاسبه دیه آن چگونه است؟ حکم صدماتى که باعث تغییر رنگ در گردن مى شود چگونه است؟

پاسخ: انواع دیه حارصه و دامیه و سمحاق و مانند آن در مورد گردن نیز صادق است. ولى دیه آن مانند دیه بدن مى باشد; نه مانند دیه سر و صورت، و در غیر موارد دیه ارش دارد.

9- جراحت وارده بر اعضای تناسلی

 سؤال:آیا جراحات وارده بر آلت تناسلى زن و مرد، و عانه آنها، دیه دارد یا ارش؟ اگر دیه دارد، نحوه محاسبه آن چگونه است؟

 پاسخ:جراحات اعضاى تناسلى، همانند سایر جراحات بدن است، که تقسیم به انواع مختلف حارصه و دامیه الى آخر مى شود.

10- خراشیده شدن صورت در تصادف

سؤال: شخصى در جریان تصادف، سمت راست بدنش به زمین کشیده شده است، به شکلى که یک سمت صورت وى تماماً خراشیده شده، و عمق آن در حدّ حارصه است. آیا تمام این صدمه یک حارصه محسوب مى شود، یا به نحو دیگرى محاسبه مى گردد؟

پاسخ: با توجّه به اتّصال عرفى زخم، یک حارصه محسوب مى شود.

11- جراحات وارده بر پیشانی و پشت دست

سؤال: با توجّه به قلّت پوست و گوشت روى پیشانى، پشت دست، و پشت انگشت، آیا غیر از حارصه و دامیه جراحات دیگر در این نواحى قابل تصوّر است؟

پاسخ: افراد از این جهت مختلفند; در صورتى که گوشت کافى نداشته باشد ملتحمه و مانند آن تصوّر نمى شود، ولى سمحاق و موضحه و مثل آن قابل تصوّر است.

12- درمان جراحت متلاحمه منجر به فلج

سؤال: در موارد جراحت متلاحمه، که به فلج عضو مى انجامد، ولى با درمان مى توان از فلج شدن پیشگیرى کرد; بفرمایید: 1ـ آیا بر شخص مجروح واجب است خود را درمان کند؟2ـ در صورت درمان، آیا مى توان هزینه هاى افزون بر مقدار دیه را از جانى گرفت؟

پاسخ: 1- چنان چه درمان آن ساده باشد، به طورى که منتهى شدن به فلج عرفاً اسناد به مجروح داده شود، لازم است.

پاسخ:2- آرى مى توان گرفت.

13- تفاوت جراحت نافذه با موضحه

سؤال: فقها در تعریف «نافذه» فرموده اند: «نافذه جراحتى است که در اعضاء بدن فرو رود.» و در تبیین ماهیّت «موضحه» فرموده اند: «جراحتى که از گوشت بگذرد، و پوست نازک روى استخوان را کنار زده، و استخوان را آشکار کند.» لطفاً بفرمایید فرق بین این دو جراحت چیست؟ آیا فرقشان این است که موضحه تا روى استخوان فرو مى رود، امّا نافذه علاوه بر آن از کنار استخوان هم عبور مى کند؟ اگر چنین است، چنانچه فقط نیم سانت از کنار استخوان عبور کند، در اینجا تفاوت نافذه با موضحه فقط نیم سانت است; امّا تفاوت دیه آن 5 شتر است! زیرا دیه موضحه 5 شتر، و دیه نافذه (در مرد) 10 شتر است. این، چگونه قابل توجیه است؟

پاسخ: نافذه آن است که به مقدار کافى در بدن نفوذ کند; خواه مثل ماهیچه ها باشد، یا مواردى که استخوان است، و از کنار استخوان به مقدارى که عرفاً نفوذ نامیده شود بگذرد. و در موارد شکّ حکم نافذه جارى نمى شود.

14- معنی جراحت نافذه

سؤال: آیا نافذه در کلّیّه اعضاى بدن (دست، پا، گردن، ذَکَر، پستان، إلیتین، لب، زبان، انگشت، کف دست و دیگر اعضا) صادق است؟

پاسخ: قدر مسلّم از نافذه مواردى است که آلت جارحه به مقدار قابل ملاحظه اى در بدن نفوذ کند; مانند نیزه، خنجر، چاقو و امثال آن. امّا جراحت وارده به یک انگشت، یا لب، یا مانند آن، مصداق نافذه نیست.

15- التیام بدون عیب اعضای داخلی در جراحت جائفه

سؤال: هرگاه آلت ضرب یکى از اعضاى داخلى بدن، از قبیل کبد، را مجروح کند، و جراحت بدون عیب التیام یابد; آیا علاوه بر ثلث جراحت جائفه، آن جراحت ارش نیز دارد؟

پاسخ: آن جراحت اضافى، ارش دارد.

16- ایجاد جراحت و شکستگی بر اثر یک ضربه

 سؤال:آیا دیه جراحاتى که در اثر ضربه واحد بر سطح عضوى که دچار شکستگى شده حادث مى شود، مانند حارصه، دامیه، تغییر رنگ، و امثال آن، بر دیه شکستگى افزوده مى شود؟

 پاسخ:آرى دیه شکستگى جدا از دیه جراحت است.

17- دیه زخمی کردن سر

سؤال: سر شخصى را با سنگ شکسته ام. (البتّه قصد پرتاب داشته ام، نه شکستن.) و نمى دانم چه مقدار جراحت وارد شده، بلکه فقط مى دانم از سر مجروح خونى آمده است. و اکنون شخص مجروح فوت کرده، و اصلا دسترسى به ورثه و بستگان او نداشته، و نخواهم داشت. دیه آن چقدر است؟

پاسخ: در صورتى که فقط مى دانید سر او زخم شده، و بیشتر از آن را یقین ندارید، دیه آن قیمت یک شتر است. و در صورتى که به مجنىّ علیه دسترسى ندارید، به نیّت او دیه اش را به فقیرى صدقه مى دهید. مگر این که یقین داشته باشید که او از شما راضى شده است.

18- جراحت ایجاد شده بر اثر تفنگ ساچمه ای

سؤال: در اثر تیراندازى با تفنگ ساچمه اى، مجنىّ علیه از ناحیه دست، یا سایر اعضا که دیه معیّن دارد، مجروح شده، و ساچمه در گوشت نفوذ کرده، و پزشک نوع جراحات وارده را دامیه و مانند آن اعلام نموده است. در این فرض، آیا هر یک از جراحات یک نافذه محسوب، و یک صد دینار دیه تعلّق مى گیرد؟ یا این که باید براى هر یک از جراحات دیه آن جرح، به نسبت به دیه آن عضو سنجیده شود؟

پاسخ: هر یک از جراحات یک دیه دارد، ولى توجّه داشته باشید این جا از نوع نافذه و جائفه نیست; بلکه غالباً دامیه است. هر چند بهتر آن است که با یکدیگر مصالحه کنند.

19- دیه جراحت دامیه

 سؤال:اگر شخصى در نزاعى با خودکار به دست دیگرى بزند. به طورى که مقدارى از پوست دستش کنده شود و خون بیاید، چه حکمى دارد؟ ناگفته نماند نمى دانم چقدر از پوست دست وى جراحت دیده، فقط مى دانم که پوستِ دستش کنده شده، و خون آمده است. و اصلا از شخصى مجنىّ علیه و فامیلهایش اطّلاعى ندارم، تا حلالیّت طلب کنم.

پاسخ: این جراحت دامیه نام دارد، و دیه آن در غیر سر و صورت نصف قیمت یک شتر است، و در صورتى که به مجنىّ علیه دسترسى ندارید، دیه اش را به نیّت او به فقیرى صدقه مى دهید; مگر این که یقین داشته باشید که او از شما راضى شده است.

20- دیه سرخ شدن پوست صورت

سؤال: در نزاعى با پاشنه چکش به صورتِ شخصى زده ام. نمى دانم صورتِ شخص مجروح، سرخ شده است، یا کبود یا سیاه، و اصلا به آن شخص و ورثه و بستگانش دسترسى ندارم، و بعد از این هم نخواهم داشت. خواهشمندم دیه آن را بیان فرمایید.

پاسخ: حدّاقل دیه در اینجا دیه سرخ شدن است، که یک پنجم مثقال طلاست. (مثقال شرعى حدود 18 نخود است، و مثقال معمولى 24 نخود. بنابراین، اگر به حساب مثقال معمولى باشد یک چهارم از آنچه در بالا گفتیم کم مى شود.)

 21- کبود شدن پلک بالا و پایین با یک ضربه

سؤال: چنانچه در اثر ضربه اى در پلک تحتانى و فوقانى کبودى ایجاد شود، آیا جانى باید سه دینار به مجنىّ علیه بدهد، یا شش دینار؟

پاسخ: اگر کبودى متّصل واحدى بوده باشد، یک جنایت محسوب مى شود. و اگر دو کبودى جداگانه از هم باشد، دو جنایت حساب مى شود.

22- جراحت جائفه که منجر به صدمه دیدن اعضای داخلی شود

 سؤال:جراحتى که به اعضاى درونى انسان وارد شود بر اساس نوع عضو آسیب دیده در داخل بدن، متفاوت است. در حالى که دیه در تمام موارد آن در حدّ جائفه و یکسان است. (به طور مثال جائفه اى که منجر به پارگى روده مى شود، با جائفه اى که تنها منجر به پارگى پرده صفاق و چادرینه (امنتوم) مى شود از نظر سیر درمان و هزینه ها و نقص عضو به هیچ وجه یکسان نیستند، لکن دیه آن ها یکى است.) آیا مى توان در حکم تفاوتى قائل شد؟

 پاسخ:در این گونه موارد که علاوه بر دیه ایجاد یک جراحت جائفه، به اعضاى درونى مانند روده ها صدمه وارد مى شود، نسبت به آن مقدار اضافه باید ارش داده شود.

23- پارگی پوست شکم

 سؤال:با توجّه به این که شکم از حیث عرض داراى دو لایه است (یکى پوست شکم، و دیگرى شکمبه) اگر جراحتى پوست شکم را پاره کند، امّا شکمبه را پاره نکند، چه نوع جراحتى است؟

پاسخ: چنانچه وارد فضاى خالى داخل بشود، جائفه است.

24- جراحت وارده بر اثر شلیک ساچمه

سؤال: آیا جراحتى که در اثر ورود ساچمه شلیک شده از اسلحه کمرشکن شکارى به شخص وارد مى شود، از مصادیق مادّه 483 قانون مجازات اسلامى است، که مقرّر مى دارد: «هرگاه نیزه یا گلوله و مانند آن، در دست یا پا فرو رود، در صورتى که مجنىّ علیه مرد باشد دیه آن یک صد دینار، و در صورتى که زن باشد دادن ارش لازم است.» یا ساچمه، گلوله محسوب نشده، و جراحت مزبور مشمول مادّه 480 قانون مجازات اسلامى است که با توجّه به نوع جرح (حارصه، دامیه، متلاحمه، سمحاق، موضحه، هاشمه، منقله، مأمومه، و دامغه) باید تعیین دیه شود؟

پاسخ: این حکم (حکم نافذه) شامل ساچمه نمى شود، و باید از عناوین دیگر که اشاره کردید براى دیه آن استفاده کرد.

25- دیه و ارش در جراحت دامغه

سؤال: همان گونه که مستحضرید جرم دامغه دیه و ارش دارد، ولى پزشکى قانونى ارشى هم تحت عنوان کاهش استحکام جوار استخوان ناشى از گرانبوتومى اعلان نموده است. آیا جانى این ارش را هم باید بپردازد؟

پاسخ: تنها ارش پاره شدن پوسته مغز را، علاوه بر دیه مأمومه، باید بپردازد.

26- مقدار دیه جراحت نافذه

 سؤال:تیرى به پهلوى راست کسى اصابت نموده و با فاصله حدود 20 سانتیمتر از همان جا خارج شده است، به عبارت دیگر به مقدار کمى زیر پوست واقع شده و با فاصله کوتاهى خارج شده ولى به درون بدن وارد نشده است، پزشک قانونى اعلام نموده تیر مذکور هیچ آسیب داخلى به احشا و امعا وارد نکرده است، آیا این جرح، مصداق جائفه اى است که یک سوّم دیه کامل، دیه آن است یا مصداق جائفه اى که دو سوّم دیه کامل است یا هیچ کدام و باید ارش معین گردد؟

پاسخ: این جراحت ظاهراً مصداق نافذه است که دیه آن در روایات معتبره صد دینار تعیین شده است.

27- دیه تنبیه بدنی دانش آموز

سؤال: اگر معلمی با چوب به کف دست دانش آموزی به قصد تأدیب بزند نه به قصد آسیب رساندن و به اندازه ی یک سانتی متر مربع خون جاری شود (چوب دارای لبه تیز بوده و معلم اطلاع نداشته) چقدر باید دیه پرداخت کند؟

پاسخ: احتیاط آن است که به اندازه قیمت دو شتر به او داده شود یا با وی مصالحه کند.

28- بخشیدن دیه جراحات فرزند توسط پدر

سؤال: آیا پدر می تواند دیه جراحات و اعضای فرزندش را ببخشد ؟

پاسخ: در صورتیکه به نفع فرزند نباشد جایز نیست.

29- فرق بین دیه جرح عمد با غیر عمد

سؤال: آیا فرقی بین دیه جرح عمد با غیر عمد است . لطفا توضیح فرمایید ؟

پاسخ: جرح عمدی در بعضی موارد قصاص دارد ولی غیر عمدی قصاص ندارد ولی در مواردی که قصاص ندارد دیه آنها یکسان است.

30- دیه ی جراحت متلاحمه در صورت

سؤال: 1- جراحت متلاحمه در صورت از زیر چشم راست تا قسمتی از گردن مشمول دو دیه است یا یک دیه ؟

سؤال:2- اگر در محل مسیر جراحت متلاحمه صورت دیگر مو نروید چه حکمی دارد ؟

پاسخ: 1ـ یک دیه دارد.

پاسخ:2ـ به همان نسبت ارش دارد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -