انهار
انهار
مطالب خواندنی

شرایط پوشش نمازگزار

بزرگ نمایی کوچک نمایی

مسأله ۵۶ - لباس نمازگزار باید دارای شرایط زیر باشد:

۱- پاک باشد

۲- مباح باشد

۳- از اجزای مردار نباشد

۴ - از اجزای حیوان حرام گوشت نباشد

۵ - لباس مرد از طلا نباشد

۶- لباس مرد از ابریشم خالص نباشد.

۱- پاک باشد

مسأله ۵۶- لباس و بدن نمازگزار باید پاک باشد.

مسأله ۵۷ - کسی که نمی داند نماز با بدن و لباس نجس باطل است اگر با بدن یا لباس نجس نماز بخواند نمازش باطل است مگر این که غافل یا جاهل قاصر[1] باشد یعنی حتی احتمال باطل بودن نماز با لباس نجس را ندهد‌.

مسأله ۵۸ - اگر نداند که بدن یا لباسش نجس است و بعد از نماز بفهمد نمازش صحیح است ولی اگر قبلاً نجاست آن را می دانسته و فراموش کرده و با آن نماز خوانده است نمازش باطل است.

مسأله ۵۹ - اگر مکلف شک دارد لباسش نجس شده یا نه بنا می گذارد که لباسش پاک است و نماز خواندن با آن صحیح است اما اگر قبلا نجس شده و شک دارد تطهیر شده یا نه نمی تواند با آن نماز بخواند.

مسأله ۶۰ - کسی که نمی‌داند بدن یا لباسش پاک است یا نجس چنانچه نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد که نجس بوده است نماز صحیح است

مسأله ۶۱ - اگر بین نماز متوجه نجاست بدن یا لباس شود و بداند که نجاست از پیش بوده چنانکه در وسعت وقت است نمازش باطل است و باید بعد از تطهیر نماز را اعاده کند و در تنگی وقت اگر آب کشیدن بدن یا لباس یا عوض کردن لباس و بیرون آوردن آن حالت نماز را به هم نمی‌زند باید در حال نماز اینگونه عمل کند و پس از آن نماز را ادامه دهد و در صورتی که با انجام این کارها حالت نماز به هم میخورد باید به همان حال نماز را ادامه دهد و نمازش صحیح است.

مسأله ۶۲ - اگر لباس نجس را آب بکشد و یقین کند که پاک شده است و با آن نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد پاک نشده نمازش صحیح است ولی برای نمازهای بعدی باید لباس را تطهیر کند‌.

 

مواردی که پاک بودن بدن یا لباس نمازگزار لازم نیست

مسأله ۶۳- در چهار صورت اگر بدن یا لباس نمازگزار نجس باشد نماز صحیح است.

اول: خون زخم، جراحت و دمل

مسأله ۶۴ - اگر در بدن یا لباس نمازگزار خون زخم جراحت یا دمل باشد چنانچه آب کشیدن بدن یا لباس یا عوض کردن لباس برای بیشتر مردم یا برای شخص او سخت و مستلزم حرج و مشقت است تا وقتی که زخم و جراحت یا دمل خوب نشده است می‌تواند با آن خون نماز بخواند همچنین چرکی که با خون بیرون می‌آید یا دوایی که روی زخم می گذارند و نجس می شود همین حکم را دارد.

مسأله ۶۵ - خون بریدگی ها وز خم هایی که به زودی خوب می شود و شستن آنها آسان است این حکم را ندارد و نماز با آن باطل است.

مسأله ۶۶- اگر مقداری از بدن یا لباسی که معمولاً به رطوبت زخم آلوده می شود به رطوبت آن نجس شود نماز خواندن با آن اشکال ندارد ولی اگر جایی از بدن یا لباس که با زخم فاصله دارد با رطوبت زخم نجس شود و با آن نماز بخواند نمازش باطل است.

مسأله ۶۷ -اگر چند زخم در بدن طوری نزدیک هم باشند که یک زخم حساب شوند تا وقتی همه آنها خوب نشده اند نماز خواندن با خون آنها اشکال ندارد ولی اگر به قدری از هم دور باشند که هر کدام یک زخم مجزا حساب شوند هرکدام که خوب شد باید آن قسمت از بدن و لباس را برای نماز تطهیر کرد.
مسأله ۶۸ - هرگاه یقین کند خونی که در بدن یا لباس او است خونی است که نماز با آن صحیح است مانند اینکه یقین کند خون زخم و جراح یا دمل است چنانچه بعد از نماز بفهمد خونی بوده که نماز با آن باطل است نماز صحیح است.

دوم: خون کمتر از یک بند انگشت اشاره

مسأله ۶۹ - اگر بدن یا لباس نمازگزار به خونی غیر از آنچه در صورت قبل[2] ذکر شد آلوده باشد در صورتی که مقدار آن کمتر از یک بند انگشت اشاره باشد (با شرایطی که گفته میشود) نماز با آن اشکال ندارد ولی اگر به اندازه بند انگشت اشاره یا بیشتر از آن باشد نماز با آن اشکال دارد.

مسأله ۷۰ - صحت نماز با خون کمتر از بند انگشت اشاره چند شرط دارد:

۱- خون حیض نباشد اگر اندکی هم از آن خون بر بدن یا لباس نمازگزار باشد نماز باطل است و بنابر احتیاط واجب خون نفاس و استحاضه نیز همین حکم را دار

۲- خون حیوان نجس العین[3] (سگ و خوک) و حیوان حرام گوشت و مردار و انسان کافر نباشد

۳- رطوبتی از خارج به آن خون نرسیده باشد مگر در صورتی که رطوبت با خون مخلوط شده و در آن از بین برود و مجموع آنها هم بیش از اندازه مجاز نشود که در این صورت نماز با آن صحیح است و

در غیر این صورت نماز با آن بنابر احتیاط واجب صحیح نیست.

مسأله ۷۱ - اگر بدن یا لباس خونی شود ولی به واسطه برخورد با خون متنجس شود مانند اینکه دست یا لباس نمازگزار که خیس است به خون خشک شده ای برخورد کند و متنجس شود ولی عین خون منتقل نشود اگر چه مقداری که نجس شده کمتر از یک بند انگشت باشد نمی‌توان با آن نماز خواند.

مسأله ۷۲ - اگر عین خون از بدن یا لباس برطرف شود ولی محل آن تطهیر نشود در صورتی که بیشتر از اندازه مجاز نباشد می توان با آن نماز خواند.

مسأله ۷۳- اگر خون روی لباسی که آستر دارد بریزد و به آستر آن برسد و یا به آستر بریزد و روی لباس هم خونی شود اگر مجموعه خون روی لباس و آستر کمتر از یک بند انگشت باشد نماز با آن صحیح و اگر بیشتر باشد نماز باطل است.

سوم :متنجس بودن لباس های کوچک

مسأله ۷۴ - اگر لباس های کوچک نمازگزار مانند جوراب دستکش و عرقچین که با آنها نمی‌توان عورت را پوشاند و نیز انگشتر و دستبند و مانند آن با نجاستی تماس پیدا کند و نجس شود نماز با آن صحیح است.

مسأله ۷۵- اگر اشیایی از قبیل دستمال کلید و چاقوی نجس در نماز همراه انسان باشد نماز با آن اشکال ندارد.

چهارم :اضطرار به پوشیدن لباس نجس

مسأله ۷۶ - کسی که به خاطر سرما یا نداشتن آب و مانند آن ناچار شود که با بدن یا لباس نجس نماز بخواند نمازش صحیح است.

۲- مباح باشد

مسأله  ۷۷ - لباس نمازگزار باید مباح باشد یعنی غصبی نباشد.

مسأله ۷۸ - اگر نداند پوشیدن لباس غصبی حرام است نمازش صحیح است اما اگر بداند حرام است هر چند نماز را باطل می کند چنانچه عمداً با لباس غصبی نماز بخواند باید آن نماز را با لباس غیر غصبی اعاده کند.

مسأله ۷۹ - اگر نداند یا فراموش کند که لباس او غصبی است و با آن نماز بخواند نمازش صحیح است.
مسأله ۸۰ - اگر عمداً در لباسی که نخ یا دکمه یا چیز دیگری از آن غصبی است نماز بخواند نمازش باطل است.

۳- از اجزای مردار نباشد

مسأله ۸۱ - لباس نمازگزار باید از اجزای حیوان مرده ای که دارای خون جهنده است نباشد و احتیاط واجب آن است که از اجزای مرداری که دارای خون جهنده نیست نیز نباشد.

مسأله ۸۲ - هرگاه قسمتی از اجزای مردار همراه نمازگزار باشد بنابر احتیاط واجب نمازش باطل است ولی اگر اجزای بی روح حیوان حلال گوشت مانند مو پشم شاخ و استخوان همراه او باشد نمازش باطل نیست.
مسأله ۸۳ - پوست و چرم حیوان حلال گوشتی که از کشورهای غیرمسلمان تهیه شده و تذکیه ی [4] آن مشکوک است از نظر طهارت و نجاست حکم مردار را ندارد و پاک است ولی نمی توان در آن نماز خواند البته اگر به خاطر جهل به حکم با چنین لباس قبلا نماز خوانده نمازش صحیح است و اگر وارد کننده آن مسلمان باشد و احتمال بررسی و تفحص در مورد تذکیه آن توسط او داده شود نماز با آن اشکال ندارد.

۴- از اجزای حیوان حرام گوشت نباشد

مسأله ۸۴ لباس نمازگزار نباید از اجزای حیوان حرام گوشت باشد حتی اگر مویی از آن هم در لباس یا بدن نمازگزار باشد نمازش باطل است

مسأله ۸۵ اگر رطوبت پاکی مانند آب دهان یا بینی از حیوان حرام گوشت مانند گربه در بدن یا لباس نمازگزار باشد نماز باطل است مگر اینکه بعد از خشک شدن عین آن برطرف شود همچنین اگر فضله پرندگان حرام گوشت بر بدن یا لباس باشد نماز با آن باطل است ولی اگر بعد از خشک شدن از لباس یا بدن برطرف شود نماز صحیح است.

مسأله ۸۶ آب دهان انسان ،موم ، عسل ، مروارید و صدف اگر بر لباس و بدن نمازگزار باشد نماز اشکال ندارد.

مسأله ۸۷ - نماز خواندن با لباسی که فرد شک دارد از اجزای حیوان حلال گوشت است یا حرام گوشت صحیح است.

-۵ لباس مرد از طلا نباشد

مسأله ۸۸ - پوشیدن لباسی که از طلا بافته شده یا طلا در آن به کار رفته باشد برای مردان حرام و نماز با آن باطل است ولی برای زنان در همه حال (نماز و غیر آن) اشکال ندارد.

مسأله ۸۹ - استفاده مردان از زنجیر و انگشتر طلا و نیز ساعت مچی طلا اگرچه برای مدتی کوتاه مانند لحظه عقد باشد حرام است هر چند به قصد زینت نباشد و از دیگران هم مخفی کند و بنابر احتیاط واجب نماز نیز با آن باطل است.

مسأله ۹۰- استفاده از طلا در جراحی استخوان و دندان سازی برای مردان اشکال ندارد و موجب بطلان نماز نمی شود.

مسأله ۹۱ - چیزی که طلای سفید نامیده می شود اگر همان طلای زرد باشد که در اثر ترکیب سفید شده است حکم طلای زرد را دارد ولی اگر عنصر طلا در آن به قدری کم است که عرفا به آن طلا نمی گویند استفاده از آن برای مرد اشکال ندارد همچنین استفاده از پلاتین اشکال ندارد.

مسأله ۹۲-  اگر مردی نداند یا فراموش کند انگشتر یا لباسش از طلا است و با آن نماز بخواند نماز صحیح است.

۶ - لباس مرد از ابریشم خالص نباشد

مسأله ۹۳-  لباس نمازگزار مرد حتی چیزهایی که عورت او را نمی پوشاند مانند عرقچین جوراب و مانند آن اگر از ابریشم خالص باشد نماز با آن باطل است و در غیر نماز هم پوشیدن آن برای مرد حرام است ولی اگر دستمال ابریشمی و مانند آن همراه نمازگزار مثلاً در جیب او باشد اشکال ندارد و نماز را باطل نمی کند.

مسأله ۹۴-  اگر آستر لباس حتی مقداری از آن ابریشم خالص باشد پوشیدن آن برای مرد حرام و نماز در آن باطل است.

مسأله ۹۵ - پوشیدن لباسی که نمی‌داند از ابریشم خالص است یا چیز دیگر اشکال ندارد و نماز با آن صحیح است.

مسأله ۹۶ - پوشیدن لباس ابریشمی برای زن در نماز و غیر نماز اشکال ندارد.

------------------------------------------------------------------------

[1] - کسی که یا اصلاً متوجه جهل خود نیست و یا اگر متوجه است راهی برای برطرف کردن جهل خود ندارد.

[2] -یعنی غیر از خون زخم و جراحت و دمل که تطهیر آن مشقت دارد.

[3] - چیزی که نجاست آن ذاتی باشد.

[4] - تذکیه به شرایطی گفته می شود که برای پاک یا حلال کردن گوشت حیوانات در اسلام قرار داده شده است تذکیه در حیوان حلال گوشت عبارت است از: پاک گردانیدن اجزای حیوان و حلال کردن خوردن گوشت آن و در حیوان حرام گوشت پاک گردانیدن اجزای آن می‌باشد گونه‌های تذکیه عبارت است از ذکر در غیر شتر نحر در شتر و شکار در حیوانات وحشی.

 


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -