انهار
انهار
مطالب خواندنی

مسـائـل متفـرقه طـواف

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال: در مطاف چيزهايي از افراد مي‎افتد از قبيل ساعت، احرامي، و غيره، و كساني كه طواف مي‎كنند پا روي آن مي‎گذارند، آيا براي طواف ضرر ندارد و موجب بطلان آن نمي‎شود؟

پاسخ: موجب بطلان طواف نمي‎شود.

سؤال: اگر انسان مي‎داند كه پا گذاشتن روي احرامي ديگران موجب اذّيت و عدم رضايت او مي‎گردد، آيا اين عدم رضايت او به طواف ضرر ندارد؟

پاسخ: به طواف ضرر نمي‎زند، ولي نبايد موجب اذّيت ديگران را فراهم آورد.

سؤال: شخصي با علم به حرمت تماس با بدن زن در حين طواف از روي شهوت با بدن زني تماس حاصل مي‎نمايد و از اين تماس متلذذ مي‎گردد، آيا طواف او اشكال پيدا مي‎كند يا نه، تكليف او چيست؟ و آيا طواف مستحبي با واجب فرق دارد؟

پاسخ: مضر به طواف نيست، و اگر كاري كه موجب كفّاره است انجام داده بايد كفّاره بدهد.

سؤال: اگر كودك را در حال خواب، طواف يا سعي دهند يا بخشي از طواف و سعي را در خواب باشد چه حكمي دارد؟

پاسخ: اشكال ندارد.

سؤال: شخصي مقلد حضرت امام خميني(قدس‎سره) بوده و بعد به حضرتعالي رجوع كرده و در نماز طواف حج تمتّع و نساء احرامش را گذاشته و در پشت مقام ابراهيم بر آن سجده نموده و بعد نمازها را اعاده كرده آيا كافي است يا تمام اعمال را بايد انجام دهد.

پاسخ: در فرض سوال، كه نمازها را اعاده نموده اعمالش صحيح است.

حضور قلب در طواف

سؤال: اگر در حال طواف يا سعي، انسان مقداري غافل شود مثلاً در مقداري از يك شوط يا در مقداري از هر يك از اشواط فكرش متوجه موضوعات ديگر شود و از سعي يا طواف غافل شود، همان طوري كه در نماز هم اتفاق مي‎افتد چه صورت دارد؟

پاسخ: حضور قلب در طواف و نماز آن لازم است، و شرط قبول و كمال است، ولي غفلت در آن احياناً موجب بطلان نيست، در صورتي كه اصل طواف را با توجه و شرايط شروع كرده باشد، و اگر از او سوالشود كه چكار مي‎كند بگويد طواف مي‎كنم، و همين طور در سعي.

وسواس در طواف

سؤال: ـ به خاطر اهميت زيادي كه در اعمال حج داده مي‎شود، و به خصوص در طواف‎ها و نماز آن، غالباً يك عملي را به عنوان احتياط و رجاء چندين بار بجا مي‎آورند، ولو اينكه عمل نزد خودشان نقصي ندارد، البته به حد وسواس هم نمي‎رسد، آيا اين گونه تكرار در اعمال، اشكالي دارد؟

پاسخ: وسواس همين است، و نبايد به وسوسه اعتنا شود، بلي انجام عمل احتياطي بدون وسوسه مانع ندارد.

طواف عمره بدون لباس احرام

سؤال: هرگاه محرم لباس احرام را كنار بگذارد، و با لباس دوخته اعمال عمره را از طواف و سعي انجام دهد، جهلاً يا عمداً آيا طواف و سعي او صحيح است؟ وعمره او مجزي است يا نه؟

پاسخ: لازم است كه در لباس احرام طواف وسعي كند، ولي در صورت تخلّف طواف و سعي مزبور صحيح و عمره مذكور مجزي است، و اگر عمداً لباس دوخته پوشيده بايد كفّاره بدهد.

بطلان طواف

سؤال: اگر كسي در عمره تمتّع بعد از انجام اعمال عمره محل شده، و لباس خود را پوشيد، بعد يقين كرد به اينكه طواف او و يا سعي او باطل بوده، در صورتي كه وقت براي تجديد عمره تمتّع، باقي است مراجعت به ميقاتگاه براي او واجب است يا نه؟

پاسخ: در فرض سوال، اگر مي‎داند كه سعي او باطل بوده، سعي خود را با لباس احرام اعاده نمايد، و اگر يقين به بطلان طواف دارد طوافش را به جا آورد، و احتياطاً سعي را اعاده نمايد، و در هر دو صورت تقصير را نيز بنابر احتياط اعاده نمايد، و احتياج به رفتن ميقات نيست، و در صورتي كه از روي جهل مخيط پوشيده كفّاره بر او واجب نيست.

سؤال: آيا رياء در ادعيه طواف موجب بطلان طواف مي‎شود؟

پاسخ: اگر طوري باشد كه در حقيقت به انجام اصل طواف ولو به لحاظ شكل خارجي آن، در انظار مردم كه خوب و زيبا جلوه داده شود بر گردد طواف باطل است.

سؤال: اگر شخصي در عمره تمتّع پس از تقصير متوجه شود طواف و سعيش باطل بوده چه تكليفي دارد؟

پاسخ: بايد عمل باطل را صحيحاً انجام دهيد اگر طواف بوده سعي را هم دوباره انجام دهيد سپس تقصير كنيد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -