انهار
انهار
مطالب خواندنی

احکام مسافر

بزرگ نمایی کوچک نمایی

 

احکام مسافر- آیت الله العظمی فاضل قدس سره

جامع المسائل ج2:

سؤال 337 ـ روستاى ما قبلاً با شهر فاصله داشت ولى فعلاً در اثر توسعه با هم یکى شده و متصل به هم شده اند، هنگام سفر، حدّ ترخّص را از کجا محاسبه کنیم؟ و نیز در مراجعت از سفر، همین که به شهر رسیدیم آیا نماز ما تمام است؟

پاسخ: بطور کلى ملاک در حدّ ترخص، وحدت و تعدّد روستا و شهر یا دو شهر است و وحدت و تعدّد هم به نظر عرف است، لذا در فرض سؤال اگر روستا جزء شهر و عرفاً با شهر یک محل شده و یک شهر محسوب مى شوند، حدّ ترخص در رفت و برگشت آخر شهر است اما اگر عرفاً دو محل مستقل محسوب مى شوند (مثل شهررى و باقرآباد) در این صورت حد ترخّص از آخر روستا محاسبه مى شود.

سؤال 338 ـ اگر بین روستا و شهر مسافت شرعى باشد ولى در کنار جاده و خیابان حدود نیم کیلومتر مغازه و کارگاه ساخته شده که به لحاظ اینها مسافت کم مى شود، بفرمایید در این موارد مسافت را چگونه محاسبه کنند و ملاک چیست؟

پاسخ: بطور کلى، ملاک فاصله بین خود روستا و شهر، یا بین دو شهر است و چنانچه بین آنها مسافت باشد نماز قصر است و ساختمانها مانع صدق مسافت شرعى نمى شود.

سؤال 339 ـ در سفر باید بین مبدأ (وطن) و مقصد مسافت 5/22 کیلومتر باشد، حال سؤال این است که آیا باید این مقدار مسافت، بیابان و دشت باشد یا اگر این مسافت راشهر دیگرى که بین مبدأ و مقصد واقع شده پر کرده باشد، کفایت مى کند؟ (مانند تهران و باقرآباد که شهررى میان آنها واقع شده و مسافت را پرکرده است).

پاسخ: ملاک فاصله دو محل است و فرقى نیست که این فاصله را بیابان و دشت فراگرفته باشد یا روستا و شهرى واقع شده باشد.

سؤال 340 ـ شخصى به قصد سفر به فرودگاه که خارج از حد ترخص است مى رود مى داند که بعد از پرواز از روى شهر عبور مى کند، حکم نماز و روزه او در فرودگاه چیست؟

پاسخ: در فرض سؤال نماز این شخص در فرودگاه شکسته است و روزه صحیح نیست، در بازگشت هم همینطور است.

سؤال 341 ـ شخصى هر روز از وطنش تامحل کارش که کمتر از مسافت است رفت و آمد مى کند، ولى بعضى از مواقع در وطن قصد مى کند امروز برود کارخانه (محل کار) و بعد از تمام شدن کار برود به اصفهان، که از کارخانه تا اصفهان پنج فرسخ است، در این صورت حکم نماز خواندن در کارخانه چیست؟ و اگر از کارخانه رفت به جایى که کمتر از مسافت است ولى از وطن تا آنجا رفت و برگشت مسافت مى شود در این فرض حکم چیست؟

پاسخ: در فرض مذکور که از وطن قصد کرده بعد از کارش به اصفهان برود که مسافت شرعى محقق مى شود، در محل کار و اصفهان نماز قصر است و ملاک قصد مسافرت از وطن است، لذا در فرض دوم نیز نماز شکسته است و روزه صحیح نیست، ولى اگر هنگام حرکت از وطن قصد نداشته و بعد از رسیدن به محل کار تصمیم بگیرد به محلى دیگر برود، اگر مسافت محل کار تا آن محل و از آن محل تا وطن مجموعاً هشت فرسخ یا بیشتر باشد، نماز او شکسته است والا نماز او تمام است.

سؤال 342 ـ در عروة الوثقى آمده: «در وطن جدید معتبر است مقدارى بماند تا عرفا صدق کند که آنجا وطن او است و صدق مذکور به حسب افراد و خصوصیات مختلف است، و چه بسا بعد از قصد اقامه دائمى با ماندن یکماه یا کمتر صدق حاصل شود». سؤال این است که علت اختلاف افراد و خصوصیات چیست و تشخیص آن به چه حساب و ملاکى است؟

پاسخ: ظاهراً محلّى را که انسان به عنوان وطن جدید انتخاب مى کند به صرف نیت توطن و سکونت دائمى در آن محل، آنجا حکم وطن را پیدا نمى کند بلکه باید مدتى بماند تا عرفاً صدق کند آن محل وطن و مسکن او است و این مدت به لحاظ اختلاف موقعیت و شغل و امکانات افراد، کم و زیاد مى شود، ممکن است نسبت به فردى پس از ماندن مدتى کوتاه صدق کند و نسبت به فردى دیگر پس از مدتى طولانى. و ملاک کلى همان صدق عرفى است پس با هر مقدار ماندن گفته شود آن محل وطن و مسکن شخص است، آنجا حکم وطن را پیدا مى کند لازم به ذکر است که در موارد مشکوک اگر شخص قصد اقامه نکرده باید احتیاط کند و نماز را جمع بخواند.

سؤال 343 ـ اینجانب اهل تهران هستم و در قم ازدواج کرده و ساکن شده و داراى فرزند شده ام گاهى براى صله رحم و غیره با فرزندم که هنوز در تصمیم گیرى مستقل نشده به تهران مى رویم و چون خودم از آنجا اعراض نکرده ام نمازم را تمام مى خوانم، آیا فرزند من نیز به عنوان تبعیت نمازش تمام است؟

پاسخ: در فرض سؤال که فرزند شما در قم متولد شده و بزرگ شده و در وطن اصلى شما اصلا سکونت و زندگى نکرده است در آنجا حکم مسافر را دارد و نماز شکسته است هر چند که نماز شما تمام است و در فرض سؤال تبعیت وجود ندارد.

سؤال 344 ـ شخصى در مشهد مقدس قصد کرده تا روز جمعه هفته دیگر بماند و گمان کرده که تا آن روز، ده روز است و نمازها را تمام خوانده و روزه ها را گرفته است، پس از آن متوجه شده که تا روز جمعه 9 روز است، حکم نماز و روزه هاى او چیست؟

پاسخ: در فرض سؤال که در واقع قصد ده روز نداشته است و فکر مى کرده که ده روز مى ماند، نمازهایى را که تمام خوانده باید به صورت شکسته و قضا کند و روزه ها را هم باید قضا کند.

سؤال 345 ـ شخصى قصد کرده است ده روز در مشهد بماند و خیال کرده که ده

روز او، روز جمعه 28 ماه به پایان مى رسد و نماز را تمام و روزه ها را گرفته است، بعداً متوجه شده که ده روز او، روز شنبه 29 ماه به پایان مى رسد، در این فرض حکم نماز و روزه هاى او چیست؟

پاسخ: در این فرض که واقعاً قصد ده روز داشته، نمازها و روزه هاى او صحیح است.

سؤال 346 ـ شخص مسافر که بنا دارد ده روز قصد کند،

الف ـ آیا باید قصد داشته باشد که ده روز تمام از طلوع فجر بماند یا از طلوع آفتاب هم کفایت مى کند؟

ب ـ و آیا قصد ده روز تلفیقى کفایت مى کند؟ (مثلاً اگر ظهر رسیده و قصد کند تا ظهر روزِ یازدهم بماند و نمازش را تمام بخواند)

پاسخ: الف ـ بنابر اقوى مبدأ روز، طوع فجر صادق است[1] نه طلوع آفتاب، بنابراین اگر مسافر اوّل طلوع فجر وارد شد و بنا داشته باشد تا غروب روز دهم بماند (ده روز و نه شب) نمازش تمام است، اما اگر طلوع آفتاب وارد شده، چنانچه بنا داشته باشد تا طلوع آفتاب روز یازدهم بماند، نمازش تمام است ولى اگر بخواهد غروب روز دهم حرکت کند نماز او قصر است (چون از ده روز، به مقدار طلوع فجر تا طلوع آفتاب کمتر قصد کرده است.

پاسخ:  ب ـ قصد ده روز تلفیقى کفایت مى کند و صحیح است، لذا اگر مسافر، ظهر وارد شده و بنا دارد تا ظهر روز یازدهم بماند نمازش تمام است.

سؤال 347 ـ شخصى به خیال اینکه رفقاى او قصد ده روز کرده اند، نماز را تمام خوانده است، بعداً معلوم شده که آنها قصد نکرده اند، آیا نمازهایى که تمام خوانده صحیح است و قصد اقامه محقق شده؟

پاسخ: مسأله دو صورت دارد یک صورت این است که قصد ده روز کرده به خیال اینکه رفقا ده روز مى مانند، در این صورت نمازها صحیح است و قصد اقامه محقق شده و در بقیه مدتى که مى ماند نمازها را تمام بخواند ولو اینکه قبل از ده روز بخاطر همراهى با رفقا حرکت کند. صورت دوّم این است که قصد کرده به قدر ماندن رفقا بماند. و در واقع قصد عشره نکرده و خیال کرده که آنها ده روز مى مانند در این صورت نمازهایى را که تمام خوانده صحیح نیست و در تتمّه مدتى که مى ماند باید شکسته بخواند و آنچه را هم قبلاً تمام خوانده است باید به صورت شکسته قضا کند.

سؤال 348 ـ مدیر کاروان با توجه به این که مى داند توقف زائران درمدینه یا مکه کمتر از ده روز است به آنها اعلام مى کند که ده روز مى مانیم و آنان به اعتماد گفته او نمازشان را تمام مى خوانند و روزه مى گیرند ولى قبل از ده روز از آنجا مى روند، حکم شرعى نسبت به مدیر که این مطلب را اعلام مى کند و نماز و روزه زائران چیست؟

پاسخ: با توجه به اینکه به نظر اینجانب در تمام مکه و مدینه مکلف مخیر بین قصر و اتمام است، لذا در فرض سؤال واقع شده صحیح است، اما روزه را چنانچه واجب بوده قضا کنند.

سؤال 349 ـ کسى که سفر شغل اوست، اگر بعد از انجام شغل، در آن محل یک روز یا چند روز براى کار دیگرى بماند، چنانچه انجام سفر از اول به قصد شغل بوده، در آن چند روز وظیفه او چیست؟

پاسخ: در آن چند روز هم نماز او تمام است.

سؤال 350 ـ کسى که شغل او مسافرت است یا دوره گردى و گشت زنى مى کند، اگر شک کند که در محلى ده روز مانده یا کمتر از ده روز مانده است، در اولین سفر شغلى وظیفه او چیست؟

پاسخ: چنین فردى در اولین سفر شغلى هم که بعد از آن مى رود، نمازش تمام است.

سؤال 351 ـ مقصود از سفر اول چیست؟

پاسخ: مقصود از سفر اول رفتن از وطن یا محل اقامت و بازگشت به آنجا مى باشد. مثلاً کسى که بعد از ده روز اقامت در وطن (مثلاً قم) به قصد مشهد حرکت مى کند، تا وقتى به مشهد برود و به وطن (قم) برگردد، نماز او شکسته است، بلى اگر بعد از رسیدن به مشهد قصد کند که به جاى دیگر مسافرت کند، مثلاً از مشهد به تربت برود، وقتى از مشهد به سمت تربت حرکت کند; سفر دوم آغاز مى شود که از آن پس کسى که شغلش سفر است; نمازش تمام مى باشد.

سؤال 352 ـ شخصى در طول سال حدود سه ماه تابستان را مسافرکشى در مسافت شرعى مى کند، حکم نمازش چیست؟

پاسخ: اگر کمتر از سه ماه نباشد، در مدتى که مشغول مسافرکشى است نمازش تمام است

سؤال 353 ـ کسانى که شغلشان در سفر است، مانند دانشجویانى که براى تحصیل به شهر دیگر مى روند و معمولاً جمعه ها به وطن خود برمى گردند، یاکارگران و کارمندانى که همه روزه از وطنشان براى کار و شغل به مسافت شرعى مى روند و عصر برمى گردند، حکم نماز و روزه آنها چیست؟

پاسخ: بنابر احتیاط واجب نماز این افراد شکسته است و روزه آنان صحیح نیست.

سؤال 354 ـ فردى از قم به روستایى که در دو فرسخى قم است مى رود و قصد دارد بعد از سه روز توقف در آن روستا، از راه دیگرى که تا قم ده فرسخ مى باشد برگردد، آیا در رفتن به آن روستا و سه روزى که آنجا توقف مى کند نمازش تمام است؟

پاسخ: در فرض مذکور اگر از اول قصد داشته باشد، بعد از توقف در آن روستا، از راه دیگرى که مسافت شرعى است برگردد، نمازش در رفت و برگشت و در آن روستا شکسته است.

سؤال 355 ـ شخصى بعداز تحقیق یقین کرده که فاصله محل کار تا وطن او کمتر از 8 فرسخ مى باشد، لذا نماز خود را تمام خوانده و روزه هم گرفته است و بعد از مدتى متوجه شدکه اشتباه کرده است و مسافت بیش از 8 فرسخ بوده است، وظیفه او نسبت به نمازهایى که تمام خوانده و روزه هاى که گرفته چیست؟

پاسخ: این شخص باید نمازهاى خود را که در سفر تمام خوانده به صورت شکسته قضا کند و روزه هایى را هم که در سفر گرفته، قضا کند.

سؤال 356 ـ کسى که سفرهاى متعددى دارد، ولى سفر شغل او نیست، مانند کسى که براى دید و بازدید یا تفریحات سالم مسافرت مى کند، یا در شهرى متاعى دارد که براى آوردن آن مسافرت مکرر مى کند، وظیفه اش چیست؟

پاسخ: در همه این سفرها مسافر است و نمازش شکسته مى باشد.

_____________________

[1] این مسأله که آیا مبدأ روز، طلوع فجر است یا طلوع آفتاب، معرکه آراء بوده و هست و در عروة الوثقى، کتاب الصلاة، فى اوقات الیومیة و نوافلها، ذیل مسأله 1 به مناسبت تعیین نصف اللیل به آن اشاره شده و فرموده است «لاحتمال ان یکون نصف مابین الغروب و طلوع الفجر کما علیه جماعة...»

در تحریرالوسیله: کتاب الصلاة، در ذیل مسأله 5 قواطع سفر فرموده است «و مبدأ الیوم طلوع الفجر الثانى على الأقوى»... ولى در منهاج الصالحین، کتاب الصلوة ـ ذیل مسأله 929 قواطع سفر ـ فرموده است «الظاهر انّ مبدأ الیوم طلوع الشمس».و در جواهر الکلام، ج 7، ص 219 به تفصیل بحث فرموده است، و در مهذب الاحکام، ج 5، ص 73 متعرض شده.

 

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -