انهار
انهار
مطالب خواندنی

نيـابـت از حـي

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال: شخصي تمام اختيارات اموال پدرش را دارد، و پدر نمي‎تواند بالمباشره حج را بجا آورد، پسر بدون تذكر دادن به پدر، شخصي را اجير براي حج پدر نموده، و خودش هم براي حج خود مشرف شده، در اين فرض آيا حج اجير براي حج پدر مجزي است يا خير؟ و هر گاه در مدينه تصميم بگيرد كه آنچه را از مال پدر به اجير داده است با پدر حساب نكند و از مال خودش باشد، رفع اشكال مي‎شود يا نه؟

پاسخ: اجير گرفتن براي پدر از مال او بدون اطلاع پدر صحيح نيست، بلي در صورتي كه مبلغ اجاره را از مال خود تبرّعاً بپردازد، در فرض سوالكه پدر عاجز از انجام حج است مانعي ندارد، و مجزي از حَجّة‎الاسلام پدر مي‎باشد.

سؤال: شخصي چند سال قبل مستطيع بوده، و حج نرفته، و نزد چند نفر ظاهر الصلاح اقرار نموده: قدرت بدني ندارم كه به حج مشرف شوم و نااميد هستم كه بعداً بتوانم حج نمايم، لذا شخصي را اجير مي‎نمايد كه از طرف او حج كند، و مبلغي تعيين مي‎كند و صيغه اجاره بين آنها جاري مي‎شود، و اجير تمام مبلغ را در تصرف مي‎گيرد و مخارجي كه مقدمه گذرنامه و غيره است مي‎نمايد، بعد از چند روز زيدي به منوب عنه مي‎گويد: برو ادعا كن كه خودم حج مي‎روم، در صورتي كه از نقاهت بدني كه داشته در سال گذشته نتوانسته به حج مشرف شود، آيا اين صيغه فسخ مي‎شود يا خير؟ و تكليف نايب درباره مخارجي كه نموده چيست؟

پاسخ: در فرض سوال، اگر براي حَجّة‎الاسلام اجير شده، و بعد معلوم شود كه منوب عنه متمكّن از انجام حج شده، اجاره باطل است، و مقداري كه اجير به امر مستأجر خرج كرده، اجير ضامن نيست، و اگر براي مطلق حج اجير شده ـ اعمّ از حَجّة‎الاسلام و غيره ـ‎، و اختيار فسخ براي مستأجر قرار نداده باشند، اجاره لازم است، و منوب عنه نمي‎تواند فسخ كند، و اجير بايد عمل را انجام دهد و همچنين اگر عجز و ناتواني، او از انجام حج باقي باشد نمي‎تواند اجاره را بهم بزند.

سؤال: شخصي پس از حصول استطاعت كارهاي سفر حج را انجام داده، ولي در جده و يا قبل از احرام مبتلي به جنون شده است، و چون از صحّت او نااميد شده‎اند او را به ايران اعزام كرده‎اند، اگر جنون او طولاني شود وظيفه چيست؟ آيا مي‎توانند براي او نايب بگيرند، يا خير؟

پاسخ: در مورد سوال، چنانچه سال اول استطاعت او بوده، فعلاً چيزي بر او نيست، پس اگر افاقه حاصل شد، و استطاعت مالي باقي بود، بايد حج را انجام دهد، و الاّ لازم نيست. و اگر حج قبلاً بر او مستقّر بوده، در صورت بهبودي خود او بجاي آورد، و چنانچه با همان حال از دنيا برود، بايد جهت او حج استيجار شود.

سؤال: شخصِ مريضي كه قبلاً مستطيع بوده و حج نرفته و فعلاً قادر به حركت نيست آيا به نيابت از وي مي‎توان حج نمود؟

پاسخ: در فرض سوال، شخص مذكور اگر مأيوس از حصول بهبودي و تمكن تشرف به حج باشد واجب است نايب بگيرد.

سؤال: خانمي است از شهر اراك مستطيع شده وامسال نام او را اعلام نموده‎اند، نامبرده بدليل اينكه نابينا شده، فرزند خود را نايب نموده است. سوالاين است كه آيا صرف نابينا شدن، موجب اسقاط استطاعت است يا خير؟ ضمنا نامبرده همراه ندارد و توان مالي براي پرداخت هزينه همراه ندارد.

ج در فرض سوال، كه مخدّره مذكوره، نابينا است و توان مالي براي بردن همراه ندارد و بدون همراه عاجز از انجام مناسك است استنابه صحيح است ولي اگر پيش از نابينا شدن حج بر او مستقر نشده و متمكن از اداء حج نبوده فعلاً گرفتن نائب بر او واجب نيست.

سؤال: آيا كساني كه در معاينات پزشكي رد مي‎شوند، مي‎توانند در زمان حيات خود فرد ديگري را بعنوان نايب اعزام كنند يا نه؟

پاسخ: م‎تواند.

سؤال: زني هستم كه توانايي انجام اعمال حج را، به علت كهولت سن ندارم، با اينكه مستطيعه هستم بفرمائيد آيا مي‎توانم در حال حيات كسي را به نيابت خود به حج بفرستم و حال آنكه اميد بهبودي در آينده را نيز ندارم؟

پاسخ: مانع ندارد. پس اگر حج در ذمّه شما مستقر بوده گرفتن نائب مسلّماً واجب است و اگر مستقر نبوده و در حال حصول استطاعت ماليّه راه باز باشد، نائب گرفتن مطابق احتياط است.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -