انهار
انهار
مطالب خواندنی

فتاوای آیةالله العظمی امام خامنه ای

بزرگ نمایی کوچک نمایی
زندگی روزمرّه و کثرت اشتغالات مادّی، گاهی انسان را از خود و خدا غافل می کند. در این میان فرصت هایی که مجال «خودیابی» و «محاسبه نفس» برای انسان فراهم کند، بسیار ارزشمند است. «اعتکاف» یکی از فرصت هایی است که سبب می شود انسان در چند روز متوالی، با پرداختن به عبادات و دعا و خلوت با خویش و بریدن از تعلقات دنیوی، به صفای روح پرداخته و جان خویش را زلال و پاک سازد.
مسأله ۹۸۲- اعتکاف آن است که انسان به قصد عبادت و بندگی خداوند متعال در مسجد بماند و از آن خارج نشود.
مسأله ۹۸۳- اصل اعتکاف مستحب است، ولی گاهی به سبب نذر، عهد، قسم یا اجاره انجام آن واجب (*) می شود.
(*) در واقع آنچه واجب است عمل به نذر، عهد، قسم و اجاره می‌باشد، نه اینکه اعتکاف مستحب به واجب تبدیل شده باشد.
مسأله ۹۸۴- هر زمان روزه گرفتن صحیح باشد، اعتکاف نیز صحیح است؛ ولی بهترین زمان اعتکاف، ماه رمضان به ویژه دهه آخر آن است.
شرایط اعتکاف
مسأله ۹۸۵- صحیح بودن اعتکاف هفت شرط دارد:
۱. عقل؛
۲. نیّت؛
۳. روزه؛
۴. حضور در مسجد واحد؛
۵. حداقل سه روز متوالی بودن؛
۶. استمرار حضور در مسجد؛
۷. اجازه داشتن برای اعتکاف .
مسأله ۹۸۶- بلوغ شرط صحیح بودن اعتکاف نیست، بنابراین کودک ممیّز نیز می تواند معتکف شود
۱. عقل
مسأله ۹۸۷- معتکف باید عاقل باشد. بنابراین اعتکاف دیوانه و مست و مانند اینها صحیح نیست.
۲. نیّت
مسأله ۹۸۸- اعتکاف مانند همه عبادت ها باید با نیّت و قصد قربت باشد، یعنی ماندن انسان در مسجد فقط برای تقرّب به پروردگار متعال و دور از هر گونه ریا و خودنمایی باشد.
مسأله ۹۸۹- از آنجا که شروع اعتکاف از طلوع فجر روز اوّل است، نیّت هم باید از آن لحظه به تأخیر نیفتد ولی جایز است اعتکاف را از ابتدای شب اوّل یا اثنای آن شروع و از همان زمان نیّت کند و تا مغرب روز سوم ادامه دهد.
مسأله ۹۹۰- جایز است معتکف هنگام نیّت، شرط کند که اگر در اثنای اعتکاف برای او عذری پیش آید، بتواند اعتکاف را بر هم زده و از مسجد خارج شود، هر چند روز سوم اعتکاف باشد.
۳. روزه
مسأله ۹۹۱- اعتکاف بدون روزه صحیح نیست؛ ولی لازم نیست روزه برای اعتکاف باشد بلکه روزه غیر اعتکاف هم (واجب یا مستحب، برای خودِ معتکف یا به نیابت از دیگری) کافی است.
مسأله ۹۹۲- اعتکاف کسی که نمی تواند روزه بگیرد؛ مانند بیمار و مسافر، صحیح نیست.
مسأله ۹۹۳- مسافری که تصمیم به اعتکاف دارد؛ اگر قصد اقامت ده روزه کند یا نذر کرده باشد در سفر روزه بگیرد، جایز است در سفر معتکف شود ولی اگر قصد اقامت یا نذر روزه در سفر نکرده باشد، روزه او در سفر صحیح نیست و با عدم صحت روزه، اعتکاف صحیح نیست.
۴. حضور در مسجد واحد
مسأله ۹۹۴- اعتکاف در یکی از مساجد چهارگانه (مسجدالحرام، مسجد النبی «صلی الله علیه وآله» ، مسجد کوفه و مسجد بصره) بیشتر فضیلت دارد امّا در همه مساجد جامع می توان اعتکاف کرد. در مساجد غیر جامع هم که در آن نماز جماعت برپا میشود و دارای امام عادلی است، اعتکاف به قصد رجاء صحیح است.
۵. حداقل سه روز متوالی بودن
مسأله ۹۹۵- اعتکاف نباید کمتر از سه روز پی درپی باشد، و رها کردن آن قبل از پایان روز دوم جایز است، ولی اگر دو روز بماند، ماندن روز سوم واجب میشود، و ماندن بیشتر از سه روز (یک روز یا یک شب)اشکال ندارد و محدود به حدّ معین نیست، البته پس از دو روز بعدی اعتکاف سومین روز واجب است
مسأله ۹۹۶- محاسبه سه روز اعتکاف از طلوع فجر روز اول تا مغرب روز سوم است، بنابر این شب دوم و سوم جزء اعتکاف است و نباید از مسجد خارج شد ولی شب اول و چهارم جزء اعتکاف نیست.
۶. استمرار حضور در مسجد
مسأله ۹۹۷- اگر عمداً و از روی اختیار (جز در موارد ضرورت) از مسجد بیرون رود، اعتکاف باطل می شود، هر چند به دلیل ندانستن مسأله باشد.
مسأله ۹۹۸- اگر از روی فراموشی یا اجبار یا برای کارهای ضروری عقلی یا عرفی یا شرعی از مسجد بیرون رود؛ واجب باشد یا مستحب؛ دنیوی باشد یا اخروی، اعتکاف باطل نمی شود.
مسأله ۹۹۹- اگر برای ضرورت ناچار شود از مسجد بیرون رود، باید از تأخیرهای بی مورد؛ مانند نشستن یا استراحت زیر سایه و مانند آن اجتناب کند و بیش از مقدار ضرورت بیرون از مسجد نماند.
مسأله ۱۰۰۰- در موارد ضرورت، اگر بیرون بودن از مسجد به قدری طول بکشد که صورت اعتکاف به هم بخورد، اعتکاف باطل می شود.
۷. اجازه داشتن برای اعتکاف
مسأله ۱۰۰۱- اگر اعتکاف فرزند موجب آزار و اذیّت پدر و مادر باشد، باید از آنان اجازه بگیرد، بلکه اگر موجب آزارشان هم نباشد، احتیاط مستحب آن است که برای معتکف شدن اجازه بگیرد.
مسأله ۱۰۰۲- اگر اعتکاف زن موجب از بین رفتن حق شوهر شود، بنابر احتیاط واجب باید از شوهر اجازه بگیرد.
محرّمات و قضا و کفّاره اعتکاف
مسأله ۱۰۰۳- بر کسی که اعتکاف می کند، انجام کارهای زیر حرام است:
۱. بوییدن مواد معطّر و گیاهان خوش بو برای لذّت بردن ؛
۲. آمیزش جنسی و بنابر احتیاط لمس و بوسیدن همسر از روی شهوت که علاوه بر حرمت، موجب باطل شدن اعتکاف نیز می شود.
۳. خود ارضائی (استمنا) بنابر احتیاط واجب؛
۴. خرید و فروش و بنابراحتیاط واجب هر نوع داد و ستد مانند اجاره؛
۵. مجادله و نزاع در امور دینی و دنیوی (در صورتی که برای چیره شدن برطرف مقابل و اظهار دانش و برتری باشد)، اما اگر مجادله برای اظهار حق و برگرداندن طرف مقابل از اشتباه باشد، اشکال ندارد.
مسأله ۱۰۰۴- محرّمات اعتکاف اختصاص به روز ندارد و در شب نیز باید از آنها پرهیز شود.
مسأله ۱۰۰۵- اگر معتکف برای خوردن و آشامیدن ناچار به خرید و فروش شود و نتواند وکیل بگیرد یا بدون خرید و فروش، مواد لازم را تهیه کند، خرید و فروش اشکال ندارد.
مسأله ۱۰۰۶- هرگاه اعتکاف واجب باطل شود، چنانچه واجب معیّن باشد، باید قضای آن را به جا آورد و اگر واجب غیر معین باشد، بایدآن را دوباره انجام دهد.
مسأله ۱۰۰۷- هرگاه اعتکاف مستحب را پس از روز دوم باطل کند، باید قضای آن را به جا آورد؛ ولی اگر در روز اول و دوم باطل کند، قضای آن واجب نیست.
مسأله ۱۰۰۸- قضای اعتکاف یا دوباره به جا آوردن آن (که در دو مسأله پیش گذشت) در صورتی واجب است که هنگام شروع اعتکاف، رها کردن آن را در صورت بروز عذر شرط نکرده باشد.
مسأله ۱۰۰۹- کفّاره باطل شدن اعتکاف، همانند کفاره افطار عمدی در ماه رمضان است، یعنی آزاد کردن یک برده (*) یا دو ماه روزه که سی و یک روز آن پی درپی باشد، یا غذا دادن به شصت فقیر.
(*) در زمان حاضر موضوع آن منتفی است.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -