انهار
انهار
مطالب خواندنی

انجام حج يا ازدواج

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال: شخصي عيال ندارد و به مقدار مخارج حج پول دارد، آيا حج مقدم است يا ازدواج، و در صورتي كه ترك ازدواج موجب عسر و حرج بر او باشد، و يا موجب ارتكاب گناه گردد، حكم او چيست؟

 پاسخ: در صورتي كه عدم ازدواج او موجب حرج مي‎شود، ازدواج مقدّم است، و الاّ بايد به حج برود.

سؤال: اين جانب داراي دو هكتار زمين كشاورزي هستم امرار معاش خود و عائله‎ام را از آن تهيه مي‎كنم و به گونه‎اي كه اگر چيزي از آن را به فروشم در زندگي دچار تنگنا مي‎گردم و تراكتور دارم كه هم كار كشاورزي خودم را انجام مي‎دهم و هم كمبود زندگيم را جبران مي‎كنم با چهار رأس گاو شيرده با تعداد 11 نفر عائله كه چهار نفر از آنان زندگي جدا دارند چون كه ازدواج كرده‎اند و سه پسر كه وقت ازدواج آنان گذشته است و سه دختر كه وقت ازدواج آنها فرا رسيده است حالا سوال اين است كه اگر مخارج ازدواج پسر و دخترها را بخواهم فراهم كنم كه عرفاً بعهده‎ام است مخارج مكه را ندارم آيا با اين شرائط مستطيع هستم يا نه؟

پاسخ: در فرض سوال ، حج مقدّم بر خرج ازدواج پسران و دختران است شما تصميم بگيريد بعض مخارج غير ضروري را كه متأسفانه مرسوم شده در سفر حج و بعد از مراجعت از حج انجام ميدهند، انجام ندهيد يا سبك بگيريد و حج خود را بجا آوريد در حديث وارد شده كسي كه مستطيع شود و به حج نرود موقع مرگ به او خطاب مي‎شود (يا نصراني بميرد يا يهودي) و خداوند انشاء الله بركت مي‎دهد و وسائل ازدواج پسر و دختر فراهم مي‎شود.

سؤال: كسي كه واجد شرايط حج است، و نوه او شرعاً و عرفاً نياز به ازدواج دارد، و اگر ازدواج نكند به حرام مي‎افتد، وظيفه پدر بزرگ چيست؟

 پاسخ: اگر عرفاً مخارج ازدواج نوه به عهده پدر بزرگ باشد، كه ترك اداء آن حرجي باشد، عدم حصول استطاعت بعيد نيست.

سؤال: آيا كسي كه نياز به ازدواج دارد با توجه به اينكه پول رفت و برگشت حج را دارد مستطيع است؟

 ـ چنانچه تزويج موجب حرج و مشقّت بر اوست، به طوري كه عرفاً او را مستطيع نمي‎دانند حج بر او واجب نيست، وگرنه حج، واجب و مقدّم است.

سؤال: كسي كه واجد شرايط حج باشد و نوه‎اي دارد كه شرعاً و عرفاً به زن احتياج دارد كه اگر زن نگيرد به حرام مي‎افتد، آيا ازدواج براي نوه‎اش مقدّم است يا رفتن به حجّ؟

پاسخ: اگر عرفاً مخارج ازدواج نوه به عهده پدر بزرگ باشد كه ترك اداء آن حرجي باشد عدم حصول استطاعت بعيد نيست.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -