انهار
انهار
مطالب خواندنی

آیت الله العظمــی خامنه ای(مدظله)

بزرگ نمایی کوچک نمایی

اجوبة الاستفتائات:

نماز قضا و نماز قضای پدر و مادر

سؤال524: من تا سن هفده سالگى با مسأله احتلام و غسل و مانند آن آشنا نبودم و از کسى هم درباره آنها چيزى نشنيده بودم و خودم هم معناى جنابت و وجوب غسل را نمى‏فهميدم، لذا نماز و روزه‏ام تا اين سن اشکال دارد، اميدوارم وظيفه مرا بيان فرماييد.

پاسخ:همه نمازهايى را که در حال جنابت خوانده‏ايد، بايد قضا کنيد، ولى روزه‏اى را که در حال جنابت بدون علم به اصل جنابت گرفته‏ايد، صحيح و مجزى است و قضا ندارد.

سؤال525: متأسفانه من در گذشته بر اثر نادانى و ضعف اراده مبتلا به عمل شنيع استمناء بودم، لذا گاهى نماز نمى‏خواندم که مدت دقيق آن را به ياد ندارم. نماز نخواندن من به‌صورت مستمر نبوده، بلکه مربوط به زمانى است که جنب بودم و غسل نکرده‏ام که گمان مى‏کنم حدود شش ماه باشد. تصميم گرفته‏ام نمازهايم در اين مدت را قضا کنم، آيا قضاى آنها واجب است يا خير؟

پاسخ:هر مقدار از نمازهاى روزانه‏اى را که مى‏دانيد انجام نداده‏ايد و يا در حال جنابت خوانده‏ايد، قضاى آن بر شما واجب است.

سؤال526: شخصى که نمى‏داند نماز قضا برذمّه‏اش هست يا خير، اگر نماز مستحبى يا نافله بخواند، بر فرض که نماز قضا داشته باشد، آيا به عنوان نماز قضاى او محسوب مى‏شود؟

پاسخ:نوافل و نمازهاى مستحب به جاى نماز قضا محسوب نمى‏شوند، و اگر نماز قضا بر عهده او باشد، واجب است که آن را به نيت نماز قضا بخواند.

سؤال527: من حدود شش ماه است که به سن تکليف رسيده‏ام. چند هفته قبل از رسيدن به آن سن فکر مى‏کردم تنها علامت بلوغ، تمام کردن پانزده سال هجرى قمرى است. ولى اکنون کتابى راجع به علامتهاى بلوغ پسران خواندم که در آن علامتهاى ديگرى براى بلوغ ذکر شده که در من وجود دارند، ولى زمان پيدايش آنها را نمى‏دانم. آيا در حال حاضر قضاى نماز و روزه بر عهده من هست يا خير؟ با توجه به اين که من گاهى نماز مى‏خواندم و ماه رمضان سال گذشته را به‌طور کامل روزه گرفته‏ام، وظيفه من در اين‏باره چيست؟

پاسخ:قضاى همه نمازها و روزه‏هايى که يقين به فوت آنها پس از رسيدن به سنّ بلوغ و تکليف شرعى داريد، واجب است.

سؤال528: اگر شخصى در ماه مبارک رمضان سه بار غسل جنابت کند، مثلاً در روزهاى بيستم، بيست و پنجم و بيست و هفتم غسل نمايد، و بعد يقين کند که يکى از آن غسلها باطل بوده است، نماز و روزه او چه حکمى دارد؟
پاسخ:روزه‏اش صحيح است، ولى بنا بر احتياط، قضاى نمازها به‌طورى که يقين به فراغت ذمّه پيدا کند، واجب است.

سؤال529: شخصى بر اثر جهل به حکم شرعى، مدتى ترتيب را در غسل رعايت نکرده است، نماز و روزه او چه حکمى دارد؟

پاسخ:اگر غسل را به نحوى انجام داده که شرعاً باطل است، قضاى نمازهايى که در اين حالت با حدث اکبر خوانده، واجب است. ولى روزه‏اش، اگر در آن هنگام اعتقاد به صحّت‏ غسل خود داشته، محکوم به صحّت‏ است.

سؤال530: کسى که قصد دارد نماز قضاى يک سال را بخواند، چگونه بايد آن را انجام دهد؟

پاسخ:مى‏تواند با يکى از نمازها شروع کند و به ترتيبى که نمازهاى پنجگانه يوميه را مى‏خواند، آن را ادامه دهد.

سؤال531: شخصى مدت زيادى نماز قضا بر عهده دارد، آيا مى‏تواند آنها را به ترتيب زير بجا آورد؟

1- مثلاً بيست بار نماز صبح بخواند.

2- هر يک از نماز ظهر و عصر را بيست بار بخواند.

3- هر يک از نماز مغرب و عشا را بيست بار بخواند و تا يک سال به همين صورت ادامه دهد.

پاسخ:قضاى نمازها به ترتيب مذکور اشکال ندارد.

سؤال532: شخصى از ناحيه سر مجروح شده و قسمتى از مغز وى آسيب ديده که بر اثر آن دست و پاى چپ و زبانش فلج گشته است. همچنين نماز را فراموش کرده و قادر به يادگيرى آن نيست، ولى مى‏تواند اجزاى نماز را با خواندن از کتاب و يا شنيدن از نوار، تشخيص دهد. در حال حاضر وى در رابطه با نماز دو مشکل دارد، يکى اين که قدرت تطهير محل بول و وضو گرفتن را ندارد، دوم اين که در قرائت نماز مشکل دارد. تکليف او چيست؟ همچنين نسبت به نمازهايى که تقريباً به مدت شش ماه از او فوت شده است، چه حکمى دارد؟

پاسخ:اگر بتواند هرچند با کمک ديگران، وضو بگيرد، يا تيمم نمايد، واجب است که نماز را به هر نحوى که مى‏تواند بخواند، اگرچه با شنيدن از نوار يا خواندن از روى نوشته و مانند آن باشد. و در مورد طهارت بدن، اگر قدرت بر تطهير آن هرچند به کمک ديگران ندارد، با همان بدن نجس نماز بخواند، و نمازش صحيح است. قضاى نمازهاى گذشته‏اى هم که از وى فوت شده، واجب است، مگر نمازهايى که بر اثر بيهوشى که در تمام وقت نماز ادامه داشته، از او فوت شده باشد.

سؤال533: در دوران جوانى نمازهاى ظهر و عصر من بيشتر از نمازهاى مغرب و عشا و صبح قضا شده‏اند که پشت سر هم بودن و تعداد و ترتيب آنها را نمى‏ دانم. آيا در اين مورد بايد نماز دوره‏اى خوانده شود؟ و نماز دوره‏اى چيست؟ اميدواريم توضيح فرماييد.

پاسخ:در نماز قضا مراعات ترتيب ـ غير از ظهر و عصر و مغرب و عشاء از يک روز ـ واجب نيست و خواندن مقدارى که يقين به قضا شدن آن داريد کافى است و دوره کردن به معناى تکرار نماز براى احراز ترتيب بر شما واجب نيست.

سؤال534: گاهى پس از ازدواج مايعى از من خارج مى‏شد که اعتقاد به نجس بودن آن داشتم.
لذا به نيت غسل جنابت غسل کرده و نمازم را بدون وضو مى‏خواندم. در رساله‏هاى عمليه اين مايع، مذى ناميده شده است. اکنون نمى‏دانم نمازهايى را که بدون وضو و بى‏آنکه جنب باشم با غسل جنابت خوانده‏ام، چه حکمى دارد؟

پاسخ:قضاى همه نمازهايى که بعد از خروج آن مايع، بدون وضو و با غسل جنابت خوانده‏ايد، واجب است.

سؤال535: کافرى پس از مدتى اسلام آورده است، آيا قضاى نماز و روزه‏هائيکه انجام نداده، واجب است؟

پاسخ:واجب نيست.

سؤال536: بعضى از افراد بر اثر تبليغات گمراه کننده کمونيستها چندين سال نماز و واجبات خود را ترک کرده‏اند، ولى بعد از پيام تاريخى امام راحل به سران شوروى سابق پى به اشتباه خود بردند و به سوى خداوند توبه نموده‏اند، آنها در حال حاضر قادر به قضاى همه آن نمازها و روزه‏ها نيستند، وظيفه آنها چيست؟

پاسخ:بر آنان واجب است که نمازها و روزه‏هاى فوت شده را به هر مقدار که قدرت دارند، قضا و هر مقدارى که قادر نيستند وصيت نمايند.

سؤال537: شخصى فوت کرده و قضاى روزه ماه مبارک رمضان و نماز بر عهده اوست و فرزند ذکورى هم ندارد. مقدارى مال به جا گذاشته که براى قضاى يکى از نماز و روزه کفايت مى‏کند. در اين صورت قضاى نماز مقدم است يا روزه؟

پاسخ:ترجيحى بين نماز و روزه نيست و بر ورثه واجب نيست که ما ترک وى را صرف قضاى نماز و روزه او نمايند، مگر آنکه در اين‌باره وصيت کرده باشد، که در اين صورت بايد به وصيت او در اجير گرفتن از ثلث ترکه براى قضاى نماز و روزه‏اش به هر مقدار که کفايت مى‏کند، عمل کنند.

سؤال538: من در اکثر اوقات نماز خود را خوانده و در صورت فوت شدن نماز، آن را قضا کرده‏ام، اين نمازهاى فوت شده هم مواردى بوده که يا من خواب مانده‏ام و يا بدن و لباسم نجس بوده و در تطهير آنها کوتاهى کرده‏ام. مقدار نمازهاى قضا شده يوميه، آيات و قصر را که بر عهده من است، چگونه محاسبه نمايم؟

پاسخ:قضاى نمازهايى که يقين به فوت شدن آنها داريد، کافى است، و از اين مقدار هر کدام را که يقين داريد نماز قصر يا آيات بوده، بايد بر وفق يقين خود آنها را بجا آوريد، و بقيه را به عنوان قضاى نمازهاى يوميه بخوانيد و چيزى بيشتر از اين مقدار بر شما واجب نيست.

نماز قضاى پدر و مادر

سؤال:  پدرم سکته مغزى نموده و مدت دو سال مريض بود و بر اثر سکته قادر به تشخيص خوب و بد نبود، يعنى قدرت تفکر و تعقل از او سلب شده بود. در اين دو سال نماز و روزه خود را انجام نداده است. آيا قضاى نماز و روزه او بر من که پسر بزرگ خانواده هستم، واجب است؟ البته مى‏دانم که اگر وى بيماريهاى مذکور را نداشت، قضاى نماز و روزه‏هاى او بر من واجب بود. اميدوارم مرا در اين مسأله راهنمايى فرماييد.

پاسخ:اگر ضعف عقلى وى به حدى که عنوان جنون بر آن صدق کند، نرسيده و در تمام اوقات نماز در حال اغماء نبوده است، قضاى نمازها و روزه‏هاى فوت شده او بر شما واجب است، و گرنه چيزى از بابت آن بر شما نيست.

سؤال:  اگر شخصى فوت کند، چه کسى بايد کفّاره روزه او را بپردازد؟ آيا بر پسران و دختران وى دادن کفّاره واجب است يا شخص ديگرى هم مى‏تواند آن را بدهد؟

پاسخ:کفّاره روزه که بر پدر واجب است، اگر به نحو تخييرى بوده است، يعنى وى هم توانايى روزه گرفتن را داشته و هم اطعام را، در اين صورت اگر بتوان آن را از تَرَکه خارج کرد، از آن برداشت مى‏شود و در غير اين صورت بنا بر احتياط بر پسر بزرگتر واجب است که روزه را بگيرد.

سؤال: مرد بزرگسالى به دلايل مشخصى از خانواده‏اش جدا شده و برقرارى ارتباط با آنها براى او مقدور نيست. وى فرزند بزرگ خانواده هم هست و پدرش در اين مدت فوت کرده است و نمى‏داند چه مقدار نماز قضا و غير آن بر عهده پدرش است و مال کافى هم براى اجير گرفتن در اختيار ندارد و خودش هم به علت سن زياد نمى‏تواند آنها را بجا آورد، وظيفه وى چيست؟

پاسخ:قضاى نمازهاى پدر واجب نيست، مگر آن مقدارى که پسر بزرگتر يقين به فوت آن دارد و بر پسر بزرگتر واجب است که نمازهاى پدرش را به هر صورتى که امکان دارد، قضا نمايد و اگر از انجام آن حتى از اجير گرفتن براى انجام آن هم عاجز باشد، معذور است.

سؤال: اگر فرزند بزرگ ميّت دختر و فرزند دوم او پسر باشد، آيا قضاى نمازها و روزه‏هاى پدر و مادر بر اين پسر واجب است؟

پاسخ:ملاک واجب بودن قضاى نماز و روزه پدر و مادر اين است که فرزند مذّکر از ديگر اولاد ذکور ميّت ـ اگر ميّت اولاد ذکور داشته باشد ـ بزرگتر باشد، و در فرض سؤال قضاى نماز و روزه پدر بر پسر که فرزند دوم پدر است، واجب است و قضاى نماز و روزه‏اى که از مادر فوت شده، نيز واجب است.

سؤال:  اگر پسر بزرگ چه بالغ باشد يا غير بالغ، قبل از پدر فوت کند. آيا قضاى نمازهاى پدر از فرزندان ديگر ساقط مى‏شود؟

پاسخ:تکليف قضاى نماز و روزه پدر بر پسر بزرگى واجب است که هنگام وفات پدر زنده باشد، هرچند فرزند اول يا پسر اول پدر نباشد.

سؤال: من پسر بزرگ خانواده هستم. آيا واجب است براى خواندن نمازهاى قضاى پدرم، تا زنده است از او تحقيق کنم يا اين که بر او واجب است مرا از مقدار آن آگاه نمايد؟ در صورتى که مرا مطلع نکند، تکليف من چيست؟

پاسخ:تفحص و سؤال بر شما واجب نيست، ولى بر پدر واجب است تا فرصت دارد خودش بخواند و اگر نتوانست وصيت نمايد. به هرحال پسر بزرگ مکلّف است که بعد از فوت پدرش، آن مقدار از نماز و روزه‏هايى را که يقين دارد از پدرش فوت شده است، قضا نمايد

سؤال: اگر شخصى فوت کند و همه دارايى او خانه‏اى باشد که فرزندانش در آن سکونت دارند، و نماز و روزه بر ذمّه او باشد و پسر بزرگ او هم به علت کارهاى روزانه قادر به قضاى آن نباشد، آيا واجب است که اين خانه را بفروشند و نماز و روزه او را قضا نمايند؟

پاسخ:در فرض مرقوم، فروش خانه واجب نيست، ولى قضاى نماز و روزه‏اى که به عهده پدر است، در هر حالى بر پسر بزرگتر واجب است، مگر در صورتى که ميّت وصيت به اجير گرفتن از ثلث ترکه‏اش کرده باشد و ثلث ترکه هم براى انجام همه نماز و روزه‏هاى او کفايت کند که در اين صورت ثلث ترکه بايد براى آن مصرف شود.

سؤال: آيا اگر پسر بزرگ که قضاى نماز پدر بر عهده اوست، فوت نمايد، انجام آنها بر ذمّه وارث پسر بزرگ است يا اين که به پسر بعدىِ پدر (برادرِ پسر بزرگ) منتقل مى‏شود؟

پاسخ:قضاى نماز و روزه پدر که بر پسر بزرگ واجب است، با فوت وى پس از فوت پدرش، بر پسر و يا برادر او واجب نمى‏شود.

سؤال:   اگر پدرى اصلاً نماز نخوانده باشد، آيا همه نمازهاى او قضا دارد و انجام آنها بر پسر بزرگ او واجب است؟

پاسخ:بنا بر احتياط در اين صورت هم قضاى آنها واجب است

سؤال:  پدرى که همه اعمال عبادى خود را عمداً انجام نداده است، آيا بر پسر بزرگ قضاى همه نمازها و روزه‏هايى را که پدرش انجام نداده و به پنجاه سال مى‏رسد، واجب است؟

پاسخ:اگر ترک نماز و روزه بر اثر طغيان باشد، قضاى آنها بر پسر بزرگ واجب نيست. ولى در اين صورت هم احتياط در قضاى آنها ترک نشود.

سؤال:   اگر قضاى نماز و روزه بر عهده پسر بزرگ باشد و قضاى نماز و روزه پدر هم برآن اضافه گردد، کدام يک مقدّم است؟

پاسخ:در اين صورت مخيّر است و شروع به انجام هر کدام کند، صحيح است.

سؤال:  پدرم مقدارى نماز قضا دارد، ولى قدرت انجام آن را ندارد. آيا بر من که پسر بزرگ خانواده هستم، جايز است در زمان حيات پدرم نمازهاى فوت شده او را قضا نمايم و يا شخصى را اجير کنم تا آن را انجام دهد؟

پاسخ:نيابت از شخص زنده براى انجام نماز و روزه قضا صحيح نيست

پایگاه اینترنتی معظم له:

 قضاى نماز و روزه ميت مرد توسط زن

سؤال:آيا نماز و روزه قضاى ميت مرد حتماً بايد توسط مرد بجا آورده شود يا اينكه زن هم مى‌تواند آن را به جا آورد؟

پاسخ:زن مى‌تواند نماز و روزه ميت را ـ خواه مرد باشد يا زن ـ انجام دهد

ترتيب در نمازهاى استيجارى

سؤال:در نماز استيجارى اگر مثلاً شش ماه فقط نماز صبح و شش ماه نماز ظهر و عصر و شش ماه نماز مغرب و عشا خوانده شود صحيح است يا بايد به ترتيب روزانه باشد؟

پاسخ:مانع ندارد مگر آن که در اجاره ترتيب خاصى شرط شده باشد

ناتوانى از قضاى نماز و روزه

سؤال:در صورتى که فرد توانايى بجا آوردن قضاى روزه و نمازهاى فوت شده خود را نداشته باشد (نه از لحاظ مالى و نه جسمى) تکيف او چيست؟

پاسخ:در مورد قضاى نماز اگر اميد به خوب شدن ندارد، واجب است به هر کيفيتى که مى‌تواند آن را انجام دهد و در هر صورت اگر انجام نداد بايد وصيّت کند تا پس از مرگ او بر طبق وظيفه عمل شود. ولى در صورت اميد به خوب شدن، احتياط آن است که تأخير بيندازد و در زمان خوب شدن آن را انجام دهد، ولى در مورد قضاى روزه اگر به هيچ وجه تا آخر عمر نتواند، بايد وصيّت کند که از مال خودش براى قضاى آنها اجير بگيرند، بلکه اگر مال نداشته باشد ولى احتمال بدهد کسى بدون آن که چيزى بگيرد آنها را انجام مى‌دهد، باز هم واجب است وصيّت نمايد

نشسته خواندن نماز قضا

سؤال:آيا نماز قضا را مى‌توان نشسته خواند؟

پاسخ:با تمكن از ايستادن، صحيح نيست

شك در شكسته يا كامل بودن نماز قضا

سؤال:اگر شخصى نداند که نماز وى در بيرون از حدّ ترخص قضا شده يا در داخل آن، قضاى آن را بايد شکسته بجا آورد يا کامل؟

پاسخ:در مفروض سؤال براى تحصيل يقين به فراغ ذمّه، بايد بين قضاى قصر و قضاى اتمام جمع كند

به‌جا آوردن نماز قضا در حال مبطون

سؤال:فردى كه به علت بيمارى نمى‌تواند از بيرون آمدن باد معده، موقع نماز جلوگيرى كند و هر چه معالجه كرده است نتيجه نبخشيده است و احساس مى‌كند با توجه به مشكلات زندگيش اگر بخواهد منتظر بهبودى بنشيند، نمى‌تواند نمازهاى قضايش را به‌جا آورد، چنانچه نمازها را قضا كرد و بعداً بيمارى‌اش رفع شد آيا بايد دوباره نمازها را قضا كند؟ در صورتى كه مشقّت داشته باشد چه‌طور؟

پاسخ:در فرض مرقوم كه اميدى به بهبودى نداشته، نماز قضاهايى كه خوانده، صحيح بوده و نياز به اعاده ندارد

اعمال مستحبى به جاى قضاى نماز

سؤال:اخيراً در بعضى كتاب‌‌هاى ادعيه درباره كسانى كه فراموش كرده‌اند كه چه‌قدر نماز قضا دارند دستورالعملى را بيان كرده و مى‌گويند دليل آن روايت است و كيفيت بدين صورت است كه در روز معيّنى روزه گرفته مى‌شود و شب بعد از افطار آن روز، پنجاه ركعت (دو ركعتى) نماز خوانده شود و بعد از خواندن اين نمازها هرچه نماز قضا بر گردن او بوده همه برداشته مى‌شود. آيا چنين دستورالعملى معتبر است و مى‌تواند به آن‌چه در اين نوع كتب دعا آورده‌اند، اعتماد نمود؟

پاسخ:انجام عمل مذكور موجب رفع تكليف و برداشت ذمّه نسبت به نمازهايى كه بر گردن دارند نمى‌شود و واجب است افراد مذكور به مقدارى كه يقين دارند، نمازهاى قضا را به‌جا آورند


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -