انهار
انهار
مطالب خواندنی

استطاعت با بذل و بخشش ديگران(حج بذلي)

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال: در مواردي كه نهاد و يا ارگان دولتي، فردي را به حج دعوت مي‎كند بدون اينكه ملزم باشد كاري را انجام دهد، آيا از موارد حج بذلي است و قبول آن واجب است يا خير؟

 پاسخ: در فرض سوال چنانچه دعوت مشروع باشد، حج بذلي است، و قبول آن براي كسي كه حَجّة‎الاسلام خود را انجام نداده واجب است.

سؤال: در حج بذلي اگر شخص مي‎داند كه باذل بر او منّت مي‎گذارد، و يا در بعض محافل مي‎گويد: من فلاني را به حج فرستادم، و اين عمل موجب ذلت براي شخص باشد، قبول واجب است يا خير؟

پاسخ: در فرض سوال واجب نيست.

سؤال: كساني كه مي‎خواهند براي حج مشرف شوند و استطاعت مالي ندارند آيا مي‎توانند هر كدام مخارج حج ديگري را متعهد شود اگر چه با وام گرفتن از شخص سوم باشد تا اينكه منطبق با حج بذلي شود و در نتيجه حج واجب خود را انجام داده باشد؟

پاسخ: بلي جايز است و حج بذلي محسوب مي‎شود و قبول آن واجب است مگر اينكه اطمينان حاصل شود كه طرف مقابل به تعهد خود عمل نمي‎كند و در اين صورت قبول واجب نيست.

سؤال: اشخاصي كه به عنوان روحاني و يا مدير و كارمند با كاروانها و يا سازمانهاي مربوط به حج، به مكّه مي‎روند، و فقط مخارج رفت و برگشت آنها به عهده گرفته مي‎شود، در اين فرض حج بر آنها واجب مي‎شود يا نه؟ و در صورت عدم وجوب، آيا مي‎توانند حج نيابي بجا آورند يا نه؟

پاسخ: در فرض سوال ، اگر بعد از رسيدن به ميقات، دارايي آنها وافي به لباس احرام و قرباني و مخارج عائله‎شان در اين مدّت باشد، با رجوع به كفايت مستطيع مي‎باشند، و واجب است براي خود حج بجاي آورند، و اگر وافي نيست يا در سالهاي قبل حج خود را انجام داده‎اند، مي‎توانند از ديگري در حج نيابت نمايند.

سؤال: زني هستم كه فرزندم مي‎خواهد مرا به حج ببرد، در حالي كه استطاعت مالي ندارم و از طرفي شوهرم راضي نمي‎باشد تكليف من چيست؟

پاسخ: در فرض سوال حج بر زن واجب است، و زوج حق منع ندارد.

سؤال: در حج بذلي اگر زن بداند باذل (كه شوهرش مي‎باشد) بر او منّت مي‎گذارد و موجب ذلت او مي‎گردد آيا قبول واجب است يا نه؟

پاسخ: در فرض سوال ، قبول واجب نيست.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -