انهار
انهار
مطالب خواندنی

{۳} شرایط خون حیض به لحاظ سن

بزرگ نمایی کوچک نمایی
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
الـــــسَّلاَمُ عَـــــلَى
مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم
وَٱلسَّلَامُ عَلی عَینَ الحَیاة
وَٱلسَّلَامُ عَلی عِبادِاللهِ الصَالِحین
شرایط خون حیض به لحاظ سن
   
علاوه بر ویژگیهاىی که در درس قبل بیان شد شرایطى معتبر است. به لحاظ سن زن، خونى که زن قبل از نه سالگى (بلوغ) و نیز بعد از یائسگی مى‌بیند حیض نیست، هرچند داراى صفات حیض باشد. سن یائسگى بنابر مشهور در غیر قرشی و نبطی پنجاه و در آن دو، شصت سال قمری است.
جواهر الکلام، ج۳، ص ۱۶۰- ۱۶۳.
روض الجنان، ج ۱، ص ۱۷۱.
به بیان امام خمینی در تحریرالوسیله «هر خونی را که دختر بچه قبل از اتمام نه سالگی ببیند حیض نیست، گرچه صفات آن را داشته باشد. و در جایی که معلوم نباشد غیر استحاضه است، تردیدی وجود دارد ولی استحاضه بودنش بعید نیست. و همچنین خونی را که زن یائسه می‌بیند حیض نیست و در اینکه استحاضه باشد در جایی که احتمال آن باشد تردید وجود دارد، هرچند که استحاضه بودنش بعید نیست. و زن قرشیه بعد از شصت سالگی و غیر قرشیه بعد از پنجاه سالگی یائسه می‌شود و الحاق زنی که قرشیه بودنش مشکوک است، به غیر قرشیه، مشکل است. و زنی که بلوغش مشکوک است محکوم به عدم بلوغ است. و همچنین زنی که یائسه بودنش مشکوک است حکم به عدم یائسه بودن او می‌شود.»
موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۴۶، کتاب الطهارة، فصل فی غسل الحیض.
و «اگر از دختری که بلوغش مشکوک است، خونی با صفات حیض خارج شود پس اگر اطمینان به حیض بودن آن حاصل شود، بعید نیست که حکم به حیض بودن‌ آن و بلوغ او شود و اگر اطمینان پیدا نشد مساله محل تامل و اشکال است.»
موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۴۷، کتاب الطهارة، فصل فی غسل الحیض، مسالة۱.
به لحاظ زمان، کمترین مدت حیض سه روز و بیشترین آن ده روز است. بنابر این، خون کمتر از سه روز و بیشتر از ده روز حیض نیست.
جواهر الکلام، ج۳، ص ۱۴۷. مستندالشیعة، ج۲، ص ۳۸۸.
اقلّ طهر (پاکی از حیض) ده روز است. در نتیجه فاصله بین دو حیض کمتر از ده روز نخواهد بود، امّا در ناحیه زیادى محدودیتى ندارد.
جواهر الکلام، ج۳، ص ۱۴۷- ۱۴۹. مستند الشیعة، ج۲، ص ۳۹۶.
بنابر قول مشهور، سه روزى که زن خون مى‌بیند باید پى در پى باشد، از این رو، اگر این سه روز در ضمن ده روز باشد، لیکن پى در پى نباشد- مانند آنکه روزهاى اوّل، چهارم و هفتم خون ببیند- حکم به حیض بودن آن نمى‌شود.
جواهر الکلام، ج۳، ص ۱۴۹- ۱۵۳.
بنابر قول مشهور، جمع بین حیض و بارداری ممکن است، لیکن در اینکه جمع بین آن دو مطلقا امکان پذیر است یا تنها در صورت آشکار نشدن حاملگی، اختلاف است. بنابر قول به امکان جمع (نظر مشهور)، خونى که زن حامله در ایام عادت مى‌بیند و ویژگیهاى حیض را دارد، محکوم به حیض است، لیکن در اینکه وجود هردو ویژگى (در ایام عادت بودن و صفات حیض داشتن) شرط است، یا وجود یکى از آن دو کافى است، یا تنها صفات حیض را داشتن یا تنها در ایام حیض بودن شرط است، یا هیچ کدام شرط نیست، احتمالاتى مطرح است.
برخى خون ایام عادت یا همراه با کمى قبل از آن را حیض دانسته و خون پس از آن را در صورتى که پس از بیست روز از ایام عادت ببیند، حیض نمى‌دانند.
برخى خون دوران پس از عادت و قبل از سپرى شدن بیست روز را نیز مطلقا حیض دانسته‌اند. برخى، حکم به حیض بودن خون یاد شده را منوط به وجود صفات حیض در آن کرده‌اند. برخى دیگر، اوصاف حیض را مطلقا ملاک دانسته و گفته‌اند: خون واجد صفات حیض محکوم به حیض است، چه در ایام عادت با شد یا در غیر ایام عادت. برخى نیز وجود یکى از دو امر یاد شده (در ایام عادت بودن و صفات حیض داشتن) را در حکم به حیض بودن کافى دانسته‌اند.
مستند الشیعة، ج۲، ص ۴۰۰- ۴۰۶.
جواهر الکلام، ۳ج، ص ۲۶۱- ۲۶۵.
التنقیح (الطهارة)، ج ۶، ص ۱۰۲- ۱۱۳.
خونى که زن در حدّ فاصل بین سه و ده روز مى‌بیند و امکان حیض بودن آن مى‌رود، بنابر مشهور، بلکه بنابر اجماع ادعا شده، حیض محسوب مى‌شود، خواه در صفت متّحد باشند یا مختلف. در فقه از این مسئله به قاعده امکان تعبیر شده است.
مستند الشیعة، ج۲، ص ۴۰۸.
جواهر الکلام، ج۳، ص ۱۶۳-۱۶۴.
مستمسک العروة، ج۳، ص ۲۳۰- ۲۳۲.
حیض شدن دختر دلیل و کاشف تحقق بلوغ قبل از آن است.
 جواهرالکلام، ج۲۶، ص۴۲- ۴۴.
بنابر قول مشهور، حیض نشدن کنیز در مدت شش ماه عیب به شمار مى‌رود.
جواهرالکلام، ج۲۳، ص۲۸۱.
پس از ویرایش و زیبا سازی به نقل از:
   
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم
وَ الْعَنْ أعْدائَهُم أجْمَعِینَ

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -